واسیلی پتروویچ نیکیتین (Nikitin). دیپلمات، شرقشناس روسی لهستانیتباری که مطالعات کردشناسی در سه دهه نخست قرن بیستم با آثار و تحقیقات او و ولادیمیر مینورسکی آغاز شده است، سال ۱۸۸۵ در خانوادهای اشرافی در شهر سوسنوویتس لهستان متولد شد. پدرش روس و از خانوادههای سرشناس سنپترزبورگ و مادرش لهستانی بود. سال ۱۹۰۴ در ورشو، بعد از گذراندن شش سال تحصیل دوره ابتدایی، وارد مؤسسه لازارف در مسکو برای تحصیل در رشته خاورشناسی شد.
واسیلی پتروویچ نیکیتین (Nikitin). دیپلمات، شرقشناس روسی لهستانیتباری که مطالعات کردشناسی در سه دهه نخست قرن بیستم با آثار و تحقیقات او و ولادیمیر مینورسکی آغاز شده است، سال ۱۸۸۵ در خانوادهای اشرافی در شهر سوسنوویتس لهستان متولد شد. پدرش روس و از خانوادههای سرشناس سنپترزبورگ و مادرش لهستانی بود. سال ۱۹۰۴ در ورشو، بعد از گذراندن شش سال تحصیل دوره ابتدایی، وارد مؤسسه لازارف در مسکو برای تحصیل در رشته خاورشناسی شد. سالهای تحصیل او در این مؤسسه با نهضت ۱۹۰۵ مصادف شد، که با مدیریت میلرر (Miler) زبانشناس و صاحبنظر در مطالعات قفقازشناسی پشت سر گذاشته شد. در آن مؤسسه، زبان عربی و تاریخ کشورهای ایران و ترکیه و نیز تاریخ عرب را زیر نظر کریمسکی، زبان و ادبیات فارسی را با پروفسور کارش، فن استاکلبرگ و میرزا جعفر، و زبان ترکی را نیز زیر نظر ساکوف فرا گرفت. در طی تحصیل به کشورهای ترکیه، ایتالیا، فرانسه و بلغارستان سفر کرد.
در سال ۱۹۰۷ تحصیلاتش را به پایان رساند. سه سال و نیم تحصیل در این موسسه و سفر به کشورهای دیگر او را به ادامه تحصیل در زمینه مطالعات خاورشناسی بسیار مشتاقتر کرد تا صرف وقت در خدمات اداری در وزارت امور خارجه. ۱۹۰۸ به سنپترزبورگ رفت و با ژوکوفسکی (Zhokovsky) ایرانشناس برجسته و رئیس مؤسسه زبانهای شرقی، ملاقات کرد و علاقه خود را به ادامه تحصیل و پرداختن به تحقیقات علمی با او در میان گذاشت. ژوکوفسکی قول داد موضوع ادامه تحصیل را به تصدیق وزارت امورخارجه برساند. نیکیتین با حمایت ژوکوفسکی، پیش از ورود به خدمات امور خارجه، از ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۰ به تحصیلات تکمیلی پرداخت. در این دوره، زبان یونانی جدید و حقوق اسلامی را نیز فرا گرفت.
در سال ۱۹۰۹ از طرف وزارت امورخارجه برای کارآموزی در اصفهان به سرپرستی ژوکوفسکی، به ایران فرستاده شد. ورود او مصادف با اقدامات محمدعلیشاه بر ضد مشروطهخواهان، تحت حمایت روسیه، بود. او ده روز بعد از ورود به اصفهان، در جشنی که صمصامالسلطنه بختیاری، حاکم اصفهان، به مناسبت خلع محمدعلی شاه (۲۷ جمادیالآخر ۱۳۲۷ق) برگزار کرده بود، حضور یافت. او ضمن کار، چگونگی اخذ مالیات در ایران را بررسی کرد و گزارشی از نتایج تحقیقاتش را برای ژوکوفسکی فرستاد. در پاییز همان سال اصفهان را به قصد سن پترزبورگ برای ادامه تحصیل و کارآموزی در دانشکده ترک گفت. سال ۱۹۱۰ پس از پایان تحصیلات، رسماً به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و در سال ۱۹۱۱ به سمت منشی و مترجم کنسولگری رشت منصوب شد. ۱۹۱۲ بلافاصله بعد از انقلاب مشروطه، به ایران آمد و دو سال بعد اداره کامل کنسولگری رشت را برعهده گرفت. او برای یادگیری زبان گیلکی از مساعدتهای محمد کسمایی منشی کنسولگری بهرهمند میشد. گذشته از آن، گاه رونوشت برخی از نمایشنامههایی را که در رشت نمایش داده میشد، برای ژوکوفسکی میفرستاد. تمام نوشتههایی که نیکیتین درباره زبان و فرهنگ گیلانی برای ژوکوفسکی فرستاده است، هماکنون در آرشیو موزه آسیایی سن پترزبورگ نگهداری میشود. او اطلاعات جالب توجهی درباره منطقه گیلان و دیدارهایی را که از مناطق مختلف این منطقه کرده در کتاب «ایرانی که من شناختهام» به دست داده است.
