پژوهشی درباره پژوهشگران معاصر ایران در گفت و گو با هوشنگ اتحاد

هوشنگ اتحاد در «مجموعه پژوهشگران معاصر ایران» (انتشارات فرهنگ معاصر) پژوهشی مفصل درباره برجسته ترین پژوهشگران معاصر ایران انجام داده است. او بیست و پنج سال از روزهای عمرش را صرف نگارش درباره سی و چهار پژوهشگر معاصر ایران کرده است. نشریات مختلف از جمله مهرنامه به این مجموعه پرداخته و انصافا مطالب ارزشمندی منتشر کرده اند؛ اما اهمیت این مجموعه به اندازه ای است که می توان بیشتر درباره اش نوشت تا افراد بیشتری درباره آن خبردار شوند و دری گشوده شود برای آنان که اهمیت تاریخ معاصر و پژوهشگران این برهه را درک می کنند.

 

منیره پنج تنی: هوشنگ اتحاد در «مجموعه پژوهشگران معاصر ایران» (انتشارات فرهنگ معاصر) پژوهشی مفصل درباره برجسته ترین پژوهشگران معاصر ایران انجام داده است. او بیست و پنج سال از روزهای عمرش را صرف نگارش درباره سی و چهار پژوهشگر معاصر ایران کرده است. نشریات مختلف از جمله مهرنامه به این مجموعه پرداخته و انصافا مطالب ارزشمندی منتشر کرده اند؛ اما اهمیت این مجموعه به اندازه ای است که می توان بیشتر درباره اش نوشت تا افراد بیشتری درباره آن خبردار شوند و دری گشوده شود برای آنان که اهمیت تاریخ معاصر و پژوهشگران این برهه را درک می کنند. در گفت و گویی که با هوشنگ اتحاد داشتم او را دقیق، حساس و سخت گیر یافتم و می توان فهمید که او چه سخت گیرانه کتاب هایش را نگاشته است. نشستن پای حرف های اتحاد برایم دلچسب و آموزنده بود.

***

جناب استاد هوشنگ اتحاد مجموعه «پژوهشگران معاصر ایران» یکی از ارزشمندترین منابع ما در شناخت چهره های برجسته پژوهش های نوین ادبی و تاریخی یک سده اخیر کشور است! اگر نگویم تنها منبع اما باید بگویم یکی از کامل ترین منابع است. شناخت افکار، آراء، نثر و شیوه زندگی این چهره های ارزشمند و تأثیرگذار به ویژه برای ما نسل جوان بسیار مهم است. به همین خاطر پیش از آنکه به ویژگی های مهم این مجموعه بپردازیم، مایلم در ابتدا برای ما بگویید چه شد به ضرورت تألیف این مجموعه رسیدید؟ به عبارت دیگر مهم ترین انگیزه های شما برای پژوهش درباره پژوهشگران معاصر ایران چه بود؟

جریان از این قرار است كه با مطالعه آثار بعضى از آثار این پژوهشگران در نشریات علاقه مند شدم كه بیشتر با احوال و آثار آنها آشنا شوم ولى متأسفانه منابع به صورت پراكنده و دسترسى به آنها با صرف وقت همراه بود و تذكره اى هم كه به صورتى جامع رفع نیاز كند وجود نداشت. جمع آورى مطالب از 1360 شروع شد و براى اینكه بتوانم هرچه بیشتر اطلاعات جامعى به مخاطب بدهم، تصمیم گرفتم به قریب به اتفاق منابع شخصیت موردنظر دسترسى پیدا كنم كه این شیوه راحتى براى شخصیتهایى هم كه در یادداشتها آمده اند اعمال كردم و از این نظر فرقى بین این دو گروه قایل نشدم.

 

چگونه کار را آغاز کردید؟ آیا پیش از شروع کار با افرادی مشورت کردید و آن ها را در جریان تصمیم تان گذاشتید؟

