ازمیر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/Fa/article/229940/ازمیر
یکشنبه 8 تیر 1404
چاپ شده
8
اِزْمیر، استان و شهر مرکز آن، از بنادر مهم غرب ترکیه، در کنار خلیجی به همین نام از دریای اژه.
استان ازمیر میان °37 و ´45 تا °39 و ´15 عرض شمالی و °26 و ´15 تا °28 و ´20 طول شرقی واقع شده، و از شمال به استان بالیکسیر، از جنوب به آیدین، از مشرق به مانیسا و از غرب به دریای اژه محدود است («آمار...»، نقشۀ ترکیه؛ YA, VI/ 4242). مساحت این استان 973‘11 کم 2 (5/ 1٪ کل مساحت ترکیه)، و از نظر وسعت بیست و سومین استان این کشور است. استان ازمیر را کوهها و درههایی که بستر رودخانهها بوده، و در راستای شرقی ـ غربی گسترده شدهاند، فرا گرفته است. 60٪ از مساحت استان را کوهستانها، 22٪ آن را جلگهها و 18٪ آن را دشت و فلات در بر گرفته است (همانجا، نمودار شم1). مهمترین کوههای آن اینهاست: مادرا که ارتفاع بلندترین نقطۀ آن ــ تپۀ مایا ــ 344‘1 متر است؛ یونت با ارتفاع 075‘1 متر؛ یامانلار یا کوهستان قرهداغ که طول این رشته 40 و عرضش 15 کم و بلندترین نقطۀ آن 513‘1 متر است؛ بوزداغلار در امتداد شرق به غرب که دامنۀ جنوبی آن به گدیز و دامنۀ شمالیش به حوضۀ مِندرس مشرف بوده، و با ارتفاع 159‘2 متر بلندترین نقطۀ استان است. بلندیهای کمارتفاعی نیز مانند: آق داغ، ولی داغ، قوجه داغ و غیره در شبه جزیرۀ قره بوزون به چشم میخورد که ارتفاع آنها از 218 تا 643 متر متغیر است (همان، VI/ 4242-4243). همچنین از جلگههای آن زیتونلوک، بوزداغ و کوزاک را میتوان نام برد (همانجا). رودخانههای استان ازمیر اینهاست: کوچوک مندرس با حوضۀ آبگیر 907‘6 کم 2 و طول 124 کم که از بوزداغ سرچشمه میگیرد؛ گدیز ایرماق به طول 400 کم با حوضۀ آبگیر 18 هزار کم 2 از کوه مراد در آناتولی غربی سرچشمه میگیرد و در جنوب شهرستان فوچه به دریا میریزد؛ با کرچای به طول 128 کم که در خلیج چاندارلی به دریا میریزد (همانجا). استان ازمیر در شرایط اقلیمی مدیترانهای قرار دارد و به همین سبب تابستانهای آن گرم و خشک و زمستانهایش ملایم و پرباران است. متوسط دمای سالانه در شهر ازمیر 6/ 17 درجۀ سانتیگراد و میزان باران سالانۀ آن 2/ 700 میلیمتر است («دائرةالمعارف جدید...»، IV/ 1575؛ YA, VI/ 4249). 6/ 97٪ از وسعت خاک ازمیر برای کشاورزی مناسب است. پوشش گیاهی استان ازمیر شامل درختان سوزنی برگ با ریشۀ بلند و مقاوم در برابر خشکی هواست و 48٪ اراضی آن را جنگل پوشانده است. از کانیها نیز معادن جیوه، پرلیت، آنتی موان، لینییت و آهن در آنجا یافت میشود. ازمیر بر روی گسل قرار دارد. از اینرو در طول تاریخ، زمینلرزههای بسیاری در آنجا رخ داده است (همان، VI/ 4245-6).
استان ازمیر یکی از مراکز مهم جمعیتی ترکیه است. جمعیت آن برابر سرشماری عمومی 1990م، 770‘694‘2 نفر بوده است که 816‘134‘2 نفر آنان در شهرها و 954‘559 نفر در روستاها سکنى داشتهاند. شهر ازمیر برابر همین سرشماری، 414‘757‘1 نفر جمعیت داشت که از این نظر نیز سومین شهر ترکیه بود («آمار»، 6-7). در مقایسه با سرشماری عمومی 1985م، جمعیت ازمیر حدود 33٪ افزایش داشته است. جمعیت شهر در فراز و نشیبهای تاریخ دستخوش نوسانهایی بوده است. در جریان جنگ جهانی اول و نیز پس از آن و در دورۀ جنگهای داخلی، در ترکیب جمعیت ازمیر تغییرات مهمی به وقوع پیوست. پس از تصرف ازمیر از سوی یونانیان، مسلمانان شهر را ترک گفتند و به نواحی داخلی آناتولی مهاجرت کردند (YA, VI/ 4253).