نیکیتین پژوهش در رشته «حقوق فلاحتی» را که در اصفهان آغاز کرده بود، ادامه داد و رسالهای با عنوان «تسویه حقوق» را که یکی از مجتهدان متنفّذ رشت درباره روابط مالک و زارع درگیلان منتشر کرده بود، ترجمه کرد. او علاوه بر ترجمه آن، مطالعه مفصّلی هم دربارة دهقانان، مسکن و طرز تغذیه به آن ضمیمه کرد که در تهیه آن از مساعدتهای میرزاعیسیخان فیض ـ پیشکار مالیّة گیلان ـ و نیز مباشر املاک ناصرالملک بهره برد. در سال ۱۹۱۸ یکی از این مطالعات را برای ترجمه به زبان فارسی و نشر در مجلّه فلاحت از او گرفت، اما هیچگاه آن را منتشر نکرد و نیکیتین تنها توانست از آنچه از این مطالعات در حافظهاش مانده بود، در نوشتههای بعدی خود استفاده کند.
سال۱۹۱۴ به سمت منشی کنسولگری در تبریز منصوب شد، اما نخست سفری به کشور خود کرد، در حالی که روسیّه درگیر جنگ جهانی بود. سال۱۹۱۵ سن پترزبورگ را به قصد ایران ترک کرد، بیخبر از آنکه دو سال بعد انقلاب روسیه به وقوع خواهد پیوست و دیگر هرگز بدانجا بازنخواهد گشت. پس از مدت کوتاهی، وزارت امور خارجه روسیه تصمیم گرفت که کنسولگری خود را در ارومیه بازگشایی کند و نیکیتین را به این محل اعزام کرد.
نیکیتین «تاریخ محلی ارومیه» و نیز تاریخ افشارها و نظام مالی آنها را بررسی کرد. سال ۱۹۱۷ در ارومیه با شکلوفسکی، منتقد و مورخ ادبی روسیه، ملاقات کرد. شکلوفسکی در کتاب خود از نیکیتین و وقایع آن دوره در ارومیه یاد کرده و گمان کرده است که او هنگام خروج ارتش روسیه از ایران کشته شده است. نیکیتین در پی متارکه جنگ (دسامبر۱۹۱۷) با امتناع از قبول پیمان برست لیتوفسک، که به سرپرستی تروتسکی، میان روسیه شوروی و دول متحد آلمان منعقد شد (مارس۱۹۱۸)، کنسولگری تبریز را تعطیل کرد و به تهران آمد و بعد هم بخشنامه تروتسکی را مبنی بر پیوستن اعضای سفارت به انقلاب شوروی نپذیرفت و سرانجام در سال۱۹۱۹ برای مرخصی به فرانسه رفت و دیگر بازنگشت.
پاریس در قرن نوزدهم و بهویژه پس از انقلاب اکتبر، بسیاری از مهاجران هنرمند، نویسنده و خاورشناس روس را به سوی خود جلب کرده بود. نیکیتین تا سال ۱۹۵۰ در پاریس ماند و همچنان به مطالعات ایرانشناسی و شرقشناسی ادامه داد، و در عین حال همواره با فضای علمی و ادبی شوروی ارتباط داشت و با شرقشناسان روس، از جمله ماروم (Marrom) مکاتبه میکرد و پس از جنگ جهانی دوم نیز کتاب «تاریخنگاری روسی»، اثر گاپانوویچ و کتاب «کشف آسیا، تاریخ خاورشناسی در اروپا و روسیه» اثر بارتولد را به فرانسه ترجمه کرد.
سال۱۹۲۰ به جنبش «اوراسیا» در پاریس پیوست که رمیزوف (۱۸۷۷ـ۱۹۵۷)، داستاننویس روس نیز از اعضای آن بود. جریانی که پس از انقلاب شوروی از بطن نویسندگان مهاجر روس در پاریس شکل گرفت و هدف آن دوری از اروپا و تفکر غربی و تأکید بر حفظ ویژگی شرقی روسی بود. فعالیتهای او در این جنبش در قالب نوشتههایش در نشریههای دورهای «اوراسیا» دیده میشود. اثر مورد علاقه او، در میان نوشتههایش به روسی، کتاب «ایران، ترکیه و روسیه» است که در آنها بر ویژگیهای ملی خصیصه «اوراسیایی» تأکید کرده است.
نیکیتین نزدیک به سیزده سال در «بانک ملی فرانسوی تجارت خارجی» در پاریس کار کرد. با این حال، به گفته خودش بیشتر به بررسی شعر فارسی تمایل داشت تا مسائل مربوط به امور مالی. از ایرانشناسی، بهویژه تاریخ، دین و فرهنگ اقوام کرد و سیاست روسیه شوروی در سرزمینهای شرق آگاه بود، در سالهای مهاجرت به عنوان پروفسور در مدرسه زبانهای شرقی پاریس نیز تدریس میکرد. سال ۱۹۲۴ به عضویت «انجمن آسیایی پارس» درآمد. گذشته از آن عضو «انجمن روسیه مطالعات شرقشناسی» (پاریس)، عضو «هیأت تحریریه نشریه شرقشناسی، عضو خارجی «انجمن شرقشناسان لهستان»، عضو «مؤسسه بینالمللی انسانشناسی» و عضو پیوسته «فرهنگستان دیپلماتیک» در پاریس بود.
کتاب «ایرانی که من شناختم» را نیکیتین بعد از ترک تهران در پاریس نوشت و در سال ۱۹۴۱ به پایان رساند، با شرح زندگی شخصی خود او آغاز شده است. او با نگاهی نسبتا بیطرفانه و با دیدی انتقادی، وضعیت ایران را، از زمان حضورش مقارن با جنبش مشروطه تا استعفای رضاشاه و مهاجرتش به پاریس، تحلیل و توصیف کرده است و آشفتگی و نابسامانی آن روز ایران را به سبب دخالتهای سودجویانه دولتهای روس و انگلیس دانسته است. این خاطرات از آنجا که از اواخر حکومت قاجار، استعفای محمدعلی شاه، نهضت مشروطه تا زمان استعفای رضاشاه و پایان حکومت رومانفها و انقلاب روسیه را شامل میشود، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. نیکیتین در کنار توصیف موقعیت سیاسی و اجتماعی ایران، وظایف خود را به عنوان منشی اول و دیگر مناصب کنسولی را مفصل شرح داده است. در این کتاب به تحقیقات ارزشمندی که درباره روابط مالک و زارع و نظام مالیاتی انجام داده است نیز اشاره کرده است.
یکی از تحقیقات مهم نیکیتین انتشار کتاب «کرد و کردستان» به زبان فرانسه او را به شهرت رساند. این کتاب مهمترین اثر او محسوب میشود که با مقدمه لویی ماسینیون در سال ۱۹۵۶ در پاریس منتشر شد. نیکیتین مدتها در میان کردها در ارومیه و مهاباد زندگی کرد و بر این زبان مسلط بود، او در این کتاب به معتقدات مذهبی، مسائل زبانشناسی و ابعاد اجتماعی و قومشناختی کردها پرداخته، و در مقالههای متعددی آیین و فرهنگ کردها را بررسی کرده است. برخی از مقالهها و نوشتههای او عبارتند از «کردها و مسیحیت» (۱۹۲۲)، «حکایت سوتو و تاتو» (۱۹۲۲)، «داستانهای کردی مجموعه من» (۱۹۲۶)، «شعر غنایی کردی»، «کردها» (۱۹۳۳) و چندین اثر دیگر. برخی از مقالهها و نوشتههای نیکیتین به زبان فارسی است، مانند «درویش روسی» (یغما، س۸، ش۷، ۱۳۳۴ش) که در آن به اقامت خلبنیکوف، بنیانگذار مکتب فوتوریسم روسی، پرداخته است. نیکیتین این مقاله را در سال ۱۹۵۵ در پاریس نوشته است. از دیگر مقالههای مهم او رمان تاریخی در ادبیات فارسی کنونی است (این مقاله به قلم احمد سمیعی گیلانی در نامه فرهنگستان، دوره ۸، ش۲، ۱۳۸۵ش، ترجمه شده است).
بخشی از نوشتههای نیکیتین در مجموعه باخمتف دانشگاه کلمبیا، و بخش دیگر آن در دانشکده شرقشناسی آکادمی علوم روسیه، در سن پترزبورگ، نگهداری میشود. نیکیتین در ۸ ژوئن ۱۹۶۰، در هفتاد و پنج سالگی در پاریس درگذشت.
* دانشنامه زبان و ادب فارسی(با حذف منابع)
منبع: روزنامه اطلاعات