20 بهمن 1357 در روزشمار تاریخ انقلاب اسلامی، روز «اعلام سیاستها و وظایف دولت موقت از سوی مهدی بازرگان» ثبت شده است. درباره سیاستها و عملکرد 10 ماهه دولت موقت، شخصیتهای سیاسی و انقلابی دیدگاههای مهمی ارائه داده و با روایتهای مختلف در کتابهای خود به انعکاس این رویدادها پرداختهاند.
20 بهمن 1357 در روزشمار تاریخ انقلاب اسلامی، روز «اعلام سیاستها و وظایف دولت موقت از سوی مهدی بازرگان» ثبت شده است. درباره سیاستها و عملکرد 10 ماهه دولت موقت، شخصیتهای سیاسی و انقلابی دیدگاههای مهمی ارائه داده و با روایتهای مختلف در کتابهای خود به انعکاس این رویدادها پرداختهاند.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 را میتوان مهمترین رویداد تاریخ معاصر ایران دانست که سرنوشت ایران و ایرانی را به گونهای دیگر رقم زد. از این رو دهه فجر و اتفاقاتی که در این 10 رخ داد، برای شخصیتها و کلیدداران انقلاب، مالامال از خاطراتی است که مرور آنها بسیار حایز اهمیت است؛ چراكه آنها در شكلدهی تاریخ كشور و انقلاب اسلامی نقشی بزرگ و سرنوشتساز ایفا کردند.
روز 20 بهمن 57 در روزشمار تاریخ انقلاب ایران، روز «اعلام سیاستها و وظایف دولت موقت از سوی مهدی بازرگان» ثبت شده است. مهدی بازرگان که به فرمان امام خمینی (ره) ریاست و مسئولیت دولت وقت را پذیرفت، در نهایت نتوانست توفیق یابد و با استعفایش پس از گذشت 10 ماه رسما به کار خود پایان داد.
به عبارت دقیقتر، «دولت موقت در 15 بهمن 1357 به دستور امام خمینی (ره) تشکیل شد و ریاست آن بر عهده مهندس مهدی بازرگان بود. از جمله وظایف این دولت، ایجاد شرایط برای برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی، برگزاری انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و همهپرسی قانون اساسی بود. از جمله وظایف دیگر آن برگزاری شرایط انتخابات در دوران انتقال به شمار میرود. مرحوم بازرگان - نخست وزیر - کابینه خود را بیشتر از اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی انتخاب کرد. این دولت سرانجام در اعتراض به تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره) در 14 آبان 1358 استعفا داد.» (دولت موقت، خیرالله اسماعیلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1380)
آنچه در ادامه این گزارش به مناسبت این روز میآید، چگونگی بازتاب سیاستهای دولت بازرگان و عملکردش در کتابهای مهمترین شخصیتهای سیاسی و انقلابی است.
پرونده نهضت آزادی و عملكرد آن در دولت مـوقـت قابل قبول نیست
نظر امام خمینی (ره) در «صحیفه نور» درباره سیاستهای دولت موقت چنین آمده است: «فرمان نخستوزیری مهندس بازرگان شامل ماموریتها و مسوولیتهای زیر بود:
1. در انتصاب مسوولین دولتی، روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص در نظر گرفته نشود.
2. انجام رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی.
3. تشکیل مجلس خبرگان جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید.
4. برگزاری انتخابات مجلس نمایندگان ملت.» (صحیفه نور، ص 54 ، و ص 58 ج 6 و ج18، ص 137).
دولت موقت از همان ابتدای روی کار آمدن با بحثها و حرف و حدیثهای فراوانی روبهرو بود و نتیجه کار آن نتوانست مورد قبول شخصیتهای مهم سیاسی آن زمان واقع شود. به عنوان مثال، امام در پاسخ به نامه وزیر كشور (سید علىاكبر محتشمى) در بهمن ماه 1366 درباره عملکرد نهضت آزادى، مینویسند: «در موضوع نهضت به اصطلاح آزادى، مسایل فراوانى است كه بررسى آن محتاج به وقت زیـاد اسـت. آنـچه باید اجمالا گفت آن است كه پرونده این نهضت و همینطور عملكرد آن در دولت مـوقـت اول انـقـلاب شـهـادت مـىدهـد كـه نـهـضـت بـه اصـطـلاح آزادى طرفدار جدى وابستگى كشور ایران به امریكا است و در این باره از هیچ كوششى فروگذار نكرده است و حـمـل بـه صـحـت اگـر داشـتـه بـاشـد آن است كه شاید آمریكاى جهانخوار را كه هر چه بدبختى ملت مظلوم ایران و سایر ملتهاى تحت سلطه او دارند از ستمكارى اوست بهتر از شوروى ملحد مىدانند و این از اشتباهات آنها است.
