تاریخ‌نویسی با طعم احساس / علیرضا بهرامیان، پژوهشگر تاریخ

دامنه وسیع علاقه مرحوم زرین‌کوب موضوع تاریخ و تاریخ‌نگاری، به‌خصوص موضوع ایران بود. مرحوم زرین‌کوب درباره مسائل و موضوعات متعددی تحقیق می‌کرد اما ازجمله موضوعاتی که از دوره جوانی برایش بسیار اهمیت داشت، مساله ایران بود. البته در بعضی از آثار، ایشان به تاریخ و تمدن اسلام و مسائل مربوط به آن هم پرداخته است.

 

دامنه وسیع علاقه مرحوم زرین‌کوب موضوع تاریخ و تاریخ‌نگاری، به‌خصوص موضوع ایران بود. مرحوم زرین‌کوب  درباره مسائل و موضوعات متعددی تحقیق می‌کرد اما ازجمله موضوعاتی که از دوره جوانی برایش بسیار اهمیت داشت، مساله ایران بود. البته در بعضی از آثار، ایشان به تاریخ و تمدن اسلام و مسائل مربوط به آن هم پرداخته است.

دو کتاب شاخص ایشان یعنی «کارنامه اسلام» و «بامداد اسلام» نیز در این رابطه است. اما کتاب مهمی که زرین‌کوب به‌عنوان اولین کتاب تاریخی به صورت مستقل نوشت  و بسیار هم در جامعه ایرانی تاثیرگذار بود، کتاب «دو قرن سکوت» است. البته ایشان بعد از این هم کتاب‌هایی درباره ایران نوشت که گاهی موضوعات نزدیک به هم داشت، مانند «تاریخ ایران بعد از اسلام» که تاریخ ایران را تا بعد از حمله مغول بررسی می‌کند، بعد از آن «روزگاران» را نوشت که تاریخ ایران را تا دوره مشرووطه بررسی می‌کند. ایشان موضوع تاریخ ایران را چه به صورت کتاب‌های مختلف و چه در مقالات خود نقل و بررسی کرده است.

 

  «دو قرن سکوت» و جنجال‌هایش

کتاب «دو قرن سکوت» از تاثیرگذار‌ترین کتاب‌های مرحوم زرین‌کوب و حتی می‌توان گفت دوران‌ساز بود. از این کتاب چند روایت در دست است. مرحوم زرین‌کوب در جوانی چاپ اول «دو قرن سکوت» را نوشت و منتشر کرد.

 در چاپ دوم او به تکمیل این اثر پرداخت، از این‌رو چاپ دوم به تناسب اثر کامل‌تری است. گرچه در چاپ‌های بعدی هم تغییراتی اعمال کرد، این تغییرات به اندازه‌ای نیست که به چشم آید. یکی از نکاتی که مخاطبان را جذب این اثر می‌کند، حرارت و احساساتی است که ایشان در نوشتن این کتاب به خرج داده‌ و سعی کرده است رویکردی تازه نسبت به هویت جدید اسلامی ایران داشته باشد. بعضی از کسانی که تصور می‌کردند فتح ایران و تسلط اعراب بر ایران به معنای تسلط اسلام است تا حدودی کتاب «دو قرن سکوت» را برنتابیدند. اما واقعیت این است که چه مرحوم زرین‌کوب این موضوع را تایید کرده باشد و چه نکرده باشد، جریان فتح ایران یک جریان کاملا اسلامی نبود؛ گویی مردم ایران کم‌کم با اسلام آشنا شدند و آن را پذیرفتند و به یک هویت بدیهی تبدیل شد. اما این جریان در طول زمان اتفاق افتاد و نه در آن واحد. نه آن کسانی که برای فتح آمده بودند خیلی مبلغ اسلام بودند و نه مردم ایران با مبلغان اسلام برخورد کردند که بخواهند اسلام را بپذیرند یا نپذیرند. طبیعتا آن زمان بیشتر در اقتضائات یک جنگ به سر می‌برد. مرحوم زرین‌کوب در کتاب «دو قرن سکوت» لحنی حماسی دارد؛ لحنی که چندان به لحن اهل تحقیق نزدیک نیست. خود آن مرحوم به خاطر همین لحن، یک بار گفته بود از این کتاب راضی نیست.

 

  تاریخ‌نگاری ادبی

به‌طور کلی تاریخ‌نگاری مرحوم زرین‌کوب، تاریخ‌نگاری رو به کمال بود و جدای از تاریخ‌نگاری ایرانی و اسلامی نبود. درواقع هیچ ملت یا امتی به اندازه ایرانی‌ها در زمینه تاریخ کتاب ننوشته‌اند، البته بحث بر سر کیفیت نیست که خود موضوع مفصل و جدایی است. در هر صورت پدید‌آوردن این تعداد کتاب تاریخی (که بسیاری از بین رفته یا بسیاری منتشر نشده‌اند) نشان می‌دهد بلافاصله اندکی بعد از ظهور اسلام یکی از علوم و فنونی که ظهور کرد، تاریخ‌نگاری بود. در سلسله‌ها و شهرهای مختلف، یکی از دغدغه‌ها و دل‌نگرانی‌های علمای گوناگون اسلام نوشتن تاریخ بوده است، چه به صورت سیره پیغمبر، چه سیره اصحاب پیغمبر یا سیره ائمه یا اخبار سیاسی و اخبار شهرها و... منتها تاریخ‌نگاری در طول دوره‌ها کم‌کم به فعالیت ادبی تبدیل شد. یعنی از جایی به بعد به جای آنکه فقها و علما درباره تاریخ کتاب بنویسند، مثل طبری یا ابن‌کثیر، نوشتن کتاب‌ها به دست طبقه‌ای افتاد که تاریخ را با ادبیات (چه عربی چه فارسی) ممزوج کردند. ما تقریبا از جایی به بعد دیگر کتاب تاریخی پیدا نمی‌کنیم که روح ادبی بر آن حاکم نباشد به‌ویژه شعر، از همین‌رو بعدها کسانی که می‌خواستند در حوزه‌ها و مدارس علنی کتاب‌های ادبی بخوانند از متون تاریخی هم استفاده می‌کردند، با این اعتقاد که این آثار فقط کتاب‌های تاریخی نیستند بلکه شعر و نثر زیبا هم می‌توان در آنها یافت. بنابر‌این نوشتن تاریخ به کار ادبی و تفننی تبدیل شد که مورخ در آن قدرت ادبی خود را نشان می‌داد و گاهی چشم و هم‌چشمی هم در این نشان دادن‌ها به چشم می‌خورد. مثلا در کتاب‌هایی مانند« تاریخ جهانگشای جوینی » یا «رشیدالدین» می‌توان شمه‌ای از این سبک را دید تا کتاب تاریخ «دره نادره در عهد نادرشاه زندگی میرزا مهدی‌خان منشی مخصوص نادر‌شاه افشار» که اوج این سبک تاریخ‌نویسی است.

 

  یک قرن تاریخ در چند برگ

سبک ادبی‌نویسی در تاریخ‌نگاری فقط محدود به ذکر حوادثی می‌شد که به صورت سالشماری یا سلسله‌نگاری یا منطقه و شخص و شهر‌محور بود. تاریخ‌نگاری مرحوم زرین‌کوب به یک معنا دنباله این سنت تاریخ‌نگاری است. یعنی ایشان در آثار خود فن نویسندگی را به حد اعلی رساند و بسیار جذاب می‌نوشت، به‌گونه‌ای که اگر کتاب را دست‌تان می‌گرفتید به سختی آن را کنار می‌گذاشتید؛ علاوه‌بر اینکه شما را مجذوب روایت‌هایش می‌کرد، وقایع تاریخی را هم برایتان حکایت می‌کرد. آثار زرین‌کوب درواقع مجموعه‌ای از آثار تحقیقی و تاریخ بود که ایشان طی سالیان خوانده و در ذهن خود آماده داشته و آنها را با هم در‌آمیخته بود و به صورت یک اثر خوب بیرون داده بود.

