فعل مضارع؛ دستور زبان فارسی به زبان فارسی

از ناشناسی پیش از 982ق که تاریخ مجموعه است به همین خامه، و یکی از کهنترین دستورهای زبان فارسی است که به خواهش یکی از دوستانش که از او نام نمی‌برد، رساله‌ای در «ضبط المضارع من لسان العجم» از او خواسته بود.

از ناشناسی پیش از 982ق که تاریخ مجموعه است به همین خامه، و یکی از کهنترین دستورهای زبان فارسی است که به خواهش یکی از دوستانش که از او نام نمی‌برد، رساله‌ای در «ضبط المضارع من لسان العجم» از او خواسته بود. 
بخشبندی نشده، با سربندهای درخور: اعلم ان المصادر باعتبار ماقبل الآخر علی قسمین: القسم‌الاول یتنوع علی خمسة انواع (ص 3)، القسم الثانی یتنوع علی اربعة انواع، (ص 6)، المصدر: اعلم ان علامة المصور فی الفارسیة کون آخره نوران ساکنه ماقبلها دالا اَوْ تاء مفتوحین (ص 21)، الماضی: اعلم ان علامة الماضی ان یکون اخرها دالا اَوْ تاء ساکنتین (ص 30) المضارع: اعلم ان علامة المستقبل کون اخرها... (ص 33)، فصل. اما المصادر الثانی فلانجل ما قبلها من اربعة اصرف (ص 37)، المستقبل (ص 41)، امرالغایب (ص 43)، نهی الحاضر (44)، اسم الفاعل (45)، اسم المفعول (ص 50)، اسم 10 اسم الزمان (51)، اسم الآلت و بناء المرة و بناء النوع (ص 52)، الامثلة المفردة للماضی «کرد» (55)، الجحدالمطلق تکرد (65). 
آغاز:   الحمد لله الذی زین بنی آدم بالنطق والبیان، والصلاة... و بعد، فقد سألنی من خلانی المکرم، لضبط المضارع من لسان العجم. قاعدة فابعة لغوز بالمرام، من اللغات و کتب المشایخ الکرام... «اعلم» المصادر باعتبار ما قبل‌الآخر علی قسمین: لان آخر نون ساکنه و ماقبلها. 
انجام:   نهی الحاضر «مکن». نهی حاضر مفرد و مذکر مخاطب یا مخاطبه معنای اَبلمَسه بکنند للتثبیة والجمع معنات. تلک. ثم. 
منابع دیگر: مشترک،13/2459، «دیباچۀ فرهنگ جهانگیری»، که نخستین دستور زبان فارسی تلقی می‌شد، همانجا 2461 «اصول فارسی» که نخستین کتاب مستقل در دستور فارسی به حساب می‌آمد.