در پاسخ به این پرسش شما، بهتر است از خاطراتم بگویم. قبل از آنكه كارم را شروع كنم، براى صلاح و مصلحت نزد صاحبنظران رفتم كه از آنان راهنمایى بخواهم. ابتدا با روان شاد استاد محمدتقى دانش پژوه ملاقات كردم و چگونگى كار را شرح دادم. ایشان در پاسخ فرمود: «جوانك نیستى كه خام باشى، عمرى گذرانده اى ... بىجهت به دنبال آمال و آرزوهاى واهى و دست نیافتنى نرو كه موفق نمىشوى! اما من از آنجا كه به خودم و كارم اطمینان داشتم، وقتى از ایشان خداحافظى كردم و وارد كوچه شان شدم در حدود بیست دقیقه اى در كوچه شان قدم زدم و فكر كردم كه با شنیدن سخنانى این چنینى چه باید بكنم و تكلیفم چیست! از آنجا كه به معلوماتم در زمینه كار مورد علاقه ام كه مىخواستم انجام دهم آگاهى داشتم، كوتاه نیامدم، دو سه روز بعد در خانه روانشاد علىاكبر سعیدى سیرجانى بودم. با گرمى و رویى گشاده مرا پذیرفت. به تفصیل برنامه ام را براى ایشان تشریح كردم و مدتى گفت وگو درباره ادبیات معاصر گذشت و اینكه تا چه حد در این زمینه آگاهى دارم؟ عرض كردم: بنده مهندسم و سراسر زندگىام در فراغت، به مطالعه در زمینه ادبیات معاصر گذشته است. وقتى از آنتوان چخوف پرسیدند: «تو را كه پزشكى، به ادبیات چه كار؟» پاسخ داد: «پزشكى حرفه قانونى من است و ادبیات معشوقه ام. براى من هم همینطور! فرمود: «به هرحال این كار سه چیز مىخواهد: «ذوق، حوصله و سواد.» گفتم: به قول سهراب نوك سوزن ذوقى دارم، بیش از آن چیزى كه زندگى اجازه مىدهد حوصله دارم، اما سواد چندانى ندارم چون همانطور كه عرض كردم مهندسم. تبسمى كرد و فرمود: «چه بهتر، چون با ریاضیات سروكار دارى بهتر مىتوانى قباى هركسى را به اندازه قامتش بدوزى.» شاد و شنگول از این انسان بزرگوار كه در كمال صمیمیت برایم وقت گذاشته بود خداحافظى كردم. استاد بزرگ مرحوم ایرج افشار سومین شخصیتى بود كه با ایشان نشستم. ضمن رهنمونهایى فرمود: «زنده ها را نیار كه مثل من گرفتار نشوى. من تذكرهاى نوشتم و پس از گذشت سالها یكى از آنها در خیابان در حالى كه با قامت خمیده و عصازنان به طرف من مىآمد، وقتى به من رسید، اولین جمله اى كه به زبان آورد این بود كه : «ایرج جان از من چرا این قدر كم نوشتى؟» من نصیحت ایشان را به كار بستم، اما با این حال باز هم گرفتار اقوام متوفىها شدم!

 

شما در این مجموعه بر سی و چهار شخصیت متمرکز شده اید و البته به ضرورت به معرفی دانشمندان، فرهنگیان و شخصیت های معاصر ایران، شخصیت های قرون پیش از ایران، بزرگان و شخصیت های سرزمین های دیگر هم پرداخته اید. ابتدا برای ما بگویید که این سی و چهار شخصیت را چگونه و بر اساس چه معیارهایی انتخاب کردید؟ پرسش من به طور ضمنی به معنای «پژوهشگر» نزد شما باز می گردد؛ به این معنا که پژوهشگر از نظر شما کیست؟

به طور معمول پژوهشگر كسى است كه پژوهش مىكند، اما معیار من براى انتخاب در كتاب پژوهشگران معاصر ایران شخصیتى است كه روى متون قدیمى كار كرده باشد. البته ناگفته نماند كه در نهایت با استادان گرانقدر ایرج افشار و جناب آقاى دكتر شفیعى كدكنى مشورت مىكردم و در صورت تأیید این بزرگان، شخصیت موردنظر را در این گروه مىآوردم.

 

برای نخستین شخصیت مبنا را تولد محمد قزوینی، بنیانگذار تحقیقات علمی در ایران، قرار داده اید. مجتبی مینوی درباره زنده یاد قزوینی چنین گفته است: «هر ملت و مملکت دارای بنیان هاست و در زندگانی هر قومی اتفاق می افتد که یک شخص یا چند شخص در عصری از اعصار، جزء بنیان های آن قوم می شوند. در این عصر از برای ما ایرانیان، دو نفر را می توان از جمله بنیان های ملت محسوب داشت، یکی مرحوم قزوینی بود.» به بهانه بررسی ساختار مقاله هر شخصیت، می خواهم از شما بپرسم برای نمونه مقاله مربوط به محمد قزوینی چه بخش هایی دارد؟ و چرا از او به عنوان بنیانگذار تحقیقات علمی ایران یاد کرده اید؟

در پاسخ به پرسش شما ابتدا باید بگویم که در این كتاب هر پژوهشگر داراى چهار قسمت است :

الف ـ. شرح زندگى آن شخصیت.

