صفحه اصلی / مقالات / زار /

فهرست مطالب

زار


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 1 آذر 1400 تاریخچه مقاله

زار، نوعی بیماری و نیز مراسمی که به قصد درمان آن بیماری برگزار می‌شود. این مراسم با موسیقی همراه است و در میان مردم جنوب ایران، به ویژه ساکنان بنادر و جزایر خلیج فارس و دریای عمان، از غربی‌ترین شهر یعنی آبادان تا شرقی‌ترین شهر که چابهار است و حتى نقاط مرکزی بلوچستان، با تفاوتهایی برگزار می‌شود. شکل عمومی و ساختار کلی زار در همه‌جا یکسان است، اما در جزئیات و برخی نام‌گذاریها تفاوتهایی وجود دارد. 
در باور مردم جنوب ایران، زار یک باد است و بادها موجودات ماورایی و گاه خبیثی‌اند که با تسخیر فرد، او را مرکب خود ساخته، و به درد و بیماریهای مختلفی دچارش می‌کنند. شخص مبتلا را مرکب یا فَرَس باد می‌گویند، زیرا از آن پس، اختیارش دست باد است؛ باد سوار بر او می‌شود و می‌تواند به هر کاری وادارش کند. بادها معمولاً مرکب خود را از میان تهی‌دستان، جاشوان و غواصان فقیر انتخاب می‌کنند (درویشی، دایرةالمعارف ... ، 1/ 343؛ ساعدی، 42). همۀ بابازارها و مامازارها، که سررشته‌داران بومی این امر در جنوب‌اند، زار را یک نوع باد، هوا و حتى خیال تعریف کرده‌اند (همو، 31-32). در جزیرۀ خارک، به زار «زَیران» می‌گویند (درویشی، همان، 2/ 348). این مراسم در بلوچستان دو گونۀ زنانه و مردانه دارد: زنانۀ آن را گواتی (ه‍ ‌م) و مردانۀ آن را دمال (ه‍ م) می‌گویند. در هرمزگان، مبتلایان به انواع باد را اهل هوا می‌نامند. هرکس که یک بار به این بیماری دچار شود، حتى اگر بهبود یابد، باز در زمرۀ اهل هوا قرار می‌گیرد (ساعدی، 41-43؛ درویشی، همانجا). در خارک، به موجودات نامرئی و ارواح خبیثی که روی زمین سرگردان‌اند و جسم آدم را دربند و تسخیر می‌کنند، اهل زمین، و به ارواح پاکی که در آسمان جایگاه دارند، اهل هوا می‌گویند (همانجا). 

بابا و مامای‌ زار

به درمان‌کنندۀ زار، اگر مرد باشد، بابای زار، و چنان‌که زن باشد، مامای زار می‌گویند. بابا یا مامای زار کسی است که خودش دست‌کم یک یا چند بار گرفتار باد شده، و جان سالم به در برده باشد و بر اثر مرور زمان و ممارست، قدرتی به دست آورده، و اکنون خود به باد مسلط و سوار شده است. وی می‌تواند مجلس بازی را خود مدیریت و رهبری، زار را از بدن بیمار بیرون، و باد او را زیر کند. در بلوچستان، گواتی‌مات به معنی مامای گواتی، و خلیفه، معادل بابازار است. در جزیرۀ خارک نیز دی‌زار و بابازار معادل این دو است. 
بابا و مامای زار حرفۀ خود را به ارث می‌برند و معمولاً نسل‌اندرنسل به این کار اشتغال دارند، اما برخی هم از کودکی، در کنار یک بابا یا مامای دیگر بزرگ شده، و به این توانایی رسیده‌اند، مثل آمنه ذوقی‌پور، معروف به ماماآمنه که از کودکی وردست ماماخدیجه سالم بزرگ شده است. باباها و ماماها معمولاً برای خود جانشین تعیین می‌کنند و برای این کار مراسمی ترتیب می‌دهند؛ اگر یکی از آنها بدون جانشین از دنیا برود، اهل هوا جمع می‌شوند و فردی شایسته را برای جانشینی او تعیین می‌کنند. 
هر باد یک بابا و مامای مخصوص به خود دارد، مثل بابای زار، بابای نوبان، بابای مشایخ و جز آنها؛ اما بعضیها هم بابا یا مامای چند نوع بادند و این بستگی به توانایی، سابقه، تجربه و تسلط آنها بر انواع بادها دارد؛ مثل بابادرویش در قشم و ماماآمنه در لنگه، که بابا و مامای ‌زار و نوبان بودند و امروزه هر دو آنها درگذشته‌اند، و یا ملا عبد فیهانی بابای مشایخ و زار آبادان و اروندکنار، و همین‌طور عیده صیداوی که مامای مشایخ و زار اروندکنار است. معمولاً برای زیرکردن بادهای مضراتی و قوی لازم است که بیمار قربانی بدهد و پیش می‌آید که بابا یا ماما خون قربانی را، که معمولاً بز نری است، همراه بیمار می‌خورند. اهمیت و اعتبار هر بابا یا ماما به تعداد خونهایی است که خورده‌اند؛ مثلاً باباسالم، بابای پیشین روستای سلخ جزیرۀ قشم، و غلام‌شاه مارگیر، بابای زار میناب، هر یک 3 خون خورده بودند (جعفری). 

