گفت‌وگو با «اشرف بروجردی»، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران درباره اسناد انقلاب

سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، نهادِ مادر است و باید که هر کتابخانه و هر مرکز اسنادی را که در کشور فعالیت می‌کند ، مادری کند. مادری که حالا در آستانه 81 سالگی است و قلب تپنده کتاب و سند این سرزمین به حساب می‌آید. اما کمتر از یک ماه پیش، انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران، چهل سالگی خود را جشن گرفت.

 

اسناد، مدارک هویت بخش یک ملت است

حمیدرضا محمدی: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، نهادِ مادر است و باید که هر کتابخانه و هر مرکز اسنادی را که در کشور فعالیت می‌کند ، مادری کند. مادری که حالا در آستانه 81 سالگی است و قلب تپنده کتاب و سند این سرزمین به حساب می‌آید. اما کمتر از یک ماه پیش، انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران، چهل سالگی خود را جشن گرفت. از آن سال‌ها و از آن روزها، عکس‌ها و اسناد بسیاری باقی مانده است؛ برخی آزاد شدهاند و بعضی دیگر هنوز در دسترس پژوهشگران قرار نگرفته‌اند. با وجود این، این نهاد فرهنگی که مأمن کتاب و سند ایران است، بر خود فرض می‌داند - که تا به امروز همچنین کرده - هر آنچه از دوران خاطره‌ساز در اختیار دارد را به نحو احسن حفاظت و حراست کرده تا تاریخ‌نگاری انقلاب با دقت و صحت نوشته شود و به نسل آینده برسد. در همین راستا و به سبب همین تقارن، با «اشرف بروجردی»، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، به گفت‌وگو نشستیم که متن آن، در ادامه می‌آید.

********

خانم دکتر بروجردی! شما متولی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران هستید؛ نظر به آنکه چندی پیش چهلمین فجر انقلاب اسلامی را پشت سر گذاشتیم بگویید که این نهاد فرهنگی پژوهشی، چه دستاوردهایی در انتشار اسناد انقلاب داشته است؟ به بیان دیگر، تا به امروز، چه میزان از اسناد آن دوره، اسکن و خوانده و در نتیجه آزاد شده است؟ و آیا هنوز اسناد در محاق مانده هم وجود دارد؟

در مخازن آرشیوی سازمان اسناد بسیار زیادی با موضوع انقلاب اسلامی وجود دارد که در دسترس پژوهشگران قرار دارد. اما در مورد اسکن اسناد یک نکته بسیار حائز اهمیت است و آن این است که با توجه به هزینه بالای دیجیتال‌سازی نیاز نیست که از همه اسناد اسکن تهیه شود. امروزه مطرح‌ترین آرشیو‌های دنیا نیز کمتر از 10 درصد اسنادشان را دیجیتال کرده‌اند و آن اسنادی است که یا ارزش تاریخی داشته و منحصر به فرد بوده‌اند، یا اسناد پرمخاطب و پرکاربرد هستند.

 در آرشیو ملی ایران حدود 5 درصد اسناد دیجیتال شده‌اند و این آمار بسیار خوب و مطلوبی در مقایسه با دیگر آرشیوهای مطرح دنیا است که از این میان بسیاری از این اسناد با توجه به نیاز مراجعان مربوط به انقلاب اسلامی هستند.

 

 چه ضرورتی در انتشار عمومی اسناد - و در مورد مشخص این گفت‌وگو یعنی اسناد انقلاب - وجود دارد؟ اینکه اسناد می‌تواند منبع و مرجع پژوهشگران باشد، صحیح است، اما چرا باید در منظر و معرض دسترس افکار عمومی یعنی مردم - که این انقلاب با حضور تک تک آنها نضج یافت - قرار گیرد؟

اسناد در واقع سند هویت یک ملت است و ما با اسناد تاریخی به یک تعریف جامع از خود نائل می‌آییم. اسناد سیر تاریخی ما شدن ماست و برای آنکه امروز را بخوبی درک کنیم و برای آینده نیزدر جهت توسعه حرکت کنیم می‌بایست اسناد را به دقت مطالعه کنیم تا آزمون‌هایمان با خطا مواجه نشوند. انقلاب اسلامی نیز به‌عنوان بخش مهمی از هویت ما نیاز است که از منظر اسناد تاریخی مورد مطالعه قرار گیرد.

 

 اما آیا در انتشار اسناد انقلاب - چه پیش و چه پس از 22 بهمن 1357- ، هنوز سندی - اعم از عکس و سند مکتوب مانند نامه‌نگاری‌ها و بخشنامه‌ها - وجود دارد که ممهور به محرمانه باشد؟

بله اسناد بسیار زیادی وجود دارد که بنا به مقتضیات سیاسی منع دسترسی دارند اما مجموع این اسناد به یک درصد هم نمی‌رسند.

 

شما هم یک شخصیت سیاسی هستید و هم چهره‌ای دانشگاهی و البته سابقه انقلابی‌گری‌تان پرواضح است. اگر بخواهید به آسیب‌شناسی تاریخ‌نگاری انقلاب به‌طور اعم و سندپژوهی در تاریخ‌نگاری انقلاب به‌طور اخص بپردازید، به چه نکاتی  می‌پردازید؟ و طرق برون‌رفت و در نتیجه چشم‌انداز آینده سندشناسی انقلاب را چگونه می‌بینید؟

تاریخ‌نگاری مبتنی بر فهم و دریافت تاریخ‌نگار است، پس می‌تواند متفاوت باشد. برداشت‌های متفاوت به نگارش تاریخ آسیب می‌زند. انقلاب مانند هر پدیده سیاسی اجتماعی دیگر نیاز است که مورد تحلیل و ارزیابی قرار بگیرد. اما در مطالعه این واقعه مهم تاریخی چالش‌هایی وجود دارد که مهم‌ترین آن این است که همه اسناد مربوط به این برهه در اختیار مراکز آرشیوی قرار نگرفته‌اند و آنهایی که قرار گرفته‌اند نیز گاهاً با فیلترهای سیاسی در اختیار مخاطبان قرار می گیرند که این مسأله مانع اعمال یک نگاه جامع به تاریخ انقلاب مبتنی بر اسناد می‌شود.

به نظر من راه برون رفت از این چالش این است که مردم اسنادی که در این باره در اختیار دارند را به آرشیو ملی بدهند و دستگاه‌های دولتی نیز قانون اسناد ملی را اجرا کنند تا اسناد آنها نیز در اختیار پژوهشگران قرار بگیرد. البته آرشیو ملی هم می بایست سیاست متعادلی در خصوص آزادسازی اسناد داشته باشد و مانع گردش آزاد اطلاعات نشود.

 

 در این سال‌ها کسانی داعیه تاریخ‌نگاری انقلاب پیدا کرده‌اند که حتی برخی از آنان آن سال‌ها را درک هم نکرده‌اند و حالا انقلاب را آنگونه که می‌خواهند می‌نویسند و حتی دست به تحریف آن و شخصیت‌های ستون‌گونه‌اش هم می‌زنند. سند - و مشخصاً اسناد انقلاب - در این میان، چگونه می‌تواند نقش راهگشا و راهنما  ایفا کند؟

متأسفانه اسناد هم در دست اشخاص و نهادهای مختلف است که داعیه‌دار انقلاب هستند و هیچ قدرتی تاکنون نتوانسته تمرکزی در رابطه با اسناد شکل دهد، که سازمان بتواند با وحدت رویه و تحلیل عالمانه نسبت به این اسناد اقدام کند.

منبع: روزنامه ایران