کهنترین نام این شهر زمورنا بوده که واژهای است از زبان اقوام لووی. اینان مردمانی بودند که در هزارۀ دوم قم و پیش از دورۀ هلنی در این ناحیه میزیستند. یونانیان نام شهر را سمیرنا مینوشتند و زمورنا میخواندند. رومیها آن را سمیرنه تلفظ میکردند. این واژه را بیزانسیها به زمیرنی و سپس یونانیان با آوردن حرف تأنیث «i» به ایزمیرنی تبدیل کردند که به تدریج در زبان ترکی ایزمیر (ازمیر) خوانده شد (اومار، I/ 23). مآخذ کهن اروپایی همه نام این شهر را سمیرنا آوردهاند (هرودت، 6؛ پلوتارک، IV/ 227, V/ 181؛ استرابن، V/ 237؛ نیز نک : پاولی، LIV/ 727). همچنین به صورتهای، سمیرنه، سمیرنی، سمیرا، زمیرا، اِسمیرا و... (IA, V(2)/ 1239, 1243؛ «دائرةالمعارف ترک»، XX/ 467)، لومیرا، لامیرس و سارهینیا (YA, VI/ 4299) نیز آمده است. ابن بطوطه آن را یزمیر نوشته است (1/ 337). بنای اولیۀ شهر را به آمازونها نسبت میدهند (پاولی، همانجا) که در جنگ مغلوب ارکتیدها ــ ساکنان این منطقه ــ شدند و ملکۀ آنها که سمیرنا نام داشت با فرمانروای ارکتید ازدواج کرد و این شهر به نام او نامیده شد (YA, VI/ 4257). به گزارش تاسیتوس، ازمیر در روزگار تیبریوس به دست تانتالوس، یاتسئوس، یا آمازون تأسیس شده است. همچنین آن را نام یکی از محلات قدیمی اِفِس (افسوس) میدانند (IA، پاولی، همانجاها). افسها با بیرون راندن لِلِژها ــ از ساکنان نخستین آنجا ــ این شهر را بنا نهادند (تکسیه، 2/ 156؛ آکورگال، 55-56). استرابن (V/ 237, 421) نیز آمازونها را بانیان اولیۀ این شهر و شهرهای دیگر منطقه دانسته، و گوید که هُمر در آنجا زاده شده است.
ازمیر و نواحی اطراف آن یکی از کهنترین نواحی مسکونی شبه جزیرۀ آناتولی است. کاوشهای باستانشناختی نشان میدهد که این ناحیه در دوران پیش از تاریخ نیز مسکون بوده است. اگرچه برخی یافتهها مانند تبر سنگی به دورۀ دیرینه سنگی مربوط میشود، ولی عموماً قدمت منطقه به هزارۀ 3قم میرسد. آثار این دوره در روستای ایلدیری یا اریترای واقع در شبه جزیرۀ قره بورون یافت شده است (بایبورتلو اوغلو، 1؛ YA, V/ 4257-4258). در هزارۀ 3قم یونیاییها در ازمیر سکنى داشتند و مهاجرنشینهای کلوفون در توسعۀ شهر کوشیدند (پاولی، V/ 244). سپس حتیها بر منطقه حاکم شدند. آنان با حرکت به جانب غرب، نواحی کوچک را نیز تحت نفوذ خود درآوردند. در همین زمان است که ازمیر در درون قلمرو آسووا ــ که احتمالاً همان ناحیۀ یونیاست ــ قرار داشت. در 1334قم مورسیلیس دوم فرمانروای حتیان به ناحیۀ آرزاوا که در جنوب ازمیر قرار داشته، و شهر افسوس پایتخت آن بوده است، لشکر کشید. ازمیر که از جنوب به قلمرو دولت آرزاوا و از شمال به سرزمین آسووا مربوط میشد، با حتیان مناسبات نزدیک برقرار کرد. مسلم است که در هزارۀ 2قم لوویها و حتیان در این ناحیه میزیستند. منابع کهن از وجود 22 دولت شهر، از جمله آسووا، آهیاوا و آرزاوا نام میبرند. این دولت شهرها بر اثر تجاوز اقوام دیگر به آناتولی، از میان رفتند. از آن پس به مدت 500 سال، این منطقه از نظر رشد تمدن و فرهنگ، دوران تاریکی را گذراند. از دیگر ساکنان اولیۀ ازمیر ارکتیدها هستند که با توجه به روایات عامیانه، احتمالاً تانتالوس رهبر آنها بوده است که در شخصیت حقیقی، یا افسانهای وی اختلاف است. بر اثر زمینلرزهای که در سدۀ 14قم اتفاق افتاد، ازمیر آسیب بسیاری دید و گروهی از مردم آن مهاجرت کردند. در حدود 1200قم در ترکیب ساکنان ازمیر، دگرگونیهای بزرگی روی داد. بخشی از مردمی که از تراکیه به آناتولی آمده بودند، در کنارههای دریای اژه ساکن شدند. در همین دوره گروههای بسیاری از آناتولی به یونان و بالعکس مهاجرت کردند. آمازونها نیز در همین زمان ازمیر را ترک کردند. در حدود 1130قم یونیاییهای ساکن افسوس در امتداد ساحل حرکت کردند و محل کنونی ازمیر را برای اقامت مناسب یافتند. پس از آن در 1102قم ائولیها شهر را تصرف کردند و آنجا را ناولُخُن نامیدند. در 727قم یونیاییها بار دیگر ازمیر را تصرف کردند و آنجا را همچنان سمیرنا خواندند و در توسعۀ شهر کوشیدند (تکسیه، همانجا؛ IA, V(2)/ 1243; YA, VI/ 4258-4259). دوران فرمانروایی یونیاییها با تسلط لیدیاییها بر ازمیر سرآمد. گوگس، فرمانروای لیدی به تسخیر سمیرنا اقدام کرد، ولی موفق نشد (تکسیه، همانجا). پس از آن در حدود 600قم ازمیر که مسکن کلوفونها بود، به حاکمیت لیدیاییها درآمد (هرودت، 23؛ همو، 55؛ پاولی، همانجا؛ دورانت، 2/ 172-173؛ YA, VI/ 4260؛ IA، همانجا). لیدیاییها شهر ازمیر را چنان ویران ساختند که ساکنان آنجا چندین صد سال پراکنده شدند و در روستاها زیستند و خرابیها جبران نشد (همانجاها؛ آکورگال، 66-67). جایگاه ازمیر کهن به طور دقیق مشخص نیست. استرابن محل آن را در 20 استادی شهر جدید ازمیر میداند که احتمال داده میشود در غرب و در دامنۀ کوههای میان این محل و بایراکلی بنا شده باشد (نک : پاولی، LIV/ 747، به نقل از استرابن؛ IA، همانجا). ساختن شهر جدید در دامنۀ کوه پاگوس را در افسانهها به اسکندر مقدونی نسبت میدهند و گویند که بنای شهر در خواب به او الهام شد و وی پس از بیداری بدان همت گماشت (تکسیه، 2/ 157؛ YA, VI/ 4427)؛ اما مسلم است که شهر جدید ازمیر نخست از سوی آنتیگونوس و سپس لوسیماخوس بنا شد. پس از فروپاشی حکومت لیدیاییها، سرزمین یونیا، و در این میان شهر ازمیر به ادارۀ ایرانیها درآمد. ساکنان این مناطق نمایندگانی نزد کورش فرستادند و اشهار اطاعت کردند (آکورگال، 67)، اما درخواست آنان پذیرفته نشد و هارپاکوس (اربک) سردار ایرانی شهرهای یونیایی از جمله ازمیر را تصرف کرد (YA, VI/ 4260). در زمان داریوش اول ازمیر و اطراف آن جزو ساتراپنشین یونیا ـ ائولی بود. ساکنان آنجا با ایرانیها روابط نزدیک داشتند، چنانکه واحدهای یونیایی و ائولیایی در لشکرکشی داریوش برضد سکاها در 513قم شرکت جستند و او را یاری کردند و داریوش نیز یکی از سرداران آنان را به نام هیستی آیوس به عنوان مشاور برگزید و همراه خود به شوش آورد (همانجا). در مدتی که ازمیر و اطراف آن در حاکمیت ایران بود، آریستاگوراس ــ برادرزادۀ هیستی آیوس ــ با استفاده از نابسامانی اقتصادی، بر ضد ایرانیها قیام کرد. اما در 494قم توسط ناوگان ایران که از 600 کشتی تشکیل شده بود، مغلوب شد. در 407قم داریوش دوم فرزندش کورش را به فرماندهی نیروهای ایرانی مستقر در آناتولی گماشت. اگرچه کورش در جنگ با پیسیدیاییها در نزدیکی شهر کوناکسا در عراق کشته شد، ولی بیشتر شهرهای آناتولی غربی اطاعت او را پذیرفتند و در 386قم بر طبق معاهدۀ صلح، ازمیر و دیگر شهرهای آناتولی غربی بار دیگر به حاکمیت ایران درآمد. دوران تسلط ایران بر ازمیر در 334قم با تسخیر سارد به دست اسکندر سرآمد. اسکندر از مردم ازمیر خواست مالیاتی را که به ایرانیان میپرداختند، صرف بازسازی معبد آرتمیس کنند (همانجا). پس از اسکندر، ازمیر صحنۀ برخورد جانشینان وی شد؛ سرانجام در سدۀ 2قم به ادارۀ دولت روم درآمد (همان، VI/ 4261). برخی مورخان دوران 300 سالۀ 575قم تا آغاز حاکمیت روم را دوران رکود و تاریک فرهنگ ازمیر میدانند؛ اما آثار یافته شده از تپههای باستانی در آداتپه و بقایای آکروپولیس ارزش آثار فرهنگی آن دوره را نشان میدهند. مثلاً سکۀ نقرهای متعلق به سدۀ 4قم حاکی از وجود ضرابخانه در ازمیر بوده است (آکورگال، 66-69). در 133قم پادشاهی برگاما (پرگامون) نیز به دولت روم پیوست و به این ترتیب، سراسر منطقۀ آناتولی غربی از جمله ازمیر تابع روم شد. با قدرت گرفتن دولت پونتوس در آناتولی شمال شرقی و سیاست توسعۀ ارضی مهرداد ششم، برخورد میان روم و پونتوس اجتنابناپذیر شد. دوران فرمانروایی روم بر ازمیر دورۀ صلح و آرامش بود. امپراتوران روم توجه خاصی به ازمیر داشتند، چنانکه آدریانوس به ازمیر آمد و از آنجا به افسوس رفت. مارکوس آورلیوس پس از زمینلرزۀ 178م، به تجدید بنای شهر همت گماشت. در سدۀ 3م، گوتها از طریق شبه جزیرۀ کریمه به آناتولی و از آنجا به دریای اژه آمدند، افسوس را ویران کردند و معبد آرتمیس را آتش زدند (YA, VI/ 4260-4262). در 395م پس از تقسیم امپراتوری روم، ازمیر در قلمرو روم شرقی قرار گرفت. پس از آنکه رومیها دیانت مسیح را پذیرفتند، ازمیر یکی از مراکز مهم مسیحیت و یکی از 7 مرکز معتبر کلیسایی شد (تاورنیه، 89؛ تکسیه، 2/ 158؛ IA، نیز YA، همانجاها؛ نیز نک : مکاشفۀ یوحنا، 11:1). در همین شهر بود که پُلیکارپ ــ از قدیسین ــ در 155م (میلر، 157-158)، یا به قولی در 166م سوزانده شد. سپس در شهادتگاه او کلیسایی برپا کردند. قبر وی هنوز بر فراز تلی در ازمیر باقی مانده است (هاکس، 63-64). در دوران فرمانروایی بیزانس، شهر ازمیر اهمیت یافت و با کنستانتینوپولیس (قسطنطنیه ـ استانبول) همطراز و به «خودگردان» معروف شد و لئون امپراتور روم آنجا را پایتخت شهرهایی غیر از کنستانتینوپولیس قرار داد. در سدۀ 6م و در دوران امپراتوری یوستینیانوس اول بازیلیکا (نمازخانه)، به جای کلیسای کوچک بر فراز آرامگاه یوحنا ساخته شد که یکی از معروفترین اماکن مقدس و از زیارتگاههای مهم جهان مسیحیت است و همه ساله در 26 سپتامبر مراسم درگذشت یوحنا در آنجا برگذار میشود. در 608م ایرانیان و پس از آن عربها به ازمیر حمله بردند. مسلمانان در 15ق/ 637م در دوران خلافت عمر سوریه، در 27ق/ 648م جزیرۀ قبرس را