در هر صورت به حسب این پروندههاى قطور و نیز ملاقاتهاى مكرر اعضاى نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریكا و به حسب آنچه من مشاهده كردم از انحرافات آنها كه اگـر خـداى مـتـعالى عنایت نفرموده بود و مدتى در حكومت موقت باقى مانده بودند ملتهاى مـظلوم به ویژه ملت عزیز ما اكنون در زیر چنگال آمریكا و مستشاران او دست و پا مىزدند و اسـلام عـزیـز چنان سیلى از این ستمكاران مىخورد كه قرنها سربلند نمىكرد و به حـسـب امـور بسیار دیگر نهضت به اصطلاح آزادى صلاحیت براى هیچ امرى از امور دولتى یـا قـانـونـگـذارى یـا قـضـایى را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آن كه متظاهر به اسلام هـستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند كرد و نیز با دخالت بى مورد در تفسیر قرآن كریم و احادیث شریفه و تاویلهاى جاهلانه موجب فساد عظیم ممكن است شوند از ضـرر گـروهـكهـاى دیـگر حتى منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است.
نـهـضت آزادى و افراد آن از اسلام اطلاعى ندارند و با فقه اسلامى آشنا نیستند ... نـتـیـجـه آن كـه نـهـضـت بـه اصـطلاح آزادى و افراد آن چون موجب گمراهى بسیارى از كسانى كه بى اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مىگردند باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.» (جلد 22، صحیفه نور)
بنابراین چنانکه پیداست امام به هیچ وجه از عملکرد چندین ماهه دولت موقت رضایت نداشتند.
با توجه به حجم انبوه کارها کاستیهای دولت موقت طبیعی بود
اکبر هاشمیرفسنجانی که یکی از مهمترین و کلیدیترین سیاستمداران ایرانی پس از انقلاب محسوب میشود، در کتابش درباره ماموریتهای دولت انقلاب چنین نقل میکند: «در این ایام، ضرورت تشکیل دولت بر کسی از انقلابیون پوشیده نبود؛ زیرا از یک طرف امام از روز اول ورودشان، روی تشکیل نهادهای رسمی اصرار داشتند و نمیخواستند کشور همینطور و مثلا با یک گروه انقلابی و بدون برنامه، اداره بشود و از طرف دیگر، پیشبینی سقوط قریبالوقوع رژیم سلطنتی، نیازهای زیادی از قبیل اداره امور جاری کشور، برگزاری رفراندوم تغییر نظام، تدوین قانون اساسی و ... را در پی داشت، که میبایست برای آنها برنامهریزی و سازماندهی صورت میگرفت. به همین دلیل امام به مهندس بازرگان ماموریت دادند که دولت موقت را تشکیل دهد. («کارنامه و خاطرات سالهای 1357 و 1358: انقلاب و پیروزی»، اکبر هاشمیرفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، 1383،صفحه 175)
وی میگوید: «ما پیش از تعیین نخستوزیر دولت موقت، در مورد وظایف شورای انقلاب و مسئولیتهای دولت موقت صحبتهایی داشتیم؛ قرار شد شورای انقلاب به عنوان قوه مقننه، مسائل قانونگذاری را بر عهده داشته باشد و دولت موقت به عنوان قوه مجریه به امور اجرایی بپردازد. پیشنهاد مهندس بازرگان به عنوان نخستوزیر دولت موقت، اولین گام در این زمینه بود و گام بعدی هماهنگی و نظارت بر جریان مذاکره با دولت بختیار و نیروهایی از ارتش بود، که از چندین کانال مختلف و توسط افراد متفاوت انجام میشد.» (همان، صفحه 177)
