یكی قطره باران / سید علی آل داوود

دانشمند نامدار معاصر و استاد فقید دانشگاه تهران (1373 – 1298 ش). زریاب خویی در 15 ذیقعده 1337 ق/ 13 اوت 1919 م مطابق 20 مرداد 1298 ش در خوی از شهرهای مرزی آذربایجان غربی دیده به جهان گشود. پدرش علی نام داشت و پیشه‌وری ساده بود.

 

نگاهی كوتاه به زندگی و آثار استاد زریاب خویی

دانشمند نامدار معاصر و استاد فقید دانشگاه تهران (1373 – 1298 ش). زریاب خویی در 15 ذیقعده 1337 ق/ 13 اوت 1919 م مطابق 20 مرداد 1298 ش در خوی از شهرهای مرزی آذربایجان غربی دیده به جهان گشود. پدرش علی نام داشت و پیشه‌وری ساده بود. سال‌های كودكی او مقارن با دوران پرآشوب تاریخ ایران بود و به ویژه در شهرهای شمالی ایران به سبب وقوع انقلاب اكتبر در روسیه، سربازان روسی ضمن خروج از كشور خرابی بسیار به بار آورده، بازارها و كاروانسراهای خوی را آتش زدند و عده‌ای را به ورشكستگی كشاندند. زریاب در شرح حالی كه از خود بر جای گذاشته اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی آن روزگار خوی و سراسر ایران را به خوبی ترسیم كرده و به خصوص حوادثی را كه پس از جنگ جهانی دوم و بعد از شهریور بیست در آن نواحی رخ داده و اثراتی كه بر زندگی مردم نهاده به روشنی وصف كرده است. مردم آن عصر به گفته او به دو دسته متجددان و سنت‌گرایان تقسیم می‌شدند. نوگرایان به حكومت پهلوی دل بسته بودند و سنت‌گرایان بیم داشتند كه با رواج تجدد، دین از میان برود. به قول زریاب هر دو گروه در اشتباه بودند.

 

نخستین سال‌های آموزندگی زریاب نزد مكتب‌داری محلی به نام ملا كبری و به آموختن قرآن سپری شد. وی در مدت دو سال سراسر قرآن را فرا گرفت و طی آیین خاصی كه خود به خوبی شرح داده از مكتبخانه به خانه پدر روانه شد. او سپس به مدرسه‌ای تازه رفت. این مدرسه جدید حد فاصل مكتبخانه‌های قدیم و مدارس جدید بود. اما وی به طور كلی در اوایل از این گونه آموزشگاه‌هایی كه تازه تاسیس می‌شد دلخوشی نداشت. در همین زمان مطالعه غیردرسی او آغاز شد. كتاب‌های موجود در شهر خوی را كه بیشتر كتب مذهبی و حكایات و متون ادبی بودند با خرید و قرض‌گیری مطالعه كرد. سپس به مطالعه كتب تركی آذری روی آورد كه اكثر آنها چاپ باكو بودند و تعداد زیادی از آنها در خوی وجود داشت.

 

از كتاب‌هایی كه به گفته خودش در آن روزگار كودكی و نوجوانی خوانده و تاثیری در وی بر جای نهاده باید از آثار تاریخی عباس اقبال، شرح حال رودكی اثر سعید نفیسی و به خصوص سخن و سخنوران بدیع‌الزمان فروزانفر نام برد. از استادان دیگر او در خوی یكی شیخ فصل‌الله حجت‌الاسلام شهر خوی بود كه روزهای جمعه مجلس سوگ و وعظ داشت. شخصی روشن‌بین بود و به مذهب شیخیه گرایش داشت. استاد دیگر او حاج شیخ عبدالحسین اعلمی بود كه زریاب حاشیه ملا عبدالله و قسمتی از معالم در اصول و كتاب مطول را نزد او فرا گرفت. آنگاه به آموختن شرح جامی در نحو نزد حاج میرزا حسن فقیه پرداخت و بعد به آموزش زبان و ادب عربی در همان‌جا روی آورد. عباس زریاب در اوج قدرت رضاشاه و بحران سختگیری‌های او كه متعاقب واقعه مشهد رخ می‌داد و پس از آنكه دوره اول دبیرستان را در شهر خود به پایان رساند عازم قم شد و از سال 1316 ش تحصیل علوم حوزوی را در این شهر ادامه داد و شش سال در آنجا ماند. وی در آغاز در مدرسه ناصریه حجره‌ای به دست آورد و در آنجا به خواندن كتب مقدمات و سطوح پرداخت. سپس به آموزش فلسفه اسلامی روی آورد و اسفار را به تمامی فرا گرفت. زریاب پس از دو سال اقامت در قم و مطالعه بی‌وقفه توانست خود را برای حضور در دروس عالی‌تر آماده سازد. رسائل را نزد سید محمد یزدی معروف به داماد و كفایه را پیش سید احمد خسروشاهی از شاگردان سید محمدتقی خوانساری فرا گرفت و مكاسب را از شیخ محمدعلی كرمانی كه تازه به قم رسیده بود آموخت. از سال 1318 ش شرح منظومه و اسفار را از امام خمینی و حاج شیخ مهدی مازندرانی فرا گرفت. در قم زریاب علاوه بر متون حوزه به مطالعه كتب دیگر هم روی آورد. از جمله كتب اجتماعی و فلسفی و اصولی اهل سنت را به دست می‌آورد و می‌خواند. نیز پاره‌ای از كتاب‌های اروپایی را كه به عربی ترجمه شده بود مطالعه می‌كرد. به همین سبب به تدریج در قم به او بدبین شده و نسبت‌های فرنگی‌مآبی و مادی به او دادند. دكتر زریاب در سال 1322 ش به خاطر بیماری پدرش به خوی بازگشت و چند سالی را در آن شهر گذراند. دو سال بعد در شهریور 1324 ش به تهران آمد و پس از دو، سه سال در كتابخانه مجلس به كار پرداخت. در سال 1334 ش به معرفی سید حسن تقی‌زاده بورس مطالعاتی اوقاف هومبولدت آلمان در اختیار او قرار گرفت و زریاب حدود پنج سال را در شهرهای ماینس و فرانكفورت و مونیخ به تحصیل و مطالعه در رشته تاریخ و فلسفه گذراند و رساله دكترای خود را زیر نظر شل و رویمر به نام «گزارش درباره جانشینان تیمور» كه برگرفته از تاریخ كبیر جعفری بود، گذراند. پس از بازگشت به ایران ابتدا در همان كتابخانه مجلس سنا به كار پرداخت تا اینكه پروفسور هنینگ او را به امریكا دعوت كرد و دو سال در دانشگاه بركلی كالیفرنیا به تدریس پرداخت اما سكونت در كشورهای دیگر را خوش نداشت و پس از دو سال تدریس در آن دانشگاه و با وجود اصرار هنینگ به وطن بازگشت و در دانشكده ادبیات دانشگاه تهران در گروه تاریخ با عنوان دانشیاری به كار پرداخت. او هر چند رسما استاد گروه تاریخ بود اما در رشته‌های گوناگون تبحر داشت و مورد مراجعه و توجه ارباب دانش قرار می‌گرفت. همه برای رفع مشكلات و سوالات خود در رشته‌های ادبیات فارسی، ادبیات عربی، فلسفه، زبان‌شناسی و معارف اسلامی و حتی فقه به او مراجعه می‌كردند. زریاب سرانجام مجبور به ترك كرسی استادی و در سال 1359 ش از دانشگاه تهران بازنشسته شد.

 

او پس از ترك دانشگاه چند سال خانه‌نشین بود و در منزل به تحقیق و مطالعه می‌پرداخت و كارهای ناتمام خود را تكمیل كرد. تا اینكه چند دایره‌المعارف تاسیس شد كه همه برای تالیف و ویرایش مقالات از او به همكاری دعوت كردند و وی تا پایان عمر بی‌وقفه برای این مراكز مقاله می‌نوشت یا در كارهای ویرایش و مشاوره‌های علمی به آنان كمك می‌كرد. او دستیاری توانا و مبرز برای همه این سازمان‌ها و مایه امید هر یك بود. بسیاری مقالات و عناوین را كه دیگران از نوشتن آنها به سبب دشواری سر باز می‌زدند، زریاب می‌نوشت. به خصوص باید از مقالات بلند او در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی و چند مرجع دیگر یاد كرد كه هر یك از آنها را می‌توان با اندكی گسترش به صورت كتابی جداگانه منتشر كرد. در نخستین سازمانی كه پس از انقلاب در آن به كار پرداخت دایره‌المعارف تشیع بود كه در آن مقالات متعدد و كوتاه می‌نوشت. سپس با دایره‌المعارف بزرگ اسلامی و بنیاد دایره‌المعارف اسلامی به همكاری پرداخت. دكتر زریاب سرانجام با ابتلا به بیماری قلبی در سال 1373 در بیمارستان بستری شد و روز جمعه 14 بهمن 1373 ش دیده از جهان بربست.

 

دكتر زریاب از دیرزمان عضو چند موسسه و مجمع مهم بین‌المللی بود. از جمله انجمن بین‌‌المللی شرق‌شناسی آلمان و مجمع بین‌المللی كتیبه‌های ایرانی انگلستان. در ایران نیز عضویت انجمن فلسفه و علوم انسانی، عضو هیات امنای بنیاد فرهنگ ایران، عضو فرهنگستان تاریخ و عضو بنیاد شاهنامه فردوسی بود. زریاب از نظر خصوصیات اخلاقی، شخصیتی مهربان و متواضع داشت. رفتار او به گونه‌ای بود كه پس از اندكی مجالست همگان با او احساس صمیمیت و نزدیكی و سخنان خود را بی‌محابا بیان می‌كردند. او شاداب و خنده‌رو بود و پیوسته با قامتی مستقیم و سری برافراشته و گامی استوار راه می‌رفت. از كارهای علمی جداگانه او باید جدا از مقالات متعدد در دایره‌المعارف‌های جدید، از مقالات فراوان او در دانشنامه مصاحب نام برد كه در سال‌های اخیر زندگی تعدادی از آنها را به طور جداگانه به چاپ رساند. دكتر زریاب كتاب‌های مهمی از زبان‌های اروپایی به فارسی درآورد از جمله باید از دو اثر ویل دورانت به نام‌های «تاریخ فلسفه» و «لذات فلسفه» نام برد كه بارها به چاپ رسیده است. تاریخ ایرانیان و عرب‌ها اثر نولدكه را نیز از آلمانی به فارسی برگرداند كه نشان‌دهنده تبحر او در آلمانی و عربی است. فهرست برخی دیگر از اهم آثار او به این شرح است: آئینه جام [شرح مشكلات دیوان حافظ]؛ بزم‌آورد، [شصت مقاله درباره تاریخ، فرهنگ و فلسفه]؛ سیره رسول‌الله، بخش اول از آغاز تا هجرت؛ تاریخ ساسانیان؛ تصحیح كتاب الصیدنه فی الطب اثر ابوریحان بیرونی، تلخیص و تصحیح روضه‌الصفا، همكاری در تهیه اطلس تاریخ ایران، [تاكنون چاپ نشده] و از كتاب مهمی كه ترجمه كرده باید از مجلد اول دریای جان اثر هلموت ریتر نام برد كه اندكی پس از فوت وی به چاپ رسید.

 

با این وصف باید گفت كه آثار بر جای مانده از زریاب به نسبت وسعت دانش او بسیار اندك است. طبعا نسل آینده كه از فیض دیدار او و استفاده از محضر دلپذیرش دور مانده‌اند شاید نتوانند به خوبی بر میزان وقوف و تبحر او در دانش‌های گوناگون آگاهی پیدا كنند.

 

شادروان دكتر احمد تفضلی در زمان حیات زریاب، به پاس گرامیداشت مقام علمی او، مجموعه‌ای از مقالات ارزنده فراهم آورد، در مجموعه‌ای به نام «یكی قطره باران» چاپ و آن را به زریاب اهدا كرد. پس از درگذشت وی حداقل دو مجله یكی «تحقیقات اسلامی» نشریه بنیاد دایره‌المعارف اسلامی و دیگر مجله «دانشكده ادبیات دانشگاه تربیت معلم» شماره‌ای از نشریه خود را ویژه زریاب و در بزرگداشت او منتشر كردند.

منابع در دفتر روزنامه موجود است.

منبع: روزنامه اعتماد