داستان سوداگر و کنیزک و هارون‌الرشید؛ حسنیه

از ناشناس. تحریری است عامیانه و نقالی از داستان «حسنیه» (نک‍ : هف‍‌ ). در این ویرایش نقالی، نامی از نگارنده متن (گرکین یا ابوالفتوح رازی) و شاه تهماسب (930-984ق) که «حسنیه» به نام او ساخته شده، نیامده است و بایستی ساختۀ تبلیغات روزگار صفوی باشد.

از ناشناس. تحریری است عامیانه و نقالی از داستان «حسنیه» (نک‍ : هف‍‌ ). در این ویرایش نقالی، نامی از نگارنده متن (گرکین یا ابوالفتوح رازی) و شاه تهماسب (930-984ق) که «حسنیه» به نام او ساخته شده، نیامده است و بایستی ساختۀ تبلیغات روزگار صفوی باشد. نسخه آغاز می‌شود با: بازرگانی بود به روزگار «هارون‌الرشید»، که دارایی خود را از دست داده بود. جز کنیزکی به نام «جنیه» (که بایستی تحریف «حسنیه» باشد) که او را از خردی به آموزگاران سپرده هنرها آموخته بود، چنانکه در 14 سالگی در دانشهای گوناگون به کمال رسیده بود. روزی ارباب، دست‌تنگی خود را با دخترک در میان نهاد. کنیزک گفت مرا نزد «هارون» ببر و به صد هزار دینار عرضه کن اگر پرسید، بگو این دختر می‌تواند با همۀ دانشمندان کشورت مباحثه کند و بر همه پیروز شود. دختر به وسیلۀ «یحیی بن خالد» ]برمکی[ خدمت «هارون» می‌رسد و شعری مناسب او می‌خواند. هارون را خوش آمد، و با این شرط که همۀ دانشمندان را پاسخگو باشد به صد هزار دینار خرید. از همۀ شهرها دانشمندان را بخواستند. ششصد تن گرد آمدند. از آن میان «ابراهیم نظام» بصری که از همگی اعلم بود برگزیده شد، که 300 تصنیف داشت. 
ابراهیم به بغداد رفت و بر کرسی زرین نشانیده شد. کنیزک را بیاوردند و در بحث شدند. هشتاد پرسش ابراهیم را پاسخ بگفت. همۀ اهل مجلس کنیزک را آفرین گفتند (چکیدۀ 5 صفحه). به آنجا می‌انجامد: صد هزار دینار و کنیز را به بازرگان دادند و بار دیگر خواجۀ بازرگان توانگر شد. 
در منابع در دسترس به نسخه‌ای دیگر از تحریر نقالی این داستان برنخورده‌ام. 
آغاز:   حکایت خواجۀ سوداگر با کنیزک در خلافت هارون. آورده‌اند که در روزگار خلافت هارون‌الرشید، مردی بود بازرگان، در شهر بغداد و مال بسیار داشت. 
انجام:   ... صد هزار دینار به بازرگان دادند و کنیزک به وی دادند. بار دیگر خواجۀ بازرگان توانگر شد، به برکت علم (و) دوستی نبی و علی و اولاد ایشان ص. 
منابع دیگر:   مشترک 6/1332، 1116 «حسنیه»، همانجا 2/1087 «حسنیه»، یادداشت‌های قزوینی 4/149.