براى آنانى كه اهل جستوجو و غور و تفحص در فرهنگ اقوام ایرانیاند، منوچهر ستوده از نامآشنایان مهم پژوهش در اين عرصه است و براى آنانى كه سر سفر دارند و پاى راه ، ستوده الگوى یگانهای است كه موجب حسرت و حتى حسادت میشود! نام او با تاریخنگاری و فرهنگنویسی قومى ايرانى گره خورده است. پير جغرافياى تاريخى سرزمين ايران...
- متولد ۲۸تيرماه ۱۲۹۲ در تهران
ـ تحصيل ابتدايى در مدرسه آمریکاییها
ـ ورود به كالج آمريكايى در تهران ۱۳۰۷
ـ تحصيل در دانشسراى معلمين در رشته زبان و ادبيات فارسى ۱۳۱۳
ـ پس از پايان تحصيلات دانشسرا و خدمت ، تدريس در مدارس لاهيجان، بندرانزلى و تدريس زبان در دبيرستان شرف تهران
ـ ادامه تحصيل در رشته زبان و ادبيات فارسى و اخذ مدرك دكترا ۱۳۲۴
ـ تدريس در دانشكده الهيات
ـ راهاندازی و مسؤوليت كتابخانه دانشگاه تهران ۱۳۳۵
ـ انتقال به دانشگاه ادبيات و تدريس تاريخ سلسلههای محلى شمال ايران، آسياى مركزى و افغانستان
- منوچهر ستوده براثر بیماری عفونت ریه در ۲۰ فروردین۱۳۹۵ در ۱۰۲ سالگی درگذشت.
- غلامحسین صدیقی نوه عموی او بود.
برخى از آثار منوچهر ستوده به شرح ذيل است:
ـ فرهنگ گيلكى چاپ بهمن ۳۲
ـ فرهنگ بهدينان ۱۳۳۵
ـ فرهنگ كرمانى ۱۳۳۵
ـ تصحيح و تحشيه «حدودالعالم، من المشرق الى المغرب» ۱۳۴۰
ـ تصحيح و تحشيه مهمان خانه بخارا ۱۳۴۰
ـ فرهنگ سمنانى ۱۳۴۲
ـ تصحيح و تحشيه جغرافياى اصفهان ۱۳۴۲
ـ فارسى براى انگليسى زبانان ۱۳۴۴
ـ تصحيح و تحشيه تاريخ عراق ۱۳۴۵
ـ قلاع اسماعيليه ۱۳۴۵
ـ تاريخ گيلان و ديلمستان ۱۳۴۷
ـ از آستارا تا استارآباد (در ده جلد)
ـ فرهنگ سمنانى ۱۳۵۶
ـ استرناوند ۱۳۶۷
ـ جغرافياى تاريخى شميران (۲جلد) و...
براى آنانى كه اهل جستوجو و غور و تفحص در فرهنگ اقوام ایرانیاند، منوچهر ستوده از نامآشنایان مهم پژوهش در اين عرصه است و براى آنانى كه سر سفر دارند و پاى راه ، ستوده الگوى یگانهای است كه موجب حسرت و حتى حسادت میشود! نام او با تاریخنگاری و فرهنگنویسی قومى ايرانى گره خورده است. پير جغرافياى تاريخى سرزمين ايران، تيرماه امسال نودويكمين سال زندگى سراسر پرحاصل و پركارش را پشت سر گذاشته است...
ستوده سال۱۲۹۲ در بازارچه سرچشمه قديم تهران در خيابان سيروس به دنيا آمد. هرچند موطن اصلى خاندان او ياسل نور است. صديق الدوله جد غلامحسين صديقى از وزراى كابينه مصدق بود. او پسرعموى منوچهر ستوده بوده است.
دوران بچگى به قول خودش «در كوچه سوراخى يا كوچه زرگرها» طى شد، نزديك امامزاده يحيى. از آنجا به چهارراه حسن آباد در كوچه باباطاهر میروند ـ نزديك خيابان سپه امروزى ـ و در دوران همان محله است كه مدرسه و مشق را با ورود به كالج آمریکاییها آغاز میکند. پدر او مدرسه ابتدايى آمريكايى را اداره میکرد. مردى بود اهل دانش و مفتخر بود به پيشينه فرهنگ پارسى، چنانکه نام فرزندانش را در نزديك به يك قرن پيش، منوچهر، ايرج، پرويز، ايران دخت و پوران دخت گذاشت… و ستوده ضمن تحصيل در مدرسه و آشنايى با زبان انگليسى كه زبان رسمى مدرسه بود، مسؤوليت كتابخانه مدرسه را نيز بر عهده داشت. بعد از تحصيل در مدرسه آمریکاییها به دانشسراى عالى معلمين رفت تا زبان و ادبيات فارسى بياموزد.
بعد از پايان تحصيلات، در دوران جنگ، دوران وظيفه را گذراند و در سال ۱۳۲۰ در وزارت فرهنگ بهعنوان دبير استخدام شد. تدريس در لاهيجان و تدريس در بندرانزلى و بعد تدريس در دبيرستان شرف و دانشسراى مقدماتى تهران … در اين مدارس زبان و ادبيات انگليسى تدريس میکرد و همزمانبهعنوان دغدغه آن سالهای زندگى، زبان و ادبيات فارسى میخواند.
ستوده به ياد میآورد ميرزامهدى خان ايرانى كه از آشنايان پدر و مقامات كارگزينى اداره فرهنگ بود اصرار داشت مسؤوليت اداره فرهنگ يكى از شهرستانها را به او بسپرد و ستوده سرباز میزند و تأكيد میکند كه «آقا من معلمم، بايد بروم درسم را بدهم!» و میرود به گيلان تا درسش را بدهد و سنگ بناى مشى زندگى پربارش را بگذارد. حضور در گيلان براى منوچهر ستوده دوران پرخاطرهای است. آغاز كار جمعآوری فرهنگ گيلكى نيز به همان دوران بازمیگردد. «حدود همان ده ساعت رسمى را درس میدادم و مابقى آن در بعدازظهر سراسر بيكار بودم و فرهنگ گيلكى را شروع كردم» فرهنگ گيلكى هرچند همان سالها در بيش از هفتصد صفحه تدوين و آمادهشده اما شرايط چاپ آن با تأخيرى بسيار و بعد از ده سال فراهم میشود اما ستوده از اين تأخيرها هرگز ابرويى خم نكرده و گرهای به پيشانى نينداخته است.
در همان سالها منوچهر ستوده پايه كتاب مهم قلاع اسماعيليه را پى میریزد. از تهران تا الموت را با آن روحيه كوهنوردى كه از عنفوان جوانى همراهش بوده، پاى پياده، ده به ده و شهر به شهر میرود و با اندازهگیریهای دقيق و پشتوانه پژوهش مختصرى كه دراینباره داشته است، يكى از مهمترین پژوهشها درباره قلعه الموت را رقم میزند.
همين پژوهش است كه بعدها با تشويق دكتر فروزان فر، موضوع پایاننامه دكتراى منوچهر ستوده میشود. بعد از اخذ مدرك دكترا، ستوده عضو انجمن فلسفه و علوم انسانى شد كه دكتر تقى زاده، سعيد نفيسى و دكتر فروزان فر از اعضاى اصلى آن بودند. در همين دوران به دعوت دكتر فروزان فر براى تدريس جغرافياى تاريخى به دانشكده الهيات و معارف اسلامى رفت و اين آغاز تكيه و استمرار مطالعات جغرافياى تاريخى منوچهر ستوده است. دوران تدريس در دانشكده الهيات همزمان شد با وقف كتابخانه سيد محمد مشكات به دانشگاه تهران. ستوده مسؤوليت تحويل اين كتب و راهاندازی كتابخانه مركزى دانشگاه تهران را با مجموعه كتب كتابخانه مرحوم مشكات بر عهده گرفت. نخستين میکروفیلمهای كتابخانه مركزى نيز كه توسط مجتبى مينوى در ۵۰۰نسخه از تركيه به ايران آورده شده بود، در دوران رياست ستوده بر كتابخانه دانشگاه تهران، نظم و ترتيب يافت و كتابخانه دانشگاه تهران به رسميت شناخته شد.
با حضور سید حسین نصر در دانشكده ادبيات در دهه ۴۰ و به خواست او ، ستوده از دانشكده الهيات به دانشگاه ادبيات رفت و تدريس سلسلههای شمالى ايران، افغانستان و آسياى مركزى را آغاز كرد و تا ساليان سال اين تدريس كه با تحقيق او در اين حوزهها نيز توأم شد، ادامه يافت… بعد از انقلاب ، دورى از فضاى تدريس، فرصتى بود تا كارهاى نیمهتمام گذشته را تمام كند و نيز خلوت زندگیاش را گسترش دهد. خلوتى كه هیچگاه از او دور نبوده است. چه در ييلاق «كوشگك»اش در اطراف گچسر يا جايى به نام «گلور» كه گويا اين روزها بيشتر در آنجا اقامت دارد. تدوين و تصحیحو حاشیهنویسی برمتون كهن و تأليف مجموعهای از مهمترین منابع جغرافياى تاريخى اقوام و نواحى ايران كه بيش از چهل عنوان و مجلد است ، حاصل سالهای حاشیهنشینی و خلوت اوست.
يكى از مهمترین آثار منوچهر ستوده، مجموعه دهجلدی « از آستارا تا استرآباد» است. اين كتاب تاریخنگاری دقيقى از خطه گيلان تا مازندران و گلستان است كه اطلاعات دقيق و جامعی از بناها، یادمانها ، آثار تاريخى و اطلاعات جغرافيايى و تاریخی منطقه را به مخاطب عرضه میدارد. «اين ده جلد كتاب ، پشت ميز نوشتهنشده ، يعنى تمامش، تمام اين رشتهکوه البرز را كه شما نگاه بكنيد، از آستارا تا خليج حسين قلى، بنده هر درهای را رفتم و دوباره برگشتم. شصت واندى دره را من رفتم و دوباره برگشتم… متوجه بودم كه بايد اين قلم با قدم توأم شود. اگر قلم با قدم توأم نشود، نتيجه نمیدهد. پشت ميز هیچوقت مطالعه درست درنمیآید.« نخستين مجلد از مجموعه از آستارا تا استرآباد را انجمن آثار ملى در سال ۱۳۴۸ منتشر میکند.» اين انجمن كه امروزه با نام انجمن مفاخر ملى فعاليت دارد، زمان رضاشاه، با يك قران از هر کیسه سيمان كه در پايان اسفندماه ۲۰ميليون تومان میشد، شروع شد» انتشار اين مجموعه تا جلد هفتم با حمايت اين انجمن امکانپذیرمیشود. مجموعهای كه دكتر ستوده آن را مهمترین اثر خود میداند. او درسالهای بعد از انقلاب كار تدوين، بررسى و پژوهش حاشيه جنوبى درياى خزر را آغاز كرد و پشت دروازه اسفراين و جاجرم و بجنورد رسيد. در پژوهش منطقه خراسان، دكتر ستوده ، قدم را فراتر از مرزهاى جغرافياى ايران میگذارد و پاى سفر را به ماوراءالنهر و خوارزم میرساند و با گروهى از همكاران و همیارانش مدتها آثار و بناهاى تاريخى اين دو منطقه را بررسى میکند. دكتر ستوده براين باور است كه مبحث تاريخ و جغرافیا در ايران باستان قدر و اعتبار بسيار داشته است . «حمله خشايار شاه از ايران و قشونکشی او به يونان حاكى از اين است كه آنها به مسير راهها و از وضع راه اطلاع داشتهاند»
او معتقداست علم جغرافيا با تولدبشر بر كره خاكى متولدشده است.
دكتر ستوده در شيوه پژوهش و دایرةالمعارف جغرافياى طبيعى، روش تحقيقى منحصر به خويش دارد كه بخصوص در ارتباط با كشورهايى چون ايران با گستردگى موضوعات مرتبط با فرهنگنگاری قومى، بسيار حائز اهميت است.
بااینحال دكتر ستوده با تأليفات محلى و تدوين دایرةالمعارفهای بومى كه اين روزها رايج شده است از دو منظر متفاوت مخالفت دارد. نخست نواقصى است كه در روش تحقيق و شيوه برخورد با تأليف وجود دارد كه بهزعم استاد از اعتبار علمی برخوردار نيست و دوم خطرى كه با پراكندگى تألیفهای بومى ايالات و ولايات، متوجه امنيت ملى و حفظ تماميت ارضى ايران است:
هیچیک از دولتهای بزرگ جهان، كشور خود را پارهپاره نكردند و براى هر بخش از كشور خود، دایرةالمعارف جدا ننوشتهاند. اما نوبت به ما كه میرسد، به دست خود كشور را پارهپاره میکنیم و براى هر ايالت و ولايت، دایرةالمعارفی جداگانه مینویسیم و آن را براى تجزيه آماده میکنیم.
نگاه تيز و دقيق دكتر ستوده بر مسائل پيرامون و حواشیاش و دقت نظرى كه در نقدو بررسی تبعات هر رويكرد و مشى فرهنگى دارد، نمونه نابى از هم و همت نسلى است كه علم و خرد و فرهنگ را اسباب خدمت به ايران عزيز كرده اند...
آنانى كه از نزديك محضر استاد منوچهر ستوده را درك کردهاند، بهخوبی میدانند زبان استاد در محکمه نقد، تند است و در محفل انس و لطف، شيرين و لطيف. در سخنوری و سرودن شعر طبع روان دارد و در تحلیل و نقد، سرى پرآتش.
دکتر منوچهر ستوده در نزديك به يك قرن زندگى پربارش، چه در روایتهای کهنهای كه از او هست و چه در اوصاف و احوال امروزیاش، همواره خلقوخویی جوينده و كنجكاو داشته است.
شايد روايتى كه يكى از شاگردان استاد ستوده در نشريه وزين «در گستره مازندران» از زبان استاد نقل كرده است، گوشهای از نگاه شفاف، دقيق و باریکبین ستوده را در حوزه جغرافياى فرهنگى اقوام بيان كند و پایان مناسبى در شرححال و احوالات او باشد: «... در دانشگاه پكن در بخش فارسى تقاضا كردم كه براى ديدن كاشغر اجازه بدهند. با دو مأمور سوار هواپيما شديم و پس از سه ساعت به كاشغر رسيديم. در آن جا در اداره تقاضا كردم كه میخواهم يكى از روستاهاى اينجا را ببينم. مردى به زبان پارسى گفت: من در روستاى «وخشيد ده» هستم. فردا براى پسرم عروسى دارم. از شما دعوت میکنم تشريف بياوريد. صبح روز بعد، مرا به همان روستا بردند، همان مرد به پيشبازم آمد و مرا به اتاقى راهنمايى كرد. مهمانها در پشت در كفش را كنده و در اتاقى به مخده تكيه داده بودند.
من همچنین كردم. با مردان پیالههای چاى خوش عطر آنجا را خورديم و گپ زديم. در اتاق همه مردان بيش از سیوپنج سال به فارسى سره گفتوگومیکردند. از اینکه ايران را در آن جاى دور در كاشغر میدیدم، اشك شوق در چشمهایم جمع شده بود...
***
هشتادوسومین شب از شبهای مجله بخارا در تالار باستانی پاریزی دانشکده ادبیات با عنوان شب منوچهر ستوده برگزار شد و هوشنگ دولتآبادی و عبدالرحمان عمادی دربارهٔ زندگی و آثار منوچهر ستوده سخنرانی کردند.
سال۱۳۹۲ به مناسبت صدسالگی او دوستدارانش در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بزرگداشت او را برگزار کردند. تمبری هم برای قدردانی از پژوهشهای او منتشر شده است.به مناسبت تولد صدسالگی منوچهر ستوده برنامههای خاصی تدارک دیده شد، منجمله مراسم رکاب زنی از آستارا تا گرگان و همچنین کاشت درخت در طول این مسیر.
در نگارش اين مطلب از نشريه «در گستره مازندران»و گفتوگوی روزنامه همشهرى(۱۳۷۹) با منوچهر ستوده نيز استفاده شده است.
منبع: انسان شناسی و فرهنگ