همچنین درباره کارنامه دولت بازرگان، نظر رفسنجانی چنین است: «مهمترین ایرادی که به بازرگان و عملکرد دولت او گرفته میشد، سیاست گام به گام ایشان بود، چرا که چنین سیاستی با حرکت انقلابی مردم سازگاری نداشت. همچنین بسیاری معتقد بودند دولت او ضعیف است و از عهده وظایف و مسئولیتهای تاریخی و انقلابی این روزها بر نمیآید و یا میگفتند که این دولت با ضد انقلاب، برخورد جدی و محکم ندارد و از این قبیل اشکالات دیگر؛ البته مهندس بازرگان و کابینهاش در آن دوران حساس و بحرانی بعد از انقلاب، کارهای انقلابی و موثر بسیاری هم انجام دادند و زحمات فراوانی هم کشیدند و این طبیعی بود که با آن حجم انبوه کارها و با توجه به عدم تجربه در این زمینهها، اشتباه و کاستیهایی نیز به وجود بیاید... به هر حال به نظرم کارنامه شخص بازرگان را به عنوان یک متفکر و سیاستمدار اسلامی و نیز کارنامه دولت موقت را به عنوان نخستین دولت بعد از انقلاب، باید با لحاظ کردن همه ویژگیهای آن روزها دید، تا بتوان به نقاط قوت و ضعف واقعی ایشان، به درستی پی برد و در مورد کارنامه آنها به صراحت قضاوت کرد.» (همان، صفحه 376)
انتقاد بازرگان از مجانیکردن آب و برق برای مستضعفان
در کتاب «خاطرات حجهالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی» درباره نقد متقابل امام خمینی (ره) و بازرگان از یکدیگر میخوانیم: «امام در سخنرانی 15 اسفند 1357 حمله صریحی به دولت موقت دارد (لااقل نسبت به برخی از وزرا). امام از تشریفات در ادارات، حضور زنان بیحجاب، برخورد توام با تبختر با مردم ناراحت است و خطاب به وزرا فرمودهاند: ضعیفاید آقا! تا ضعیفاید، زیر بار اقویا هستید. همچنین سیاست گام به گام نخستوزیر را با بیانی مورد نقد قرار دادهاند. از طرف دیگر مهندس بازرگان در نطق رادیو-تلویزیونی روز چهارشنبه 23 اسفند 1357 به نوعی به سخنان امام پاسخ داد. مجانیکردن آب و برق و اتوبوس برای مستضعفان را به باد انتقاد گرفت و گفت: آقا، دست و پای ما را در پوست گردو میگذارند.» (خاطرات حجهالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی، تالیف حسن روحانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ۱۳۸۸. صفحه549 و 550)
در ادامه، روحانی درباره این اختلافها در صفحه 557 مینویسد: «مشکل اول اختلاف بین دولت موقت با کمیتههای انقلاب، حزبالهیها و حتی شورای انقلاب بود. تا جایی که امام ناچار میشد گاهی به صراحت از دولت موقت انتقاد کند. نخستوزیر دولت موقت هم به طور مداوم در مصاحبهها از نداشتن اختیار کافی و عدم اطاعت گروههای مختلف از دولت گله میکرد. جمله گوشت لخم را برداشتند و استخوان را به ما دادند؛ چاقوی بیدسته، دست ما را در پوست گردو گذاشتهاند و امثال اینها جزو شعارهای نخست وزیر دولت موقت بود.»