انواع بادها

بادها موجوداتی زنده و درعین‌حال، دارای ویژگیهایی انسانی‌اند و آنان کافر و مسلمان دارند (بوستان، 57). بادهای کافر، که به آنها مضراتی می‌گویند، معمولاً مرکب خود را تا سرحد مرگ اذیت می‌کنند و حتى ممکن است او را به جنون رسانده، یا بکشند؛ اما بادهای مسلمان هر چقدر که مرکب خود را آزار و اذیت کنند، او را نمی‌کشند. بادها ممکن است صاف و بینا، یا ناصاف و کور باشند. باد صاف بادی است که برایش دهل زده‌اند و آوازشنیده، سفره‌دیده و خون‌خورده است و همه جا را می‌بیند و از همۀ دنیا خبر می‌دهد؛ اما باد کور و ناصاف همه چیز را بر هم می‌زند و دائم ناآرام است و مرکبش را اذیت می‌کند. بادها تنها در مجلس بازی بینا، صاف و آرام می‌شوند. بادِ باباها و ماماها همیشه صاف و بینا ست و به همین سبب، برخی معتقدند که وقتی باد آنان بالا بیاید، گذشته و آیندۀ افراد را می‌دانند و اندیشۀ مردم را می‌خوانند (نک‍ : ساعدی، 35-36، 170-171). 
بادها، اعم از مرد و زن و یا کافر و مسلمان، به چند دسته تقسیم می‌شوند، که معروف‌ترین آنها در جنوب اینها ست: باد زار، باد نوبان، باد مشایخ، باد جن، باد لیوا، باد پری، و باد دیو (نک‍ : دنبالۀ مقاله). همان‌گونه که مشخص است، زار یکی از انواع بادها است، اما به سبب آنکه نسبت به دیگر بادها شایع‌تر است، به همۀ انواع بادها اطلاق می‌شود؛ به‌طوری‌که اگر در جنوب از کسی که در حال رفتن به مراسم یکی از این بادها باشد، بپرسید که کجا می‌رود، در پاسخ خواهد گفت: «گازی زاری»، یعنی بازی زار، که البته ممکن است منظورش مجلس بازی نوبان، مشایخ، لیوا یا هر باد دیگری باشد. به‌طورکلی در جنوب به هر تسخیری زار می‌گویند (درویشی، دایرةالمعارف، 1/ 343). 
شمار دقیق بادها معلوم نیست؛ گاهی به تعداد روزهای سال 365، و گاهی هم تعدادشان را بی‌نهایت دانسته‌اند (فرسو، 119). ساعدی زارها را 72 گروه می‌داند، اما بیشتر از 13 گروه از آنها را نام نمی‌برد (ص 58). اغلب پژوهشگران هم دراین‌باره، نقل ساعدی را که از بومیان جنوب گرفته، تکرار کرده‌اند؛ اما علی ریاحی در کتاب زار و باد و بلوچ، بادها را از زارها، جنها و مشایخ جدا کرده است (ص 3)؛ حال آنکه، همۀ بومیان اهل فن و پژوهشگران این عرصه باد را لفظ عامی برای زار، جن، نوبان و جز آنها می‌دانند (نک‍ : دنبالۀ مقاله). ریاحی از 12 نوع باد و 17 نوع زار نام می‌برد (ص 4-15) که بعضی از آنها با زارهای یادشده در کتاب اهل هوای ساعدی مشترک‌اند. 
برای اهل هوا هریک از این موجودات در فضای معینی حضور دارند: جنها و ارواح پلید در زیر زمین، انسان و پری روی زمین، بادهای دیگر روی آبها و در فضای بین زمین و آسمان، و ارواح متعالی هم در ورای آسمانها جای دارند. عوارض بادها نیز متفاوت است: برخی انسان را افسرده و کم‌اشتها می‌کند، بعضی باعث پرخوری می‌شود، برخی موجب دل‌درد و سردرد شدید می‌گردد و گروهی آدم را بی‌حرکت و فلج می‌کند. بعضی از این بادها هم به دلایل معینی، جان کسی را تسخیر کرده، گرفتارش می‌کنند؛ ازجمله ممکن است باد، عاشق مرکب خود باشد و او را تسخیر کند. مامانسا سمّاعی، ساکن روستای بنذرک میناب، عشق را سبب اصلی تسخیر انسان از سوی عموم بادها می‌داند. به گفتۀ ماماعادله، اهل اروندکنار، بادِ بیمارِ مرد، زن است و باد بیمار زن، مرد (درویشی، دفترچۀ ... خوزستان و هرمزگان، 5-6). ابتلا به باد می‌تواند موروثی، آگاهانه و یا ناآگاهانه باشد. زاریها می‌توانند به سبب علاقه و یا نفرت، باد خود را به دیگری منتقل کنند، و یا اگر فردی به‌عمد یا غیرعمد، رفتار ناشایستی با اهل هوا داشته باشد، ممکن است بـادِ آن زاری تسخیرش کند (ساعدی، 34). اگر اهل هوا کسی را با چوب بزند، انتقال باد او به آن فرد اجتناب‌ناپذیر خواهد بود (فرسو، 120-121؛ جعفری). 

1. باد زار

بادهای زار شایع‌ترین بادها در جنوب هستند و همه کافر و مضراتی و بسیار خطرناک‌اند و اغلب اهل هوا گرفتار این باد می‌شوند. زار تا به زبان نیاید، نمی‌شود فهمید اهل کجا است، چه می‌خواهد و چرا مرکبش را مبتلا کرده است. معمولاً زار برای به زبان‌آمدن و زیرشدن، سفره و خون می‌خواهد و باید برای او قربانی کرد تا خون قربانی را بخورد و زیر شود. در مجلس بازی، سلام‌کردن و صحبت‌کردن با یکدیگر ممنوع است. اگر در میانۀ مجلس برای شرکت‌کنندگان چای، قهوه و یا شیر آوردند، پس از صرف آن، نباید ظرفش را زمین بگذارند، بلکه باید آن را در دست نگه دارند تا خادمی بیاید و ظرف را از آنان بگیرد. اگر کسی از این اصول تخطی کند، حد بر او می‌افتد، یعنی جریمه می‌شود؛ میزان جریمه را بابا یا مامای زار تعیین می‌کند که ممکن است تا یک قربانی و یا یک سفرۀ رنگین جریمه‌اش باشد (جعفری). 
در برخی جاها مثل خوزستان و بلوچستان، برای زارها جنسیت قائل‌اند و آنها را زن و مرد و اهل یک خانواده می‌دانند. آنها «اَرنَوَند» و «بَرَسات»را پدر و مادر همۀ زارها می‌دانند و معتقدند که بقیۀ زارها فرزندان آنها به شمار می‌آیند (ریاحی، 4). عمده‌ترین زارهایی که تابه‌حال به صورت پراکنده از آنها نام برده شده، اینها ست: متوری، شیخ‌شنگر، دینگ‌مارو، اُم‌گاره، بومریوم، چین‌یاسه، پِه‌په، دای‌کتو، بوجمبه، بابور، نمرود، تقروری، قصاص، ارنوند، برسات، وَدَل، فاصل، کُست، دَم‌فه، وَرَر، اُف مَمیت، لوگیت، اَدمو، اَن‌بَسو، اسکندر، رایلو، یوسف، انکولال، اَدی‌کتو، کت‌میری، می‌یاسا، هونگو، سَروَن، حُبَّن، بِلّو (تنی‌یلو)، سودَن، شرحه، و نابیت‌زار (ساعدی، 59 بب‍‌ ؛ ریاحی، 4-5، 15؛ زند، آفاق ... ، 343). اینها تقریباً زارهای عمده و شناسایی‌شدۀ خوزستان، بوشهر، هرمزگان و بلوچستان‌اند؛ اما زارهای کوچکی هم وجود دارند که گاهی در یک نفر دیده شده‌اند، مثل حاجی قلندر جی‌بابا که زاری هندی است و باباسالم گرفتار او بود. برخی از این زارها تنها در هرمزگان، و بعضی فقط در بلوچستان دیده شده‌اند؛ مثلاً بِلّو که بادی است بلوچی و تنها در دشتیاری و چابهار دیده شده است. بعضی دیگر با لفظهای متفاوت در همه جا هستند، مثل متوری و په‌په که در بلوچستان به آنها «متاری» و «مه‌په‌پا» گفته می‌شود. درعین‌حال، برخی از بادها مثل دای‌کتو و ادی‌کتو، به‌رغم تشابه لفظی، یکی در هرمزگان و دیگری در بلوچستان، نمود غیرهم‌شکلی دارند و به نظر دو زار متفاوت می‌آیند (نک‍ : ساعدی، 73؛ ریاحی، 13). 
هر زاری آهنگ ویژۀ خود را دارد که تنها با آن زیر می‌شود؛ بنابراین، آوازهای زار به تعداد آنها و حتى بیشتر، و به روایتی بیش از 360 آهنگ است (زند، همان، 364-365). بیشتر آوازهای زار به زبان سواحلی، که مخصوص سواحل آفریقا ست، و عربی خوانده می‌شوند، اما ابیات زیادی از این آوازها نامفهوم‌اند و حالتی وردگونه دارند. در خوزستان، تقریباً همۀ اشعار به عربی خوانده می‌شوند (درویشی، دفترچۀ ... خوزستان و هرمزگان، 7). 

2. باد نوبان

برخلاف زار، که کافر است، نوبان در بیشتر جاها بادی مسلمان، اهل حساب‌وکتاب و مقدس است و تنها در خوزستان، مسلمان و غیرمسلمان دارد و مسلمان آن هم حتماً اهل سنت است (همانجا). بیمار مبتلا به نوبان را نوبی می‌گویند. نوبان هم مانند زار انواع مختلفی دارد، اما هر یک از آنها نام جداگانه‌ای ندارند. نوبان مرکب خود را معمولاً افسرده، بی‌اشتها، گوشه‌گیر، علیل و بی‌حرکت می‌کند. علائم همۀ انواع نوبان یکسان است (همو، دایرةالمعارف، 1/ 343؛ ساعدی، 85-86). تفاوت نوبان با بادهای دیگر به‌جز مسلمان‌بودن، در علائم آن، آداب مجلس، سازها، آوازها و آهنگهای آن است (نک‍ : دنبالۀ مقاله). 
مامای نوبان در خوزستان لباس تیره، قهوه‌ای تیره، طوسی پررنگ و یا سرمه‌ای می‌پوشد (درویشی، دفترچۀ ... خوزستان و هرمزگان، 6). بیشتر آوازهای نوبان به عربی، و در ذکر خدا و نعت پیغمبر، اولیا و مقدسان است. امروزه، با مرگ بیشتر باباها و ماماهای نوبان در جنوب، بازی نوبان تنها در بندر لنگه و به‌ندرت، در جزیرۀ کیش برگزار می‌شود (همو، دایرةالمعارف، 1/ 348- 349). 

3. باد مشایخ

بادهای مشایخ مسلمان و پاک‌اند و زیرکردن آنها آسان است و به‌اصطلاح اهل حساب‌اند. تعدادی از آنها کم‌خطرند و عوارض و ناراحتیهای قابل تحملی دارند. بیشتر بادهای مشایخ ارواح مقدسان و بزرگانی‌اند که روزگاری روی زمین بوده‌، و پس از مرگ، تبدیل به باد گردیده و در زمین و دریا سرگردان شده‌اند. مقبرۀ بیشتر آنها دارای گنبد و بارگاه است و به زیارتگاه تبدیل شده، و هرساله هم‌زمان با سالروز تولد آنها و یا مناسبتهای مختلف، پیروان زیادی به زیارت آنان می‌روند و گاه در محوطۀ مقبره، به اجرای مراسم و بازی می‌پردازند و می‌کوبند و می‌خوانند، مثل بازیهای شیخ فرج، شیخ ادروس، شیخ جوهر و جز آنها؛ با این حساب و با توجه به یکسانی معنای باد و روح در زبان عربی، مشایخ را می‌توان ارواح مقدسان درگذشته دانست و این معنا در بلوچستان بسیار بارزتر و روشن‌تر است (ریاحی، 28-44). برخلاف زار و نوبان، که منشأ آفریقایی دارند، منشأ مشایخ، بیشتر عربستان، عدن و رأس‌الخیمه است و به‌جز شیخ‌البحار که جایگاهش ته دریا ست، دیگر مشایخ بیشتر صحرایی‌اند تا دریایی. مشایخ اهل پذیرفتن نذرونیاز و برآوردن حاجت و مراد حاجتمندان‌اند؛ بنابراین، بازی مشایخ ممکن است تنها برای درمان برگزار نشود، مثل بازی شیخ عثمان در قشم و بازی شیخ فرج در خارک و قشم، که به آن شیخ فریج و شیخ فری هم می‌گویند (ساعدی، 95 بب‍ ؛ درویشی، همان، 2/ 348؛ نیز نک‍ : دنبالۀ مقاله). 
در تقسیم‌بندی و شناسایی مشایخ، نظرهای متفاوتی وجود  دارد؛ مثلاً ساعدی شیخ جنو را جزو مشایخ آورده، و آن را جنی مسلمان وصف می‌کند (ص 116). باید گفت به صرف وجود پیشوند شیخ، نمی‌توان آن باد را جزو مشایخ به شمار آورد؛ همچنان‌که شیخ شنگر با وجود اینکه شیخ است، اما جزو زارهای شناخته‌شده و خطرناک است (همو، 62-63). ریاحی هم در تقسیم‌بندی خود، 22 شیخ را جزو مشایخ برشمرده است (همانجا) که البته بسیاری از آنها در زمرۀ بزرگان متصوفه قرار می‌گیرند و ربطی به بادهای مشایخ، و نیز نسبتی با زارها و بادهای دیگر ندارند. افزون‌براین، شیخ عبدالقادر جلانی، شیخ احمد ملوندی (مرندی) معروف به شهباز لعل قلندر و خواجه خضر نبی نزد اهل هوا احترام ویژه‌ای دارند و برای زیرکردن بادهای سنگین از آنها مدد می‌گیرند و آوازهایی در وصف، ذکر و مدح آنها می‌خوانند، مثل آواز «مست قلندر» که در وصف شهباز لعل قلندر است و آواز «شیرالله» که در آن ذکر خضر با عنوان «زنده‌پیر» و ذکر «لعل قلندر» گفته می‌شود (همو، 28- 29، 37-40). با وجود جایگاه برجستۀ این 3 شیخ یادشده نزد اهل هوا، نمی‌توان آنها را جزو بادها دانست، زیرا بادها معمولاً شخصی را مرکب خود ساخته، به اذیت و آزار آن می‌پردازند، حال‌آنکه، هیچ وقت مشاهده نشده است که این 3 تن کسی را آزار داده باشند. 
از مشایخ معروف می‌توان اینان را نام برد: شیخ فرج، شیخ سید احمد، شیخ ادروس، شیخ عثمان، شیخ جوهر، شیخ‌البحار، شیخ شائب، شیخ شریف، شیخ سید محمد، شامی، سید غلام رسول، شیخ احمد رفاهی، شیخ احمد بدوی، شیخ بن علی، و میر مهنا. مردم برای هریک از این مشایخ داستانی نزد خود دارند. اینها که در زمان حیاتشان، قدرتهای خارق‌العاده‌ای داشتند، پس از مرگشان نیز این قدرت را همچنان حفظ کرده‌اند (ریاحی، 28- 38؛ ساعدی، 99 بب‍‌‌ ). می‌گویند شخصی نـذر می‌کند دری بـرای زیارتگاه شیخ ادروس در یمن بسازد؛ در را می‌سازد، اما هیچ ملوانی حاضر ‌نمی‌شود آن را به یمن ببرد؛ او هم در را به دریا می‌سپارد و چند روز بعد همان ملوانان در یمن، در را نصب‌شده در زیارتگاه می‌بینند (فر‌سو، 119). 
بیشتر مشایخ پرچم مخصوص خود را دارند و برخی مثل شیخ ادروس 3 پرچم یک‌شکل در 3 رنگ متفاوت دارند. شیخ ادروس تنها بادی است که فقط سراغ بزرگان و باباها و ماماها می‌رود و آنها را اسیر می‌کند. شیخ شامی هم بیشتر افراد متدین را اسیر می‌کند (ساعدی، 101، 105، 117). در بعضی جاها، برای باد مشایخ مرغ سفید قربانی می‌کنند و خون آن را با آب دریا، گلاب، آب قلیان، آب معمولی، روغن گل یاسمن و کنجد مخلوط می‌کنند. دارویی نیز از ترکیب 21 گیاه طبی، روغن و گلاب درست می‌شود که آن را به تن بیمار می‌مالند. داروی دیگری هم از 18 نوع گیاه و گلاب درست می‌کنند و به اندازۀ یک قاشق چای‌خوری از آن به خورد بیمار می‌دهند (درویشی، دفترچۀ ... هرمزگان، 5-6). 