ب ـ یادداشتها كه شامل توضیح كامل درباره اسمهاى خاص اعم از نام اشخاص یا مؤسسات است كه در متن آمده اند. ناگفته نماند كه مجموعه یادداشتهاى این سیزده جلد، خود تشكیل دایرةالمعارفى تفصیلى را داده اند و موجب شده اند كه كتاب نه تنها به صورت كتابى بالینى، بلكه به عنوان كتاب مرجع نیز مورد استفاده قرار گیرد.

ج ـ نمونه نثر. براى هر پژوهشگر نمونه نثرى درنظر گرفتم و چون ضمن كار مشاهده كردم بعضى از آنها در شیوه نگارش چندگانگى

دارند، از هر شیوه یك نمونه آوردم. مثلا براى علامه دهخدا كه نثر مقالات چرندوپرند او با مقالات ادبىاش تفاوت داشت، دو نمونه نثر آوردم.

دـ فهرست آثار. در این قسمت نیز آثار پژوهشگر به طور كامل همراه با تاریخ نشر، محل نشر و نام ناشر آن آثار آمده است. ضمنآ تمام منابعى كه در فصلهاى هر كتاب آمده براساس حروف الفبا درهم ادغام شده و در یك قسمت مجزا در آخر كتاب زیرعنوان كتابنامه آمده است كه به آسانى مىتوان از طریق مشخصات منبعى كه در كتاب آمده به وسیله كتابنامه به منبع اصلى دست یافت. و اما بپردازم به آن چه درباره علامه قزوینی پرسیدید. ببینید علت انتخاب علامه قزوینی به عنوان نخستین شخصیت کتاب پژوهشگران معاصر که مورد تأیید استاد گرانقدر جناب آقای دکتر شفیعی کدکنی هم قرار گرفت این بود که آن مرد بزرگ نخستین ایرانی بود که به شیوه روشمند و علمی دانشمندان و خاورشناسان بزرگِ غیرایرانی ای به پژوهش و تصحیح متون فارسی پرداخت و بعدها شخصیت های ایرانی بسیاری نظیر مرحوم عباس اقبال آشتیانی راه او را ادامه دادند.

 

توضیحات بسیار روشنی برای ما دادید. در واقع ساختار هر مقاله کتاب به این شیوه است که شما ابتدا روایتی از سرگذشت، آراء و افکار یک متفکر ارائه کرده اید که البته مشحون است از نقل قول شخصیت های برجسته درباره او با استنادات دقیق. سپس نمونه ایی از نثر او و همچنین فهرستی از آثارش آورده اید. اهمیت ارائه نمونه ای از نثر هر متفکر از چه جنبه ای است؟

نمونه نثر نشان مىدهد كه شخصیتى كه معرفى شده، صاحب چه قلمى است و قلم او نشان مىدهد كه نویسنده از چه مواضعى تأثیر پذیرفته است و ضمنا موقعیت او را در اجتماع نشان مىدهد. ناگفته نماند كه مجموعه نثرها در این كتاب سیر تطور و تحول نثر فارسى را در صدسال اخیر مىنمایاند.

 

به نظرتان بهتر نبود قبل یا بعد هر مقاله، روزشماری از زندگی و وقایع مهم و برجسته شخصیت مورد بررسی ارائه می کردید تا حکم میان بُری برای خواننده داشته باشد تا در صورت لزوم بتواند سریع تر و راحت تر اطلاعات مورد نیازش را بیابد؟

شك نیست كه اگر روزشمار ارائه مىشد بهتر بود، ولى با اطلاعات اندك از پژوهشگر چگونه مىتوان براى او روزشمار منظور كرد. اگر هم براى بقیه مىآمد ساختار كتاب نامتعادل مىشد.