فکر تشکیل دولت موقت به پیش از پیروزی انقلاب بر میگردد
آیتالله مهدوی کنی نیز در خاطراتش درباره زمینههای تشکیل دولت موقت چنین نقل میکند: «چند روز پیش از پیروزی انقلاب امام دستور تشکیل دولت موقت را صادر کردند. امام به محض ورود به تهران به بهشت زهرا تشریف آوردند. فرمودند من به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین میکنم و من توی دهن این دولت میزنم و همانجا با توجه به پشتیبانی مردم و پذیرش عمومی، زمینه برای تشکیل دولت موقت آماده کردند. ظاهرا ایشان دو سه روز بعد از تشریففرمایی، مجلسی تشکیل داد و طی حکمی آقای مهدی بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت و نخستوزیری انتخاب کردند. البته آقای مهندس بازرگان اول متمایل نبود.» (خاطرات آیتالله مهدویکنی، غلامرضا خواجهسروی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 206)
در واقع آنچه مهدویکنی، درباره ریشههای به قدرت رسیدن دولت موقت میگوید، غلامرضا نجاتی نیز در کتاب «خاطرات بازرگان شصت سال خدمت و مقاومت» اشاره میکند: «آنچه مسلم است، ریشه این انتخاب بازرگان به سمت نخستوزیری را باید در دوره قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جستجو كرد. زمانی كه امام خمینی (ره) از عراق به پاریس منتقل شد، رجال و فعالان سیاسی در راستای مبارزه با حكومت پهلوی به دیدار ایشان رفتند و مذاكرات مختلفی را در آنجا انجام دادند. مهندس بازرگان نیز كه مبارزات سیاسی خود را از سالهای دهه 1320 شمسی شروع كرده و تا سال 1357 با گرایشات مذهبی به طرق مختلف آن را ادامه داده بود، با هدف همگامی با مبارزات امام خمینی(ره) در پاریس به ملاقات ایشان رفت. در این دیدار، امام (ره) با اشاره به اوضاع سیاسی كشور كه به صورت روزافزونی در جهت تضعیف حكومت پهلوی حركت میكرد، به بازرگان گوشزد نمود كه باید به فكر تشكیل مجلس و هیات دولت باشیم و از وی خواست كه افراد مورد اعتماد و مسلمان را شناسایی و برای تحقق این ایده معرفی كند. بازرگان نیز با كمك و رایزنی افراد دیگری، فهرستی از فعالان سیاسی ـ انقلابی را تهیه و به حضرت امام(ره) ارائه كرد.» (نجاتی، غلامرضا؛ خاطرات بازرگان شصت سال خدمت و مقاومت، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377، ج 2، صفحه 256)
با انتخاب بازرگان برای نخستوزیری مخالف بودم
علی جنتی نیز در این باره میگوید: «... پس از آن، آقای بازرگان دولت موقت را تشکیل داد و کار خود را شروع کرد. طبیعتا از همان روزهای اول، جمع ما و کسانی که آقای بازرگان را از قبل میشناختند و به تفکرات لیبرالیستی ایشان و بعضی از کسانیکه در نهضت آزادی فعالیت میکردند، آگاهی داشتند، با انتخاب آقای بازرگان برای نخستوزیری مخالف بودند؛ اما به هر حال تعبدی که نسبت به امام و حرکت امام وجود داشت، دهانها را بسته بود و هیچکس جرات نمیکرد که اعتراض کند.» (خاطرات علی جنتی، سعید فخرزاده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، صفحه 165 و 166)
تداعی تکرار داستان مشروطه در دولت موقت
محمد هاشمی، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود درباره دولت موقت اینگونه مینویسد: «در روز 18 بهمن، مهندس بازرگان دفتر نخستوزیری را در مدرسه رفاه تشکیل داد و در آنجا مستقر شد. با وجود حضور دو دولت در کشور، مسلما جنگ دولت غیرقانونی با دولت انقلابی آغاز شد. بختیار شروع به تهدید و ارعاب کرد. مهندس بازرگان با بختیار و سران ارتش وارد مذاکره شد و در مورد انتقال مسالمتآمیز قدرت بدون خونریزی به صحبت نشست. او از بختیار خواست برای جلوگیری از خونریزی و اسراف سرمایه کشور از قدرت کنارهگیری کند. در روز 20 بهمن نیز خطوط اصلیاش را طی یک سخنرانی در دانشگاه اعلام کرد. در آن برنامه چند مساله اساسی مطرح بود: اول احراز و انتقال قدرت از رژیم سلطنتی به رژیم اسلامی. دوم، احیا و اداره اصلاح مملکت، انتخاب مجلس موسسان برای تهیه و تنظیم قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی.»
وی میگوید: «زمانیکه مهندس بازرگان - یک چهره لیبرال- مامور تشکیل کابینه گردید، اکثریت قریب به اتفاق کابینه مهندس بازرگان ترکیبی از نهضت آزادی و جبهه ملی بود. در حقیقت اولین گام مهندس بازرگان کمی برخلاف انقلاب و نهضت بود و تنش از اینجا آغاز شد. این جریان این تصور را تداعی میکرد که داستان مشروطه در حال تکرار شدن است. در یک طرف مبارزین ملیگرا بودند که دولت را به دست گرفته بودند و در طرف دیگر کسانی قرار داشتند که زندان رفته، شکنجه شده و به تبعید رفته بودند؛ اعم از روحانیون و غیرروحانیون و به این ترتیب این تصور به وجود آمد که روحانیت دوباره کنار گذاشته میشود... بدین ترتیب انسجامی که قبل از پیروزی بین مبارزین به وجود آمده بود، از بین رفت و یک جنگ قدرت شکل گرفت. بنابراین در این جنگ قدرت، عملکرد دولت موقت زیر سوال رفت. مسائلی چون دولت موقت پاسخگوی نیازهای انقلاب انقلابی جامعه نیست و ضعیف عمل میکند. در طی این انتقادها مهندس بازرگان چندین بار استعفای خود را به امام تقدیم کرد، اما امام نپذیرفتند. تنها زمانیکه مصحلت کشور را در خطر دیدند با استعفای او موافقت کردند.» (خاطرات محمد هاشمی، فاطمه یابنده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 275)
با انتخاب بازرگان خسارت زیادی متحمل شدیم
ناطق نوری یکی دیگر از شخصیتهای کلیدی دوران انقلاب است که نمیتواند در خاطراتش از ابراز نظر درباره بازرگان صرف نظر کند. وی مینویسد: «نگاه اولیه امام این بود که از روحانیت کسی مسئولیت اجرایی نگیرد و شاید تحلیل ایشان این بود که عدهای در داخل و خارج نگویند که این همه سروصدا برای این بود که خود آقایان به پست و میز برسند و نظر امام این بود که روحانیت نظارت بر امور بکند و تا زمان بنیصدر این نگاه بود... وقتی دولت موقت انتخاب شد، علیرغم اینکه آمریکاییها خود را باخته بودند، خیلی نگران نبودند و این یک فرصتی برای ما شد و الّا چه بسا ممکن بود که یک برخورد تند و خشنی بکنند، البته معلوم نبود بتوانند کاری کنند. به نظر بنده در آن شرایط، انتخاب این آقایان بهترین گزینه بود و این، هوشیاری امام را میرساند؛ اگرچه ما از آنها خیلی خسارت دیدیم. در روی کار آمدن بازرگان، آقای مطهری و بهشتی نقش داشتند اما کسیکه این انتخاب امام را تا آخر قبول نداشت و شجاعانه نقطه نظراتش را به امام میگفت، مرحوم ربانی شیرازی بود.» (خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، مرتضی میردار، 1392، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 185)
حضرت امام با انتخاب بازرگان، آمریکاییها را بازی داد
خواندن نظرات ابوالفضل توکلی بینا، از یاران قدیم امام خمینی و از اعضای حزب موتلفه اسلامی در این باره نیز خالی از لطف نیست. وی در خاطراتش میگوید: «باید اذعان کرد که بعضی از دوستان ما که مهندس بازرگان را برای نخستوزیری دولت موقت پیشنهاد کرده بودند، بیش از حد نسبت به او و دوستانش خوشبین بودند؛ در حالیکه امام خمینی (ره) بعدها اظهار کرد که از اول با انتخاب وی برای ریاست دولت موقت مخالف بوده است. با تمام این احوال، واگذاری دولت موقت به این گروه، به روشنی نشان داد که نهضت آزادی با نظام اسلامی نمیتواند مطابقت داشته باشد و آنها ولایت فقیه را که استمرار ولایت امام معصوم است، قبول نداشتند. البته اگر این آقایان در مواجهه با رهبری، مواضع درستی را اتخاذ کرده بودند، شاید کارشان به اینجا نمیکشید.... نکته مهم این بود که حضرت امام در حکم نخستوزیری بازرگان، بر این نکته تاکید ورزید که منصب نخستوزیری به شخص بازرگان داده میشود، نه به تشکیلات نهضت آزادی. با این همه، وقتی وی به نخست وزیری رسید، دائم در تلویزیون سخنرانی میکرد و حرفهای نیشدار بر زبان میراند. مردم هم حرفهای نیشدار او را درباره امام تحمل نمیکردند. امام نیز در مواقعی نهیب میزد و میفرمود: دولت باید انقلابی عمل کند.» (خاطرات ابوالفضل توکلی بینا، محمود طاهراحمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صفحه 179 و 180)
