محمدرضا توکلی صابری: در هیچ یک از توصیفات سفرنامۀ ناصرخسرو اشتباهی دیده نمی شود

او همچنین از دانشگاه دومونفورت در انگلستان درجۀ دکتری در شیمی پزشکی و فوق دکتری را از دانشگاه اکس‌تر اخذ کرده است. چند سالی هم در دانشگاه‌های ایران، انگلیس و آمریکا به تدریس و تحقیق مشغول بوده و اکنون ازیک کمپانی انتشارات علمی در آمریکا به عنوان نویسنده علمی بازنشسته شده است. دکتر توکلی صابری در ایران سردبیر نشریۀ «طب و دارو» بوده و با چند نشریۀ دیگر مانند «دارو و درمان»، «پیام»، و «رازی» نیز همکاری داشته است

 

سیده معصومه کلانکی: دکتر محمدرضا توکلی صابری فارغ‌التحصیل دانشکدۀ داروسازی دانشگاه تهران است .

او همچنین از دانشگاه دومونفورت در انگلستان درجۀ دکتری در شیمی پزشکی و فوق دکتری را از دانشگاه اکس‌تر اخذ کرده است. چند سالی هم در دانشگاه‌های ایران، انگلیس و آمریکا به تدریس و تحقیق مشغول بوده و اکنون ازیک کمپانی انتشارات علمی در آمریکا به عنوان نویسنده علمی بازنشسته شده است.  دکتر توکلی صابری در ایران سردبیر نشریۀ «طب و دارو»  بوده و با چند نشریۀ دیگر مانند «دارو و درمان»، «پیام»، و «رازی» نیز همکاری داشته است.

 

وی مؤلف و متر جم حدود چهل کتاب در زمینه پزشکی، داروسازی، علم، ادبیات و فلسفه است. عناوین برخی آثار وی عبارت است از: فرهنگ دارویی، فرهنگ داروسازی، گیاهان دارویی،علم چیست؟جهان فراطبیعی، فرهنگ طب سنتی،چنین گویند طبیبان، گزیده بهترین آثار جابربن حیان در کیمیاگری ، شش نظریه که جهان را تغییر داد، پیگیری دیوانه‌وار، چند تا لیس؟ قوانین و نظریه های علمی، و چیزهای دیگر، به ژنوم خوش آمدید، و چرا اندازه مهم است؟

دکتر محمدرضا توکلی صابری با دو کتاب سفر برگذشتنی (پابه‌پای ناصرخسرو بر جاده ابریشم-2 جلدی) و سفر (دیدار سفربه کوهستانهای بدخشان و دیدار از مزار ناصرخسرو) برگزیدۀ جایزۀ جلال آل احمد شده است.

آنچه در ادامه می آید گفت و گو با دکتر محمدرضا صابری توکلی دربارۀ کتاب سفر برگذشتنی است.

********

از چه زمانی به سفرنامۀ ناصرخسرو علاقه مند شدید ؟

در سال 1379روزی داشتم دیوان اشعار ناصرخسرو را می خواندم. در مقدمۀ کتاب سال تولد ناصرخسرو را سال  382 هجری شمسی ذکر کرده بود؛ یعنی سه سال به هزارمین زاد روز  ناصرخسرو مانده بود. من تصمیم گرفتم تجربۀ سفر او را به مناسبت هزارمین سالروز تولدش تکرار کنم و طی هفت سال به تدریج مسیر سفر را رفتم.

 نخستین کسی که سفرنامۀ حج یا همان رحلة الحج را نوشت  ناصرخسرو بود و بعد از او ابن جبیر (614 – 540 ق) و ابن بطوطه (1369 – 1304 ق) است. البته سفرنامه هیچ کدام جامعیت ناصرخسرو را ندارند و این افراد پس از پایان سفر دست به نگارش سفرنامۀ خود زدند. برای مثال ابن بطوطه 25 سال پس از سفر شروع به نوشتن سفرنامه کرد و خاطرات را از حافظۀ خود پیاده کرد، اما ناصرخسرو در همان زمان سفر با دقت هرچه تمام تر یادداشت بر می داشت. بنابراین اهمیت سفرنامۀ او زیاد است.