 

نکته بسیار مهم که به جاست اکنون به آن بپردازیم متودولوژی یا روش تحقیق شما در این مسیر است. شما چه روش تحقیقی را برگزیدید؟ تقریبا می توان حدس زد شما هنگامی که برای نخستین بار جمع آوری یادداشت ها را آغاز کرده بودید با تعدد منابع و پراکندگی آن ها و گاه بی منبعی مواجهه بوده اید. بسیار مشتاقم بدانم چگونه روش تحقیق تان را انتخاب کردید و آن روش چه بود؟

شیوه كار به این ترتیب بود كه به طور مثال براى یك شخصیت منابع مربوط به او را تاحدى كه مىتوانستم جمع آورى كردم و مطالب هر منبع را برحسب موضوع با مداد از هم متمایز كردم و با قیچى از هم تفكیك و در پاكتهایى باعناوین: ابتداى ابتدا، ابتدا، شرح زندگى، قبل از مرگ، مرگ، پس از مرگ و آثار قرار دادم. ناگفته نماند كه مطالب جداشده پس از الصاق بر روى نصف كاغذ A4 و نوشتن منبع بر روى آن داخل پاكت قرار مىگیرد. پس از پایان كار با مطالعه فیشها به صورت زنجیر آنها را طورى ردیف كردم كه مثل اینكه یك نفر آنها را نوشته است. بعد مىماند شیوههاى مختلف نگارش در فیشها كه هنگام نوشتن از روى فیشها، آنها را هم یكدست مىكنم.

 

در انتخاب روش تحقیق تان تا چه اندازه به روش های پژوهش داخلی و خارجی در حوزه تذکره نویسی مراجعه کردید و از مشاوره چه کسانی در این مسیر بهره مند شدید؟

باید بگویم در شیوه پژوهشىام به هیچ روشى اعم از روشهاى داخلى و خارجى مراجعه و با هیچكس مشورت نكردم، زیرا همانطور كه قبلا شرح دادم این فیش بردارى را كه براى كتاب كردم موجب شد كه كتاب مثل بعضى تذكره ها خشك و خسته كننده نباشد و به قول ابوالفضل بیهقى «از لونى دیگر باشد.»

 

پس از روش تحقیق، نوبت به منابع می رسد. موضوع پژوهش شما موضوع بدیعی است. افرادی که شما درباره آن ها پژوهش کرده اید خودشان خالقان اثر و تأثیرگذاران فرهنگی بوده اند. حال شما بنا بوده درباره خود این افراد پژوهش کنید. آن هم در باب افرادی که معاصر ما بوده اند! به نظر می رسد مشکل دست یابی به منابع یکی از مشکلات جدی شما در این زمینه بوده است. برای ما بگویید منابع تان را چگونه جست و جو و انتخاب می کردید؟

ابتدا به كتابهایى كه فهرست مقالات بود مراجعه مىكردم و با دسترسى به مقاله موردنظر راهى كتابخانه مىشدم. برای پیدا کردن منابع از روش های متفاوتی استفاده کردم؛ یکی از این روش ها استفاده از کتاب های فهرست مقالات بود. از این کتاب ها مقالات مورد نیاز خود را پیدا می کردم و بعد با مراجعه به کتابخانه از اصل مقالات استفاده می کردم. روش دیگر این بود که در کتابخانه ها به تورق مجلات و کتاب هایی از نوع مجموعه مقالات می پرداختم و هر مقاله ای که به نظرم جالب می آمد و ممکن بود در آینده مورد استفاده قرار گیرد در دفترچه ای که به این منظور همراهم بود یادداشت می کردم. به خاطر وجود این دفترچه، در طول سالیان دراز به هر موضوع جدید یا شخصیتی بر می خوردم از قبل منابعی داشتم که برای منظورم مورد استفاده قرار می گرفت و این دفترچه کمبود کتاب های فهرست مقالات را برایم جبران می کرد و هنوز هم می کند. یکی دیگر از روش های من پرس و جو از شخصیت های آشنا با موضوع مورد نظرم بود که به من منابعی را معرفی کنند. از دیگر روش هایم که ارتباط با اقوام و بستگان شخصیت ها بود که یا به من منبعی را معرفی کنند و یا صحبت با ایشان به عنوان مصاحبه، برایم به منبع تبدیل می شد.

