صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / الیکایی /

فهرست مطالب

الیکایی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 30 بهمن 1402 تاریخچه مقاله

الیکایی / ʔelikâji/ ، گویش مردمی به همین نام، که از نظر زبان‌شناختی به گویش ساروی نزدیک است (شاه‌حسینی،  گویش ... ، 22). گویشهای مازندرانی به 3 گروه غربی، مرکزی و شرقی تقسیم می‌شوند و گویش ساروی در گروه مرکزی قرار دارد (نجف‌زاده، 36).
منشاء ایل الیکایی، روستای الیکا از توابع بخش بلده در شهرستان نور، استان مازندران بوده است (تحقیقات ... )؛ ازهمین‌رو، الیکاییها با لهجۀ ویژۀ خود سخن می‌گویند که آمیخته از گویش تاتی یا طبری با لهجۀ مردم کوهستان است و شباهت چشمگیری با گویش دماوندی دارد (اسدی، 2/ 543). الیکاییها با ساختار ایلی منسجم تا اوایل سدۀ 14 ش، زندگی کوچ‌رو داشتند و اکنون نیز بخش بزرگی از آنها به شیوۀ نیمه‌کوچ‌رو روزگار می‌گذرانند و از ایلات مهم و بزرگ شهرستان گرمسار به شمار می‌آیند (شاه‌حسینی، همان، 21، آواز ... ، 26). طایفۀ الیکایی در کنار طایفه‌های اصانلو، کرد قراچورلو، نفر و اعراب، از ایلات ساکن خوار (نام قدیم گرمسار) به ‌شمار می‌روند (امین‌السلطان، 100). در گذر زمان، طایفه‌هایی از دیگر ایلات و مناطق کشور به این ایل پیوسته‌اند، مانند طایفه‌های کاشانی از کاشان، گوبازی از ایل بختیاری و نظریها از ایل قشقایی. زمان دقیق مهاجرت الیکاییها از مازندران به گرمسار مشخص نیست، ولی براساس شواهد موجود، حدود 400 سال پیش بوده است (شاه حسینی، همانجا).
روستای فروان، پایگاه اصلی ایل الیکایی، در حاشیۀ شرقی دشت گرمسار، از توابع دهستان کهن‌آباد، واقع ‌است و در فاصلۀ 12کیلومتری جنوب شرقی شهر آرادان، در °52 و ´32 طول شرقی و °35 و ´12 عرض شمالی قرار دارد. ارتفاع روستا از سطح دریاهای آزاد، 839 متر است. این روستا یکی از مناطقی است که در میانۀ دهۀ 1310 ش، شمار چشمگیری از خانوارهای عشایر قوم الیکایی در آن ساکن شدند. در روستای فروان، به‌جز این قوم، چندین طایفۀ دیگر نیز سکونت دارند؛ ازاین‌رو، نباید نام دیگر گویش الیکایی را فروانی دانست.
ایل الیکایی افزون‌بر روستای فروان، در روستاهای دو بخش مرکزی و آرادان شهرستان گرمسار نیز سکونت دارند. آنها زمان ییلاق را در 3 استان سمنان (کوههای گیلور در شمال گرمسار)، تهران (شهرستانهای فیروزکوه و دماوند) و مازندران (پلور، اطراف سد لار و بلده در آمل) می‌گذرانند. براساس سرشماری سال 1387 ش، جمعیت کوچ‌روی این ایل، 543‘1 تن، در قالب 348 خانوار بوده است (تحقیقات؛ شاه‌حسینی، همان، 11-12، 25-27). در سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان (ص 9) دربارۀ ایل الیکایی آمده است: «250 خانوار طایفۀ علی‌کاهی [الیکایی] چادرنشینند و 30 نفر سرباز به دیوان می‌دهند. زبانشان تاتی است. کاسبی‌شان از شتر و گوسفند است که زیاد دارند و از پشم اینها هم گلیم، قالی، پلاس، مفرش و خورجین با سایر چیزها می‌بافند».

