ریشه های قرآنی وحدت و پرهیز از تفرقه

برای آنچه از آن به‌عنوان فرهنگ وحدت یاد می‌کنیم و می‌شناسیم ابتدا باید به سرمنشا و سرآغاز این تئوری بزرگ و عالم گیر مراجعه کنیم که این سرچشمه از قرآن به‌جوش و خروش می‌آید. خداوند در قرآن می‌فرماید: من نام شما را مسلمان گذاشته‌ام و نه چیزی دیگر. همین پیام را اگر ما در جامعه خود فرهنگ‌سازی کنیم و آن را در بطن اجتماعی که در آن زیست می‌کنیم با باور خود بیامیزیم و پیاده کنیم فکر می‌کنم دیگر نیاز به هیچ تئوری دیگری نخواهیم داشت.

 

به بهانه آغاز هفته‏ وحدت و آنچه امروز ضرورت جامعه است

مسعود انصاری: برای آنچه از آن به‌عنوان فرهنگ وحدت یاد می‌کنیم و می‌شناسیم ابتدا باید به سرمنشا و سرآغاز این تئوری بزرگ و عالم گیر مراجعه کنیم که این سرچشمه از قرآن به‌جوش و خروش می‌آید. خداوند در قرآن می‌فرماید: من نام شما را مسلمان گذاشته‌ام و نه چیزی دیگر. همین پیام را اگر ما در جامعه خود فرهنگ‌سازی کنیم و آن را در بطن اجتماعی که در آن زیست می‌کنیم با باور خود بیامیزیم و پیاده کنیم فکر می‌کنم دیگر نیاز به هیچ تئوری دیگری نخواهیم داشت. کلام خدا ما را در جای‌جای آیه‌های آسمانی به سمت این همزبانی و وحدت می‌رساند و مرتب به آن توصیه می‌کند که به یکدیگر ناسزا نگویید یا با خواهر و برادران خود مهربان باشید و... فرهنگ، مقوله‌ای است که از تئوری عبور می‌کند و در واقع این فرهنگ‌ها هستند که تئوری‌ها را می‌سازند چرا که اگر فقط و فقط ما برپایه ‌تئوری‌ها پیش برویم و مثلاً بخواهیم با یک فرمول و تئوری در جامعه فرهنگ‌سازی کنیم، نتیجه موفقی نخواهد آفرید. به‌همین دلیل است که می‌گویم قرآن فرهنگ ماست و این فرهنگ ما را به این نگرش والا سوق می‌دهد و تا ما این فرهنگ قرآنی را در خصوص وحدت بین اقشار جامعه ساری و جاری نکنیم نمی‌توانیم آن را فرهنگی متجلی و مثمرثمر بدانیم. ما مسلمانان با رجوع به فرهنگ قرآن تکلیف‌ خود را می‌فهمیم. در این کتاب آسمانی است که برای هرچیزی تکلیف و برنامه‌ای تدوین و ارائه شده که انسان را از هرچیز دیگری بی‌نیاز می‌کند. قرآن به ما می‌گوید که نه تنها با انسان، که با جمادات و دیگر آفریده‌های خداوندی چگونه رفتار کنیم تا رفتار ما تفرقه‌آفرین و ظلم پرور نباشد. همین آموزه‌ها به ما یاد می‌دهد و ما را در مسیری قرار می‌دهد تا جز به وحدت، نظر نداشته باشیم و با قلبی رئوف و پذیرنده از تفرقه دوری کنیم چرا که تفرقه داستان‌ها و فجایعش مشخص است و امتحان شده. برای اهل تفکر ویژگی‌ها و نشانه‌های فراوان در عالم هستی وجود دارد که نشان می‌دهد خداوند بزرگ‌مرتبه جهان و هر آنچه در اوست را به نقطه مرکز رهنمون کرده و همه کهکشان‌ها هم از همین حرکت دایره‌ای به سمت یک نقطه تبعیت می‌کنند. در این دایره یک مرکز وجود دارد که چرخش یا همان عبادت به سمت آن نقطه ما را از متفرق شدن دور می‌کند. داستان حضرت موسی و هارون برادرش نمونه خوبی در این موضوع است که ایشان شرک متحد را در برابر توحید متفرق قرار می‌دادند و بر سر این مسأله با برادر خود گفت‌و‌گو داشتند. از این فرهنگ و عظمت مفهوم بنیادینی مثل وحدت می‌آید و خداوند همه اجزا و عناصر هستی را حول محور وحدت و تمسک جستن به او آفریده است. تمام نمازگزاران جهان به سمت یک نقطه نماز می‌گزارند و این اتفاق تنها در مکه مکرمه نمی‌افتد. بلکه شما در هر کجای این جهان به نماز بایستید می‌بینید که در یک نمود عملی عبادی به سمت یک نقطه وحدت آفرین درحال رکوع و سجود هستید و همین نمود عملی می‌تواند حاوی پیام‌های بزرگی برای زندگی بشر در دوران مختلف باشد. پس وحدت آفرینی با ادعا و تئوری پیش نخواهد رفت و تا زمانی که ما آن را به یک فرهنگ اجتماعی تبدیل نکنیم، نمی‌توانیم از تفرقه و توطئه‌های اهل تفرقه ایمن باشیم.

منبع: روزنامه ایران