 

نقش روش های پژوهش میدانی مانند گفت و گو در کار شما چه بوده است؟

تنها به كتابها و مطبوعات اكتفا نكردم، بلكه به شاگردان، دوستان، اقوام آنها و نوارهاى سخنرانى هم مراجعه كردم. به طور نمونه خانم آذر رهنما نوه عبدالعظیم خان قریب یادنامه مفصل ایشان به قلم معمار نثر فارسى سعید نفیسى به من لطف كردند كه بخش عبدالعظیم خان را احیا كرد. از نوار سخنرانى مرحوم دكتر باقر عاقلى درباره عبدالعظیم خان قریب استفاده كردم. با مراجعه به استادان ارجمند: دكتر احسان اشراقى درباره مرحوم عباس اقبال آشتیانى، دكتر مهدى ماحوزى درباره على دشتى، دكتر على حصورى درباره مرحوم ذبیح بهروز مقالات بسیار مفصل و جامعى به صورت دستنوشته به من لطف كردند. باید بگویم که این گونه پژوهش های میدانی از طریق مصاحبه،گفت و گو و ارتباط با اقوام، نقش اساسی در کار من داشت زیرا با این روش ها به نکات ناب، مهجور و گاهی کشف نشده در مورد موضوع پژوهشم آگاهی می یافتم و این موارد، هم موجب لذت خودم و هم غنی تر شدن و جذاب تر شدن پژوهش هایم می شد.

 

مشخص است که درباره همه متفکران به یک اندازه منبع نداشته اید. برخی منابع بیشتر و برخی منابع کمتر و در مواردی با فقر منبع مواجه بودید. وقتی با کمبود منابع مواجه می شدید چه می کردید؟

غصه مىخوردم. باور بفرمایید برای من که زندگی ام را بر سر این کار گذاشتم و با عشق، علاقه و وسواس بسیار در سرما و گرما به دنبال تهیه منابع بودم وقتی تلاش هایم بی نتیجه می ماند احساس بازرگانی ورشکسته را داشتم و افسوس می خوردم

 

حضور ذهن دارید که درباره کدامیک از سی و چهار متفکر این مجموعه با فقر منبع مواجهه بوده اید؟ دلیلش را چه می دانید؟ به نظر شما این فقر منبع به چه مشکل عمده ای در شیوه های پژوهش و تاریخ نگاری ما باز می گردد؟

فقر منبع در شش شخصیت جلد اول فاحش و آزاردهنده بود. یادم مىآید براى یافتن منابع درباره آنها پرس وجو كردم و این در و آن در زدم اما نتوانستم به بیشتر از آن منابع دسترسى پیدا كنم. شاید علت آن بوده كه در آن سالها افراد براى هم كمتر مىنوشتند و یادنامه هم مثل حالا باب نشده بود. اولین آن یادنامه روان شاد استاد پورداوود بود كه به كوشش مرحوم استاد دكتر محمدمعین در  1328 به چاپ رسید. مشکل منبع یابی هنوز هم وجود دارد و برای من و دیگران هنوز هم معضلی جدی است و شاید به خاطر این است که افراد و نهادهایی که می باید در کلیه رشته ها منابع را تولید کنند کم هستند و فقط و فقط این کارها عشق و حوصله و امنیت مالی می خواهد که متأسفانه وجود ندارد.

 

آیا پیش می آمد که درباره یک شخصیت، منابع مختلف اطلاعات ضد و نقیضی به شما بدهند؟ در این موارد چگونه عمل می کردید؟ منظورم مواردی است که کاملا داده هایی که شما گردآوری کرده بودید با هم مغایر به نظر می رسید!

به ندرت این مورد پیش آمد. روش من این بود كه اگر لحن منبعى حالت عناد یا تملق داشت از آوردن آنها خوددارى كردم و اگر آراى ارائه شده درباره شخصیت اصولى و منطقى بود، هر دو را آوردم و نتیجه گیرى آن را به برداشت مخاطب محول كردم، چنان كه در ارزیابى شعر بهار در جلد دوم چنین كردم.

