فارغ‌نامه؛ کتاب فارغ

از فارغ که بیشتر در پایان هر «قصه» تخلص خود را آورده است: «فارغ» خسته را رسان به مراد ـ به دل و دست و حیدر و اولاد (ص 30).

از فارغ که بیشتر در پایان هر «قصه» تخلص خود را آورده است: «فارغ» خسته را رسان به مراد ـ به دل و دست و حیدر و اولاد (ص 30)؛ یا علی «فارغ» نگون بختم ـ برده سیلاب معصیت رختم (ص 32) من که «فارغ» ز نار و از نورم ـ مکن از قرب خویش دورم (ص 46). 
وی حسین فرزند حسن، فارغ گیلانی است به روزگار شاه عباس (995-1037ق). در 1000ق در ستایش و جنگ‌های 
حضرت علی به گونۀ دیگر حماسه‌های دینی سروده است، در آن آمده: 
در دلــم آرزوی گیـلان است
زانکه حب الوطن ز ایمان است
چاپ: ایران، 1274ق، سنگی. 
آغاز: 
لـلــه الملـک، انـــه مــالک
هــو بـاقـی و غیـرهــا لــک
انجام: 
یـا علـی «فـارغ» گنـه کـارم
از کــران تـا کـران گنـه دارم
لیـک مــداح خـانـدان تــوام
بلکــه از جملـه سگـان تــوام
رحم کن بر من غریب و فقیـر
چــون فتادم ز پـای دستم گیر
دوستان را مـراد و کام بــرآر
بـــر نبـــی و آلــه الابـــرار
منابع دیگر:   نسخه‌ها 4/3010 «فارغ‌نامه» (5 نسخه)؛ ذریعه 9/799 «دیوان فارغ» و این کارش، همانجا 16/95 «فارغ‌نامه»، همانجا 19/251 «مثنوی فارغ‌نامه»؛ استوری، 1/214؛ برگل 2/918 به دو نام بالا؛ مشار 4/4041 «کتاب فارغ گیلانی» همان چاپ؛ مشار، مؤلفین 2/725 «دیوان شعر» (6 چ) (؟!)، به این نام؛ فهرستواره 3/1725 به دو نام بالا، برای منابع و نسخه‌های دیگر؛ موزۀ سالار 5/76 ش 1775 تا 1777 "برات النجات"