نقش باستان‌شناسی در کشف مستندات برای آیاتی از قرآن

نشست علمی «کاربرد باستان‌شناسی عربستان در مطالعات قرآنی»، ۱۸ آذرماه، با سخنرانی محمدعلی خوانین‌زاده، عضو هیئت علمی گروه قرآن و حدیث دانشگاه خوارزمی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه برگزار شد.

 

 

 

نشست علمی «کاربرد باستان‌شناسی عربستان در مطالعات قرآنی»، ۱۸ آذرماه، با سخنرانی محمدعلی خوانین‌زاده، عضو هیئت علمی گروه قرآن و حدیث دانشگاه خوارزمی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه برگزار شد.

 

وی در ابتدا با اشاره به تعریف باستان‌شناسی بیان کرد: باستان‌شناسی مطالعه بقایای مادی بهجای مانده از فعالیت‌های بشری، به منظور شناخت پیشینه فرهنگی جوامع بشری است که می‌تواند شامل بنا‌ها یا سازه‌های مختلف مانند سد‌ها و ظروف سفالی باشند که لزوماً متن و نوشته‌ای هم ندارند؛ البته برخی از بقایای مادی بشری متن و نوشته دارند و می‌توان تحت عنوان عام کتیبه‌ها از آن‌ها نام برد.

 

خوانین‌زاده تصریح کرد: همچنین مورد مطالعه بعدی در باستان‌شناسی سکه است. در دوران مختلف به این نتیجه رسیدند که به جای مبادله کالا به کالا، می‌توان شیء بهاداری را به عنوان واسطه قرار داد که روی این‌ها نیز نقش و نگار‌هایی وجود دارد و مجموعه این بقایای به‌جا مانده از فعالیت‌های بشری در علم باستان‌شناسی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

 

وی با اشاره به پیشینه این دانش افزود: پیشینه این دانش نیز به قرن ۱۸ برمی‌گردد که در ابتدا هدف از آن رمزگشایی متون باستانی بود. در آن زمان متونی به زبان‌های مختلف یافت شده بود که مردم و باستان‌شناسان نمی‌دانستند که این متون و یا احیاناً اشکال روی اشیاء چه چیزهایی هستند. چه‌بسا در دوره متقدم‌تر تشخیص متن یا نوشته دشوار بوده و از این رو گروهی علاقه‌مند در مواجهه با متون باستانی به رمزگشایی پرداختند تا ببینند این نماد‌های نظام نوشتاری ناظر به چه حروفی است.

 

خوانین‌زاده بیان کرد: رمزگشایی از متون روی این مواد باستانی آغاز می‌شود و طبیعتاً گروهی علاقه‌مند شدند که در مناطق مختلف کاوش و اشیاء یا اماکنی که در متون متقدم معرفی شده بود را شناسایی کنند. در کتب مقدس نیز مکان‌های مختلف و شخصیت‌های تاریخی متعددی ذکر شده‌اند و در سیر مطالعات این کتب برخی علاقه‌مند شدند که رویداد‌هایی که در کتب مقدس آمده را پیجویی و آثار آن‌ها را شناسایی کنند. طبیعتاً مناطق در دسترس‌تر برای این کار شرق مدیترانه بود که در آن زمان تحت سلطه امپراطوری روم بوده است. آنها در این مناطق به کاوش پرداختند.

 

وی در ادامه با اشاره به کاوش‌ها در شبه‌جزیره عربستان تصریح کرد: طبعاً شبهجزیره عربستان به این دلیل که چندان یادی از این مناطق در کتب مقدس نشده در اولویت کاوش نبودند. در این شبه جزیره از حدود نیمه قرن ۱۹ پرداختن به این مسائل آغاز می‌شود و به طور جدی وقتی در حدود اواخر قرن ۱۹ مدائن صالح کشف می‌شود، به نوعی پای کاوشگران به شبه جزیره عربستان باز می‌شود. نخستین کتیبه‌های جنوب عربستان در حضرموت کشف می‌شود.

 

این عضو هیئت علمی دانشگاه بیان کرد: از ابتدای قرن ۲۰، در جنوب عربستان و در یمن کاوش‌ها در این زمینه بیشتر و کتیبه‌های متعددی کشف و رمزگشایی می‌شوند. از دهه ۱۹۷۰ میلادی دولت عربستان نیز تصمیم گرفت که همکاری ویژه‌ای با گروه‌های خارجی داشته باشد و محصول این کاوش‌های باستان‌شناختی و سند‌های مختلفی که از یمن و عربستان به طور گسترده کشف شد، در داده‌های اطلاع‌رسانی مختلفی به صورت آنلاین در دسترس است. علاوه بر کتب مختلفی که مخصوص این حوزه بوده و در این سال‌ها رو به گسترش است، سایت‌هایی نیز هستند که این اطلاعات را به صورت آنلاین ارائه می‌کنند.

 

وی با اشاره به برخی از این سایت‌ها تصریح کرد: یکی از این سایت‌ها سایت دانشگاه «پیزای» ایتالیا است. پروژه‌ای در این دانشگاه در دست است که کتیبه‌هایی به زبان‌های مختلف را مورد بررسی قرار می‌دهند. می‌توان گفت که هزاران کتیبه از جنوب عربستان یافت شده است که مورد بررسی قرار گرفته و در این سایت نیز منعکس شده است.

 

این عضو هیئت علمی دانشگاه بیان کرد: یافته‌های باستان‌شناسی که در شبه جزیره عربستان پیدا شدند، کاربرد‌های مختلفی دارند. با توجه به اینکه سنت مکتوب ما نسبت به عربستان قبل از اسلام محدود است و ممکن است که منابع محدودی به زبان‌های عبری و یونانی پیدا کنیم، اما این‌ها اطلاعات محدودی هستند؛ لذا کمبود منابع مکتوب وجود دارد و این داده‌های باستانی می‌تواند این نقص را جبران کند.

 

خوانین‌زاده در ادامه بیان کرد: وقتی این یافته‌های جدید را کنار یافته‌های سنتی قرار می‌دهیم معلوم می‌شود که در جاهایی لزوماً تأییدگر آن اطلاعات پسینی نیست و یک تصویر متفاوتی را از آن چیزی که به نظر می‌آید ارائه می‌کند.

 

وی در ادامه به برخی از مهم‌ترین جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی عربستان که با اطلاعات کتیبه‌شناختی به روز شده‌اند اشاره و تصریح کرد: یکی از آن‌ها در حوزه شرایط سیاسی است. بر اساس کتیبه‌های کشف شده از شبه جزیره عربستان، می‌فهمیم که در عربستان قبل از اسلام ۱۴۰۰ سال پادشاهی بوده است. این تصور که آنجا منفک از جهان و حکومت مستقری در آنجا نبوده است و یا نظام سیاسی شناخته شده‌ا‌ی در آنجا وجود نداشته صحیح نیست و اگر این تصور وجود داشت، امروز دگرگون شده است.

 

خوانین‌زاده بیان کرد: هنگامی که این کتیبه‌ها را بر اساس ترتیب تاریخی بررسی می‌کنیم، معلوم می‌شود که در اواسط قرن سوم میلادی دولت حِمیَر، پادشاهی واحدی را تحت عنوان پادشاهی «حِمیَر» تاسیس می‌کند و در اواخر قرن سوم حضرموت را نیز فتح می‌کنند. در نیمه قرن پنجم میلادی بخش‌های مرکزی و غرب عربستان نیز ضمیمه دولت «حِمیَر» می‌شود؛ لذا تا قرن پنجم این دولت گسترش پیدا کرده است و در نیمه قرن ششم نیز که ابرهه تقریبا بر تمام عربستان مسلط می‌شود.

 

وی در ادامه افزود: لذا از مجموعه کتیبه‌ها این نتیجه برمی‌آید که این گونه نبود که قبل از اسلام حکومت مرکزی و شرایط سیاسی تثبیت شده‌ای در شبه جزیه وجود نداشته است و آنجا هرج و مرج و بدون نظام سیاسی بوده باشد.

 

خوانین‌زاده با اشاره به شرایط دینی عربستان بیان کرد: در شرایط دینی آنجا نیز می‌بینیم که باستان‌شناسی اطلاعات تازه‌تری را به دست می‌دهند؛ برای نمونه در حوزه دینی می‌بینیم که از قرن سوم میلادی حرکتی از چندگانه‌پرستی به سمت یگانه‌پرستی شکل می‌گیرد و در اواخر قرن، دین رسمی دولت حمیر یهودیت است. از سال ۳۸۰ تا ۵۳۰ میلادی یهودیت دین رسمی این دولت است که در کتیبه‌های متعدد اشاره شده است و تا سال ۵۷۵ دین رسمی دولت حمیر مسیحیت می‌شود.

 

این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه تصریح کرد: از منظر دینی نیز می‌بینیم که کل شبه جزیره بت‌پرست نبودند. از حدود قرن سوم میلادی در حدود سه قرن دست کم در بخش‌هایی از شبه جزیره یگانه‌پرستی وجود داشته است، البته نه در همه جای آن. به هر ترتیب گروه‌هایی از مردم در شبه جزیره یهودی و بعد مسیحی بودند و دین رسمی حکومت‌های مرکزی مبتنی بر ادیان ابراهیمی و توحیدی بوده است؛ لذا یگانه‌پرستی در قرن‌های قبل از اسلام در شبه جزیره وجود داشته است.

 

وی در ادامه افزود: یکی دیگر از جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی که از آن اطلاعات تازه‌ای پیدا می‌کنیم این است که همان‌گونه که قبلاً گمان می‌رفت سنت شفاهی فراگیر نبوده است. اینکه بگوییم این‌ها رسم‌الخط نداشته‌اند صحیح نیست؛ چراکه وقتی انبوه شواهد کتیبه‌شناختی را می‌بینیم معلوم می‌شود که رسم‌الخط نیز در آنجا مطرح بوده است. پس اینکه الفبا در آنجا نبوده یا سواد نداشته‌اند که بنویسند و ...، به نوعی در تعارض با انبوه مستندات کتیبه‌شناختی است. الفبا‌های مختلفی در شبه جزیره وجود داشته و الفبای عربی برگرفته از نبطی نیز ۱۵۰ سال قبل از هجرت وجود داشته است؛ بنابراین در شرایط سیاسی و دینی برخی از جنبه‌های فرهنگی کتیبه‌شناسی مانند رسم‌الخط به ما کمک می‌کند و نگاه پیشینی ما را تغییر می‌دهد.

 

خوانین‌زاده در ادامه با اشاره به کاربرد باستان‌شناسی در مطالعات قرآنی بیان کرد: باستان‌شناسی به طور خاص در حوزه مطالعات قرآنی نیز می‌تواند به ما کمک کند؛ برای نمونه در پیشینه تاریخی قصص‌القرآن کتیبه‌شناسی مؤثر است. در قرآن داستان‌های مختلفی داریم که به دلایل مختلف قرآن، آن‌ها را عبرت معرفی می‌کند و هدف قرآن پند گرفتن مردم است نه اینکه اطلاعات تاریخی بدهد و به بخش‌هایی از داستان‌های مختلفی که برای مردم آشنا بوده در قرآن اشاره می‌شود. می‌توانیم از کتیبه‌شناسی بهره بگیریم تا ببینیم این بخش‌ها که به صورت قطعه قطعه در قرآن ذکر شده به چه چیزی اشاره می‌کردند که به کتیبه‌ها مراجعه می‌کنیم.

 

این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه تصریح کرد: مثلاً داستان مربوط به «سیل عرم» که در سوره سبا اشاره شده است «لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمَالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ»؛ اهل سبأ دو باغ داشتند که خیلی از آن بهره می‌بردند، اما ناسپاسی کردند و سیل عرم بر آن‌ها نازل شد و این دو باغ آن‌ها تبدیل به باغی بدون استفاده تبدیل شد و در اینجا مفسران می‌گویند که اشاره به شکستن سد مأرب دارد. وقتی این سد کشف می‌شود و بررسی می‌کنیم، می‌بینیم واژه «عرم» در این کتیبه‌ها بر جای مانده به معنای سد به کار رفته است که به همین دلیل این گمانه به کار می‌رود که این داستان به واقعه مشخص تاریخی که در آن منطقه بوده اشاره دارد.

منبع: ایکنا