گشودند و هنگامی که در دورۀ امویان مقدمات فتح قسطنطنیه فراهم میشد، سعی کردند ازمیر و نواحی اطراف آن را تصرف کنند. نخستین گام از فتح مسلمانان با تصرف ازمیر در 45ق/ 665م به فرماندهی عبدالرحمان برداشته شد. در 51ق/ 671م مسلمانان به فرماندهی محمدبن عبدالله بر سر راه خود به قسطنطنیه، زمستان را در این شهر گذراندند (YA, VI/ 4262). در 52ق/ 672م ناوگانی از جانب سپاه اسلام، ازمیر را بار دیگر تصرف کرد (استروگورسکی، 115). در 98ق/ 716م حبیب بن مسلمۀ فهری شهر را محاصره کرد، ولی این حملات و محاصرهها به فتح نهایی ازمیر منتهی نشد و از همان سال تا فتح ملازگرد در 463ق/ 1071م ازمیر همچنان در حاکمیت بیزانس باقی ماند (YA، همانجا). امپراتوران بیزانس برای مقابله با مسلمانان، استحکامات شهر را مرمت کردند (تکسیه، 2/ 160). با فتح ملازگرد به دست الب ارسلان، شکست رومانوس، امپراتور بیزانس (آقسرایی، 16-18) و تضعیف فرمانروایی بیزانس، دورۀ جدیدی در تاریخ آناتولی آغاز میشود و آن مهاجرت اقوام ترک به این منطقه است. سلیمان بن قتلمش از امیران سلجوقی در 469ق/ 1076م از قونیه تا ازنیق و سپس ازمیر را تصرف کرد (مشکور، 343؛ IA, V(2)/ 1243؛ YA، همانجا). وی انطاکیه را نیز به تصرف درآورد (آقسرایی، 19-21). با درگذشت سلیمان در 479ق/ 1086 (IA، همانجا)، چاکابیک یکی از امیران ترک که در جنگهای صلیبی شرکت داشت (رانسیمان، I/ 148-149)، ازمیر را تصرف، و ناوگان دریایی معتبری تأسیس کرد؛ زیرا معتقد بود که تنها با تشکیل نیروی دریایی میتوان روم را به زانو درآورد. وی در مدتی اندک جزایر اورلا، فوچه، میدلّی، ساقز و رودس را تسخیر کرد و ازمیر را پایتخت خود قرار داد، قلعۀ آنجا را محکم کرد، خود را امپراتور خواند و از لباس و نشانهای امپراتوران استفاده کرد (قفس اوغلو، 108-110). چاکابیک سرانجام به دست قلیچ ارسلان کشته شد. پس از درگذشت چاکابیک، ازمیر در دست ترکها ماند و پایگاه آنان بود، اما در طول جنگهای صلیبی و شکست سلجوقیان دوباره به تصرف بیزانس درآمد و بیزانسیها 10 هزار نفر از ترکها را قتل عام کردند و ازمیر از 491 تا 717ق/ 1098 تا 1317م در حاکمیت بیزانس باقی ماند (YA, VI/ 4263). تصرف ازمیر در 601ق/ 1204م به دست صلیبیان از سویی و تضعیف قدرت امپراتوری از سوی دیگر، موجب آشفتگی و هرج و مرج در سواحل دریای اژه شد. ماجراجویان خارجی از جمله ونیزیها و جنواییها این نواحی را تصرف کردند و به میل خود فرمان راندند، حتى امپراتور بیزانس نیز قادر به مبارزه با آنان نشد (IA, V(2)/ 1243-1244) و آنان امتیازهای بسیاری در ازمیر به دست آوردند، چنانکه دارای محله، کلیسا، گرمابه و حتى نانوایی مخصوصی بودند (هاید، 517). حاکمیت آنان بر شهر ازمیر دیری نپایید، زیرا از آغاز سدۀ 8ق/ 14م نفوذ ترکها بر آناتولی، به ویژه غرب آن، به سرعت رو به گسترش بود. در این تاریخ شهر ازمیر به دو بخش بندری که در دست جنواییها و بخش کوهستانی یعنی قلعۀ ازمیر که در اختیار بیزانسیها بود، تقسیم میشد (YA، همانجا).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید