گفت‌وگو با دکتر عبدالحسین آذرنگ: دانشنامه ها را باید اینترنتی کنیم

دانشنامه ایران یکی از مهمترین پروژه های مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی است. این پروژه، کشور ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان دنیا را صاحب دانشنامه ای مفصل به زبان فارسی می کند. نمونه های موفق کمی از یک دانشنامه کامل و جامع در دنیا وجود دارد که بریتانیکا، آمریکانا، کلمبیا نمونه هایی از آنها هستند اما به گفته عبدالحسین آذرنگ دانشنامه ایران قرار است چیزی فراتر از این دانشنامه ها ارائه دهد.


دانشنامه ایران یکی از مهمترین پروژه های مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی است. این پروژه، کشور ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان دنیا را صاحب دانشنامه ای مفصل به زبان فارسی می کند. نمونه های موفق کمی از یک دانشنامه کامل و جامع در دنیا وجود دارد که بریتانیکا، آمریکانا، کلمبیا نمونه هایی از آنها هستند اما به گفته عبدالحسین آذرنگ دانشنامه ایران قرار است چیزی فراتر از این دانشنامه ها ارائه دهد.


-    از چگونگی آشناییتان با مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و شکل گیری دانشنامة ایران بگویید.
از 1363 با دانشنامه و ساختار آن آشنا بودم، تقریبا 30 سال پیش، به دعوت آقای دکتر مهدی محقق به دانشنامة جهان اسلام پیوستم. با دانشنامه و ساختار آن آشنا بودم، اما دانشنامه نگار نبودم ، بیش از آن تجربة فرهنگ نگاری داشتم. از پاییز 1363 کار دانشنامة جهان اسلام با 4 عضو شروع شد: دکتر مهدی محقق و دکتر عباس زریاب خویی، رضا سرلک (رئیس کتابخانه) و بنده. هستة دانشنامه با این عده و 2 -3 همکار جوان برای کارهای دفتری شکل گرفت. سپس دکتر فتح الله مجتبایی و دکتر علی اشرف صادقی به دانشنامه پیوستند و مبانی دانشنامه نگاری را از آن دو و از دکتر زریاب آموختم.چندی بعد هم شادروان دکتر احمد طاهری عراقی از انگلیس آمد و معاون دکتر محقق شد. دکتر طاهری عراقی تا زنده بود مسئول مستقیم من بود و من از او خیلی چیزها آموخته ام. پس از چند سال کار، مدیر بخش شدم و مدیریت بخش های تالیف و ترجمه ویرایش رابه عهده داشتم و سپس مشاور علمی شدم. حدود 16 سال آنجا کار کردم. بعد از بازگشت از سفری چند ساله از خارج دیدم که فضای آنجا تغییر کرده و اعضای با سابقه تقریباً همگی رفته اند بنابر این، از1381 به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی آمدم و حالا 11 سال است که در اینجا مشغول هستم، کارم و محیط کارم را عمیقا ًدوست دارم و خودم را انسان خوشبختی حس می کنم، چون گمان می کنم لذت بردن از کار بخش مهمی از احساس خوشبختی است.

  آقای بجنوردی هم این لطف را در حق من کردند که به من اجازه دادند شاخة فعالیت هایم را خودم انتخاب کنم. بعد از مدتی مطالعه و مشاهده دریافتم که دانشنامه ایران بیشتر پسند من است وبه این دانشنامه پیوستم. دانشنامه ایران در آن زمان، 11 سال پیش، راکد بود و سازمان و تشکیلات کارآمدی نداشت. در قسمت هایی هم اصلاً هیچ کاری انجام نشده بود، به ویژه در حوزه تاریخ معاصر ایران که هیچ اقدامی صورت نگرفته بود؛ حتی منابع مطالعاتی این دوره از تاریخ ایران در کتابخانه موجود نبود. فقدان منابع، مانع بزرگی سر راه بود که باید برداشته می شد.

دانشنامه ایران در ابتدا «دانشنامه فارسی» نامیده شد، یعنی دانشنامه ای به زبان فارسی. بعدها تصمیم گرفتند نام آن را دانشنامه ایران بگذارند. از من هم خواستند که چیزی در معرفی این دانشنامه بنویسم. به تدریج 17 بخش دانشنامه تشکیل شد که اکنون مشغول کارند.


-    شما چه نقشی در این دانشنامه دارید؟

اصولا در دانشنامه کار فردی معنا ندارد، کارها گروهی انجام می شود؛ حتی یک مقاله کوچک هم محصول کار گروه است. اگر نویسنده ای که نامش پای مقاله است ادعا کند که این مقاله کار شخص او است، ادعایی واهی کرده است. گاهی به اندازة یک لشگر نیرو روی مقاله ای کار می کنند تا به سر انجام برسد. نویسنده، باید اعتبار علمی مقاله را تضمین کند. مراحل متعددی باید طی شود تا مقاله ای به مرحلة انتشار در دانشنامه برسد.


-    بخش مفاهیم جدید و عناوین ویژه چگونه شکل گرفت؟

طرح اولیه این بود که دنشنامۀ بریتانیکا عیناً به فارسی ترجمه شود و بعد از آن مطالب مربوط به ایران و اسلام از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اضافه بشوند و مجموع اینها دانشنامه ای عمومی را تشکیل بدهد. کار داشت به این شکل پیش می رفت وقتی که من آمدم، حرف الف و ب را از بریتانیکا ترجمه کرده بودند و بعضی از آنها هم ویرایش شده بود. در جریان کار، پیشنهاد تشکیل بخشی به نام مفاهیم جدید مطرح شد؛ مفاهیمی تازه که هنوز به دانشنامه ها راه نیافته اند. البته طرح خامی بود، ولی به هر حال نظر مدیریت مرکز این بود که دانشنامۀ ایران کاملا روز آمد و حاوی مفاهیم و مقاله های نو و جدید باشد، همپای دانشنامه های معتبر بین المللی.

عنوان دیگری هم به همین بخش اضافه شد و در نهایت نام بخش شد «بخش مفاهیم جدید و عناوین ویژه». «عناوین ویژه» خودش عنوانی مبهم است. درواقع موضوعاتی که در حوزۀ هیچ بخشی قرار نمی گیرد یا متولی ندارد، به این بخش مربوط می شود.

  در حین بررسی ها متوجه شدم که هیچ دلیلی ندارد ما دانشنامه بریتانیکا را عیناً ترجمه کنیم دانشنامه های دیگری هم هستند و بهتر است انتخاب اصلح بکنیم. دانشنامه های معتبر را بگیریم و مقاله ها را با هم بسنجیم و مقاله ای را که بهتر است ترجمه کنیم، یااز چند مقاله تلفیقی ایجاد کنیم که به نیازهای مخاطبانمان بهتر پاسخ بدهد. آقای مهندس جمالی مهر که مدتی مدیریت بخش ویرایش دانشنامۀ ایران را بر عهده داشتند، برای دست یافتن به ساختار مطلوبی از مقالۀ تلفیقی خیلی دقت ورزی کردند و زحمت کشیدند. متاسفانه ایشان مهاجرت کردند و از ایران رفتند.


-    چه دانشنامه هایی را مد نظر قرار داده بودید؟

   دانشنامه های زیادی وجود دارد، اما 4 دانشنامه پایه قرار گرفته اند. بریتانیکا، آمریکانا، کلمبیا و اینکارتا که این یکی را مایکروسافت منتشر می کند. بنا به موضوع از دانشنامه های دیگر هم می توان استفاده کرد. مثلا برای نویسندگان فرانسوی از لاروس استفاده می کنیم، یا دربارة آلمان از دانشنامة آلمانی بروکهاوس می توانیم استفاده کنیم. یا دربارة شخصیت های ژاپنی باید از دائرةالمعارف ژاپنی و برای هند از ایندیکا کمک بگیریم.


-    قبل از پیوستن شما به دانشنامه ایران آیا جلدی منتشر شده بود؟

نه منتشر نشده و کاری هم نشده بود. فقط مقاله های دوحرف الف و ب ترجمه شده و شمار زیادی مقاله ترجمه شده هم ویرایش شده بود، البته با ویرایش عالی دکتر مجدالدین کیوانی و شادروان دکتر سعید ارباب شیرانی. این ویرایشها نمونه است و ای کاش جوانان علاقه مند آنها را به دقت ببینند و ویرایش ترجمه را از آنها بیاموزند..


-    می گویند برخی با ترجمه مقاله ها موافق بودند و بعضی با تلفیق، این طور است؟
  دیدگاه ها مختلف بود. اما اگر مثلا بریتانیکا را عیناً ترجمه کنیم، در نهایت ترجمه، مستندی از دانشنامه ای معروف انجام داده ایم. استدلال مخالف آن این بود که بریتانیکا با توجه به مخاطب و کاربرد خاص خودش نوشته شده است و هر اثری را که در نظر بگیریم با توجه به مخاطب و کاربرد معینی انتشار می یابد. شما خودتان روزنامه نگار هستید و بهتر می دانید که اگر مخاطبتان را درست نشناسید و کاربرد نوشته هایتان را معین نکنید پیامتان منتقل نمی شود. انتقال پیام زمانی ممکن است که مخاطب شما دقیقاً مشخص باشد و بدانید چه کاربردی از نوشته هایتان در نظر دارید. دانشنامه های خارجی مخاطبان متفاوتی دارند. مخاطبان ما در وهلة اول ایرانی ها و در وهله دوم کشورهای فارسی زبان هستند. این افراد نیاز های متفاوتی دارند و ما باید این نیازها را در نظر بگیرم. با توجه به نیاز مخاطب باید مطالبی را تالیف، ترجمه و تلفیق کرد.

 به هر حال، این استدلال ظاهراً پیروز شد. در حال حاضر برای هر مدخل، منابع پایه شناسایی و بررسی می¬شود. منبعی که بهتر و کامل تر است، به عنوان پایه انتخاب و به فارسی ترجمه می شود. بعد ترجمه مقابله می شود. ویراستار، ترجمه را با متن اصلی کلمه به کلمه مقابله می کند تا دقت تضمین شود. سپس بررسی برای تلفیق و احیاناً بازنگری آغاز می گردد.

 بنده بدون هیچ گونه فروتنی می توانم ادعا کنم که دست کم شماری از مقاله های دانشنامه ایران از مقاله های بریتانیکا و آمریکانا و دانشنامه های مشابه، جامع تر است و درعین حال با نیاز خوانندگان سازگاری بیشتری دارد.


-     تالیف در این دانشنامه به چه صورت است؟

موضوعاتی که وجه جهانی دارند، ترجمه می شوند و قسمت مرتبط با ایران تالیف و به مقاله اضافه می شود. اما موضوعاتی که در دانشنامه های خارجی نیامده اند، یا فقط خاص ایران هستند، تالیف می شوند و در محل الفبایی خودشان قرار می گیرد. بنابراین، در دانشنامه ایران تالیف، تحقیق، ترجمه، تلفیق، تخلیص و کارهای دیگری نیز صورت می گیرد.


-    فرق ایرانیکا با دانشنامه ایران در چیست؟

   ایرانیکا فقط دربارۀ ایران فرهنگی و فرهنگ ایرانی و فرهنگ فارسی زبان و فرهنگ های وابسته به آن است، اما دانشنامه ایران دانشنامه ای عمومی است البته در این دانشنامه به فرهنگ ایران و آنچه به ایران مربوط است، توجه و تاکید بیشتری می شود که طبیعی است.


-    طبق برنامه کار دانشنامه کی به اتمام می رسد؟
بنابه تخمین قرار است دانشنامه در 30 جلد منتشر شود تخمین های زمانی آن هم متفاوت است. من هیچ تخمین دقیقی دربارۀپایان کار این دانشنامه ندارم، چون از وضعیت همة بخشهای دانشنامه مطلع نیستم، اما بخش مفاهیم جدید می تواند کارش را ظرف 10 سال تمام کند.


-    درست است که انجام چنین کاری نیازمند صرف وقت زیادی است، اما با توجه به سرعت پیشرفت های جدید و ورود مفاهیم جدیدتر فکر نمی کنید که کار کند پیش می رود؟
          اعتقاد شخصی من این است که هم اکنون با توجه به تحولات الکترونیکی انتشار کاغذی دانشنامه بی معناست. دانشنامه های معروف هیچ کدام دیگر کاغذی چاپ نمی شوند. سایر منابع مرجع هم به طرف نشر غیر کاغذی رفته اند. نشر الکترونیکی اجتناب ناپذیر است و با توجه به این نشر، دیگر ترتیب الفبایی نیست که روند نشر دانشنامه ها را تعیین کند، بلکه امکانات و ضرورت هاست که تعیین کننده است. باید با توجه به امکاناتمان هر آنچه می توانیم تهیه و بدون توجه به نظم الفبایی تنظیم کنیم و آنها را به روز برسانیم. مثلا هم اکنون محققی که 80 سال سن دارد و در حوزه ای تخصصی مشغول به کار است،مهم این است که او بدون توجه به ترتیب حروف الفبایی، مقاله های ضروری را بنویسد، مقاله هایی که او به موضوع آنها تسلط بیشتری دارد. پایبندی به ترتیب حروف الفبایی، هم ضرر مادی دارد و هم اتلاف نیروی انسانی و زمان است. من هم مثل شما جداً به زمان فکر می کنم، عمرهای ما کوتاه است  و کارهای نکرده فراوان. نشر الکترونیکی یکی از امتیازاتش ایجاد سرعت بیشتر و انتقال بهتر است. از این نظر بسیار متاسف هستم که چرا شماری از مدیران منابع مرجع ایرانی دست از نشر کاغذی بر نمی دارند. مطمئن باشید چند سال بعد همه متوجه می شوند درنگ در این راه از هیچ نظر به سود ما نبوده است.


-    چرا کار کند پیش می رود؟

  یکی از دلایل کند بودن پیشرفت کار مشکلات مالی است. بودجۀ اینجا چند سالی با مشکل روبه رو بود. کمبود نیروی انسانی، معضلات فنی و نبود آموزش های کافی علت هایی هستند که کار دانشنامه را کند می¬کنند. و هر چه منابع مرجع کند پیش بروند، به زیان دانش و نیز فرهنگ ملی است، و هرچه سرعت بیشتری بگیرند به سود دانش و فرهنگ عمومی است. دانشنامه های بهتر و دقیق تر کمک به آموزش، پژوهش و ارتقای سطح دانش و فرهنگ جامعه است.


-    تفاوت دانشنامه ایران با ویکی پیدیای فارسی چیست؟
     ویکی پیدیا در حقیقت نوعی ذهنیت مشترک اجتماعی اینترنتی است. در جامعه های نانویسا، ذهنیتها شفاهی است. در جامعه های نویسا ذهنیت ها بیشتر کتبی است و نشر مکتوب به آنها شکل می دهد. در عصر اینترنت و ارتباطات جهانی، در دهکدۀ جهانی نوع تازه ای از ذهنیت عمومی و مشترک دارد شکل می گیرد که ویکی پیدیا از مصداق های بارز آن است. البته اطلاعات مندرج در ویکی پدیا در همۀ موارد درست نیست. از دیدگاه دانشنامه نگاری ، اطلاعات درست به منبع و سند و به تحقیق متکی است. اظهار نظر و رأی و عقیده و انتقال اطلاعات شفاهی برای دانشنامه نگاران سندیت ندارد.


-    دانشنامه عمومی چیزی است که باید در خانۀ هر ایرانی یک دورۀ کامل آن وجود داشته باشد، اما یک دورۀ 30 جلدی دانشنامه ایران حجم بسیار و هزینۀ زیادی را برای هر خانواده خواهد داشت.

  اگر دست من باشد دانشنامه ها را در وهلة اول اینترنتی می کنم و در قدم بعدی به کار سرعت می دهم. انباشت الکترونیکی اطلاعات در عین حال به شما امکان می دهد ویراست های مختلفی برای مخاطبان وکاربردهای متفاوت در انواع فرمت ها منتشرکنید که شاید به بازگشت بخشی از هزینه ها هم کمک کند.


-    در این سال ها شاهد این امر هستیم که دانشنامه نویسی رواج بسیاری پیدا کرده است. آیا می توان این استقبال زیاد را از نوشتن دانشنامه های مختلف نکتهۀ مثبتی تلقی کرد؟ یا اینکه نمی توان به دقت و علمی بودن آنها زیاد اطمینان کرد و این به نوعی رواج دانشنامه های ضعیف و غیر علمی و اصولی را اخطار می دهد.

شاید من بیش از دیگران دربارة این موضوع کار کرده و مطلب نوشته باشم، و نیز دنبال کرده ام که چرا دانشنامه نگاری تا این حد وسعت پیدا کرده است. آماری که هم اکنون به صورت تخمینی وجود دارد، بیش از 300 دانشنامه در حوزه های مختلف ایران در دست تدوین و انتشار است؟ رقم بسیار عجیبی است که با منابع و نیروهای انسانی و امکانات ما نمی خواند. این رقم، نشانۀ نوعی برداشت نادرست وانحراف از مسیر پژوهشهای بنیادی است. دانشنامه ها از انواع منابع مرجع هستند و زمانی تدوین می شوند که اطلاعات دربارۀ حوزه ای به حدی متراکم شود که نتوان آن اطلاعات را به سهولت بازیابی کرد. برای بازیابی اطلاعات باید به کتاب های مرجع متوسل شد. اگر در حوزه ای تحقیقات و مطالعات بنیادی صورت نگرفته باشد، انتشار کتاب مرجع، مثل دانشنامه، بی معناست. شما فرض کنید کسی هم اکنون بخواهد دانشنامه ای فارسی دربارۀ ماهواره ها تدوین کند، حوزه ای که نه تحقیق دارد، نه کتاب پایه، نه درس نامه و نه واژه نامه، نه سنت، نه سابقه، نه خیلی چیزهای دیگر. هم اکنون شماری دانشنامه در ایران در دست تدوین و انتشار است که کارهای اساسی و پایة آنها انجام نشده است. بدون کارهای پایه چگونه می توان منبع مرجع نوشت؟


-    آیا معتقدید که کار دانشنامه هیچ گاه نمی تواند حاصل کار یک نفر باشد؟

   بله، اصلا امکان ندارد. فرض کنید در جرم شناسی تخصص شما بزه شناسی جوانان در یک رده سنی خاصی باشد و بخواهید دانشنامه ای دربارة بزه شناسی منتشر کنید. خود بزه شناسی از زیر مجموعه های دیگری مثل بزه در میان دختران یا پسران، رده های سنی مختلف، انواع بزههای موجود و غیره تشکیل می شود که هر کدام برای خود حوزه ای تخصصی است. شما وقتی می توانید دانشنامه ای تخصصی منتشر کنید که از متخصصان همۀ زیر شاخه های آن تخصص استفاده کنید. بنابر این، دانشنامه ای که اسم یک فرد روی آن است، یا قطعاً دانشنامه ای جامع و کامل و تخصصی نیست، یا تقلبی و جعلی و کتاب سازی است.


-    شما از دایرةالمعارف فارسی غلامحسین مصاحب به عنوان موفق ترین و بهترین دانشنامه فارسی یاد کرده اید، پس چرا دانشنامةایران را به شیوة آن ادامه نداده اید؟
 دانشنامة ایران به سنت و روشهای شادروان مصاحب و دایرةالمعارف تحت سرپرستی اوبسیار احترام می گذارد وهمة دستاوردهای مصاجب و همکارانش را در نظردارد، اما این دانشنامه قرار است در 30جلد منتشر شود. دایرةالمعارف فارسی مصاحب در 3 جلد منتشر شده است. دامنة کار قابل مقایسه نیست؛ مضافاً آنکه نزدیک به نیم قرن از زمان تدوین آن دایره المعارف می گذرد وجهان و موضوع ها و مفهوم و روش ها و خیلی چیز ها عوض شده است. دانشنامة ایران هم اکنون سعی می کند با معیارهایی که بر دانشنامه های معتبر بین¬المللی حاکم است، روند انتشار خودش را تنظیم کند و این، هدف بلندی است که تلاش در راه آن می تواند سطح دانشنامه نگاری را در ایران ارتقا بدهد. اما بنده، مثل شماری از دانشنامه نگاران ستایشگر مصاحب، امیدوار بودم دائرةالمعارف فارسی روز آمد شود و سنت انتشار آن تداوم یابد. به سهم خودم در این راه خیلی سعی کردم، اما به نتیجه ای نرسیدم. مصاحب در بحبوحة انقلاب، غریب از این دنیا رفت و تا سال ها ارزش سهم او در دانشنامه نگاری ناشناخته ماند. در سال های اخیر است که عده ای دارند متوجه می شوند چه مرد بزرگی از دست رفته است، مردی که 40 سال است همتای او را در عرصۀ تدوین منابع مرجع ندیده ایم.