عبدالحسین زرینکوب با اینکه پس از انقلاب اسلامی با ناملایماتی مواجه شد، اما در بیست سال پس از پیروزی این انقلاب، پیوسته به تدریس و تحقیق مشغول بود. اما در سال ۷۵ با ساختن برنامه هویت، چهره و سابقه او توسط بخشی از حاکمیت مورد تهاجم قرار می گیرد.
مروری بر زندگی و اندیشگی عبدالحسین زرین کوب
حامد زارع: ۱- «مرحوم زرینکوب مصداق قطعه شعری به عربی است که میگوید که علما بعد از مرگشان مورد توجه قرار میگیرند و این واقعیت برای بسیاری از استادان در کشور ما نهادینه شده که علما در گوشهها بمانند و جاهلان در میدان باشند. اگر در تاریخ بخوانیم هیچ دانشمندی نیست که از این موضوع گلایه نکرده باشد. ملاصدرا، ملااحمدنراقی، ملاهادی سبزواری و ... از علمایی هستند که به این نکته اشاره کردهاند و امثال زرینکوب نیز از همین نوع است و ایشان مورخ بزرگی است که در تاریخ مانند ایشان را نداریم.» این سخنان را مهدی محقق در مراسمی که شهریور ۱۳۹۳ بهمناسبت گرامیداشت سالروز درگذشت عبدالحسین زرینکوب در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شده، گفته است. اما چندی پیش نیز در جشنواره فارابی از عبدالحسین زرینکوب یاد و از شخصیت علمی او تجلیل شد. تجلیلی که سالها به تعویق افتاده بود و وقتی ادا شده که زرینکوب در قید حیات نیست. اما شاید همین که در ایام فقدان زرینکوب شاهد تجلیل او هستیم، نیز مزید امتنان باشد.
چرا که دو دهه قبل با او رفتاری متفاوت از سوی حاکمیت صورت گرفت. ماجرا از این قرار بود که بیست و دو سال قبل و در اوج یکدستی فضای سیاسی و فرهنگی کشور، مستندی در طول تابستان و پاییز ۱۳۷۵ از شبکه اول صداوسیما پخش شد که در آن علاوه بر اینکه اعترافات تلویزیونی برخی از فعالین سیاسی آمده بود، اتهاماتی نیز متوجه چهرههای بزرگ فرهنگی کشور نظیر ایرج افشار، چنگیز پهلوان، احمد شاملو، هوشنگ گلشیری و عبدالحسین زرینکوب مطرح شده بود. این مستند که با نام «هویت» و بهسفارش سعید امامی معاون وزارت اطلاعات وقت در صداوسیما ساخته شده بود، روشنفکران را بهمثابه چهرههای نفوذی دشمن و خیانتکار به میهن و نشریاتی نظیر «ایران فردا»، «کلک»، «آدینه»، «گردون» را اسباب این نفوذ و شبیخون فرهنگی به کشور معرفی کرده بود.
۲- شایان ذکر است در روزهایی که این مستند پخش میشد، زرینکوب در قید حیات بود. عظیم زرینکوب برادر عبدالحسین زرینکوب درباره واکنش او به پخش مستند هویت، در مصاحبهای که به مناسبت نوزدهمین سالروز درگذشت زرینکوب در شهریورماه سال جاری انجام داده بود، به ایسنا گفت: «برادرم واکنشی نداشت. زمانی که من به زرینکوب گفتم چنین برنامهای ساختهاند لبخندی زد و چیزی نگفت. البته خیلی کار بدی کردند، اما زرینکوب اهمیتی نمیداد. بعد از آنکه از آمریکا برگشت و بعد از انقلاب فقط به نوشتن پرداخت یا به تحقیق و تدریس. شاید ۱۵-۱۰ جلد از کتابهایش را بعد از بیماری و در ۱۵ سال آخری که زنده بود نوشت. در ۲۴ شهریور ۷۸ از دنیا رفت. ۱۹ سال از درگذشت ایشان میگذرد. بعدا پشیمان شدند و بعد از مرگشان چندین بار از تلویزیون آمدند پیش بنده که مصاحبه کنند، اما قبول نکردم. بعد هم برنامهای برای یادبود ساختند، بزرگداشت و اینها. اما گذشته بود. او آنچنان واکنشی نداشت زیرا غرق در فرهنگ و ادب و تاریخ مملکت بود. اینها هم مسئلهای نبود.»
برادر عبدالحسین زرینکوب در همان گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه در تهران یک موسسه فرهنگی یا جایی را به نام او نگذاشتهاند، میگوید: «چند سال پیش با رئیس فرهنگستان علوم تاجیکستان به نام پروفسور ملا احمد آشنا شدم. او که زبان فارسی را بهتر از استادان کنونی ادبیات فارسی دانشگاه تهران صحبت میکرد، به من گفت، فکر میکنم مردم تاجیکستان بیش از مردم ایران با بزرگان شما بهویژه دکتر زرینکوب آشنا هستند؛ به خاطر اینکه «دو قرن سکوت» ایشان در هر خانهای پیدا میشود، اگر یک کتاب قرآن هست، یک «دو قرن سکوت» هم هست. حتی یکی از بزرگراههای تاجیکستان را به اسم زرینکوب گذاشتهاند، اما در کشورمان برای زرینکوب برنامه «هویت» و «چراغ» میسازند و از بزرگان فرهنگ و ادبشان اینطور یاد میکنند. مملکتی که تاریخ و فرهنگش جهانی است باید با بزرگانش این کار را بکند؟! افسوس!» البته پنج ماه پس از این گلایهها و در دهمین جشنواره بینالمللی فارابی از عبدالحسین زرینکوب بهعنوان شخصیت پیشرو علوم اسلامی و انسانی تقدیر شد. اما عبدالحسین زرینکوب که بود؟
۳- زندگینامه عبدالحسین زرینکوب را بهتر است که از زبان برادرش عظیم زرینکوب بخوانیم: «او ۲۷ اسفند سال ۱۳۰۱ به دنیا میآید. خودش میگوید سه روز از نوروز پیرترم. دوره ابتدایی و قسمتی از متوسطه را در بروجرد میخواند. سال ۱۳۱۹ تحصیلات متوسطه را تمام میکند. سال ۱۳۲۰ به دانشگاه تهران میآید و در دانشکده حقوق امتحان میدهد و شاگرد اول میشود. اما به الزام پدرم به بروجرد برمیگردد و در بروجرد و خرمآباد به معلمی میپردازد. سال ۱۳۲۴ به تهران میآید و در دانشکده معقول و منقول و دانشکده ادبیات شرکت میکند. در دو رشته قبول میشود اما ادبیات را انتخاب میکند. سال ۱۳۲۷ از دانشکده ادبیات فارغ میشود و لیسانس میگیرد. سال ۱۳۲۸ شروع به خواندن دوره دکتری ادبیات میکند. رسالهاش را با عنوان «نقد ادبی و اصول و مبانی نقد» به راهنمایی بدیعالزمان فروزانفر میگیرد. ۱۳۳۴ فارغالتحصیل دوره دکتری میشود و اواخر ۱۳۳۵-۱۳۳۴ استاد فروزانفر او را دعوت میکند تا با عنوان دانشیار در دانشگاه «معقول و منقول»، تاریخ ایران، تاریخ اسلام و مجادلات فرق تدریس کنند.
زرینکوب سال ۴۷ به دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا دعوت میشود و در آنجا تا سال ۴۹ تاریخ ایران، تاریخ تصوف و ادبیات فارسی درس میدهد. سال ۴۹ به ایران برمیگردد و به قول معروف، دانشکده ادبیات او را میقاپد. هم در گروه ادبیات و هم در گروه تاریخ تا سال ۵۷ تدریس میکرد. با وقوع انقلاب همکاریاش با دانشگاه قطع میشود. بعد از ایشان دعوت میکنند دوباره تدریس کنند اما به خاطر عمل قلب باز و نوشتن کتابها این کار را قبول نمیکند. بعد از او میخواهند دانشجویان به منزلش بیایند و دیگر در خانه تدریس میکند. زرینکوب سالهای ۶۰-۵۸ برای معالجه به فرانسه میرود که حاصل این دو سال "سرّ نی" بود.» عبدالحسین زرینکوب با اینکه پس از انقلاب اسلامی با ناملایماتی مواجه شد، اما در بیست سال پس از پیروزی این انقلاب، پیوسته به تدریس و تحقیق مشغول بود. اما در سال ۷۵ با ساختن برنامه هویت، چهره و سابقه او توسط بخشی از حاکمیت مورد تهاجم قرار میگیرد.
۴- یک سال و نیم بعد از پخش برنامه هویت، درست در روز بیستم اسفندماه سال ۱۳۷۶، مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، جایی که ۶۵۰۰ جلد کتاب اهدایی زرینکوب را درون مخازن ارزشمند خود جای داده، مراسم بزرگداشتی برای عبدالحسین زرینکوب برگزار کرد. در این بزرگداشت زمانی که نوبت به سخنرانی عبدالحسین زرینکوب رسید، در سخنانش تعریضی هم به برنامه «هویت» زد و گفت: «الدهر یومان، یوم لَک و یوم علیک. یک روز نشستهای از همه جا بیخبر به تو خبر میدهند که برنامهای به نام «هویت» درست شده و تو را هو کردهاند. یک روز دیگر در خانهات هستی و میبینی دوستان میآیند و با اصرار و الزام از تو میخواهند که از تو قدردانی بکنند. یک روز چنان فراق عالمسوزی، یک روز چنین وصال جانافروزی. گویا هر کدام جای خودش را دارد و نه به آن جای اعتراضی هست و نه به این جای افتخاری. از خدا میخواهم که در همه حال همان باشم که هستم و از آن بدگوییها و این نکوداشتها در حالم تغییری پیدا نشود. به هر حال من آنم که خود دانم و بلکه در واقع خدای من است که بر نفس من از من داناتر است. دیگران هر چه میگویند از پندار خودشان است. عیبجویانی دارم، دوستان دلنوازی هم دارم که محبتشان شامل حال من است و به آنها افتخار میکنم. به علاوه با وجود محبت این دلنوازان و با همه سخنان دلگرمکننده آنها از آنچه عیبجویانم میگویند، از آنچه در آنچنان برنامهای در حقم اظهار کنند، باکی ندارم و میدانم حقیقت آشکار خواهد شد و قدر هر کسی به موقعش معلوم خواهد شد. البته من قدری ندارم و اینکه عرض میکنم از روی تواضع نیست. در حقیقت مدعی هیچ مزیتی نیستم. در واقع اینطور احساس میکنم که آنجایی که دوستانم مرا در آنجا قرار دادهاند، من آنجا نیستم. اما در آنجا هم که برنامهای مثل هویت قرارم دادهاند، نیستم و خوشبختانه آنجا هم نمیتوانند مرا پیدا کنند.» نکته جالب آنکه این سخنان دانشمند دمفروبسته را میتوان به مثابه پاسخی به تقدیرکنندگان از او در جشنواره فارابی نیز ارزیابی کرد. الدهر یومان، یوم لَک و یوم علیک.
شناسنامه/ بیوگرافی زرینکوب
عبدالحسین زرینکوب به عنوان ادیب، تاریخنگار، منتقد ادبی، نویسنده، و مترجم برجسته ایران معاصر شناخته میشود. آثار او بهعنوان مرجع عمده در مطالعات تصوف و مولویشناسی شناخته میشود. او از تاریخنگاران برجسته ایران است و آثار معروفی در تاریخ ایران و نیز تاریخ اسلام دارد. این آثار بهدلیل بیان ادبی و حماسی تاریخ از آثار پرفروش در میان ایرانیان هستند. زرینکوب بیش از چهار دهه در دانشگاه تهران، ادبیات فارسی، تاریخ اسلام و تاریخ ایران تدریس کرد و پس از انقلاب، با مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی همکاری کرد، از جمله اینکه ۶۵۰۰ کتاب و مجله را به دایرهالمعارف بزرگ اسلامی اهدا کرد.
خاطره/ کودکیهای زرینکوب
برادر زرینکوب در یک مصاحبه میگوید: «پدر من و دوستانش جلسهای داشتند که از مولانا، حافظ، سعدی و فردوسی شعر میخواندند. مادرم تعریف میکرد از بس به بچه گفته بودند صوفیها دین ندارند و کافر هستند، بچه باورش شده بود. در یکی از این جلسات، یکی از دوستان پدرم که عارف و صوفی بود و شعرهای مولانا را میخواند، شرکت کرده بود. زرینکوب آنزمان که ۶سال داشته وارد جلسه شده و گفته «مرگ بر صوفی» و سپس فرار کرده است. دوست پدرم به او میگوید من به شما چیزی میگویم، این بچه زمانی که بزرگ شود، یکی از نویسندگان بزرگ عرفان و تصوف میشود.»
درسنامه/ تحصیلات زرینکوب
عبدالحسین زرینکوب در سال ۱۳۲۴، پس از آنکه در امتحان ورودیِ «دانشکده علوم معقول و منقول» و «دانشکده ادبیات» حائز رتبه اول شدهبود، وارد رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۲۷، دوره لیسانس ادبیات فارسی را با رتبه اول به پایان رساند، و سال بعد وارد دوره دکتری رشته ادبیات دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۳۴ از رساله دکتریِ خود با عنوان نقدالشعر، تاریخ و اصول آن، که زیرنظر بدیعالزمان فروزانفر تألیف شدهبود، با موفقیت دفاع کرد. سال بعد با رتبه دانشیاری کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و عهدهدار تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و تاریخ تصوف در دانشگاه تهران شد.
سفرنامه/ مسافرتهای زرینکوب
سفرهای علمی متعدد زرینکوب زبانزد عام و خاص است. او در همین سفرها با جمعی از دانشمندان و نویسندگان بزرگ ایرانی و خارجی آشنایی نزدیک یافت. زرینکوب در بسیاری از مجامع علمی شرکت کرده و به عنوان نماینده ایران به سخنرانی پرداخته است. از این میان پنجمین کنگره اسلامی در بغداد، بیستوششمین کنگره بینالمللی شرقشناسان در دهلی نو، کنگره بینالمللی علوم تاریخی در وین، کنگره تاریخ ادیان در ژنو، مجلس بزرگداشت حافظ در دوشنبه تاجیکستان، کنگره نظامی گنجوی در ایتالیا، مجمع عمومی سردبیران طرح تاریخ تمدن اقوام آسیای مرکزی در پاریس، کنگره مولوی در مونیخ، تعدادی از این مجالس را شامل میشود.
کتابنامه/ دستاوردهای زرینکوب
عبدالحسین زرینکوب در چندین حوزه پژوهشی معطوف به تاریخ اسلام، تاریخ ایران، ادبیات ایران و تصوف دارای تالیفات متعدد است. با کاروان حله، شعر بىنقاب، از کوچه رندان، سیرى در شعر فارسى، سر نى، بحر در کوزه، پلهپله تا ملاقات خدا، پیر گنجه در جستوجوى ناکجاآباد، از نىنامه، دو قرن سکوت، تاریخ ایران بعد از اسلام، فتح عرب در ایران، تاریخ مردم ایران، روزگاران ایران، روزگاران دیگر، ارزش میراث صوفیه، فرار از مدرسه، جستوجو در تصوف ایران، در قلمرو وجدان، شعله طور، بنیاد شعر فارسى، ادبیات فرانسه در قرون وسطى و ادبیات فرانسه در دوره رنسانس از جمله آثار اوست.
کارنامه/ شاهکار زرینکوب
همه آثار عبدالحسین زرینکوب بهدلیل بیان ادبی و حماسی تاریخ از آثار پرفروش در میان ایرانیان هستند اما در این میان جایگاه کتاب «دو قرن سکوت» او جایگاهی متمایز است. خود زرینکوب نیز در مصاحبهای که عطا آیتی دو سال قبل از مرگش با او داشت، در پاسخ به سؤالِ «کدامیک از آثار خودتان را بیشتر دوست دارید؟» کتاب دو قرن سکوت را نام برد.
این کتاب با حمله اعراب به ایران شروع میشود که او آن را به صورت یک تراژدی برای ملت ایران معرفی میکند. او دو قرن اول تاریخ ایران پس از حمله اعراب را دورهای از تاریکی به تصویر میکشد.
منبع: سازندگی