 

در این مسیر به پژوهش های نوینی از ناصرخسرو دست یافته اید؟

بله. یافته های جدیدی مانند شهرهایی که می گفتند نابود شده است اما هنوز وجود داشت و نامش تغییر کرده بود. برای مثال شهر«وسطان» در ترکیه که نام دیگر آن «گواش» است یا «عرقه» که روستای کوچکی درنزدیکی طرابلس در لبنان است. همچنین آبشاری به نام  آبشار بهرام بیگی که ناصرخسرو می گوید عوام معتقدند بهرام گور آن را با شمسیر بریده است و من طبق مسیر جغرافیایی آن را پیدا کردم. متأسفانه مصححان در اتاق کار یا با تحقیق در کتاب های دیگران به تصحیح سفرنامه پرداخته بودند. برای مثال در توصیفاتی که می کنند از مسجد صخره چون تصور مکانی نداشتند اشتباهات بسیاری دیده می شود.

 

باتوجه به اینکه شما به صورت عینی با مکان هایی که ناصرخسرو رفته است برخورد داشتید توصیفات ادبی و علمی را در سفرنامه چگونه ارزیابی می کنید؟

توصیفات ناصرخسرو بسیار زیبا و دقیق است؛ به دلیل اینکه ناصرخسرو ریاضیدان برجسته ای بود و در ریاضی و فیزیک دستی داشته است اثرش دارای ارزش های علمی بسیاری است. در هیچ یک از توصیفاتش اشتباهی دیده نمی شود. فاصلۀ شهرهایی را که ذکر می کند خیلی دقیق است. باتوجه به اینکه ناصرخسرو یا پیاده و یا سوار بر اسب و شتر بوده است بیشتر مسافت ها را دقیق توصیف کرده است.

 

به دانش ریاضی ناصرخسرو اشاره کردید ، در سفرهایی که انجام دادید این دانش تا چه اندازه نمایان بود؟

ناصرخسرو کتابی دارد با عنوان عجایب الحساب و غرایب الحساب (نسخۀ خطی کتابخانۀ ملك به شماره 640) که نشان می دهد او ریاضیدان بسیار برجسته ای بوده. او در بخش اول زندگی اش (پیش از خواب) مأمور مالیات بوده است و همین بیانگر تسلط او به علم حساب و ریاضی است. در سفرنامۀ ناصرخسرو برخلاف سفرنامۀ مارکوپلو اغراق و دروغ دیده نمی شود.

 

زمانی که می خواستید این کار را آغاز کنید متون مربوط به ناصرخسرو را مطالعه کردید. در این مطالعه به سراغ نسخ خطی هم رفتید یا تنها به متون مصحح اکتفا کردید؟

من نقشه های قدیمی مربوط به آن زمان و تصحیح  سفرنامه های مختلف را دیدم و از راهنماهای جغرافیایی استفاده کردم . پس از ناصرخسرو و در قرن هفدهم و هجدهم که امپراطوری بریتانیا و فرانسه مستمعمرات زیادی به دست آورند سیاحان غربی عزم خود را برای شناخت کشورهای اسلامی جزم کردند و افرادی را به مناطق اسلامی اعزام می کردند که این افراد به ظاهر مسلمان می شدند و تا درجۀ اجتهاد هم پیش می رفتند. برای مثال ریچارد برتون ( Richard Burton) که مأمور اطلاعاتی انگلیس بوده است و زبان عربی و قرآن را به خوبی می دانسته   در سن سی و سه سالگی خود را ختنه کرده و به حج رفته است و بعد از حج به شمال آفریقا رفته و اطلاعات نظامی و اقتصادی منطقه را به انگلستان گزارش  می کند. یا لئون روش که خود را به ظاهر مسلمان ها درمی آوَرد و به حج می رود . این دو و خیلی افراد دیگر سفرنامه حج نوشته اند. من در کتاب سفر برگذشتنی به کسانی که سفرنامۀ حج نوشته اند اشاره کرده ام .

 

چه تفاوتی میان اثر ناصرخسرو با این سیاحان غربی بوده است؟

غربی ها در قرون بعدی رفته اند و در یک شرایط خاص و محیط های خاص و دیدگاه های متفاوتی دارند و هدف اصلی شان کسب اطلاعات جغرافیایی ، نظامی است و فرهنگ مردم را تا اندازه ای منعکس کرده اند.

 

نقشه ها یی بر روی آن تحقیق کردید بیشتر در چه متونی بودند؟

نقشه ها متعلق به قرن چهارم و پنجم بود. این نقشه ها را خریداری کردم و با نقشه های مدرن مطابقت دادم . نقشه های دیگر منطقه خاورمیانه مانند نقشه ترکیه و سوریه و مصر را هم تهیه کردم و مسیر سفر را قطعه به قطعه بررسی می کردم.

 

در این سفر مشکلاتی را متحمل شدید؟

بلی. در بعضی کشورها مامورین امنیتی مزاحم بودند. در عربستان سعودی وقتی می خواستم به طایف که می خواستم بروم در میانۀ راه جلویم را گرفت و مرا به مکه بازگرداند. درمرز تاجیکستان اذیتم کردند و در افغانستان طالبان حمله کردند و تا سه کیلومتری روستایی که من در ان جا بودم آمدند. اما هواپیماها آمدند و آنها را بمباران کردند و انها عقب نشستند.

 

تا چه اندازه تلاش کردید در سفرنامه زبانتان را به زبان ناصرخسرو نزدیک کنید؟

در ابتدای کار تصمیم داشتم به زبان انگلیسی بنویسم. ولی به فکرم رسید زمانی که همه به عربی می نوشتند ناصرخسرو به فارسی سفرنامۀ خود را نوشت و فرهنگ ما را غنی کرد و ما هم اکنون افتخار می کنیم که همچین سفرنامه ای داریم، در حالیکه اگر به عربی می نوشت شهرت بسیاری پیدا می کرد ولی ترجیح داد به فارسی بنویسد. نخست تصمیم داشتم که به سبک او بنویسم ولی بعد تصمیم گرفتم که به زبان امروز بنویسم. البته گاهی اوقات از او از نظر ساختار و جمله بندی از او تأثیر پذیرفتم.

 

از لطف شما سپاسگرارم به عنوان پرسش پایانی باتوجه به تحقیقات شما در حوزۀ تاریخ علم تا چه اندازه معتقد هستید که علم دانشمندان مسلمان به کشورهای غربی صادر شده است؟

جوامع با هم ارتباط  و گفت و گو دارند. وقتی امپراتوری ساسانی یا امپراتوری های دیگر تشکیل شد قطعاً اداره این امپراطوریها دانش خاص خود را می خواست. در زمان عباسیان به خصوص مأمون و کسانی مانند یحیی و خالد برمکی تلاش های زیادی شد تا ترجمۀ کتاب های یونانی به عربی انجام گیرد و اینگونه بغداد مرکز علم شد. به تدریج در اثر نهی ابوحامد غزالی از آموختن این علوم وتوصیه به اموزش معرفت دینی دیگر مسلمانان توجهی به این علوم نکردند. غربی ها بعد از جنگ صلیبی این کتابها را کشف کردند . بخشی از این کتاب ها از علوم یونانی ترجمه شده بود.ولی مسلمانان نیز خود به انها افزوده بودند.

 

تحقیقات در زمینۀ تاریخ پزشکی را کافی می دانید؟

خیر. هنوز کارهای زیادی باید انجام شود. به عقیده من بیشتر این محققان نسخه پژوهی می کنند؛ نسخه ها را می بینند و تصحیح می کنند. در حالیکه این کار اول است . اگر ما می خواهیم جدی باشیم باید بدانیم این ها یک مرجع است و از نظر تاریخ پزشکی اهمیت دارد. ابن سینا در زمان خود پزشکی را جلو برد و ما اگر می خواهیم کاری کنیم باید برای زمان حال کاری کنیم . یعنی با روشهای جدید بر روی مطالب آنها تحقیق کنیم.

منبع: میراث مکتوب