وی اعتقاد دارد: «با تمام این احوال وقتی انقلاب به پیروزی رسید، مردم خود از آن پاسداری کردند و دولت موقت که دولت ناکام و ضعیفی بود، نتوانست به وظایف خود عمل کند. به طور کلی، رئیس دولت، یعنی شخص آقای بازرگان، یک شخص انقلابی نبود و هیچگاه نیز خواستار سرنگونی شاه نگردید. او تنها به انتخابات آزاد راضی بود و بس. پیداست که چنین نخستوزیری نمیتواند دولتی ایدهآل برای امام و مردم انقلابی برپا کند. با توجه به این احوال و گرایش آمریکاییها به یک دولت مورد قبول مردم، حضرت امام از موقعیت استفاده کرد. با تیزبینی خاص خود، به طور موقت دولت بازرگان را بر سر کار آورد. بعد هم به محض اینکه بازرگان در الجزایر با برژینسکی ملاقات کرد، دولت موقت را برکنار نمود.» (همان، صفحه182)
توکلی بینا ادامه میدهد: «به نظر من همانطور که آمریکاییها هم بعدا اقرار کردند حضرت امام با انتخاب بازرگان، آمریکاییها را بازی داد و به آنها تک خال زد؛ زیرا آنان تصور کردند با روی کار آمدن دولت موقت در ایران، منافعشان از بین نمیرود و به روال قبل باقی خواهد ماند.» (همان، صفحه 183)
تظاهرات باشکوهی از طرف مردم به پشتیبانی از بازرگان انجام گرفت
با مروری بر خاطرات دری نجفآبادی به نظر میرسد وی کمی متعادلتر به این قضیه نگاه میکند. وی در خاطراتش میگوید: «امام خمینی چند روز پس از بازگشت پیروزمندانه خویش به وطن، آقای مهندس بازرگان را به عنوان نخستوزیر موقت منصوب کرد. به دنبال این ماجرا و با توجه به رهنمودهای حضرت امام(ره)، تظاهرات باشکوه از طرف مردم به پشتیبانی از بازرگان انجام گرفت. این تظاهرات که در حقیقت به نشانه اعتراض و مقابله با دولت بختیار صورت گرفت، نه تنها در تهران بلکه در سراسر کشور انجام شد و همه با شعارهای کوبنده خود حمایت خود را از بازرگان اعلام نمودند. حتی در آن زمان، جامعه روحانیت اعلام کرد که برای تایید مهندس بازرگان راهپیمایی عمومی صورت گیرد.» (خاطرات حجتالاسلام و المسلمین دری نجفآبادی، حیدر نظری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، صفحه 211 و 212)
دلایل اختلاف امام خمینی(ره) و مهندس بازرگان
به طور کلی، درباره دلایل اختلاف امام خمینی(ره) و مهندس بازرگان نظرات متفاوتی میان شخصیتهای مختلف وجود دارد. در کتاب «تسخیر» معصومه ابتكار چنین نوشته شده است: «امام خمینی(ره) بهعنوان رهبر انقلاب، شخص درجه اول كشور و بالاترین مقام تصمیمگیرنده بود. بازرگان رهبری سیاسی حضرت امام(ره) را پذیرفته بود، اما با گذشت زمان بین آن دو اختلافنظر پدید آمد. این امر از تفكرات و دیدگاههای آنها سرچشمه میگرفت. بازرگان اساسا یك اصلاحگر دینی و فردی میانهرو و محتاط بود و از بینش و توانایی انقلابی برخوردار نبود اما در مقابل، امام (ره) نشان داده بود كه فردی قاطع و انقلابی میباشد.» (تسخیر، معصومه ابتكار، انتشارات اطلاعات، 1379، صص 100-99)
غلامعلی صفاریان و فرامرز معتمد دزفولی نیز مینویسند: «برخی از اختلافات حضرت امام (ره) با دولت موقت ناشی از تفكر و دیدگاه كلی دولت موقت بود كه به تغییرات اساسی و ساختاری دست نزد؛ چنانكه دولت موقت هیچگاه سعی نكرد نمادهای مربوط به حكومت پهلوی را تغییر دهد و یا همچنان از سربرگهایی با آرم شاهنشاهی استفاده میكرد بهگونهای كه سرانجام خود امام(ره) ناگزیر شد در این زمینه به دولت موقت هشدار دهد.» (صفاریان، غلامعلی؛ و معتمد دزفولی، فرامرز؛ سقوط دولت بازرگان، تهران، قصیدهسرا، ص28)
ایبنا