 

در یک تقسیم بندی کلی می توانم بگویم که مجموعه کتاب های شما از دو بخش عمده تشکیل شده است: بخش نخست که بررسی و گزارش زندگی و آرای سی و چهار تن از پژوهشگران برجسته تاریخ معاصر ایران است و بخش دیگر ذکر احوال و آثار دانشمندان، فرهنگیان و شخصیت های معاصر ایرانی و قرون پیش ایران و همچنین بزرگان و شخصیت های سرزمین های دیگر است که شرحش در یادداشت ها آمده است. کاملا مشخص است که این بخش به غنای کار پژوهشی شما افزوده است. ضرورت شرح احوال و آثار این گروه دوم چه بوده است؟

در ابتدا باید بگویم همان تمهیدى را كه براى شخصیتهاى متن منظور كرده بودم براى شرح احوال و آثار شخصیتهایى هم كه نام آنها در متن آمده بود به كار بردم و نخواستم به قول استاد افشانه : «خواننده در جستجوى آن به این سوى و آن سو بدود» ضمنا همانطور كه قبلا گفتم مجموعه گروه دوم در سیزده جلد است كه خود دایرةالمعارفى تفصیلى را تشكیل مىدهد.

 

به نظر می رسد در مواردی، برخی از این شخصیت هایی که شما در یادداشت آورده اید، می توانستند یک مدخل را به خود اختصاص دهند! چگونه و بر اساس چه معیارهایی تصمیم گرفتید که آن افراد فقط در قالب یادداشت های پایانی بررسی شوند؟

همانطور كه قبلا گفته شد شرط انتخاب پژوهشگر در این مجموعه كار بر روى متون قدیمى بوده است. به این ترتیب من شخصیتى را كه حائز این شرط باشد و در یادداشتها آمده باشد، نمىشناسم، اگر لطف بفرمایید نام ببرید در صورت صحت، در چاپ بعدى اشتباهم را تصحیح مىكنم.

 

برنامه ای برای تدوین دانشنامه ای درباره دانشمندان، فرهنگیان و شخصیت های معاصر ایرانی که در یادداشت ها  آمده اند، ندارید؟

در حال حاضر مشغول نوشتن كتابى درباره شخصیتهاى موسیقى ایران هستم.

 

پژوهش شما چند سال طول کشید و چه مراحل و مشکلاتی داشت؟

حدود 25 سال طول كشید كه از 1360 شروع شد. مشكلات بیشتر در كمبود و فقر منابع بود، با این حال براى نوشتن این دوره از حدود 9000 منبع استفاده شد.

 

یکی از ویژگی های مجموعه «پژوهشگران معاصر ایران» متن روان و یکدست آن است. همانطور که بر اهل نظر هم پوشیده نیست متفکرانی که شما برای تذکره نویسی برگزیده اید شیوه های نگارشی کاملا متفاوتی داشته اند. چگونه به این متن یکدست و چشم نواز رسیدید؟

همانطور كه اشاره كردید، شیوه نگارش مقالات متعددى كه از آنها استفاده كردم، متفاوت بود و چون در این مجموعه نهایت كوشش شده بود كه جملاتى كه از منابع مختلف انتخاب شده بودند، در عین گسستگى منبع با هم پیوستگى داشته باشد و مخاطب احساس كند یك نفر آنها را نوشته است، در صورت لزوم روش نگارش خودم را به كار گرفتم.

 

به نظر می رسد شما کار عظیمی را که شاید از عهده یک تیم مسلط به موضوع بر می آمده، به تنهایی انجام داده اید؛ با این که نتیجه کار بسیار مطلوب است اما بهتر نبود که این کار را با همکاری یک تیم  انجام می دادید؟

از آنجا كه همیشه به فرزندانم گفته ام: «بار سنگین بلند كنید، بار سبك را بچه ها هم مىتوانند بلند كنند» و از طرف دیگر اگر با تیم كار مىكردم نمىتوانستم نقطه نظرهایم را آنطور كه مىخواهم پیاده كنم و به فكر ابتكار و ابداعى باشم، ترجیح دادم به تنهایى كار كنم. ضمنا تصور مىكنم در ایران تیم سرعت را پایین مىآورد و دقت را كم مىكند.

 

برخی از کتاب های تذکره نویسی ادبیاتی خشک و رسمی دارند و گو این که بیشتر به درد پژوهش می خورند تا این که آدمی دلش بخواهد یکی از آن ها را بردارد و مثلا غرق شود در زمانه و زندگی محمد علی فروغی! اما مجموعه شما کشش ویژه ای دارد. اگر مقاله ای را برای خواندن شروع کنی باید به اتماش برسانی. به نظر شما این ویژگی از چیزی ناشی می شود؟

شاید بتوان ویژگى این اثر را نسبت به برخى تذكره هاى خشك و كسالت آور در نقل خاطرات سرگرم كننده جذاب، نقد و... دانست. به هرحال این سبك تذكره نویسى تازگى داشت.

 

آیا شما در تذکره نویسی ابداعی هم داشته اید که منحصر به شما و منحصر به مجموعه «پژوهشگران معاصر ایران» باشد؟

اگر ابداعى در این كار وجود داشته باشد، شاخه نورسته پژوهشگران از درخت ادبیات ایران است كه قبلا وجود نداشت.

 

می خواهم باز گردم به پرسشم نخستم و از شما سوال کنم جناب استاد اتحاد به نظر خودتان مجموعه «پژوهشگران معاصر ایران» که اکنون به بار نشسته، معرفی و نقد شده، صاحب نظران درباره اش گفته و نوشته اند، برخی از چاپ هایش تمام شده است، تا چه اندازه و البته از چه نظرگاهی می تواند برای نسل جوان سودمند باشد؟

از آنجا كه نسل امروز از روش زندگى و كیفیت تحقیقات و تتبعات خادمان برجسته پژوهشهاى نوین ادبى و تاریخى یكصد ساله اخیر كشور ما به سبب فقدان منابع، اطلاع چندانى ندارد، مطالعه این كتاب براى نسل جوان ضرورى به نظر مىرسد.

 

به نظر شما بهترین شیوه رجوع به این آثار چیست؟

اگر مراجعه به كتاب به عنوان كتاب مرجع به منظور خاصى نباشد، مىتوان از آن به عنوان كتاب بالینى استفاده كرد. ابتداى جلد اول آن را مطالعه كرد و تا جلد آخر آن را ادامه داد.

 

در ادامه پرسش پیشینم باید این نکته را هم طرح کنم که آیا به نظر شما می توان هر بار کتابی از این مجموعه را باز کرد و اندیشمندانی را انتخاب کرد و به مطالعه آرا و افکارش پرداخت یا شما ترتیب خاصی را در مطالعه این مجموعه پیشنهاد می کنید؟

به هر دو صورت میسر است. بستگى به سلیقه مخاطب دارد.

 

جناب مهندس اتحاد ابتدا از شما سپاسگزارم به خاطر وقتی که برای این گفت و گو در اختیار من و مجله قرار دادید. در نهایت اگر نکته دیگری هست برای ما بگویید.

در خاتمه این گفت وگو این نكته نیز ناگفته نماند كه مرهون توجه مسئولان مؤسسه فرهنگ معاصر هستم. از آقایان داود موسایى و كیخسرو شاپورى كه طى سالها نهایت توجه و همكارىهاى دلسوزانه را در جهت ارائه هرچه بهتر دوره كتاب پژوهشگران معاصر ایران مبذول داشتند تشكر كنم و چهره هاى صمیمى و انسانى ایشان را از نظر دور ندارم.

 

معرفی کتاب

این مجموعه شامل 14 جلد است که جلد آخر به فهرست اعلام اختصاص دارد. جلد نخست: محمد قزوینی، محمدعلی فروغی، سید حسن تقی زاده، عبدالعظیم غریب، علی اکبر دهخدا، احمد بهمنیار است.  //   جلد دوم: ابراهیم پورداوود، محمدهتقی بهار، ذبیح بهروز، علیهاصغر حکمت  //  جلد سوم: قاسم غنی، صادق رضاهزادة شفق، غلامرضا رشیدهیاسمی  //  جلد چهارم: احمد کسروی، سعید نفیسی  //  جلد پنجم: عباسهاقبالهآشتیانی، بدیعهالزمان فروزانفر  //  جلد ششم: صادق هدایت  //  جلد هفتم: علی دشتی، نصرهالله فلسفی  //  جلد هشتم: حبیب یغمایی، جلالهالدین همایی  //  جلد نهم: مجتبی مینوی  //  جلد دهم: غلامحسین مصاحب، محمدهتقی دانشهپژوه، ذبیحهالله صفا، عباس زریابهخویی، محمد معین  //  جلد یازدهم: پرویز ناتل خانلری  //  جلد دوازدهم: عبدالحسین زرینهکوب، محمدهجعفر محجوب  //  جلد سیزدهم: غلامحسین یوسفی، مهرداد بهار، احمد تفضلی  //  جلد چهاردهم: فهرست اعلام  //  این مجموعه چهارده جلدی از سوی انتشارات «فرهنگ معاصر» چاپ و منتشر شده است.

اطلاعات حکمت و معرفت