شعر و منطق: آميزش فكر و احساس

بلز پاسكال، فيلسوف عقل‌گراي فرانسوي قرن هفدهمي، تعبير مشهوري دارد بدين مضمون كه «دل دلايلي كه عقل از آن بي‌خبر است». اين تمايز و بلكه تقابل ميان عقل و دل از قديم‌الايام شهرت دارد و آنچه پاسكال مي‌گويد را صدها شاعر و حكيم و فيلسوف، به بيان‌هاي مختلف تكرار كرده‌اند. رويارويي و ناهمزباني عقل مال‌انديش با قلب شورانگيز در باور همگاني نيز ريشه دوانده و بر اين اساس، آدم‌ها از فردي كه اهل منطق و فلسفه است و در نتيجه قوه عاقله نيرومندي دارد، انتظار ندارند كه ميانه خوبي با شعر و شاعري داشته باشد

 

به مناسبت سالروز تولد دکتر ضیاء موحد

محسن آزموده: بلز پاسكال، فيلسوف عقل‌گراي فرانسوي قرن هفدهمي، تعبير مشهوري دارد بدين مضمون كه «دل دلايلي كه عقل از آن بي‌خبر است». اين تمايز و بلكه تقابل ميان عقل و دل از قديم‌الايام شهرت دارد و آنچه پاسكال مي‌گويد را صدها شاعر و حكيم و فيلسوف، به بيان‌هاي مختلف تكرار كرده‌اند. رويارويي و ناهمزباني عقل مال‌انديش با قلب شورانگيز در باور همگاني نيز ريشه دوانده و بر اين اساس، آدم‌ها از فردي كه اهل منطق و فلسفه است و در نتيجه قوه عاقله نيرومندي دارد، انتظار ندارند كه ميانه خوبي با شعر و شاعري داشته باشد. واقعيت اما هميشه اينچنين نيست و كم نيستند فيلسوفان و منطق‌دان‌هاي اهل شعر و شاعري. از ابن‌سينا به عنوان بزرگ‌ترين فيلسوف ايراني اشعاري به جا مانده كه نشان‌دهنده ذوق ادبي اوست، بگذريم كه پورسينا گذشته از صورت و ظاهر، در محتوا نيز بسيار اهل دل بوده است. آنها كه اشارات و تنبيهات او را خوانده‌اند، مي‌دانند كه بوعلي چگونه در بخش‌هاي پاياني سخن از اهل عرفان و دل به ميان مي‌آورد. شيخ شهاب‌الدين سهروردي، موسس حكمت اشراق كه صورتي از تفكر رازورزانه ذوقي است، خود منطق‌داني بزرگ بوده و بسياري از پژوهشگران منطق در عصر جديد، به نوآوري‌ها و مباحث پيچيده منطقي او اشاره كرده‌اند. در همين روزگار ما علامه سيد محمد حسين طباطبايي، فيلسوف و حكيم نام‌آور معاصر، غير از مقامات عرفاني و باطني، شاعري توانا نيز بوده و شعر مشهور او با مطلع «همي گويم و گفته‌ام بارها» در گوش فرهنگ‌دوستان فارسي‌زبان آشناست. مثال آشكارتر ضياء موحد است؛ منطق‌دان و فلسفه‌پژوه معاصر ايراني كه 12 دي‌ماه، مصادف است با هفتاد و ششمين سالروز تولدش. دكتر موحد براي علاقه‌مندان به فلسفه و به ويژه فلسفه تحليلي در ايران نامي آشنا و شناخته شده است. او تحصيلاتش را در رشته فيزيك در دانشگاه تهران آغاز كرده و پس از اخذ كارشناسي فيزيك از اين دانشگاه در سال 1343، پنج سال بعد با نگارش پايان‌نامه‌اي با عنوان «احتمال تشعشعات الكترومغناطيسي هسته در ميدان كانتايي» به راهنمايي دكتر هوشنگ روحانينژاد، به درجه كارشناسي ارشد فيزيك نائل مي‌آيد. موحد سپس براي ادامه تحصيل در رشته فلسفه به انگلستان سفر مي‌كند و در سال 1360 از يونيورسيتي كالج لندن مدرك دكتراي فلسفه مي‌گيرد، عنوان رساله او «مفهوم فرگه از انديشه» است. دكتر موحد بعد از بازگشت به ايران، كتاب مهم «درآمدي به منطق جديد» را مي‌نويسد كه در كنار كتاب «مدخل منطق صورت» (1334) نوشته استاد غلامحسين مصاحب، از اولين و مهم‌ترين متون معرفي منطق جديد به فارسي‌زبانان است و با توجه به روزآمدبودن مباحث و شيوه نگارش، نسبت به آن برتري‌هايي دارد و تا سال‌ها اصلي‌ترين متن براي يادگيري منطق جديد به فارسي محسوب مي‌شد. موحد همچنين در دانشگاه‌ها و موسسات آموزشي و به‌طور خاص در انجمن حكمت و فلسفه به تدريس منطق جديد و فلسفه تحليلي مشغول مي‌شود و از اين حيث بدون ترديد يكي از اصلي‌ترين پيشگامان معرفي فلسفه تحليلي و به ويژه منطق جديد به ايرانيان است. در كنار اين علايق سفت و سخت فلسفي، آنچه از منظر بحث حاضر جالب توجه است، ذوق سرشار ادبي و شاعرانگي دكتر موحد است. او نه فقط از نوجواني و جواني در محافل ادبي حضور داشته، بلكه در زمينه پژوهش ادبي نيز يد طولايي دارد و يكي از سعدي‌پژوهان مطرح معاصر محسوب مي‌شود. مهم‌تر از اينها اما شعر اوست. ضياء موحد يكي از شاعران نوگراي نام‌آشناي فارسي است و تاكنون چندين دفتر شعر از او منتشر شده است. شعر موحد، در نظر اول ساده و آسان، با جملاتي كوتاه، بيانگر تصويرهايي از محيط طبيعي و پيراموني است كه با احساسات شاعر در هم آميخته. با خوانش دوباره و چندباره اما با ساختار پيچيده آنها مواجه و درگير مضامين عميق و ژرف فلسفي آنها مي‌شويم. به اين نمونه توجه كنيد: بر سكوي تاريك نشسته‌ام/ چون كودكي كه اسباب‌بازي‌هايش را گم كرده است/ بر سكوي تاريك نشسته‌ام/ ديگر/ هنگام، هنگام اخترانست/ و شاعران/ كه واژههاي خود را/ از اين سياه سرد بياويزند. شعر موحد به خوبي نشان‌گر آن است كه شاعرانگي و تفكر منطقي نه فقط با هم تضاد و تقابل ندارند، بلكه مي‌توانند در كنار هم جهاني ژرف و عميق را به تصوير بكشند، به شرط آنكه تفكر منطقي با احساس شاعرانه به راستي و درستي در هم آميزند و صورتي قالبي و ناهمگون پديد نياورند. شعر موحد از اين حيث نمونه موفقي از بيان سرراست و شيواي احساسات متفكري روشن‌انديش است كه تسلطي شگرف بر زبان فارسي دارد و مي‌تواند به زيبايي آميخته‌اي همگن از انديشه‌ها و عواطف خود را در قالب زبان به تصوير بكشد.

منبع: روزنامه اعتماد