پیشینۀ پژوهش

تاکنون پایان‌نامه و مقاله‌ای با موضوع گویش الیکایی نوشته نشده است، اما چندین کتاب با موضوعهای گویش الیکایی، تاریخ و فرهنگ الیکاییها و روستای فروان و منطقۀ گرمسار به چاپ رسیده است. نخستین تألیف، گویش الیکایی اثر علیرضا شاه‌حسینی (نک‍ : مآخذ) است. او در این کتاب به‌طور مختصر به آواشناسی، ساختواژه و نحو، و به‌تفصیل به واژگان این گویش پرداخته است. کتاب دیگر، آواز نی تا آوای ایل اثر مشترک علیرضا شاه‌حسینی و یونس شاه‌حسینی (نک‍ : مآخذ) است که در آن، تاریخ و فرهنگ مردم روستای فروان و ایل الیکایی شرح داده شده است. ایران کلباسی نیز در اثر خود، شرح «گویش الیکایی» (ص 79) را به توصیف یک متن به گویش فروانی در همان اثر (ص 591-595) ارجاع داده است. از دیگر آثاری که به‌طور مختصر به ایل الیکایی و گویش آن پرداخته‌اند، به گرمسار در عهد ناصرالدین شاه اثر میرزا علی‌اصغر خان امین‌السلطان (نک‍ : مآخذ) و کتاب نگاهی به گرمسار اثر آذرنوش اسدی (نک‍ : همانجا) می‌توان اشاره کرد.

ویژگیهای آوایی

گویش الیکایی دارای 29 واج، شامل 24 همخوان و 9 واکه است. این گویش، در مقایسه با فارسی معیار، واج حلقی / ɣ/ نیز دارد. همخوانهای این گویش عبارت‌اند از: / b، č، d، f، g، h، IJ، k، l، m، n، p، q، r، š، t، v، j، z، ɣ، ʔ، s، x، ӡ)؛ واکه‌های آن نیز عبارت‌اند از: / â، a، e، ē، I، o، ū، u، ow/ (تحقیقات؛ شاه‌حسینی، گویش، 17- 18).

