محمد کشاورز: ایل شاهسون؛ دوستدار مردم و هوادار وطن

محمد کشاورز از دانشجویان دکترای ایران‌شناسی در دانشگاه شهید بهشتی است که تحقیقات گسترده‌ای در خصوص ایل شاهسون به ویژه شاهسون های فارس انجام داده است. هرچند که ایشان در زمینۀ وقف، به ویژه وقف در بازار تهران نیز آثاری به چاپ رسانده است. مقاله «علل و انگیزه های وقف در بازار تهران» در مجله «وقف، میراث جاویدان» چاپ کتاب «بازار بزرگ تهران و سرگذشت آن در دویست سال اخیر» به همراه گروه پژوهشی بنیاد ایران شناسی در سال 89 از جمله کارهای چاپی اوست.

 

 

صديقه موسوي: محمد کشاورز از دانشجویان دکترای ایران‌شناسی در دانشگاه شهید بهشتی است که تحقیقات گسترده‌ای در خصوص ایل شاهسون به ویژه شاهسون های فارس انجام داده است. هرچند که ایشان در زمینۀ وقف، به ویژه وقف در بازار تهران نیز آثاری به چاپ رسانده است. مقاله «علل و انگیزه های وقف در بازار تهران» در مجله «وقف، میراث جاویدان» چاپ کتاب «بازار بزرگ تهران و سرگذشت آن در دویست سال اخیر» به همراه گروه پژوهشی بنیاد ایران شناسی در سال 89 از جمله کارهای چاپی اوست. همچنین ایشان در زمینه ایران شناسی مقاله ای تحت عنوان«محمد قزوینی، اولین ایران شناس ملی» در همایش ملی دانشگاه آیت ا... حائری میبد ارائه داده و مقاله ای تحت عنوان« بررسی سیر تحولات تاریخی خلیج‌فارس در ایران باستان» در مجله مطالعات خلیج‌فارس بنیاد ایران شناسی به چاپ رسانده است، اما نحوه شکل گیری ایل شاهسون و تحولات تاریخی آن موضوع بحث و گفت و گوی  روزنامه قانون با وی بود که در زیر می خوانید:

*****

    کشور ایران از اقوام و شاخه های گوناگون تشکیل شده و ریشه آن کاملاً بر پایه قومیت ها و ایل ها ست، شما به طور اختصاصی در مورد ایل شاهسون تحقیق کردید، اساساً منشأ پیدایش ایل شاهسون از کجاست؟ اطلاعاتی که من دارم شکل گیری  آن    را   از دوره صفویه می داند، آیا این ایل از دوران صفویه در ایران پیدا شد یا به ما قبل از تاریخ صفویه بر می گردد؟

منشأ شکل گیری شاهسون ها به طور کلی مبهم است، گسترده ترین تحقیقات در مورد ایل شاهسون را دکتر «ریچارد تاپر» انگلیسی انجام داده است، ایشان حدود 50-40 سال است که به صورت تخصصی   روی شاهسون های ایران کار می کند، در نظریه‌هایی که ایشان ارائه داده اند و نظریه هایی که برخی از محققین داخلی ایران مانند خانم «پریچهره شاهسوند بغدادی» و دکتر «عطاا... حسنی» و سایر محققین داخلی داشته‌اند، هر کدام نظریه های متفاوتی دارند. برخی منشأ شکل گیری این ایل را از دوره صفویه به بعد می‌دانند و برخی دیگر آن را به زمان ورود اقوام ترک زبان در اوایل قرن پنجم می دانند. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش ها درباره منشا شکل گیری ایل شاهسون سه نظریه وجود دارد: اولین نظریه پیدایش آنها را به زمان ورود ترک‌های غُز از شمال شرق به ایران می داند. و در واقع  آنها را از ترک‌هایی می دانند که از زمان «محمود غزنوی» وارد ایران شدند و ابتدا در شرق مازندران و سپس به سمت غرب و مرکز ایران حرکت کردند، نظریه دیگر که عمدتاً در کتاب های دوره صفویه مورد بحث قرار گرفته شکل گیری این ایل را مربوط به زمان شاه عباس اول صفوی می‌دانند، این نظریه تشکیل ایل شاهسون توسط شاه عباس بزرگ را دلیلی براي كاستن نفوذ و نيروي حكمرانان32 طايفه قزلباش كه در آن روزگار اداره همه امور مملكت را در دست داشتند و قدرتي بزرگ و خودكامه در برابر پادشاه به شمار مي‌آمدند، می‌داند. آنها از آن زمان به بعد، به عنوان افراد شاهسون معروف شدند که این کلمه شاهسون از «شاه» به علاوه «سِوَن» یا «سِیَن» تشکیل شده یعنی خواهان شاه، دوستدار شاه، بعضی ها هم می گویند بر خلاف ایل‌های دیگر که منشأ پیدایش قومی و قبیله ای دارند، منشأ شکل گیری این ایل یک منشأ سیاسی است که مربوط به همین زمان است. منشأ دیگر که دکتر ریچارد تاپر ارائه داده مربوط به حرکت شاهسون ها از قلمرو عثمانی به سمت امپراطوری صفویه است. وی آنها را از قبایلی می داند که به سرپرستی ینصر پاشا در اواخر قرن شانزدهم مانند بيشتر افراد تيره‌هاي شيعه و سني، خود را از ستم امپراطوري عثماني نجات دادند و به ايران فرار كردند و مذهب سني را رها ساخته، مذهب شيعه را برگزيدند و از شاه عباس اجازه خواستند كه قبيله خود را به ايران بياورند كه مورد موافقت شاه عباس قرار گرفت و شاه‌عباس به آنها آزادي انتخاب محل داد كه اين قبايل، مغان (مركز ايل شاهسون امروزي) را انتخاب كردند و از اين مقطع، ايل شاهسون گسترش مي‌يابد. مقایسه بین فهرست قبایل شاهسون که از ترکیه به مغان آمده اند و فهرست قبایل کنونی شاهسون ها  نشان می دهد که یون سور پاشا و معاصران او سردودمان واقعی شاهسون‌های امروزی هستند.

 

    پس طبق نظر آخر شکل گیری حقیقی شاهسون ها به زمان صفویه بر می گردد، ما روایتی هم داریم که شاهسون عنوانی است که دختر شاه طهماسب «پریخان خانم» که مقتدرترین زن دوران صفوی است برای این ایل انتخاب می کند طی بده بستان های سیاسی و حمایتی که می خواست از جانشین شاه طهماسب داشته باشد، و می شود گفت که این عنوان یک انتخاب کاملا سیاسی است که در طول تاریخ با این ایل می ماند؟

بله، شکل گیری این ایل یک منشأ کاملا سیاسی دارد و نظریه های متفاوتی ارائه شده است و حتی از دید بررسی های مربوط به شاهسون ها باید توجه داشت که سلطان محمد خدابنده (985-995 ه.ق) جهت مقابله با ازبکان و عثمانی ها به جلب حمایت قبایل و استفاده از افراد مختلف غیر نظامی که داوطلبانه به خدمت نظام رو می آوردند، پرداخت.  این اقدام او به «شاهسون اولماخ» (دوست دار شاه شدن) معروف شد. بنابراین نظریه های متفاوتی وجود دارد ولی هیچ یک قطعیت کامل نیافته است.

 

    در این بین قزلباش هایی هم بودند که بخواهند وارد این تشکیلات جدید شوند؟

خب ببینید طبیعتاً خیلی ها به خاطر مقام و منافع شخصی خود وارد این ماجرا می شوند و این را می توان یک امر طبیعی در همه دوران ها دانست.

 

    پراکندگی جغرافیایی این ایل در ایران به چه صورت بوده و هست؟

طبق تحقیقات انجام شده شاهسون های ایران را می توان به چهار دسته تقسیم کرد؛ اول شاهسون‌های آذربایجان: این شاهسون ها هسته اصلي شاهسون‌ها‌يي هستند كه از مراتع قشلاقي دشت مغان استفاده مي‌كنند و به دو گروه شاهسون‌هاي اردبيل (که از مراتع ييلاقي ارسباران استفاده مي‌كنند) و شاهسون‌هاي مشكين شهر (که از مراتع ييلاقي مشكين شهر استفاده مي‌كنند). دوم شاهسون های ساوه: شامل شاهسون های بغدادي ( که در زمان نادرشاه از بغداد به ساوه كوچ داده شده‌اند) و شاهسون های اينانلو (که به احتمال زياد توسط نادرشاه از اطراف شيراز به ساوه كوچ داده شده‌اند). سوم شاهسون های خراسان : از منطقه آذربایجان و فارس به سمت خراسان می‌روند و در حومه سرخس و در روستاهایی مثل بق بقو، سنگپر، کهنو و شهرک جدید شهید رجایی و رضوی مشهد ساکن می شوند. دسته چهارم شاهسون های استان فارس هستند که از منطقه خراسان و تهران به آنجا کوچ داده شده اند. شاهسون های فارس در مناطق ششده و قره بلاغ فسا و خفر و داراب و جهرم و جنوب دریاچه بختگان شامل 11 روستا و شهرستان نیریز و چند روستا در شرق شهرستان نیریز ساکن هستند. برخی از این شاهسون ها به سمت نواحی مرکزی ایران برگشتند. اینها نواحی ای از ایران هستند که هنوز شاهسون ها در آن ساکن هستند  بر اساس تحقیقات دکتر ریچارد تاپر خارج از قلمرو ایران هم ما شاهسون‌هایی داریم از جمله در حدود کابل و کشمیر که احتمالا در زمان نادر شاه به آنجا رفته اند.

 

    یک مقدار از سلسله مراتب ایلی در این طایفه به خصوص شاهسون های فارس برای ما  می گویید که به چه ترتیبی بوده و هنوز هم آیا هست؟

اولین هسته در ایل «خانواده» است که کوچک‌ترین واحد آن است، اقتدار هر فرد شاهسوند به داشتن فرزند است در آنجا خانواده‌های بی فرزند را اصطلاحاً اجاق کور می‌گویند یعنی کسی که دیگر مقطوع النسل است، در خانواده شاهسون ها ما به اهمیت ویژه پسر بر می‌خوریم. وجود نام دختران از قبیل قزبس، گل بس، دختربس و بسی ( به معنی  خدایا اگر دختر می دهی دیگر بس است و پسر بده) بیانگر اهمیت وجود پسر در خانواده است. این اندیشه و باور تا به امروز هم در بین شان وجود دارد، بعد از خانواده «تیره» است که ما شاهد تیره های گوناگونی در بین شاهسونهای فارس هستیم، پس از تیره ما «اوبه» را داریم یعنی مجموعه چند خانواده که در کنار یکدیگر زندگی می کنند و معمولاً در رفع احتیاجات معیشتی به یکدیگر مراجعه می کنند. اوبه تقریبا برابر با محله امروزی اما در ابعاد کوچکتر است و کوچکی و بزرگی آن مربوط به وابستگی افراد است، ساختار بعدی «طایفه» است که این واحد سیاسی و اجتماعی، از چند تیره تشکیل شده است و رئیس آن را کلانتر می گویند، و در نهایت «ایل» که از چند طایفه شکل می گیرد.

 

    با تعریفی که به دست آوردیم ایل شاهسون به دلایل سیاسی در دوره صفویه تشکیل می شود، ما بعد از دوره صفویه چندین سلسله حکومتی داریم، سرنوشت این ایل تا دوره قاجار به چه ترتیبی می شود؟

همان طور که گفتیم شکل گیری شاهسون ها یک مبنای سیاسی دارد یعنی آنها پس از شکل گیری یک نیروی سیاسی هستند و از آنها برای به دست گرفتن قدرت استفاده می شود. بنابراین، این یک امر طبیعی است که شاهان پس از صفویه هم از آنها برای این کار استفاده کنند و آنها را به جاهایی که احساس خطر و شورش می شد سوق بدهند، نادر شاه طبیعتا آنها را به همین هدف به خراسان کوچ داد یا این که وقتی که شاهسون ها در دوره زندیه تقریبا در استان فارس سرگردان مانده بودند و توسط خان زند جذب نمی شدند بلافاصله آقا محمدخان قاجار که به دنبال قدرت بود آنها را جذب کرد و به سمت مناطق مرکزی ایران کوچ داد.

 

   یعنی در سلطنت آقا محمد خان نقش داشتند؟

ما می دانیم که آقا محمد خان قدرت خود را از ایل قاجار گرفت اما از آنها هم به خاطر این که در جایی جذب نمی شوند استفاده کرد اما نمی توان سندی ارائه کرد که عامل مهمی در پیروزی وی بودند.

 

    این شاهان از این قدرت نظامی شاهسون‌ها نمی ترسیدند؟ درست است که قدرتی بودند که در خدمت منافع سیاسی حکومت ها بودند اما به هر حال در ذات خود یک قدرت بالقوه بودند. از کودتا یا لشکر کشی و جنگ با آنها نمی ترسیدند و سعی در خرد کردن قدرت نظامی این ایل نداشتند؟

اگر ما به شیوه های حکومتی قاجاریه نگاه کنیم خیلی خوب متوجه این مسئله می شویم، قاجارها یک حکومت ملوک الطوایفی داشتند که شیوه های حکومتی مخصوص به خود داشت. آنها هر نیرویی را که علیه آنان خطر محسوب می شد به روش های گوناگون از میان برمی داشتند. یکی از این شیوه ها ایجاد رقیب قدرتمند برای مقابله با قدرتی بود که آنان را تهدید می کرد. برای نمونه در استان فارس که قشقایی ها  قدرت زیادی داشتند، سیاست قاجارها طوری بود که خودشان مستقیم وارد عمل نمی‌شدند، آنها از یک نیروی دیگر علیه قشقایی ها استفاده کردند و همین مبارزه با قشقایی ها باعت شکل گیری ایل خمسه شد. آنها پنج ایل اینانلو، بهارلو، نفر، عرب و باصری را برای مبارزه با قشقایی ها با هم متحد کردند. بنابراین اگر شاهسون ها هم چنین موقعیتی داشتند شاهان قاجار برای از بین آنها از هرگونه تلاشی دریغ نمی کردند.

 

    این ایل در دوره رضاشاه با برنامه اسکان عشایر چه سرنوشتی پیدا کرد؟

اگر ما از قاجاریه بگذریم در برنامه اسکان عشایر خیلی از ایل ها ساکن می شوند شاهسون ها هم مجبور می شوند   زندگی ایلی را کنار بگذارند و زندگی نیمه عشایری را انتخاب کنند یعنی آنها باز هم به طور کامل اسکان داده نمی شوند، درست است که در یک جا ساکن بودند اما در بهار دام هایشان را به کوهپایه ها میبردند و مدتی آنجا می ماندند و پس از اتمام آذوقه در کوهپایه ها به محل برمی گشتند. آنها همزمان با دامداری، کشاورزی هم می کردند و این قضیه پس از اصلاحات ارضی تشدید می شود.

 

     شیوه زندگی در حال حاضر شاهسون ها به چه صورت است؟

شاهسون ها مخصوصاً در استان فارس که مورد تحقیق من بوده الان دیگر آن حالت عشایری و ایلی را کنار گذاشته اند و اکثر مردم کارشان کشاورزی است، پس از کشاورزی، دامداری عمده ترین فعالیت آنها ست، آنهایی که دام زیادی دارند هنوز هم حالت زندگی نیمه عشایری دارند اما در کل  یکجا نشینی بیشتر در بین آنها رواج دارد.

 

    در پایان نفس شکل گیری این ایل سیاسی بوده و به نوعی کمک کننده حکومت‌ها در دوره های مختف ، آیا نفس وطن دوستی در این ایل خیلی قوی بوده یا به خاطر نوع شکل‌گیری در دفاع از حکومت و کشور کوشا بودند؟ چون در طول تاریخ ما موردی را نداریم که حکومتی با این ایل وارد جنگ شود چیزی که در مورد ایل‌های دیگر صادق نبود، آیا نفس سیاسی شکل گیریشان به عنوان کمک کننده حکومت باعث این امر بود؟

مسئله وطن پرستی موضوعی است که در مورد تمام ایل های ایران وجود دارد، در مورد شاهسون ها هم هیچ شکی در آن نیست، این که نحوه شکل گیری شاهسون ها سیاسی بوده خیلی کمک می کند به این که در حزب موافق باشند. برای مثال این که قاجاریه در مرحله ای حامی ایل خمسه بوده اند کمک زیادی به قدرتمند شدن آنها کرده است، چون آنها در آن زمان جزو بدنه نظام سیاسی حاکم بوده اند. بنابراین هیچ جای درگیری در این بین باقی نمی ماند.

روزنامه قانون