عطار و ابن‌عربی / دکتر حسن بلخاری - بخش دوم و پایانی

اگر مبنای اشتراک امثال عطار و ابن‌عربی را اشتراک در موضوعات مورد بحث و فحصشان قرار دهیم، البته بررسی تطبیقی آرای این هر دو بزرگ وجود دارد؛ اما بحث در سطحی عمیق‌تر بررسی تأثیر و تأثر این دو بر هم است که اگر از نظر تاریخی یا فکری این تأثیر و تأثّر نفی شود، آنگاه یکی از مهمترین محورهای ایجاد نسبت میان این دو رجوع به شروحی است که بر آرای یکی از آنها با استناد به متون دیگری زده شده است.

 

اگر مبنای اشتراک امثال عطار و ابن‌عربی را اشتراک در موضوعات مورد بحث و فحصشان قرار دهیم، البته بررسی تطبیقی آرای این هر دو بزرگ وجود دارد؛ اما بحث در سطحی عمیق‌تر بررسی تأثیر و تأثر این دو بر هم است که اگر از نظر تاریخی یا فکری این تأثیر و تأثّر نفی شود، آنگاه یکی از مهمترین محورهای ایجاد نسبت میان این دو رجوع به شروحی است که بر آرای یکی از آنها با استناد به متون دیگری زده شده است. در این باب یکی از نمونه‌های درخشان، شرح یکی از قصاید عطار است منسوب به جامی با رویکرد ابن‌عربی‌وار. این قصیده را مرحوم نفیسی در صفحات ۴۴ـ ۴۵ دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری۱۶ چنین آورده است: ‏

ای روی درکشیده، به بازار آمده

خلقی بدین طلسم گرفتار آمده

غیر تو هرچه هست، سراب و نمایش است

کانجا نه اندک است و نه بسیار آمده

اینجا حلول کفر بوَد اتحاد هم

کاین وحدت است، لیک به تکرار آمده

یک صانع است و صنع هزاران هزار بیش

جمله ز نقد علم نمودار آمده

بحری است غیر ساخته از موجهای خویش

ابری است عین قطره به بازار آمده

این را مثال هست بعینه یک آفتاب

کز عکس او دو کوْن پر انوار آمده

دیدی کلام حق، که علی‌الحق یک است و بس

پس در نزول، مختلف آثار آمده

سنگ سیه مبین و یمین‌اللهش ببین

کانجا جهان هست محو جهاندار آمده

یک عین متفق که جز او ذره‌ای نبود

چون گشت ظاهر، این همه اغیار آمده

عکسی ز زیر پردۀ وحدت عَلم زده

در صدهزار پردۀ پندار آمده

بر خود پدید کرده ز خود سرّ خود دمی

هجده هزار عالم اسرار آمده

یک پرتو اوفکنده، جهان گشته پر چراغ

یک تخم کشته، این همه بر بار آمده

در باغ عشق یک احدیت که تافته‌ست

شاخ و درخت و برگ گل و خار آمده

بر خویش جلوه دادن خود بود کار تو

تا صدهزار کار ز یک کار آمده

از قهر دور مانده و انکار خواسته

وز لطف قرب یافته، اقرار آمده

چون در دو کوْن از تو برون نیست هیچ کار

صد شور از تو در تو پدیدار آمده

زلف تو پیش روی تو افتاده دادخواه

روی تو پیش زلف به زنهار آمده

بر خود جهان فروخته از روی خویشتن

خود را به زیر پرده خریدار آمده

ای ظاهر تو عاشق و معشوق باطنت

مطلوب را که دید طلبکار آمده؟

این خود چه نقطه‌ای است که عرق طواف اوست

هفت آسمان مقیم چو پرگار آمده

آن کیست وز کجاست چنین جلوه‌گر شده؟

این چیست و آن چه بود در اظهار آمده؟

بویی به جان هر که رسیده ازین حدیث

از کفر و دین هرآینه بیزار آمده

گر هر دو کون موج برآورد صدهزار

جمله یکی است، لیک به صد بار آمده

غیری چگونه روی نماید چو هرچه هست

عین دگر یکی است سزاوار آمده

این آن قلندر است که در «من یزید» او

تسبیح در حمایت زنار آمده

اینجا فقیر سوخته بگریخته ز کفر

در چین شده به علم و ز کفار آمده

دستم ازین حدیث شده زیر ملحفه

پس چون زنان روی به دیوار آمده

بر هر که یک نفس شده این راز آشکار

انفاس بر دهانش چو مسمار آمده

با این ستاره‌های پر اسرار چون فلک

سرگشتگی نصیبۀ عطار آمده

 

می‌دانیم که جامی یکی از شارحان بزرگ ابن‌عربی است و در مواردی عصاره آرای او را به نظم درکشیده است؛ همچون شرح رباعیاتی که خود در اثبات نظریه وحدت وجود ابن‌عربی سروده و در کتاب لوامع و لوایح او موجود است. آغاز این رباعیات چنین است:‏

حمداً لا اله هو بالحمد حقیق

در بحر نوالش همه ذرات غریق

ناکرده ز محض فضل توفیق رفیق

نسپرده طریق شکر او هیچ فریق

‏*

شاه عربی قبله ارباب نجات

کائینۀ ذات آمد و مرآت صفات

در پیروی اوست علوّ درجات

لازال علیه زاکیات الصلوات۱۷

 

اما جامی در شرح قصیده فوق (که کامل آن را مرحوم نفیسی در پایان دیوان قصاید و غزلیات عطار آورده) با ذکر مقدمه‌ای در باب وجود مطلق با استناد به آرای محیی‌الدین و قونوی می‌گوید: «بنابراین مقدمات، حضرت شیخ فریدالدین عطار قدس سره می‌فرماید:‏

ای روی درکشیده به بازار آمده

خلقی بدین طلسم گرفتار آمده

 

یعنی ای آن که روی خود را، که نور ظاهر وجود است، به روی‌پوش تعینات و صور درکشیده، به بازار ظهور آمده‌ای، «خلقی بدین طلسم صور» که بر روی این گنج مخفی کشیده‌ای، به واسطه کثرت تعینات مختلفه و آثار متباینه، گرفتار بُعد و هجران و غفلت و پندار غیریه گشته، یا خود به واسطه سرایت پرتو جمال آن روی در روی‌پوش مظاهر و صور جمیله گرفتار بلای عشق و محنت محبت گشته‌ای، بعضی عاشق معنی و بعضی عاشق صورت…»۱۸

 

جامی در شرح بیت بعدی این قصیده نیز کاملاً بر سبیل اندیشه ابن‌عربی سخن می‌راند: «یعنی غیر ذات تو که وجود محض واحد مجرد است، هرچه هست، از مخلوقات و تعینات صفات که احکام واحدیت و کثرت نسبی وجود و کثرت حقیقی معلومات و ماهیاتست چون سراب و نمایش است مر وجود را…»۱۹‏ و نیز در شرح:‏

اینجا حلول کفر بود اتحاد هم

کاین وحدت است لیک به تکرار آمده

 

صریحاً به این رأی ابن‌عربی در کتاب الحجب اشاره می‌کند که شیخ محیی‌الدین فرمود: «اتحاد، حجاب توحید است» و یا استناد به این رأی صدرالدین قونوی در شرح فصوص که: «و من ثمرات التنزیه الکشفی نفی السوی مع بقاء الحکم العددی.»۲۰ در شرح افزون‌تر بیت فوق به‌ویژه «وحدت به تکرار آمده» در مصرع دوم باز هم ارجاع به ابن‌عربی هست. همچون این جمله ابن‌عربی در کتاب تجلیات: «و بتجلیه فی المقامات یکون الواحدات فالعالم کله وحدات یضاف بعضها الی بعض».۲۱

 

این «وحدت به تکرار آمده» همان ظهور واحد در موجودات است که به تعبیر جامی مانع تثنیه است تا سبب ظهور حلول و اتحاد نشود. سید حیدر آملی از بزرگترین مفسران مکتب ابن‌عربی در بیان ظهور واحد در موجودات یا به تعبیر عطار «وحدت به تکرار آمده»، بحث دقیقی در جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار دارد و سپس با استناد به برخی امثال چون آیینه و شمع نسبت دقیق وحدت یا وحدت به تکرار آمده یا همان کثرت را شرح می دهد.۲۲

 

خلاصه و نتیجه اینکه همانندی آشکاری میان آرای عطار و ابن‌عربی به‌ویژه در موضوع وحدت وجود، وجود دارد و این البته بر بنیاد توارد است نه تأثیر و تأثر. آثار عطار از این رو که در این عرصه، منظوم است بسط و تفصیل وسیع و بی‌انتهای ابن عربی را ندارد، لکن در پرداخت دقیق و شاعرانۀ مبتنی بر شهود کم نظیر و بلکه بی‌نظیر است. ‏

 

‏پی‌نوشت‌ها:

۱۶-‏ دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری، سعید نفیسی، کتابفروشی و چاپخانه اقبال، چاپ اول ۱۳۱۹‏

۱۷-‏ رک: لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابن فارض و در بیان معارف و معانی عرفانی، از عبدالرحمن جامی با مقدمه ایرج افشار نشر منوچهری تهران ۱۳۶۰ کامل این رباعیات را در کتاب مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی، فصل چهارم صص۱۶۷ الی ۱۷۰ آورده‌ام. رک: مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی، چاپ سوم ۱۳۹۴ نشر سوره مهر

18- دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری، سعید نفیسی، ص۴۱۲‏

۱۹-‏ همان ۴۱۳‏ ۲۰٫‏ همان ۴۱۵‏

۲۱-‏ همان ۴۱۷‏

۲۲-‏ در شرح کامل این ماجرا رجوع کنید به فلسفه، هندسه و معماری از نگارنده چاپ دانشگاه تهران که در مقاله تأثیر آرای سیدحیدر بر ظهور آیینه کاری ایرانی بحث شده است. اما قاعده مذکور در متن مقاله: جامع الاسرار و منبع‌الانوار، سیدحیدر آملی، با تصحیح و مقدمه هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، ص۱۹۰ نشر انستیتو ایران و فرانسه ۱۳۴۷‏

منبع: روزنامه اطلاعات