دیرینه ‏شناسی علم در تمدن اسلامی/ غلامرضا اعوانی

هگل فیلسوف، فرانسوی نامدار آلمانی در کتاب «عقل در تاریخ» شیوه‏های گوناگون تاریخ نویسی را به دقت مورد بحث و بررسی قرار می‏دهد و آن را به سه نوع تقسیم می‏کند: نوع اول، تاریخ دست اول است که کار مورخ مبتنی بر گزارش گواهان عینی رویدادها مانند هرودوت و نوشته‏ های اوست.

 

 معرفی و بررسی کتاب ‌«سیر تحول مفهوم علم» نوشته رسول جعفریان

هگل فیلسوف، فرانسوی نامدار آلمانی در کتاب «عقل در تاریخ» شیوه‏های گوناگون تاریخ نویسی را به دقت مورد بحث و بررسی قرار می‏دهد و آن را به سه نوع تقسیم می‏کند: نوع اول، تاریخ دست اول است که کار مورخ مبتنی بر گزارش گواهان عینی رویدادها مانند هرودوت و نوشته‏ های اوست. اینان تاریخ نویسانی هستند که رویدادهایی را وصف می‏کنند که خود آن را دیده ‏اند یا از گواهانی که آنها را به چشم دیده‏ اند، روایت می‏کنند. در این شیوه «روح تاریخ نویس با روح وقایعی که حکایت می‏کند، یکی است»، یعنی تاریخ نویس سخت پایبند عقاید و عادات و تعصبات زمان خویش است و نمی تواند از آنها فاصله بگیرد. این نوع تاریخ نگاری مبتنی بر شهود حسی یا مشاهده است.

 

نوع دوم تاریخ نگاری که تاریخ اندیشیده نام دارد، از مشاهده و حسی گذشته، به میانجی گری عامل تازه‌ای نیازمند است که برتر از مشاهده است و آن نیروی فهم مورخ از جریان رویدادهاست.

 

نوع سوم تاریخ نگاری، تاریخ فلسفی است و فرق آن با تاریخ اندیشیده در این است که اگر افزار ما در تاریخ اندیشیده فهم بوده، افزار کار تاریخ فلسفی، عقل است.

 

هگل برای تاریخ اندیشیده، شش نوع فرعی را ذکر می‏کند که ششمین و کامل ترین آن «تاریخ ویژه» نام دارد که مربوط به جزئی از زندگی یک قوم است و بخش خاصی از تاریخ یک قوم را دربر می‏گیرد؛ مانند تاریخ هنر، تاریخ حقوق، تاریخ دین، تاریخ علم، تاریخ نظام سیاسی کشورها، تاریخ اقتصاد، تاریخ دریاداری و جز آن.

 

هگل درباره تاریخ نگاری ویژه می‏گوید این گونه تاریخ نگاری با تاریخ فلسفی جهان پیوند مستقیم دارد و نیز می‏گوید: «در زمان ما این شیوه بررسی تاریخ، پیش از گذشته پرورش و رونق یافته است. تاریخ حقوق و تاریخ تحول نظام سیاسی کشورها از آفریده‌های زمان ماست».

 

باید توجه کرد که هگل این مطلب را حدود دو قرن پیش نوشته است و از آن زمان تا اکنون این بخش از تاریخ نگاری دچار تحولات چشم گیری شده است و مورخان امروز در نگارش تاریخ یک قوم یا یک عصر فقط به ذکر وقایع و رویداد‏های آن بسنده نمی‌کنند، بلکه همه جنبه ‏های تاریخ ویژه آن عصر را مورد بررسی قرار می‏دهند. مهم تر آنکه همه اسناد و مدارک موجود در هر موضوع را تا حد امکان به طور بسیار دقیق مورد مطالعه قرار می‏دهند. به عنوان مثال ج. بوی، مورخ نامدار انگلیسی در کتاب «مفهوم پیشرفته تطور این مفهوم را در همه متفکران جدید از فیلسوف یا غیر فیلسوف با استفاده شگفت آوری از همه منابع و ماخذ مورد تحلیل قرار داده است. البته این کتاب حدود نود سال پیش نوشته شده است و پیشرفت نظریه تاریخ ویژه در نزد هگل را به خوبی اثبات می‏نماید. ناگفته نماند که این کتاب برای همه، از متخصص و غیر متخصص در رشته ‏های مختلف قابل استفاده است.»

 

مورخ دیگری در کتاب «دورنمایی از قرون وسطی» درباره مسائلی از قبیل پیدایش فئودالسیم، وضعیت زمین و مردم، وضعیت روستاها، رواج خرافات، شخصیت پاپ‏ ها، آموزش کشیشان، آمارهای مختلف درباره کلیساها، وضعیت اغنام و احشام، وضعیت دربارها و صومعه‏ ها، زندگی در شهر، خانواده، تجارت، زندگی اقلیت‏های مذهبی، حل و فصل دعاوی و مرافعات، علوم و فنون، پزشکی، آزاد اندیشی و تفتیش عقاید، پیدایش دوپاپ در مسیحیت، رابطه رعیت و اشراف، مرگ سیاه، جنگ‏های صد ساله، عرفا و قدیسان، وضعیت کشاورزی، ارباب صنایع، شعر و ادبیات، ورزش‏ها و نمایش‏ها، زندگی زنان، ازدواج و طلاق، ارتباط گذشته و حال، جنگ بر سر کتاب مقدس و غیره را با استفاده از اسناد و منابع فراوان مورد بحث قرار داده است و پیداست که یک تصویر کاملا واضح و روشنی از زندگی قرون وسطی در همه ابعاد آن را برای پژوهشگران عصر ما فراهم کرده است.