4. باد جن

جنها بسیار خطرناک، موذی و اغلب کافر و مضراتی‌اند، اما در میان آنها، مسلمان و اهل حساب هم پیدا می‌شود. مبدأ این باد مسقط است و بیشتر زیر درخت لیل یا لور، داخل چاههای آب و حوالی برکه‌ها مسکن دارد و در تابستان، به‌ویژه ظهرهای داغ که افراد به این مکانها می‌روند، مرکبش را شکار می‌کند. جنهای خطرناک بیشتر زیر درخت لور پنهان می‌شوند (ساعدی، 121-122). جنها در بیغوله‌ها و جاهای تاریک و پرت هم مسکن می‌کنند. همچنین اگر کسی در جای تاریکی ادرار کند و بسم‌الله نگوید، ممکن است گرفتار باد جن شود، زیرا ممکن است ادرار او روی جنی ریخته شود (ریاحی، 23-24؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ه‍ د، جن). علائم ابتلا به باد جن شبیه صرع است. شخص گرفتار قلبش به‌شدت می‌تپد، بی‌حال می‌شود، و دهنش کف کرده، و غش می‌کند (ساعدی، 122). بودّو از جنهای مشهور است که شاید بتوان آن را اسم عامی برای همۀ جنها در نظر گرفت (ریاحی، 24). 
 

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: