شرکت در مراسم عزاداری و سوگواری به خصوص در ماه های محرم و صفر بخش بزرگی از زندگی مردم را در تهران قدیم تشکیل می داد. برگزاری این مراسم در ماه محرم و دهه عاشورا و همچنین اربعین حسینی نه فقط مورد توجه و علاقه طبقات مختلف مردم بود، بلکه دربار و دولت هم در این مدت مراسم مفصلی برپا می نمود و شاه و درباریان و رجال دولتی در تمام این مراسم که در تکیه های دولتی برگزار می شد حضور می یافتند.
دبا – محبوبه صوفی: شرکت در مراسم عزاداری و سوگواری به خصوص در ماه های محرم و صفر بخش بزرگی از زندگی مردم را در تهران قدیم تشکیل می داد. برگزاری این مراسم در ماه محرم و دهه عاشورا و همچنین اربعین حسینی نه فقط مورد توجه و علاقه طبقات مختلف مردم بود، بلکه دربار و دولت هم در این مدت مراسم مفصلی برپا می نمود و شاه و درباریان و رجال دولتی دراین مراسم که در تکیه های دولتی برگزار می شد حضور می یافتند.
بزرگترین تکیه در تهران، تکیه دولت بود که در سال ۱۲۸۴ هجری قمری برابر با ۱۲۴۸ خورشیدی به دستور ناصرالدین شاه ساخته شد. ناصرالدین شاه، دوستعلی خان معیرالممالک که در آن زمان سرپرست ضرابخانه شاهی بود را مامور ساختن این تکیه نمود و تاکید کرد که این تکیه در نزدیکی کاخ های سلطنتی بنا شود تا خود او و اهل حرم به راحتی بتوانند در مراسم عزاداری شرکت نمایند.
معیر الممالک برای ساختن تکیه مورد نظر ناصرالدین شاه که بعدها به تکیه دولت معروف شد، محوطه وسیعی را در مجاورت کاخ های سلطنتی در نظر گرفت که گنجایش حدود بیست هزار نفر را داشته باشد.
در مورد موقعیت دقیق تکیه دولت، تفاوتهایی جزئی در اسناد برجای مانده موجود است، امّا بر اساس نقشهای که عبدالغفارخان نجم الملک (نجم الدوله) در سال ۱۳۰۹ قمری از وضعیت طهران قدیم رسم کردهاست، این بنا در ضلع جنوب شرقی باغ گلستان و در جنوب غربی شمسالعماره و روبه روی مسجد شاه قرار داشته و قبلاً در محل آن، انبار دولتی ارگ شهر مستقر بودهاست.برخی قطعه زمین مورد استفاده برای احداث این بنا را، منزل مسکونی تخریب شدهٔ امیرکبیر دانستهاند و برخی دیگر نیز نوشتهاند که منزل امیرکبیر همراه با قسمتی از زندانخانه دولتی و سیاهچال که بقایای گرمابه مخروبهای بودند، در کنار چند انبار قدیمی، محل احداث تکیه دولت بودهاست. بنای تکیه طبق نقشه ای از تصویر ابنیه ای که ناصرالدین شاه در سفر فرنگستان با خود آورده بود و تکیه های موجود در تهران آغاز گردید. نظر ناصرالدین شاه این بود که این بنا عظیم ترین بنای موجود در تهران و دارای سقف بلند و مدور باشد که به همین شکل هم ساخته شد.ساخت این بنا دو سال و بنا به روایات دیگر حدود پنج سال با هزینه ای بالغ بر سیصد هزار تومان، طول کشید. از حسینعلی مهرین به عنوان معمار تکیه دولت نام برده شدهاست.
در خصوص علل ساخت تکیه دولت، یحیی ذکاء در کتاب تاریخچه کاخ گلستان و ابنیه سلطنتی مینویسد:
«معتبرترین و وسیعترین تکیههای تهران که تعزیههای دولتی در آن برگزار میشد، تکیه “حاج میرزا آغاسی” (تکیه دولت قدیم) بود که تکیه “عباسآباد” نیز نامیده میشد. استقبال شدید مردم بخصوص زنان ازنمایشهای مذهبی، همچنین تنگی و کوچکی فضای تکیه عباسآباد، لاجرم ازدحام و ناراحتی تولید میکرد و کار اجرای شبیه گردانی را مختل میساخت و اقتضای زمان و اوضاع نیز تکیه بزرگتر و وسیعتری را طالب بود، از این رو ناصرالدین شاه ضمن دادن دستور شروع بنای شمسالعماره، امری نیز برای ایجاد تکیه بزرگی در داخل ارگ سلطنتی به دوستعلی خان معیرالممالک صادر کرد.»
ساختمان تکیه دولت مدور و آجری به قطر تقریبی شصت متر و به ارتفاع ۲۴متر بود. این ساختمان، سه طبقه ، و با سردابه، چهار طبقه داشت. مساحت آن حدود ۲۸۲۴مترمربع بود.
تکیه دولت سه ورودی داشت : ورودی اصلی و بزرگ در ضلع شرقی تکیه برای مردان ، با دری دو لنگه و سردری جناغی ؛ ورودی ضلع غربی برای زنان ، از سمت میدان ارگ با سردر جناغی و شش منارة کوچک در دو طرف که با کاشی مُعَقَّلی پوشیده شده بود؛ ورودی سوم ، راهرو پر پیچ وخم و تاریکی بود که قسمت شاه نشین تکیه را به ضلع جنوبی کاخ گلستان وصل می کرد و شاه برای ورود به تکیه از آن می گذشت.
در اطراف صحن ، بیست طاق (هر یک به عرض هفت ونیم متر) با دیوارها و ستونهای کاشی کاری قرار داشت و روی طاقها اتاقهایی در دو طبقه ساخته شده بود. اتاقهای طبقة اول ویژه وزرا و حکام ولایات بود که با نظارت ناظر (کارپرداز کاخ ، فراشباشی ) میان ایشان تقسیم می شد. اتاقهای طبقة دوم اُرُسی داشت و مخصوص بانوان حرم بود. طبقه سوم، جایگاه نقاره چیها بود که با نرده ای حفاظت می شد.
اتاقِ شاه در طبقة دوم، ارتفاع بیشتر و سردر و سقف بلندتری داشت. هنگام اجرای تعزیه پرده توری سیاهی در برابر غرفه شاه می کشیدند. ورود به اتاقها و خروج از آنها از طریق راهروهای پشت آنها صورت می گرفت. صحن مرکزی را داربستی از الوار و تیرهای چوبی می پوشاند که با بستها و تسمه های آهنی درهم چفت شده و بر روی دیوارهای بنا تعبیه شده بود و سقفی گنبدی را بر روی صحن تشکیل می داد که در مواقع لزوم چادر کرباسی ضخیمی بر روی آن می کشیدند. پس از آنکه چوب بستها از چند جا شکست ، مهندس بتن فرانسوی به فرمان مظفرالدین شاه نیم قوسهایی آهنی به جای قوسهای چوبی کار گذاشت . نیم قوسهای آهنی دوازده عدد بود که هر کدام از پنج تکة مجزا تشکیل و با پیچ و مهره به هم وصل می شد و دیگر به پشت بندهای آجری در سقفِ اتاقهای تکیه احتیاجی نبود. در زمان مظفرالدین شاه ( ۱۳۱۳ـ۱۳۲۴) چون بیم آن می رفت که فشار پوشش باعث خرابی بنا شود، برای کاهش فشار، طبقة آخر را خراب کردند.
در وسط صحن تکیه، سکوی گردی به شعاع تقریبی نه ونیم متر و ارتفاع تقریبی یک متر با ازارة سنگی منقوش با قاب و شمسه قرار داشت که سطح آن آجرفرش بود. در این ازاره دریچه هایی تعبیه شده بود که احتمالاً به زیرزمین گشوده می شد. در دوطرف سکو دو پلکان سه پله ای قرار داشت. دور سکو، محوطه ای به عرض تقریبی شش متر برای عبور اسبها و دسته های موسیقی منظور شده بود. پلکانی در شش ردیف با یک پیش آمدگی دور تا دور صحن و متصل به ساختمان مدور تکیه قرار داشت که مشرف بر صحن مرکزی و سکوی آن بود. این بخش ، مخصوص زنان بود.
در تکیه، منبری بیست پله ای (در برخی منابع چهارده پله ) قرار داشت که دو دیوارة جانبی آن از مرمر یکپارچه بود. بلندی آن حدود یک طبقة تکیه بود و به سفارش معیّرالممالک در یزد ساخته شده بود. این منبر را در زمان انقلاب مشروطه از تکیه خارج کرده و در میدان توپخانه گذاشته بودند و شیخ فضل اللّه نوری بر آن سخنرانی می کرد.
در چهار طرف تکیه، حوضهای پر آبی قرار داشت که نوجوانانی با لباس عربی، غالباً بر اساس نذر والدینشان، سقاییِ حاضران در تکیه را بر عهده داشتند. در زمستان برای تأمین گرما در چند جا منقل می گذاشتند.
بر اساس وصفهایی که از فضای داخلی تکیة دولت برجا مانده است، می توان گفت که تزئین در آن بیش از معماری کلی و نمای بیرونی اهمیت داشته است، بویژه استفاده از شمعدانهای چند شاخه و دیوارکوبها و چلچراغها و شمعها و مانند اینها که نورپردازی فضای تکیه را چشمگیر می کرد. چلچراغی در وسط سقف قرار داشت که چندی با نیروی برق روشن می شد. بخشی از نور تکیه ، به ویژه سکوی وسط ، از چراغهای لاله فنری با کاسة بلور که فراشها حمل می کردند، تأمین می شد. تعداد شمعهایی که در تکیه افروخته می شد، به حدی بود که با مقاطعة جمع آوری پیه و گچ شمعهای سوخته و نیمه سوخته، بخشی از مخارج روضه خوانی تأمین می گردید. گذشته از منابع نور، داخل تکیه را با تاجهای گل و پارچه ها و قالیهای گرانبها و آیینه می آراستند. تزئین هریک از طاقها بر عهدة یکی از رجال بود و رقابت میان آنان به شکوه بیشتر آرایه ها منجر می شد. بخشهایی نیز به درویشان اختصاص داشت که با تخت پوست ، کشکول ، بوق و تسبیح تزئین می شد. شاه نیز اثاثی خاص تکیه دولت تدارک دیده بود.
پوشش سقف تکیه با دهانهای حدود ۶۰ متر، از عمده مسائل معماری آن بود که برای آن، داربستی از الوار و تیرهای چوبی (بهصورت هشت نیمدایره) که با میلهها و تسمههای آهنی به هم قفل و بست شده بودند، روی دیوارهای بنا قرار داده بودند. این سازه استخوانبندی سقفی به شکل گنبد بر روی صحن بنا را تشکیل میداد که در مواقع لزوم چادر یا پوششی دیگر بر روی آن کشیده میشد.
در اواسط سلطنت مظفرالدین شاه فشار پوشش چوبی سقف در طبقه چهارم خرابیهایی ایجاد کرد؛ ازاینرو برای حفظ قسمتهای دیگر بنا، از سقف و طبقه چهارم صرفنظر شد و آن را تخریب و دو طبقه زیرین را مرمت کردند. سقف جدید تکیه که با کمک مهندسان خارجی و مصالحی از خارج تهیه شده بود، با پوششی متشکل از ۱۲ نیمدایره آهنی که با پیچ و مهره به یکدیگر متصل و توسط سیمهای فنردار آهنی نگهداری میشدند، اجرا شد.
اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات ناصرالدین شاه، در یادداشتهای خود در مورد تکیه دولت چنین نوشتهاست:
«تکیه دولت از بناهای بسیار عالی دولتی است که مدور و چهار طبقه ساخته شده و همه از آجر است. این تکیه از ۵ فرسنگی تهران همچون کوه عظیمی در میان شهر پیداست و به جز این بنا، گنبدهای مساجد و غیره که بسیار مرتفع هستند، هیچ نمایان نیستند.»
ساموئل بنجامین، در کتاب “ایران و ایرانیان” مشاهدات خود را از تکیه دولت طی سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۳ هجری قمری که در ایران بود، چنین مینویسد:
«موقعی که از کالسکه پیاده شدم، با کمال تعجب ساختمان استوانهای شکل مجللی را در مقابل خود دیدم که به وسعت و بزرگی آمفی تئاتر “ورونا” بود و با آجر و سنگ به سبک بسیار زیبایی ساخته شده بود... ظاهراً معمار بزرگ این تکیه خواسته بود ثابت کند که نقشه یک ساختمان را طوری میتوان طرح کرد که بدون دکوراسیون و تزئین هم ابهت و جلال خود را حفظ کند. ضمناً طوری تنوع در فرم و شکل غرفههای اطراف به کار برده بود که چشم را خسته نمیکرد. خود این تنوع زیبایی خاصی به تکیه میداد. در حقیقت معمار هنرمند، نبوغ و استعداد ذاتی خود را در این ساختمان بی مانند نشان دادهاست. غرفههایی که برای شاه در نظر گرفته شده بود ارتفاع بیشتری داشت و بلندی سقف و سر در آن درست دو برابر غرفههای مجاور بود.... تردیدی ندارم که اگر این تکیه یا آمفی تئاتر به جای آجر، مانند آمفی تئاترهای روم قدیم از سنگ مرمر هم ساخته میشد، باز به هیچ وجه بر زیبایی و عظمت آن افزوده نمیشد. واقعاً توصیف زیبایی طاقها و سردرهای هلالی شکل تکیه امکان پذیر نیست. ایرانیها در حقیقت استاد این نوع معماری در جهان هستند. قطعی است که ایرانیان طاقهای هلالی شکل را خیلی قبل از رومیها میساختهاند. رومیها این سبک را از ایرانیها تقلید کردهاند و با آنکه به طاقهای هلالی شکل خود خیلی مباهات میکنند، با این حال هرگز کار آنها به زیبایی و اصالت کار ایرانیان نیست.»
«کارلا سرنا»تنها زن جهانگرد خارجی است که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه همراه زنان حرم از تکیه دولت دیدن کرده و شرح مفصلی در سفرنامه خود درباره آن نوشته است. این بانوی ایتالیایی درباره بازدید خود از تکیه دولت می نویسد:
«من افتخاراین را داشتم که از سوی اعلیحضرت برای تماشای تعزیه در جایگاه مخصوص همسر سوگلی شاه، که عنوان «ملکه ایران» را دارد دعوت شوم. آن روز نهمین قسمت واقعه کربلا (تاسوعا) به معرض نمایش گذاشته شده بود. ملکه به آن دلبستگی خاصی نشان می داد و جزئیات حوادث را می گفت برای من شرح بدهند و به نظر می رسید با موضوع نمایش آشنایی کامل دارد. او و سایر خانمهای همراهش از تماشای تعزیه سخت متاثر شده بودند. همه آنها بر مصائبی که بر بزرگان دینشان گذشته است، به شدت اشک می ریختند...» (آدم ها و آیین ها در ایران – سفرنامه مادام کارلاسرنا، ترجمه علی اصغر سعیدی)
درباره عرصه عمومی تکیه دولت و حضور زنان، ناصر تکمیل همایون می گوید: «در این میان چگونگی حضور زنان در تکیه دولت نیز مورد توجه است. چنانچه در آن دوران یکی از راههای خروج زنان از اندرونی شاه به بیرونی، شرکت در مراسم مذهبی از جمله مراسم عزاداری محرم در تکیه دولت و دیگر تکایای شهر بود. زنان در واقع با شرکت در چنین مجالس مذهبی به گونهای برای حضور در عرصههای به نسبت عمومی تمرین میکردند. در همین زمینه عبدالله مستوفی در کتاب خود شرکت زنان در مجالس روضهخوانی را چنین توصیف میکند: «فعالترین بُعد حضور اجتماعی زنان در دوره قاجار، شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم، روضهخوانی و نمایشهای تعزیه بود. لازم به ذکر است که این مراسم در آن دوره مدت زمان بیشتری را در بر میگرفت».
در واقع برگزاری مراسم مذهبی در تکیه دولت این امکان را برای زنان عادی جامعه نیز فراهم میآورد که همسران شاه و زنان اشراف را از نزدیک ببینند. اگر زنی از زنان عادی با زنان شاه سخن میگفتند برای آنها افتخاری بود. زنان درباری نیز از سوی زنان شاه دعوت میشدند تا در غرفههای مخصوص جا بگیرند. نوع و مکان نشست و برخاست زنان در تکیه از پیش تعیین شده بود. حتی اینکه جای نشستن زن درباری کجا باشد و زن عقدی و صیغهای شاه و خانوادههای متعلق به آنها کجا باید بنشینند نیز در برگزاری مراسم تکیه دولت نکته مهمی بود.
با وجود علاقهمندی بسیار زنان به امور مذهبی و به ویژه برگزاری مراسم تعزیه، در تمام نقشهای تعزیه، مردها حتی به جای زنان ایفای نقش میکردند. مهدیقلیخان هدایت درباره مراسم مذهبی دوران قاجار و شرکت زنان در آن اینگونه روایت میکند: «در تکیه دولت، اطراف سکو از زنها پر میشد، قریب شش هزار نفر و حتی مردها به علت کثرت جمعیت زنان، بدان راه نمییافتند.»(خاطرات و خطرات، مهدیقلی خان هدایت) همچنین طبق منابع موجود این نکته مسلم است که شرکت انبوه زنان در مجالس روضه و مراسم عزاداری تنها به تهران و تکیه دولت اختصاص نداشت، چرا که در تهران دوره قاجار، در هر محله و بر سر هر گذری، تکیهای وجود داشت که مردم در ماههای محرم و صفر به برپایی مراسم روضهخوانی در آن میپرداختند.
از یازدهم ماه محرم به بعد تا آخر ماه صفر هم تکیه دولت برقرار بوده اما نه به خرج شاه بلکه به خرج اعیان و اشراف. آنها سعی میکردند تا تعزیه و مراسمشان جلال و شکوه بیشتری یافته و آدمهای مهم و شخصیتهای برجسته مهمان طاق آنها شوند. اعیان و اشراف وظیفه خود میدانستند که در روزهای برگزاری مراسم خود را به شاه بنمایند و به دیگر تکیهها میرفتند و تکیهداران دیگر هم به دیدار آنها میآمدند و نوعی بده بستان قدرت در این روابط و بازدیدها شکل میگرفت. در واقع همانطور که شاه در برگزاری مراسم آیینی محرم در کنار توجه به مذهب به دنبال کسب مشروعیت در میان مردم نیز بود، دیگر افراد بانفوذ شهر نیز برگزاری مراسم مذهبی در تکیه را نوعی کسب قدرت و وجاهت تلقی میکردند.»
مدیر تکیه «معین البکاء» بود که خود موسیقیدانی مطلع به شمار میرفت. او نقش هر یک از شبیه خوانها را تعیین میکرد واز او به عنوان تعزیهگردان تکیه دولت نام برده اند. ناصرالدین شاه، میرزا نصرالله اصفهانی (تاجالشعرا) را مامور جمعآوری اشعار قدیمی تعزیه و همکاری با معین البکاء و سرایش اشعار بر روی برخی از الحان کرده بود.
تعزیه خوانی در تکیه دولت تا پایان دورة قاجار برپا بود و استفاده از بنای آن نیز تا اوایل عصر پهلوی دوم تداوم داشت. از این جهت، در بسیاری از وقایع مربوط به اواخر عصر قاجار و اویل عصر پهلوی به نام تکیه دولت برمی خوریم. به عنوان نمونه پس از مرگ مظفرالدین شاه جسد وی در مراسم باشکوهی به آنجا حمل شد و تا انتقال آن به عتبات در همانجا بود..مجلس مؤسسانی که در پانزدهم آذر ۱۳۰۴ تشکیل شد و احمدشاه را بر کنار کرد و رضاخان را به ریاست حکومت موقت گمارد، در تکیه دولت بر پا گردید و در سالهای ۱۳۰۲ خورشیدی نیز با مرمت برخی از قسمتهای تکیه، آن را برای برگزاری “نمایشگاه امتعه وطنی” مورد استفاده قرار دادند.
تکیه دولت، پس از مشروطه با نفوذ و تاثیر فرهنگ و هنر غرب بر کشور و پیدایش تئاتر و نمایش جدید در ایران، ارزش و اهمیت پیشین خود را از دست داد. حتی گاهی مراسمی غیر از اجرای تعزیه نیز در آن برگزار شد، تکیه دولت، عظیمترین نمایشخانه تاریخ ایران، سالها متروک و نیمه مخروبه بود تا اینکه در سال ۱۳۲۵ خورشیدی و به منظور ساخت بانک ملی شعبهٔ بازار، آن را خراب کردند و بیشتر عرصة آن زیربنای بانک گردید. در سال ۱۳۹۱ همزمان با اربعین حسینی۱۲ سند درباره سرنوشت «تکیه دولت» و علت تخریب آن در تالار اول حوضخانه کاخ گلستان به نمایش گذاشته شد. در یکی از این سندها قید شده قناتی که در زیر بنای تکیه دولت وجود داشته است باعث شده تا این بنا که مصالح آن از خشت بوده است خراب شود.
تکیه دولت را که اکنون اثری از آن به جا نماندهاست، میتوان نماد تهران در عصر ناصری تلقی نمود و آن را از معدود بناهایی دانست که علاوه بر تاثیر بسزایی که در تاریخ تعزیه داشتهاست، به عنوان یک شاهکار معماری عصر قاجار نیز مطرح بودهاست.
یکی از معدود آثار باقیمانده که توصیفی از وضعیت تکیه دولت در اختیار ما میگذارد، تابلوی تکیه دولت اثر کمالالملک است که نه تنها از لحاظ طرح و ترکیب و رنگ آمیزی اثری بدیع و شاهکاری نفیس است بلکه از آنجا که نشاندهنده طراحی و معماری یک بنای عظیم تاریخی است و خصوصاً از این جهت که بیان کننده مراسم پرجلال و شکوه تعزیهداری است، بهعنوان گویا ترین سند مهم ملی، دارای ارزش بسیار است.