استاد پرویز یاحقی تغییری زیاد یا به عبارتی تحول و انقلابی در اجرای دستگاههای موسیقی ایرانی ایجاد کرد. از موسیقی قدیم ایرانی، امروزه فقط سی لحن باربد باقی مانده که البته آن هم سینه به سینه حفظ شده. موسیقی ایرانی درحال حاضر هفت دستگاه اصلی دارد که عبارتاند از : شور – سه گاه – چهار گاه- همایون – ماهور- نـوا – راست پنجگاه.
استاد پرویز یاحقی تغییری زیاد یا به عبارتی تحول و انقلابی در اجرای دستگاههای موسیقی ایرانی ایجاد کرد. از موسیقی قدیم ایرانی، امروزه فقط سی لحن باربد باقی مانده که البته آن هم سینه به سینه حفظ شده. موسیقی ایرانی درحال حاضر هفت دستگاه اصلی دارد که عبارتاند از : شور – سه گاه – چهار گاه- همایون – ماهور- نـوا – راست پنجگاه.
مهران اکبری قاضی چاکی، منتقد: «پرویز یاحقی» استاد در طول زندگی با شعرا، خوانندگان و نوازندگان زیادی کار کرد که از آنجمله میتوان به ترانهسرایانی چون سید اسماعیل نواب صفا، بیژن ترقی، رهی معیری، تورج نگهبان، رحیم معینی کرمانشاهی و.....و آوازخوانانی چون داریوش رفیعی، هوشنگ شوکتی، منوچهر همایونپور، قاسم جبلی، غلامحسین بنان، حسین خواجه امیری(ایرج)، علی اکبر گلپایگانی(گلپا)، محمدرضا شجریان، کوروس سرهنگ زاده، محمود محمودی خوانساری، عبدالوهاب شهیدی، سیدجواد بدیعیزاده، ادیب خوانساری و... نام برد.
دوران عزلت استاد
دهه ۳۰ در رادیو ارکسترهای مختلفی وجود داشت که هریک به ترتیب نوبت در روزهای مختلف هفته به اجرای برنامه میپرداختند؛ هر ارکستر هم نوازندگان و خوانندگان و ترانهسرایان مخصوص خود را داشت و از لحاظ کیفی، ارکستر شماره ۱ برترین ارکستر رادیو بود که سرپرستش استاد «روح اله خالقی» و خوانندهاش استاد بنان و چند نفر دیگر و یک سری نوازندگان که جمعا از نوادر موسیقی ایرانی بودند و ارکستر شمارهی دو به سرپرستی «علیتجویدی» و ارکستر شمارهی ۳ به سرپرستی «پرویز یاحقی» در رتبههای بعدی بودند؛ اما از سال ۱۳۵۰ به بعد برنامههای موسیقی رادیو دیگر شکوهِ گذشته را نداشت که شاید یکی از نخستین دلایلش (از نظر اکثر کارشناسان موسیقی) ادغام رادیو و تلویزیون باشد؛ ضمن آنکه سال ۱۳۴۵ داوود پیرنیا به علت مناسب نبودن شرایط کاری، از رادیو رفت و برنامه گلها دیگر بعد از او هرگز آن رنگ و بو را نیافت و رفتهرفته گلها، در نبود باغبان پژمرده شدند و دیگر گلهای تازه آن طراوت گلها را نداشت.
این شرایط نیز رفتهرفته بر شیوهی کاری استاد پرویز یاحقی اثر منفی گذاشت و به قول خودش بهخاطر وجود صداهای ناساز از همه طرف و خارج شدن کار از موازین اصولی و غالب آمدن رابطه بر ضابطه؛ موجب کمکاری او در عرصه موسیقی شد و او در اکثر برنامههای گلهایی که بعد از رفتن پیرنیا شرکت داشت، دیگر کمتر بهعنوان آهنگساز بلکه بیشتر بهعنوان سولیست حضور مییافت. به ویژه از سال ۵۷ و به بعد در اثر همین معضلات و همچنین وقوع انقلاب و شرایط متفاوت و سختی که بعد از آن نه برای ایشان که اکثر هنرمندان حادث شد، استاد از کمکاری به عزلت و علنا بیکاری رسید. البته این به معنی آن نیست که ایشان از آن زمان تا آخر عمر فعالیت نداشتند بلکه برعکس فعالیت خصوص ایشان اتفاقا بیشتر هم شد، اگرچه بازتاب عملی نداشت.
البته استادپرویز یاحقی بعد از مدتی با شرایط ناساز کنار آمد و آرامآرام فعالیتهایش را علیرغم همه محدودیتها و محرومیتها دوباره از سر گرفت. او مجبور شد در منزل آقای طباطبایی به فعالیت بپردازد. ولی بعد به کمک آقای طباطبایی وسایل صوتی، ضبط صدا و میکروفونهای بسیار پیشرفته و حساس تهیه و منزل خود را به یک استودیوی تمامعیار با قابلیت استریو (توانایی ضبط و پخش صدا در دو یا چند جهت) و کیفیت آگوستیک (عایق صدا؛ علم تولید و چگونگی انتقال امواج صدا در محیطهای گوناگون)تبدیل کند. چندانکه اگر اکنون کارشناسی مجرب به آثار خلق شده در منزل استاد توجه کند اصلا باور نخواهد کرد که این صدابرداری و ضبط صدا با این کیفیت بالا، جز در یک استودیو پیشرفته انجام شده باشد.آری استاد در این امر نیز یک نابغه تمامعیار بود. او در این مدت برنامههای خصوصی زیادی اجرا کرد.
روزی که استاد آرشه مرگ بر ویولن زندگی کشید.....
روز چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۵ فاجعهای بزرگ در عرصه موسیقی رخ داد و آن مرگ دردانه موسیقی اصیل ایرانی، استاد پرویزخان یاحقی بود.
استاد از زمانی که برنامه گلها بعد از رفتن پیرنیا به علت عدم کیفیت پیشین، دچار نزول شد و در اواخر دهه ۵۰ که این نزول به رکود و قطع جریان گلها انجامید، دچار افسرگی شدند. ممنوعیتِ کاری و از دست دادنِ دوستان و اساتید موسیقی به ویژه دایی و اولین استادش در سال۱۳۴۷ و همچنین مرگ اساتید حبیب اله بدیعی و احمد عبادی در دهه هفتاد، همه و همه در روحیه ایشان اثر منفی گذاشت. البته تنها اینها نبود. بلکه مرگ مادرش در سال ۱۳۴۱ (آهنگ ترانه خدایا ناگه تنها شدم از بیژن ترقی را به همین مناسبت ساخت) و شاید بدتر از همه طلاق از همسرش در سال ۱۳۵۳ و درگذشت یگانه خواهرش فاطمه (پروین) بر اثر تصادف در سال ۱۳۶۷ که بعد از طلاق استاد از همسرش، همواره امور منزل او را رتق و فتق میکرد و مونس تنهاییهای برادر نابغه خود بود (استاد بغض و شور فریاد را به یاد خواهرش ساخت و هرسال در سالمرگش قطعه در همایون را که دستگاه مورد علاقه خواهرش بود مینواخت) صدمات جبرانناپذیری بر روح و روان بزرگ استاد موسیقی ایران پدید آورد.
استاد پرویز یاحقی در سال ۱۳۸۴ دچار یک سانحه رانندگی شد که طی آن دست چپ ایشان دچار شکستگی شدید شد. ایشان برای عمل جراحی به کشور آلمان رفتند. اما بعد از عمل و بازگشت دیگر نتوانستند آنطور که باید و شاید مثل قبل ویولن بنوازند چون دقیقا همان دستی که با آن آرشه میکشید دچار سانحه شده بود. این شاید بزرگترین ضربه یا به تعبیری آخرین ضربه مهلکی بود که به ایشان وارد آمد. انزوا و گوشه گیری کم کم به افسردگی شدید مبدل شد طوریکه دیگر اواخر،کمتر کسی را به حضور میپذیرفت.
همه اینها دست به دست هم داد تا استاد بزرگ ویولن ایران و آن نابغه دوران و آن موسیقیدان بزرگ روز چهارشنبه ۱۱/۱۱/۱۳۸۵ بر اثر ایست قلبی در نهایت عزلت و تنهایی در منزل شخصی خود واقع در خیابان جردن، کوچه نیلوفر، پلاک ۶ رحلت کند. پیکر بیجانش را بعد از دو روز در روز جمعه ۱۳/۱۱/۱۳۸۵ دکتر جهانشاه برومند (ویولنیست و از شاگردان استاد) و آقای احتشامی (نوازنده تار و دوست استاد) با شکستن قفل در منزل و ورود به آن پیدا کردند.
استادپرویز یاحقی بعد از انقلاب با همه ناملایمات سوخت و ساخت ولی جلای وطن نکرد. (کمااینکه در زمان انقلاب اصلا ایران نبود و در اسپانیا بود و میتوانست برنگردد). او نیز به قول شادروان فریدون فروغی عزیز نمیتوانست همه زندگیش را بار یک چمدان کند و برود. درحالیکه اگر میرفت جدا از نوازندگی و شهرتش، بلکه فقط و فقط بهخاطر آهنگسازیهایش به پایش دلار میریختند اما استاد نرفت. او عاشق ایران بود.
آثار باقی مانده از استاد
اینکه واقعا بهطور دقیق بخواهیم بگوییم استادپرویز یاحقی چند آهنگ ساخته شاید غیرممکن باشد. به علت اینکه شمار زیادی از کارهای ایشان در برنامههای گلها، تکنوازان و برنامههای خصوصی بوده ولی امروزه بخشی از اینها متاسفانه نابود شده یا در دسترس نیست به ویژه برنامه گلها که بیشک تعداد زیادی از این برنامهها حتما برنامه خود استاد بوده است. با این حال آهنگهای ساخته شده توسط ایشان را بیش از ششصد آهنگ دانستهاند و برنامههای خصوصی ایشان را حدود پانصد برنامه عنوان کردهاند. مثل برنامههایی که با استاد شجریان از سال ۵۸ شروع به ضبط و اجرا نمودند.
ایشان بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۸، دو نوار با عنوان سلوهای یاحقی آلبوم شماره ۱۱۱ عرضه کردند. از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۸برنامههای خصوصی با اساتید جلیل شهناز و فرهنگ شریف اجرا کرد و از سال ۶۸ تا ۷۱ با استاد احمد عبادی همکاری داشت. در سال ۱۳۷۳ با انتشار آلبوم طُـره۱و۲ (بازپخش آلبوم ۱۱۱) و طراوت۱و۲ به جامعه موسیقی، سکوت ۱۵ سالاش را شکست.
در سال ۱۳۷۴ آلبوم طوبی۱و۲ و همچنین آلبوم کیمیا که بداههنوازی بود را باز با وقفهای ۸ ساله در سال ۱۳۸۳ انتشار داد. ضمنا در همین سال با موسسه آوای باربد قراردادی بلند مدت برای نشر آثارش بست و در سال ۱۳۸۵ اجازه مکتوب نشر آثارش را به موسسه باربد داد.
نیـاز آلبوم بعدی استاد بود که بلافاصله بعد از کیمیا در سال ۱۳۸۴متولد شد,۱۱ دی ۱۳۸۵ آخرین آلبوم استاد به نام مهر و مهتاب۱و۲ متولد شد. (دقیقا یکماه بعد استاد از دنیا رفت) تعجیل در تولد آخرین آلبومهای استاد شاید مبین این حقیقت باشد که آنها هم میدانستند چیز زیادی از عمر خالقشان نمانده.
کنسرتی که اجرا نشد عنوان فیلمی مستند بود که آقای بهمن فرمانآرا (کارگردان نامی سینما) در مورد بخشی از زندگی استاد ساخته و بعد از مرگ ایشان منتشر کردند. بستر اصلی و شاید حدود ۸۰ درصد از فیلم (جز مصاحبهها و عکسهای مربوط به موضوع) توسط خود استاد یاحقی در مرداد۱۳۷۲ و نوروز ۱۳۷۷ از فعالیتهای روزانه ایشان در منزل فیلمبرداری شده بود. این فیلم بر ۶ نوار VHS توسط استاد به آقای فرمان آرا داده شده بود تا او از آن یک مستند بسازد زیرا استاد نمیخواست همچون اساتید دگر موسیقی، فیلمی مستند و رئال از او در آینده باقی نماند. (البته از استاد مصاحبههای صوتی نیز وجود دارد) ولی دریغ و درد که این کارگردان بزرگ هم (به علت مشغله کاری) از استاد بزرگ موسیقی غفلت ورزید و در زمان حیات استاد، کاری نکرد و بعد از مرگ ایشان این فیلم را تکمیل و منتشر کرد که آن هم نوشدارویی شد بعد از مرگ سهراب. شاید این از معدود آثار ویدیوئی درباره استاد باشد که باقی مانده. هرچند که غربت و تنهایی استاد جهانشهرت ویولن ایران، در این فیلم دل سنگ را هم به درد میآورد و مایه تأسف میشود برای ما که اینقدر از حال هنرمندان خود غافل و بیخبریم.
جایگاه استاد یاحقی در موسیقی ایران
هنرمندان بهعنوان رهبران احساسی جامعه بشری درطول تاریخ همیشه نقشی پررنگ بر جریده زمان بجا گذاردهاند و استاد یاحقی نیز از این جمله بود. تخصص اصلی استاد پرویز یاحقی؛ نتشناسی، سُلفِـژ(تکنیکهای آموزشی برای آموزش آواز، خواندن و نوشتن نت)، ردیفشناسی (در موسیقی دستگاهی ایران به طرز قرار گرفتن آهنگها و نغمات موسیقی ردیف گفته میشود. درواقع مجموعه قطعات و نغمات تشکیل دهنده یک دستگاه، ردیف نام دارد)، گوشهشناسی (هریک از آهنگها و نغمات تشکیلدهنده ردیف را گوشه یا مقام مینامند) و آهنگسازی بود که همه اینها برای رهبری ارکسترهایش بسیار ضروری بود. ضمنا او برای این کار در سازشناسی و اُرکستراسیون (ارکستراسیون یا سازبندی، به علم انتخاب و ترکیب سازها برای اجرای یک قطعه موسیقی گفته میشود) نیز به استادی رسیده بود.
استاد پرویز یاحقی تغییری زیاد یا به عبارتی تحول و انقلابی در اجرای دستگاههای موسیقی ایرانی ایجاد کرد. از موسیقی قدیم ایرانی، امروزه فقط سی لحن باربد (باربد:نوازنده شهیر دربار خسرو پرویز) باقی مانده که البته آن هم سینه به سینه حفظ شده. موسیقی ایرانی درحالحاضر هفت دستگاه اصلی (به مجموعه گوشههایی که از لحاظ حس و حال و همچنین قواعد موسیقی، طبق یک ترتیب خاص اجرا میشوند، دستگاه گفته میشود) دارد که عبارتاند از : شور – سه گاه – چهار گاه- همایون – ماهور- نـوا – راست پنجگاه. همچنین این هفت دستگاه دارای پنج نغمه و مایه (مایه یا تنالیته در موسیقی شامل ردیفهای منظم و نامنظم صداهای یک گام است) نیز است که عبارتاند از: ابوعطا – بیات ترک – افشار(افشاری) – دشتی – بیات اصفهان.همچنین دارای ۴۷۱ گوشه نیز میباشد.
سبک استاد پرویز یاحقی بر خلاقیت بسیار زیاد و ابتکارهای فراوان در نواختن ویولن، بهکاربری توأمان ظرافت و تکنیک با هم در نواختن که اولی را از دایی خود و دومی را از استاد صبا آموخته بود و استفاده از سیمهای کمکاربرد ویولن استوار است. کارشناسان و اساتید موسیقی با بررسی سبک استاد و تحلیل آن برای آن سه سبک متصورند (یا سبکش را دارای سه بخش و مرحله دانستهاند). سبک اول یاحقی از شروع نوازندگیش تا سال ۱۳۴۴، سبک دوم یاحقی از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۶۰ و سبک سوم یاحقی از سال ۱۳۶۰ تا پایان عمر(سال ۱۳۸۵).
استاد را باید خالق خلاقیت در نواختن ویولن دانست؛ چون هیچکس مثل او به خلاقیت در نواختن این ساز دست نزده. او همچنین مبتکر ابتکارات بیشمار در سُلفِـژ و اجرای دستگاههای مختلف با ویولن بود. خلاقیت و ابتکار او در نواختن دستگاههای موسیقی ایرانی شامل رعایت نکردن ترتیب همیشگی نوازندگان در نواختن پیشدرآمد، گامها و گوشههای یک دستگاه از اول به آخر بود. درواقع این جسارت او خود موجب نوعی تغییر و دگرگونی در اجرای دستگاههای موسیقی شد؛ مثلا اگر نواختن در سه گاه (با هر سازی ازجمله ویولن) در یک گوشه خاص، به یک شکل مدون بوده، او میخواست ترتیب موجود در این جریان را عوض کند و نظمی نوین به نواختن در آن ببخشد. یعنی برای یک دستگاه باید ابتدا پیشدرآمدش را زد، سپس گوشههای مرتبط به آن با همان ترتیب تعریف شده از قبل را اجرا کرد اما استاد پرویز یاحقی آمد و این سنت را شکست و یک دستگاه را از هر گوشهای که دلخواهش بود مینواخت و با عوض کردن جای گامها و مقامها با هم به یک ابتکار جالب و شیرین دست زد. البته این ابتکار بعدها دارای گستره گستردهتری شد تا جائی که مثلا یک دستگاه از گوشه دستگاه دیگر مینواخت.
کار ارزشمند دیگر استاد پرویز یاحقی در نواختن ویولن، خلق و اجرای چهار مضرابهای مختلف در دستگاههای موسیقی ایرانی بود. بهویژه چهارمضرابهای سه گاه و دشتی او که شهرتی بسیار داشته.
استاد در ساختن اورتور (پیش نوا که قبل از شروع ریتم کلی یک آهنگ توسط نوازنده اجرا میشود. مبتکرش درویش خان است) نیز مهارتی خاص داشت. جالب آنکه اورتورها را مثل بیشتر آهنگهایش در مدتی کوتاه، گاه چند دقیقه و گاه حتی چند ثانیه فیالبداهه خلق میکرد. همچنین او نیز مثل بیشتر نوازندگان بزرگ که برای ساز یا سازهای تخصصی خود، کوکهای خاصی دارند، در ویولن کوکهایی مختص خود داشت که از لحاظ فنی بسیار سخت و تخصصی بودند. درواقع او به کوکهای رایج در ویولن بسنده نکرد و با خلاقیت ذاتی خود یک سری کوک جدید نیز در این ساز برای دستگاههای مختلف خلق و ایجاد کرد. بهویژه در چهارمضرابها در هر گوشهای کوک تازهای به وجود آورد.
در نهایت به قول شادروان بیژن ترقی باید گفت که: پرویز یاحقی در زنده کردن گوشههای موسیقی ایرانی و نشان دادن نقش ویولن و ساز سلو و تکنوازی (که دارای سبکی ابتکاری و بدیع بود) در موسیقی، سهم چشمگیری داشته.
استاد چهرهای تکرارناشدنی در موسیقی ایران بود که نه نظیر دارد و نه جانشین. به قول خود استاد: هنرمندان مردان و زنان بیجانشین هستند و چه درست است این سخن. دیگر هرگز چون استاد یاحقی نخواهد آمد. استاد بدیعی زاده درباره استاد فرمودند: طبیعت هر چندین سال یا چندین قرن به ساختن آدمهای خارقالعاده دست میزند. اما پرویز یاحقی یکی از آن آدمهایی است که کمتر از دست طبیعت هم ساخته است که نظیر او با چنین استعداد عجیبی خلق کند.
البته خود استاد، موفقیت در موسیقی را فقط ماحصل نبوغ و تلاش نمیدانست بلکه موهبت خاص الهی را هم از ملزومات این امر میدانست.
منبع: سازندگی