 

به نظر اینجانب تاریخ نگاری ویژه، اهمیت خاصی در تاریخ معاصر و فرهنگ ما دارد و مورخان ما باید بکوشند کتاب های مشابهی درباره فرهنگ ایرانی در ابعاد مختلف آن بنویسند. گمان می‏کنم کتابی که هم اکنون در دست دارید، نمونه بسیار خوبی از این گونه تاریخ نگاری، یعنی تاریخ ویژه است که در آن تحول مفهوم علم را در همه ابعاد آن و در همه شاخه ‏ها و شعب فرهنگ اسلامی با استفاده از منابع فراوان و دست اول مورد بحث قرار داده است. در این کتاب مفهوم علم از دیدگاه متفکران اسلامی در رشته‏ های مختلف و در ادوار مختلف تاریخی مورد بحث قرار گرفته است و در هر بخشی نیز به متون مختلف استناد شده و در بسیاری از موارد بخشی از متن نیز نقل شده است.

 

در فصل اول، مؤلف محترم مفهوم علم در میان محدثان یا اهل حدیث را مورد بحث قرار داده است. پیداست که علم از نظر ارباب حدیث معنا و مفهوم خاصی دارد. در فصل دوم رساله‌هایی را که در باب علم در فرهنگ اسلامی نوشته شده است، مورد بررسی قرار می‏دهد. در فصل سوم نویسنده محترم، درباره مفهوم علم در متون ادبی کهن و نیز در آثار بزرگانی چون جاحظ، راغب اصفهانی، ابن قتیبه و زمخشری و به طور کلی علمای ادب بحث می‏کند. فصل چهارم به تقسیمات علوم و مفهوم علم در رساله‌هایی که فیلسوفان اسلامی از قبیل فارابی و ابن سینا درباره تقسیمات علم در زمان خود نوشته‏اند، اختصاص دارد و فصل پنجم درباره مفهوم علم در متون کلامی است. متکلمان اسلامی اعم از متکلان اشعری، معتزلی یا شیعی، مفهوم علم را مورد تدقیق فراوان قرار داده ‏اند. در فصل ششم، به بررسی مفهوم علم از دیدگاه غزالی پرداخته است. غزالی از نظریه پردازان معروف خاصه در نزد برادران اهل سنت است. فصل هفتم، مفهوم علم را از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی با مراجعه به آثار مختلف او به ویژه «رساله العلم» او مورد تدقیق قرار می‏دهد؛ فصل هشتم اختصاص به مفهوم علم در آثار مختلف ملاصدرا دارد. فصل نهم درباره مفهوم خرد، عقل، علم و دانش نزد شاعران بزرگ پارسی گوی چون فردوسی، سنائی، ناصرخسرو و نظامی گنجوی است. انتخاب این شاعران به گفته مؤلف، به دلیل توجه آنان به حکمت بوده است.

 

مولف در ابتدای کتاب خودشان می‏نویسد: «طرح بحث سابقه معرفت شناسی در ادبیات اسلامی (نگاه از بیرون) بحث‏های شناخت شناسی مورد توجه متفکران مسلمان بوده است، اما غالبا نگاه درون شناختی که فیلسوف سعی کرده در مقام یک متفکر و داور، مباحث طرح شده را مطرح و درباره آن اظهارنظر کند. این بحث، در مسیر فلسفی آن ادامه یافته و با شدت و ضعف دنبال شده است. قوی ترین مسیر آن در فلسفه و کلام و توسط معتزله و فیلسوفان بوده و به موازات پیشرفتی که در این دانش وجود داشته، جزئیات بیشتری مورد بحث قرار گرفته است. ما در این مجموعه با بخشی از آن نوشته‏ها آشنا خواهیم شد، ضمن آنکه آنچه اینجا آمده، مقدار بسیار اندکی از حجم عظیم نوشته‌هایی است که سودمند یا غیر سودمند، در متون کلامی و فلسفی آمده است. اما نگاه از بیرون به این مباحث، متاسفانه سابقه طولانی ندارد، نگاهی که مرور تاریخی بر طرح این مباحث داشته باشد و ضمن درک آنها، به شرایط تاریخی بروز آنها، آثارشان روی اندیشه کلی موجود در تفکر و ادبیات اسلامی و نقاط ضعف و قوت و نیز حاشیه روی‏های موجود در آن را توجیه کند. شاید این پیش فرض خوشایندی نباشد که بگوییم مسیری که طی شده، نتوانسته به وظایف اصلی خود در باروری علم کمک کند و گشایشی در تفکر ایجاد کند، اما هرچه هست، بررسی از بیرون می‏تواند به این پرسش که چرا چنین شد و بسیاری از چرا های دیگر در حوزه شناخت شناسی کمک کند. على القاعده این کار از بیرون از دنیای اسلام، بیشتر مورد توجه قرار گرفته و در قرن اخیر، در تاریخ فلسفه اسلامی، به آن توجه شده است. در میان مسلمانان، شماری از متفکران اسلامی، از زاویه فلسفه یا علم الاجتماع و برخی هم با نگاه کلی اسلام شناسی و حتی تمدنی، وارد بحث‏های معرفتی شده‏اند.» به نظر اینجانب دانشمند محترم آقای دکتر جعفریان مانند یک عالم پدیدار شناس، تصویر نسبتا جامع و کامل که مانند یک آینه ناتمام از سیر تاریخی مفهوم علم در جهان اسلام است، در این کتاب ارائه کرده است و کار ایشان بسیار راهگشا برای تحقیقات بعدی در این زمینه است.

منبع: سازندگی