از این‌رو به آثار ایشان نمی‌توان عنوان کتاب تحقیقی هم داد. ایشان معمولا دسته‌ای از مخاطبان را در ذهن‌شان در نظر می‌گرفت که حد مشخصی از سواد، اطلاعات و درک را داشتند، از این‌رو لازم نبود تا لقمه‌های جویده شده را به آنها بخوراند بلکه با توجه به درنظر گرفتن سطحی از فهم و درک برای مخاطب شروع به نوشتن می‌کرد.

ایشان در نوشتن کتاب این را پیش‌فرض قرار می‌داد که خواننده کتاب‌هایش مثلا درباره فلان شهر یا فلان شخص شنیده است و برای اولین‌بار نیست که نام آنها را می‌شنود. مثلا درباره ابومسلم خراسانی شنیده یا درباره سیره پیغمبر می‌داند یا اطلاعاتی اجمالی  درباره بابک خرمدین دارد. ایشان با در نظر گرفتن این پیش‌فرض سعی می‌کرد با خواندن کتاب‌های تاریخی و هماهنگ کردن آنها در درون خودش توانست به وحدتی برسد و بعد آن روایت را روی کاغذ بیاورد. از این‌رو وقتی شما یک اثر از آثار وی را می‌خوانید گویی که صد جلد از آثار تاریخی را خوانده‌اید.

درواقع وسعت اطلاعات ایشان درباره برهه‌هایی از تاریخ عجیب بود و این مقدار آگاهی از جزئیات تاریخ کمی جالب بود. در یکی از سخنرانی‌هایی که مرحوم محمدابراهیم باستانی‌پاریزی داشت  بحثی بسیار جزئی درباره ملک‌شاه مطرح کرد. از مرحوم زرین‌کوب که کنار من نشسته بود درباره ملک‌شاه پرسیدم و در عین ناباوری او توضیحات ظریف‌تر و بیشتری درباره آن ظرایف تاریخی به من داد.

کتاب‌های او هم تاثیر‌گذار بود و هم توانست در روند تاریخ‌نویسی ایران جای  باز کند. ما هم به این سبک و سیاق تاریخ‌نویسی بسیار احتیاج داریم. آثار صرفا تحقیقی فقط به کار محققان می‌آید و مردم عادی را از دانستن تاریخ کشورشان محروم می‌کند اما آثار مرحوم زرین‌کوب دست مردم عادی را هم می‌گیرد و به تاریخ ایران و اسلام سرک‌می‌کشد.

 

چرا آثار زرین‌کوب هنوز پرفروش است؟

سبک خاص مرحوم زرین‌کوب در سنت تاریخ‌نویسی ما رواج داشته است، مثلا تاریخ طبری را می‌توان از این دست دانست. مرحوم زرین‌کوب بعد از خواندن آثار محققان قدیمی و جدید و خواندن آثار متعدد و هماهنگ کردن آنها، دست به قلم می‌برد. همین ویژگی آثار ایشان را بین آثار تحقیقی صرف که به درد خواننده عام نمی‌خورد و کتاب‌هایی که فقط ادبیاتی هستند قرار می‌داد، از این‌رو خواننده‌ای که هدفش خواندن یک اثر گیرا و جذاب به همراه اطلاعات تاریخی است، راحت‌تر به سراغ آثار او می‌رفت. همین سبک نوشتن به شخصه هنر بزرگی بود. الان چنانچه کسی بخواهد درباره تاریخ ایران بخواند که جنبه تحقیقی هم داشته باشد - آن هم به صورت خلاصه که زیاد وارد جزئیات نشده باشد، اما خیلی هم کلی‌گویی نداشته باشد - بهترین راه خواندن کتاب‌های مرحوم زرین‌کوب است. آثار زرین‌کوب هم خوش‌خوان است و هم اطلاعات بسیار به شما می‌دهد؛ از این‌رو همچنان فروش می‌روند. این آثار به قدری قابل قبول هستند که هنوز هم اگر کسی بخواهد درباره ابومسلم خراسانی کتاب بنویسد به سراغ کتاب‌های او می‌رود؛ کتاب‌های ایشان منزلی است بین کتاب‌های تحقیقی صرف و کتاب‌های عامیانه غیر‌تحقیقی.

روزنامه فرهیختگان