ویژگیهای ساخت‌واژی

ضمایر در گویش الیکایی بدین قرارند: ضمایر فاعلی: [man، to، vi، ʔɑmɑ، šomɑ، ʔušun، ʔunɑhɑn] «من، تو، او، ما، شما، ایشان». ضمایر اشاره: [ʔin, ʔun] «این، آن»؛ مفرد یا جمع‌بودن اسم پس از ضمیر اشاره تغییری در ضمیر به وجود نمی‌آورد، مانند ʔin mardi «این مرد»، ʔin mardun «این مردها». ضمایر ملکی: [mej، tej، vejne، amej، šemej، ʔušune، ʔunɑhɑne]؛ برخلاف فارسی معیار، این ضمایر پیش از اسم قرار می‌گیرند، مانند tej χona «خانۀ تو». ضمایر پرسشی: čiči]، čandi، kuIJa، kodom، [čej
«چه‌چیز، چقدر، کجا، کدام، چرا»؛ ] har، hama، hič [ «هر، همه، هیچ». ضمایر مبهم پرکاربرد نیز در این گویش وجود دارند (همان، 29-31).
واکۀ / e/ به‌عنوان نشانۀ اضافه در الیمایی به کار می‌رود، merG-e ben «زیرِ مرغ» (کلباسی، 594).
تکواژ / re/ «را» به‌عنوان نشانۀ مفعول در این گویش کاربرد دارد. درصورتی‌که این تکواژ بین دو همخوان قرار گیرد، همخوان [r] حذف می‌شود، مثل man e nadija «من را ندید» و درصورتی‌که پیش از آن، واکه باشد، همخوان [r] این‌بار به‌عنوان واج میانجی ظاهر می‌شود، مثل vi re nadija «او را ندید» (تحقیقات؛ شاه‌حسینی، همان، 30). الیکایی، گویشی پس‌اضافه‌ای است که در آن، حرف اضافه پس از اسم قرار می‌گیرد، مانند zimin dela «در مزرعه»، deraχt IJɑn «از درخت» (تحقیقات؛ شاه‌حسینی، گویش، 190). در این گویش، برخلاف فارسی معیار، مضافٌ‌الیه پیش از مضاف قرار می‌گیرد: kuze-j sar «سرِ کوزه» (کلباسی، 594).
صفت نیز پیش از موصوف قرار می‌گیرد: kaftɑl χar «الاغ پیر»، gat nana «مادربزرگ» (شاه‌حسینی، همان، 37- 38).
در الیکایی، دو تکواژ جمع‌ساز به کار می‌رود: 1. / -un/ ، jal «بچه» ← jal-un «بچه‌ها»؛ 2. / -kun/ ، rika «پسر» ← rikɑ-kun «پسرها» (همان، 38).
تکواژهای تصغیرساز در گویش الیکایی عبارت‌اند از  [-ag, -ug, -ča]، مانند: jɑl «بچه» ← jɑl-ag «بچۀ کوچک»، tura «توبره» ← tur-ug «توبرۀ کوچک»، gilim «گلیم» ← gilim-ča «گلیم کوچک» (همانجا).
صفتهای تفضیلی و عالی در این گویش، مانند فارسی معیار، با دو تکواژ [-tar] و [-tarin] ساخته می‌شوند: bej-tar «بهتر»، bej-tarin «بهترین» (همان، 39).
ویژگیهای نحوی: فعل در گویش الیکایی، مانند زبان فارسی، بعد از نهاد قرار می‌گیرد: vi burda «او رفت» (همان، 32). پسوند [-an] در این گویش در ساخت مصدر به کار می‌رود: bazu-ʔ-an «زدن» ← bazu «زد». درصورتی‌که ستاک گذشتۀ فعل به واکۀ / a/ ختم شود، تنها همخوان [-n] به‌عنوان تکواژ مصدرساز به ستاک افزوده می‌گردد: baruta-n «فروختن»، baruta «فروخت». درصورتی‌که ستاک گذشتۀ فعل به واکه‌ای جز / a/ ختم شود، بین واکه و پسوند مصدرساز، همخوان میانجی [ʔ]یا [j] درج می‌شود. اگر واکۀ ستاک فعل مشخصۀ پیشین داشته باشد، مانند واکۀ / i/ ، همخوان میانجی [j]، و درصورتی‌که واکه، مشخصۀ پسین داشته باشد، میانجی انسداد چاکنایی [ʔ] برای جلوگیری از التقای واکه‌ها درج می‌شود: boč čɑrni-j-an «چرانیدن» (تحقیقات).
واژه‌بستهای تصریفی [-ma, -i, ø, -mi, -nin, -nan] در ساخت ماضی ساده به کار می‌روند (همان): burd-ema «رفتم»، burd-i «رفتی»، brda «رفت»، burd-imi «رفتیم»، burd-enin «رفتید» و burd-enan «رفتند»، از مصدر burda-n «رفتن» (شاه‌حسینی، همان، 34).
برای ساخت مضارع اخباری، واژه‌بستهای تصریفی [-ma, -i, -a, -mi, -nin, -nan] به کار می‌رود (تحقیقات)، مانند χo-ma «می‌خورم» از مصدر baχorda-n «خوردن»، šu-ma «می‌روم» از مصدر burda-n «رفتن» (شاه‌حسینی، همان، 34-35).
وجه استمراری برای معنای مضارع استمراری و آیندۀ استمراری به کار می‌رود: χo-ma «می خورم/ می‌خواهم بخورم»، χon-i «می‌خوری/ می‌خواهی بخوری»، χona «می‌خورد/ می‌خواهد بخورد»، χo-mi «می‌خوریم/ می‌خواهیم بخوریم»، χo-nin «می‌خورید/ می‌خواهید بخورید»، χo-nan «می‌خورند/ می‌خواهند بخورند» (شاه‌حسینی، گویش، همانجا). گاه نیز زمان حال و آیندۀ استمراری با صورتهای تصریفی از مصدر «داشتن» و «خواستن» ساخته می‌شود: dar-ma]، dar-i، dar-a، dar-mi، dar-nin، [dar-nan «دارم، داری، دارد، داریم، دارید، دارند»، χɑ-ma]، χɑn-i، χɑna، χɑ-mi، χɑ-nin، [χɑ-nan «می‌خواهم، می‌خواهی، می‌خواهد، می‌خواهیم، می‌خواهید، می‌خواهند» (همان، 35-36).
ماضی بعید در الیکایی، مانند فارسی معیار، از صفت مفعولی فعل اصلی به‌اضافۀ صورتهای صرف‌شده از مصدر «بودن» ساخته می‌شود (تحقیقات): burd bi-ma «رفته بودم»، burd bi «رفته بودی»، burd bijja «رفته بود»، burd bi-mi «رفته بودیم»، burd binin «رفته بودید»، burd bi-nan «رفته بودند» (شاه‌حسینی، همان، 34).
روساخت ماضی نقلی در گویش الیکایی مشابه ساخت ماضی ساده در همین گویش است (تحقیقات): [ burde-ma،؛burd-i،؛burda،؛burdi-mi،؛burdi-nin،؛burde-nan] «رفته‌ام، رفته‌ای، رفته است، رفته‌ایم، رفته‌اید، رفته‌اند»، «رفتم، رفتی، رفت، رفتیم، رفتید، رفتند» (شاه‌حسینی، همان، 34-35).
ماضی التزامی در این گویش، از صفت مفعولی فعل اصلی به‌اضافۀ صورتهای صرف‌شده از وجه التزامی مصدر «بودن» ساخته می‌شود: [ burd baj bow-am،؛burd baj bow-e،؛burd baj bow-em،؛burd baj bow-en،؛burd baj bow-an] «رفته باشم، رفته باشی، رفته باشد، رفته باشیم، رفته باشید، رفته باشند».

واژگان

الیکایی، متأثر از فرهنگ کوچ‌نشینی و روستایی، سرشار از واژگان و اصطلاحات دامداری و کشاورزی است، برای نمونه: dozej «بز مادۀ 3-4ساله»، dobor «بز نر 3-4ساله»، duɣi «بز سفید»، qašqa «بز سیاه با پیشانی سفید»، ʔešter paš «پشم شتر»، bez mi «موی بز»، čara «قیچی مخصوص پشم‌چینی»، bara «محل شیردوشی دام»، χar gara «محل استراحت الاغ»، halata «محل نگهداری دام در کنار منزل مسکونی با دیوارهای بلند»، čuppun «چوپان»، daŋgol «چوپان کم‌سن و کم‌تجربه»، vara čurun «چوپان بره و بزغاله»، korpa «مجموعۀ بزها و بره‌های شیرخوار»، kota «توله‌سگ»، lut «غذای توله‌سگ»، madӡi «شتر مادۀ 2-3ساله»، lowktša «شتر نر 2-3ساله»، talisa «گاو 1-2ساله»، mɑ toχoli «گوسفند ماده از شش‌ماهگی تا یک‌سالگی»، mɑ vara «گوسفند ماده تا شش‌ماهگی»، bur «میش سیاه»، bur sari «میش سیاه گوش‌دار»، šuwɑ «میش زردرنگ»، sɑm «میش کبودپشت»، tidӡak «جوانه‌زدن غلات»، kɑla «زمین کشت‌نشده»، lif hardan «جوانه‌زدن»، pustenag «سنجد»، gow ɑlu «آلوی سیاه»، duna «برنج»، gandom makka «ذرت»، kološ «ساقه‌های کاملاً خردنشدۀ گندم و جو»، pešta «دسته‌های گندم و جو که با طناب ببندند»، dasta «دسته‌های گندم و جوی دروشده»، zada «لک روی میوه»، zera «خطوط روی خربزه»، namak tura «توبرۀ نمک»، nun sefra «سفرۀ نان»، pabezɑr «کفش»، paši dӡurɑb «جوراب پشمی»، dӡeleɣza «جلیقه»، tšɑdera «چادر»، šolvɑr «شلوار»، ɣozɑ «غذا»، šum «شام»، ʔrišta ʔɑš «آش رشته»، χejr ʔɑš «آش نذری»، katag «کته»، tɑqtɑqi «نان برشته‌شده روی آتش»، kula «نان سوخته‌شده در تنور»، tandir siχ «سیخ تنور»، pander «پنیر»، ruru «خامه»، ɑlɑčoq «سیاه‌چادر عشایر»، pitena «پونه»، tšemand «چمن»، χɑssijan «آویشن»، ɑdӡɑr «مرتع بکر»، dušɑ čar «چراگاه دامهای شیرده»، vɑš zɑr «علفزار»، šolɑb «رگبار»، qɑlɑrmiš hovɑ «هوای آلوده»، pitemi «هوای مه‌آلود»، tirig «تگرگ»، varf «برف»، vɑreš «بارش»، gerd vɑ «گردباد»، nesem «نسیم»، pejr «پدر»، mɑr «مادر»، borɑr «برادر»، χɑr «خواهر»، gati «مادربزرگ»، ši «شوهر»، kidӡɑ «دختر»، rikɑ «پسر»، zan χɑχer «خواهرزن»، zan gɑgɑ «زن برادر»، ʔamma detar «دخترعمه»، jɑl «فرزند».

مآخذ

اسدی، نوش‌آذر، نگاهی به گرمسار، سرزمین خورشید درخشان، تهران، 1378 ش؛ امین‌السلطان، علی‌اصغر، گرمسار در عهد ناصرالدین شاه، تهران، 1386 ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، 1355 ش؛ شاه‌حسینی، علیرضا، گویش الیکایی، سمنان، 1384 ش؛ شاه‌حسینی، علیرضا و یونس شاه‌حسینی، آواز نی تا آوای ایل (سیری در تاریخ و فرهنگ مردم روستای فروان گرمسار)، سمنان، 1389 ش؛ کلباسی، ایران، فرهنگ توصیفی گونه‌های زبانی ایران، تهران، 1388 ش؛ نجف‌زاده، محمدباقر، واژه‌نامۀ مازندرانی، تهران، 1368 ش.

شیوا پیریایی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: