از فلسفۀ علم تا فلسفۀ علوم انسانی / علی فتحی

پرداختن به فلسفۀ علوم انسانی بدون طرح بحث از فلسفۀ علم امکان پذیر نیست. هیدگر هرچند به صراحت به فلسفۀ علوم انسانی ورود نکرده است، با توجه به ایده هایی که در باب فلسفۀ علم طرح کرده و نیز از طریق تتبع در مطاوی برخی آثار و درس گفتارهای وی، امکان طرح پرسش از فلسفۀ علوم انسانی وجود دارد. با عنایت به مناقشاتی که پدیدارشناسی هرمنوتیکی هیدگر درحوزۀ علم ایجاد کرده است

 

چکیده: پرداختن به فلسفۀ علوم انسانی بدون طرح بحث از فلسفۀ علم امکان پذیر نیست. هیدگر هرچند به صراحت به فلسفۀ علوم انسانی ورود نکرده است، با توجه به ایده هایی که در باب فلسفۀ علم طرح کرده و نیز از طریق تتبع در مطاوی برخی آثار و درس گفتارهای وی، امکان طرح پرسش از فلسفۀ علوم انسانی وجود دارد. با عنایت به مناقشاتی که پدیدارشناسی هرمنوتیکی هیدگر درحوزۀ علم ایجاد کرده است و نیز تحلیلی که او از انسان به مثابه دازین و حیث تاریخی دازین ارائه می کند، زمینه برای طرح جدی فلسفۀ علوم انسانی نیز فراهم می گردد. این جستار می کوشد حلقۀ وصلی میان دعاوی هیدگر در باب علم به نحو عام و نسبت این دعاوی وی با علوم انسانی برقرار سازد و نشان دهد رویکرد فلسفی هیدگر در قبال علم نه تنها قابلیت تعمیم به ساحت علوم انسانی دارد، بلکه علوم انسانی را نیز با پرسش های بنیادینی مواجه می سازد. در پایان با توجه به تأملات ظریفی که هیدگر در باب هرمنوتیک و فهم و تفسیر دارد و قواعدی را که او و پیروان او برای آن بر می شمارند، نشان دادیم که چگونه این قواعد می تواند اعتبار بیناذهنی برای علوم انسانی ایجاد کند یا عینیتی برای مضامین و محتویاتی که در این سنخ از معرفت وجود دارد، بیافریند.

ذهن، بهار 1396 شماره 69

 

دریافت مقاله

منبع: پرتال جامع علوم انسانی