عنصر مشترک و غالب فعالیت‌های جعفری‌مذهب «کتاب» بود

زنده‌یاد دکتر محسن جعفری‌مذهب حقیقی در 26 دی‌ماه 1336 در رشت به دنیا آمد، هرچند در شناسنامه اول بهمن ثبت شده است. در سال 1364 در رشته تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال 1368 از آنجا کارشناسی گرفت. کارشناسی ارشد را در سال 1372 از دانشگاه فردوسی مشهد و دکتری را در سال 1386 از دانشگاه شهید بهشتی دریافت نمود. از سال 1374 نیز عضو هیئت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران شد.

 

 

مجتبی تبریزنیا: زنده‌یاد دکتر محسن جعفری‌مذهب حقیقی در 26 دی‌ماه 1336 در رشت به دنیا آمد، هرچند در شناسنامه اول بهمن ثبت شده است. در سال 1364 در رشته تاریخ دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال 1368 از آنجا کارشناسی گرفت. کارشناسی ارشد را در سال 1372 از دانشگاه فردوسی مشهد و دکتری را در سال 1386 از دانشگاه شهید بهشتی دریافت نمود. از سال 1374 نیز عضو هیئت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران شد.

بسیار پرتلاش و خستگی‌ناپذیر بود. در هر زمان چندین فکر و ایده و موضوع را پیش می‌برد. همواره مجموعه‌ای از طرح‌ها و برنامه‌های علمی را در دست انجام داشت. نوشته‌های منتشرشده او در نشریات که در این مجموعه فراهم آمده، تنها صورت انتشاریافته و ثبتی تلاش‌های عالمانه او هستند؛ تراوشات فکری و شور علمیِ او در انواع صورت‌های ممکن بروز می‌یافت: سخنرانی، مصاحبه، نشست و گفت‌وگو، کارگاه، تدریس، وبلاگ‌نویسی، عضویت هیئت تحریریه، داوری مقالات، راهنمایی و مشاوره پایان‌‌نامه، عضویت در تشکل‌های تخصصی و حرفه‌ای حوزه کتاب و رشته تاریخ، عضویت در شوراهای خرید و قیمت‌گذاری کتاب و اسناد، طرح پژوهشی، شرکت در همایش‌ها، مشاوره و نویسندگی برای رادیو و تلویزیون.

               

منش و روش علمی/ محسن محقق

دکتر جعفری‌مذهب، محققی بین‌رشته‌ای و چندوجهی، با غلبه تاریخ و کتابداری بود. نوشته‌های او پرشمار و حوزه‌های مورد تحقیق و تخصصش گسترده بود، ازاین‌رو پرداختن به تمام ابعاد شخصیت علمی او مجالی جداگانه می‌طلبد؛ اما براساس مقالات منتشرشده، می‌توان خط‌سیر اندیشه‌ها و حوزه‌های مطالعاتی او را به‌اختصار چنین ترسیم کرد:

به ترساشناسی و مطالعات تاریخ مسیحیت در ایران، حتی پیش از تحصیلات دانشگاهی علاقه داشت؛ علاقه‌ای که به فراهم آوردن مجموعه‌ای کم‌نظیر از ترجمه‌های کتاب مقدس در طول سالیان حیات انجامید. چندی نیز به جریان فراماسونری علاقه‌مند شد که شاید به‌خاطر رگه‌هایی از ماجراجویی در روحیۀ او بود.

 

دلبستگی به زادگاه (رشت/ گیلان)، سبب علاقه همیشگی او به گیلان‌پژوهی بود. از جوانی تا واپسین تلاش‌های علمی به آن پرداخت؛ با اندیشمندان دیارش مراوده داشت و در نشریات محلی مقالات عالمانه می‌نگاشت. آخرین مسافرتش، بیست روز قبل از وفات نیز به همانجا بود.

پس از تحصیل در رشته تاریخ، متخصص مطالعات مغولی شد و از همین طریق به حوزه مغفول‌مانده مطالعات آسیای میانه، چین و ترک‌شناسی گرایید که پیوندی ناگسستنی و بنیادین با مطالعات مغولی داشت. سکه‌شناسی، سندشناسی، مُهرشناسی، جغرافیا و نقشه نیز به‌دلیل اصالت در استنادات تاریخی مورد توجه ویژه او بود.

از سال 1374 که به استخدام سازمان اسناد و کتابخانه ملی درآمد، به تاریخی‌ترین قسمت آن، یعنی نسخه‌های خطی و اسناد گرایید، ازاین‌رو تحقیق و مطالعه در حوزه نسخ خطی، اسناد تاریخی، کاغذ و چاپ نیز به زمینه‌های تاریخی پیشین افزوده شد که از ترکیب آنها، شخصیتی بین‌رشته‌ای یا چندرشته‌ای پدید آمد، با اندیشه‌های بدیع و نکته‌های ناب. این ویژگی‌ها به آثار دکتر جعفری‌مذهب اصالتی بخشید که خاص خود او بود.

این ترکیب منحصربه‌فرد از تخصص­‌های چندگانه، اما یک عنصر مشترک و غالب داشت و آن «کتاب» بود. اکثر تولیدات علمی او، مستقیم یا غیرمستقیم، درباره کتاب بود و اکثر مجلاتی که خواستار نوشته‌هایش بودند، شاخص‌ترین نشریات کتابی کشور را تشکیل می‌دادند. او کتابشناسی متبحّر و منتقدی دقیق و سخت‌گیر بود، اما هیچ‌گاه از مدار علم خارج نشد و دامن علم را به مسائل شخصی نیالود.

در زمینه تاریخ مغول، بر گسترش منابعِ آن بسیار افزود، چنانکه دکتر عبدالرسول خیراندیش، استاد تاریخ و متخصص دورۀ مغول گفت: «من شهادت می‌دهم که دکتر جعفری‌مذهب در تغییر جهت و توسعۀ منابع مطالعاتی ما درباره مغول در ایران نقش اصلی داشت.»

در شناسایی تاریخ و فرهنگ آسیای میانه و ریشه‌های فرهنگ ایرانی و اسلامی آنجا، بدون تردید سهمی اساسی داشت.

در زمینۀ اسناد و نسخه‌های خطی، مباحث جدیدی همچون استفاده از «واترمارک» در کاغذشناسی، تغییر شیوه فهرست‌نویسی نسخ خطی و توجه به «انجامه» در نسخ خطی را مطرح کرد و با ترجمۀ مقالات معتبر در این حوزه، روش‌ها و بینش‌های نویی را نمایاند.

در سکه‌شناسی نیز روش‌های عملی استفاده از آن را در تحقیقات توسعه بخشید.

در زمینه‌های موردعلاقه و تخصص خود فقط به مطالعه، ترجمه، تحقیق و تألیف اکتفا نمی‌کرد، بلکه با آنها زندگی می‌کرد، دغدغه دایمی او بودند و برای دریافت و درک دقیق‌تر و نزدیک‌تر از آنها، تا می‌توانست نمونه‌های واقعی را جمع‌آوری می‌کرد، چنانکه مجموعه‌هایی از سکه، سند، کتاب مقدس، کاغذ قدیمی و... داشت.

به علوم کمکی تاریخ مثل سکه‌شناسی، سندشناسی، باستان‌شناسی، مُهرشناسی و گاه‌نگاری بسیار بیشتر از منابع تاریخی باور داشت. جای آنها را در تحقیقات و آموزش تاریخ خالی می‌دانست و در عمل، برای تحقیقات و تألیفات خود، این علوم، به‌خصوص سکه‌شناسی و سندشناسی را به خدمت گرفت و روش‌های جدید و یافته‌های نوینی ارائه کرد، چنانکه در مقالاتی همچون «واپسین ایلخان» و «نقش سکه در گسترش زبان فارسی در شبه‌قاره» نمود یافت مسئله‌شناسی و مسئله‌یابی ویژگی بارزِ روحیۀ علمی او بود.

با آموزش و تحقیق صرفاً به روش کتابخانه‌ای، آنچنان‌که مرسوم مراکز علمی و دانشگاهی است، میانه‌ای نداشت، بلکه بر روش میدانی و استفاده از علوم تجربی و ابزارهای جدید و اتکا به مدارک متقن مثل سکه باور داشت و عمل می‌کرد. بسیار دقیق و باریک‌بین بود و به اتکای دایره وسیع اطلاعات، نکات بسیار ریزی را می‌دید که دیگران به آن توجه نمی‌کردند مانند یادداشت «عضدالدوله دیلمی و روپیه هندی» که به‌صورت نامه در مجلۀ آینه پژوهش چاپ شد.

ایده‌پردازیِ خلاقانه، جنب‌وجوش علمی، در کنار سخت‌کوشی، پرکاری و پرنویسی، تبدیل‌کردن یافته‌ها به مقاله و انتشار آن، ثبت ایده‌ها و اندیشه‌ها، ایجاد شبکه گسترده ارتباطی با نشریات و اشخاص و مراکز فرهنگی و علمی، از جمله دلایل موفقیت و برجای‌نهادن کارنامه درخشان بود.

دقیق و مستند می‌نوشت و به‌ندرت بر حدس و گمان بود. شاید ماه‌ها و سال‌ها بر روی موضوعی کار می‌کرد تا بتواند به اتکای سند و مدرکی دقیق مثل سکه یا سند یا نسخه خطی یا نقش و نگاری کهن اظهارنظر کند. در ارائه ایده‌ها و اصطلاحات جدید، جسارت و خلاقیت داشت، چنانکه اصطلاح «تبانینامه» برای نوعی از اسناد تاریخی، از ساخته‌های اوست که در زمان انتشار بازتاب‌هایی داشت اما مستدلّ و قوی از آن دفاع کرد.

با معرفی منابع خاص، اهمیت اسناد و منابع کمتر مورد توجه قرار گرفته در تاریخ ایران از جمله اسناد گرجی،‌ ترکی، مغولی، چینی،‌ ارمنی، پرتغالی و نظایر آن را نشان داد.

یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های پژوهشی او ثبت روزانه دیدارها، گفت‌وگوها، تصمیمات، ایده‌ها و اندیشه‌ها، فعالیت‌ها و اقدامات مربوط به مقالات و برنامه‌های علمی و تحقیقی خود بود. در این یادداشت‌ها داستان شکل‌گیری فعالیت‌ها و ماجرای نگارش مقالات و همچنین نظرات و قضاوت‌ها و دیدگاه‌هایش درمورد رویدادها و حتی افراد را نیز ثبت می‌کرد. امید است این یادداشت‌های خصوصی که اکنون نزد خانواده آن مرحوم نگهداری می‌شود نیز زمانی زیور چاپ بگیرد تا دست‌کم به‌لحاظ سبک و روش الگوی شایسته‌ای برای محققان جوان باشد.

به وعده‌ها در نوشته‌هایش وفادار بود. مقاله «بحران دهه نود در نسخه‌هاي خطي» را در سال 1382 در آیینه میراث منتشر کرد و پیش‌بینی نمود فهرست‌نویسی نسخه‌های خطی در دهه 1390 دچار بحران شود. همچنین وعده داد در ابتدا و انتهای دهه نود گُمانش را بسنجد. اولی را در ابتدای دهه 1390 نوشت و در گزارش میراث منتشر کرد اما افسوس که دیگر نمی‌تواند دومی را در پایان این دهه بنگارد. امیدوارم در نشستی در پایان این دهه نظر او به بحث گذاشته شود تا رهنمودهایی برای آینده از آن استخراج گردد.

یکی دیگر از ویژگی‌های علمی او، نظم و دقت بود. تقریباً تمام مقالات و گفت‌وگوها و یادداشت‌های منتشره خود را در وبلاگش نیز قرار می‌داد و نشانی اینترنتی و تاریخ دقیق انتشار آنها را نیز در انتهای هر نوشته می‌افزود، به‌نحوی که هم‌اکنون نیز در دسترس است.

او همچنین سخنوری چیره‌دست و مسلط به موضوع بود. گزیده و کوتاه و اختصاری سخن می‌گفت و از زیاده‌گویی همچون زیاده‌نویسی به‌شدت پرهیز داشت و معمولاً در سخنرانی‌هایش پرسش‌ها و ابهاماتی را برای شنوندگان برجای می‌نهاد.

«سرای ایران‌شناسی» را که از ایده‌های زمان اشتغال در بخش «ایران‌شناسی، اسلام‌شناسی» کتابخانه ملی بود، از اواخر دهه 1380، یک‌تنه به آن پر و بال بخشید و به نهالی ریشه‌دار و پرثمر تبدیل کرد، اما شوربختانه در آستانه تناور شدنش، رخت به سرای باقی کشید.

 

نویسندگی/ محسن نویسنده

اگرچه تقریباً تمام آثار دکتر جعفری‌مذهب در قالب مقاله در نشریات منتشر شدند و از همین رو باید او را نویسنده‌ای مطبوعاتی دانست، اما ژورنالیست نبود زیرا اولاً مقالات او تخصصی و علمی و پژوهشی بودند و از سطحی‌نگری‌های ژورنالیستی و پرداختن به مسائل سیاسی زودگذر مبرّا؛ ثانیاً اکثر مجلاتی که با آنها همکاری داشت، تخصصی، به‌ویژه در حوزه تاریخ و نقد کتاب، بودند؛ ثالثاً نوشته‌های او افزون بر اینکه عمیق و همواره دارای نکته بودند، کاربردی همیشگی داشتند و افق‌های جدیدی را می‌گشودند و  در آینده برای پژوهندگان همواره محل رجوع خواهد بود.

با وجودی که به ضرورت شغل و مرتبه هیئت علمی، ناگزیر به انتشار مقالات علمی پژوهشی بود، اما در این قالب محصور نشد و جز دو مقاله علمی پژوهشی ننوشت، حال آنکه به‌تصریح صاحب‌نظرانی که با کارهای علمی او آشنا هستند، اکثر نوشته‌هایش، شأن و اعتبار علمی همسنگ مقالات علمی پژوهشی داشتند.

او نویسنده‌ای نکته‌سنج، نکته‌بین، نکته‌گو و نکته‌نویس بود. نزدیک به سه دهه پژوهش و مطالعه و نگارشِ مقالات تحقیقی در مجلات تخصصی، از او نویسنده‌ای چیره‌دست ساخته بود. اگر مطلبی می‌نوشت یا مقاله‌ای منتشر می‌کرد و یا سخنی می‌گفت، یقیناً نکته‌ای داشت والّا نمی‌نوشت، چاپ نمی‌کرد و نمی‌گفت.

مقالاتش در هر نشریه‌ای موجب رونق و ارتقای آن می‌شد. نشریاتی همچون وقف، میراث جاویدان، کتاب‌ماه تاریخ و جغرافیا، کتاب‌ماه کلیات، نامه بهارستان، آینه میراث، گزارش میراث و جهان کتاب و بسیاری نشریات تخصصی دیگر که از اوایل دهه 1370 تا نیمه دهه 1390، به‌خصوص در حوزه کتاب جریان‌ساز بودند، بخشی از اعتبار خود را مدیون قلم‌فرسایی‌های عالمانه و منتقدانۀ او بودند.

روحیه‌ای کاملاً انتقادی داشت و در مواجهه با کار ضعیف علمی و کتاب‌سازی مماشات نمی‌کرد. منتقدی باریک‌بین و دقیق و سرسخت بود. معمولاً در انتقاد صراحت داشت و اکثر مقالاتش منتقدانه بودند؛ ازهمین‌رو برگزیده نخستین جشنواره نقد کتاب در سال 1383 شد.

مفید و مختصر می‌نوشت و فقط نکته موردنظر را با کوتاه‌ترین عبارات و گاهی حتی اختصاری می‌نگاشت. از درازنویسی و پرنویسیِ بیهوده و توضیحات اضافی دوری می­‌کرد. شاید به همین علت بود که در زمان حیات، کتابی منتشر نکرد، هرچند البته کتاب‌هایی در دست آماده‌سازی و انتشار داشت.

نوشته‌هایش در عین اختصار، انباشته از اطلاعات تاریخی و مرتبط با موضوع بودند. شروع، توصیف، تفسیر، تحلیل و نتایج نوشته‌ها پر از نکات بکر و بدیع بودند. عموماً در تنظیم مقاله، نخست اطلاعات جامع ولی مختصری از موضوع ارائه می‌داد، سپس مطلب موردنظر را عرضه می‌کرد، به‌نحوی که خواننده با کمترین عبارات، کامل‌ترین اطلاعات را از موضوع به‌دست می‌آورد. در مقالات تاریخی فراهم‌ساختن این مقدمۀ کوتاه مستلزم مطالعۀ بسیار و صرف وقت زیاد است.

در معرفی یا نقد کتاب نیز به همین شیوه عمل می‌کرد: زمینه تاریخی موضوع و پیشینه مطالعات درمورد آن را نیز به‌دست می‌داد، به‌نحوی که خواننده با آگاهی کامل، مطلب را مطالعه و دریافت می‌کرد.

اگر مصلحت‌اندیشی و فقدان روحیه نقدپذیریِ جامعه مانع از انتشار مقالات انتقادی با امضای خودش می‌شد، از نام مستعار استفاده می‌کرد. در یکی از مقالاتش که به پیشینه، ضرورت و اهمیت نام مستعار در نقدنویسی پرداخته، می‌نویسد: «در زمانه‌ای که روحیه نقدپذیری کم‌ است‌، برخی‌ نمی‌توانند سکوت کنند و به هر صورتی نقدی را مـنتشر‌ می‌کـنند. مستعارنویسی نه کاری غیراخلاقی که نوعی ماجراجویی است».

او «مستعارنویسی» را از حقوق شهروندی می‌دانست و در همین مقاله نوشت: «به‌نظر نگارنده نام مستعار یـکی از حـقوق شـهروندی است؛ یعنی همان‌گونه کـه افـراد‌ حـق‌ دارند‌ برای شفافیت خود را بشناسانند، حق دارند ناشناس‌ بمانند‌». البته اسامی مستعار نویسندگیِ او پس از وفاتش کم‌وبیش شناخته شد، اما ازآنجاکه در دوران حیات بر پنهان‌ماندن آنها پای می‌فشرد، از آوردن آنها در این مجموعه خودداری شد.

عنوان مقالات را همچون متن مقالات معمولاً کوتاه و اکثر اوقات تمثیلی یا برگرفته از یک عبارت اصلی متن انتخاب می‌کرد و بنابراین زیبا و دلپسند بود.

گاهی اوقات نکته موردنظر و پیام مطلب، در انتخاب «عنوان» یا انتخاب اثر مورد نقد نهفته بود؛ یعنی در نوشته صراحت نداشت زیرا می‌خواست خواننده با هوشمندی و برداشتی فرامتنی به آن برسد و همچون یک کشف از آن لذت ببرد. این هم جلوه‌ای از روحیه ماجراجویی او بود.

برخی کتاب‌های خارجی را برای الگوسازی در ایران معرفی کرد مثل مقاله «آثار وقفی ترکیه» که مخاطب اصلی آن شاید سازمان اوقاف و امور خیریه بود.

بخشی از مقالات او را ترجمه‌ها تشکیل می‌دادند. مقالات را برای ترجمه کاملاً هدفمند برمی‌گزید، زیرا معتبرترین، مستندترین و پرمراجعه‌ترین مقالات را در موضوع موردنظر انتخاب می‌کرد و از این طریق بر توسعۀ تحقیقات، به‌ویژه در زمینۀ آسیای میانه، مغول‌شناسی، ترک‌شناسی، چاپ و کاغذ بسیار افزود.

ترجمه‌هایش کاملاً روان و دقیق بود. در ترجمه، نخست بر متن اصلی تسلط می‌یافت و در برگردان، اطلاعات جدیدتر و بیشتر بدان می‌افزود. این دسته از مقالات به‌دلیل جامعیت و مرجعیت از انبوه منابع به زبان‌های مختلف دنیا برخوردار بودند.

مقالاتِ «کتابیِ» او، یعنی مقالاتی که در نقد و بررسی و معرفی یک یا چند کتاب می‌نوشت، معمولاً یا «معرفی» آثار خارجی بودند یا «نقد» کتاب‌های داخلی.

 

کارنامه مطبوعاتی

دکتر جعفری‌مذهب با طیف گسترده‌ای از رسانه‌ها همکاری داشت. پیش از مرور کارنامۀ مطبوعاتی او، دو نکته خاطرنشان می‌گردد: نخست اینکه در کتاب حاضر تلاش شد هرآنچه مقاله و مصاحبه و سخنرانی و نوشته از وی در نشریات چاپی و الکترونیکی و مجموعه مقالات و دایرة‌المعارف‌ها «منتشر» شده بود، گردآوری شود، پس آثار «چاپ‌شده» مدنظر بوده که به‌دلیل مجال اندک، احتمال از قلم افتادن معدودی نوشته‌ها وجود دارد.

دوم اینکه مطالب این مقدمه براساس مقالات گردآمده در همین مجموعه است که کارنامه آثار چاپ‌شده آن محقق پرکار را 215 عنوان مطلب (مقالۀ تألیفی و ترجمه، نامه، یادداشت، مصاحبه، نشست، سخنرانی) در 64 مأخذ (مجلۀ چاپی و الکترونیکی، روزنامه، مجموعه مقاله، دایره‌المعارف) نشان می‌دهد.

از مجموع 215 عنوان مطلب این مجموعه، 33 عنوان ترجمه و مابقی تألیف و تصحیح و مصاحبه و گفت‌وگو و... است.

اگرچه به‌گفته خود او، قبل از انقلاب چند تجربۀ نگارش و ترجمه داشت، اما نویسندگی و کار با مطبوعات را بعد از تحصیلات دانشگاهی، از اواخر دهه 1360، آغاز کرد. مرور زمانی این مجموعه نشان می‌دهد که نخستین همکاری‌های جدی او با مطبوعات از اوایل دهه 1370 با نشریه وقف، میراث جاویدان آغاز شد و از اعضای مؤثر پای‌گیری آن بود. در سال‌های نخست انتشار، از اعضای تحریریه بود و در طول یک دهه همکاری با آن، یازده مقاله در آن منتشر کرد.

در شکل‌گیری مجله کتاب‌ماه تاریخ و جغرافیا در سال 1376، یکی از ارکان اصلی و همچنین عضو تحریریه و از نویسندگان همیشگیِ دوره نخست آن بود. در طول یک دهه انتشار دورۀ اول آن مجله (تا شماره 103، سال 1385) به سردبیری دکتر عبدالرسول خیراندیش، سی‌وچهار مقاله از آن مرحوم منتشر شد که بیشترین تعداد مقاله او در یک نشریه است. با خاتمه دوره اول کتاب‌ماه تاریخ و جغرافیا و تغییر سردبیر و مدیران آن که از پیامدهای تغییر دولت بود، وفادارانه از همکاری با مدیران جدید این کتاب‌ماه استنکاف ورزید، اما از روی کرامت، هیچ‌گاه این موضوع را بر زبان نراند.

نگارش مقالات دایرةالمعارفی نیز بخش دیگری از تکاپوهای علمی او در دهۀ 1370 را شامل می‌شود. در مجموع نُه مقاله از او در سه دایرةالمعارف منتشر شد که بیشتر مقالات تاریخی‌اند (شش مقاله در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، دو مقاله در دانشنامۀ جهان اسلام و یک مقاله در دایرةالمعارف اطلاع‌رسانی و کتابداری).

تألیف بخش «سکه‌شناسی» برای کتاب درسی تاریخ پیش‌دانشگاهی مدارس در سال 1374 نیز از کارهای اساسی او بود که از این طریق توسط ده‌ها هزار دانش‌آموز خوانده شد. همچون اکثر تاریخ‌پژوهان، تحقیق درمورد زادگاهش رشت (گیلان) نیز از دلبستگی‌های همیشگیِ او بود؛ دو نشریۀ گیله‌وا و فرهنگ گیلان مقالات عالمانۀ او را در صدر منتشر می‌ساختند و در تمام سال‌های فعالیت مطبوعاتی با این دو نشریه همکاری داشت.

افزون بر نشریات یادشده، در طول دهه 1370، عمدتاً نیمه دوم آن، مقالاتی نیز در نشریات زیر منتشر کرد که همکاری با برخی از آنها در دهه 1380 نیز ادامه یافت: تاریخ معاصر ایران (1369و 1376)، کیهان اندیشه (1369 و 1371)، آینه پژوهش (1374)، نامه پارسی (1375)، باستان‌شناسی و تاریخ (1376)، ترجمان وحی (1377)، پیام بانک (1377)، مطالعات آسیای میانه و قفقاز (1378)، رسانه (1378 و 1380)، پیمان (1378، 1379 و 1386)، تاریخ روابط خارجی (1379)، نشر دانش (1379) و روزنامه همشهری (1379).

از اواخر دهه 1370 با نشریه معتبر جهان کتاب همراهی مستمری را آغاز کرد که تا پایان حیاتش ادامه یافت و شانزده مقاله در آن به چاپ رساند. سطح بالای استاندارد و سخت‌گزینی مقالات در این نشریه برکسی پوشیده نیست و نوشته‌های نقادانه و نکته‌سنجانه آن مرحوم بر شأن علمی مجله می‌افزود.

از اواخر دهه 1370 همچنین از همراهان اولیه و همیشگی نامه بهارستان شد که در طول دهۀ 1380 ادامه یافت و حاصل آن چاپ نُه مقاله تخصصی و تحقیقی در زمینه نسخه خطی و کاغذ بود. از اوایل دهه 1380 به جمع نویسندگان دو نشریه معتبر آینه میراث و گزارش میراث پیوست که در زمینه نقد و بررسی کتاب و نسخه خطی از سوی «مرکز پژوهشی میراث مکتوب» منتشر می‌شد. در طول بیش از یک دهه همکاری با این دو نشریه نیز نوزده مقاله به چاپ رساند که نخستین آنها در آینه میراث (1382) و آخرین در گزارش میراث (1393) بود.

چاپ هشت مقاله تخصصی و راهگشا در دو مجلۀ رشد آموزش تاریخ و رشد آموزش جغرافیا که از نشریات معتبر آموزش و پرورش برای معلمان و مربیان است و در شمارگان بسیار زیاد انتشار می‌یابد، در کارنامۀ دهه پایانی حیات آن محقق پرتلاش قرار دارد؛ نخستین مقاله در سال 1381 و هشتمین در سال 1393 منتشر شدند.

در سال‌های 1386 تا 1388 که معاونت پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی را برعهده داشت و همزمان از اعضای تحریریه گنجینه اسناد نیز بود، در راستای رسالت حرفه‌ای، چهار مقاله در زمینۀ اسناد و کاغذ در آن نشریه به چاپ رساند.

در دهه 1380 با کتاب‌ماه کلیات نیز همکاری داشت که بیشتر در قالب نشست و میزگرد بود. در مجموعه حاضر دوازده مطلب متعلق به آن نشریه گنجانده شده که اولی در سال 1381 و آخری در سال 1392 چاپ شدند. در مزدک‌نامه، مجموعه مقالاتی که به‌همت استاد جمشید کیانفر، سالانه منتشر می‌شود نیز از همراهان همیشگی بود.

در فاصله سال‌های 1387 (نخستین دفتر) تا 1393 (ششمین دفتر)، پنج مقاله از وی در آن مجموعه به چاپ رسید. به پاس همین همراهیِ همیشگی، استاد کیانفر هفتمین شماره مزدک‌نامه را که اتفاقاً به‌دلایل شخصی انتشار آن را اندکی به تأخیر انداخته بود، پس از درگذشت مرحوم جعفری‌مذهب مهیای انتشار نمود و به روح بزرگ او تقدیم کرد و محسن‌نامه نامید که اتفاقاً آخرین مقالۀ آن نویسنده فقید نیز در همین مجموعه محسن‌نامه در سال 1396 به چاپ رسید.

مجله موزه‌ها که از سوی سازمان میراث فرهنگی منتشر می‌شود، در نیمۀ اول دهۀ 1380 پنج مقاله از او منتشر کرد (نخستین 1379، آخرین 1383).

نامه انجمن، نشریه «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» نیز در نیمه دهه 1380 سه مقاله از وی داشت (اولی 1384، آخری 1388). در مجله پرمخاطب بخارا نیز در سال‌های 1383، 1390 و 1391 سه مقاله از او به چاپ رسید.

در دهه 1380 افزون بر مجلاتی که نام آنها ذکر شد و آن زنده‌یاد با اکثر آنها همکاری مستمر داشت، مقاله‌ها و مصاحبه‌هایی نیز در نشریات دیگر و برخی یادنامه‌ها و مجموعه‌ها از او به چاپ رسید که به ترتیب زمانی انتشار از این قرارند: خبرنامه انجمن کتابداری (1381)، تاریخ اسلام (1382)، فرهنگ مردم (1383)، پژوهشنامه خلیج فارس (1384)، آیندۀ نو (1385)، معارف (1385)، کازرونیه (مجموعه مقالات، 1385)، مجموعه مقالاتی در پاسداشت مقام علمی، فرهنگی و تاریخی دکتر عبدالحسین نوایی (1385)، بررسی‌های نوین تاریخی (1386)، فصل‌نامه کتاب (مطالعات ملی کتابدرای و سازماندهی اطلاعات) (1386)، مجموعه مقالات همایش آسیای مرکزی، گذشته، حال، آینده (1386)، نشریۀ الکترونیکی شیرازه (1386)، سعدی‌شناسی (دانشنامۀ فارس) (1387)، آفرین‌نامه (جلد بیستم پژوهش‌های ایران‌شناسی ناموارۀ دکتر محمود افشار، 1389).

دهه 1390 که آن نویسنده پرتلاش متأسفانه تنها نیمه اول آن را مجال نویسندگی یافت، بسیار پرثمر بود. در این دوره بیشترین مقالات او در مجله انشا و نویسندگی منتشر شدند که پنج عنوان بودند: نخستین مقاله در سال 1389، در پنجمین شماره و آخرین نوشته در سال 1392. در مجله پیام بهارستان که پنج مقاله از وی به چاپ رسید، نخستین مقاله در سال 1386 بود، سه مقالۀ دیگر در سال‌های 1391 و 1393.

مجله آرشیو ملی دو مقاله در سال‌های 1394 و 1395 و نشریه ایرانشهر امروز دو مقاله در سال 1395 از او منتشر نمودند.

افزون بر اینها، نشریات و مجموعه‌هایی که در نیمه اول دهه 1390 نوشته‌ها و مصاحبه‌های آن نویسنده فقید اعتباربخش آنها بود از این قرارند: پژوهش‌های علوم تاریخی (نشریه علمی پژوهشی گروه تاریخ دانشگاه تهران، 1390)، نامه ایران و اسلام، نشریه الکترونیکی دوماهانۀ عطف (1391)، نامه فرهنگستان (ویژه‌نامه، 1392)، هفته‌نامۀ الکترونیکی تاریخ شفاهی (1392)، نقد کتاب اطلاع‌رسانی و ارتباطات (1393)، روزنامه ابتکار (1393)، نقد کتاب میراث (1395)، روزنامه اصفهان زیبا (1395)، جشن‌نامه محمدتقی پوراحمد جکتاجی (1396)، کریمانه (مجموعه مقالات، 1396)، محسن‌نامه (مجموعه مقالات، 1396).

یقین دارم چندین مقاله نیز در دست نگارش داشت که شوربختانه جامعۀ علمی کشور از خواندن آنها محروم شدند

«نمایۀ سال‌شمار مقالات» و «آمار سالانه انتشار مقالات» و «آمار مقالات در نشریات»، در دنبالۀ مقدمه، تصویر جامعی از کارنامۀ درخشان و پربار آن نویسندۀ پرکار و محتوای کتاب حاضر به‌دست می‌دهد.

مقالات براساس زمینه‌های علاقه‌مندی و مطالعاتی دکتر جعفری‌مذهب موضوع‌بندی شدند که فصل‌های دوازده‌گانۀ کتاب را تشکیل می‌دهند. برخی فصل­ها نیز از زیرموضوعاتی تشکیل شده­اند. در هر موضوع مقالات به‌ترتیب زمان انتشار تنظیم شده‌اند. در تعیین موضوع برخی مقالاتِ بین‌رشته‌ای ناگزیر موضوع غالب مدنظر قرار گرفت. برخی از مطالب که در موضوعات اصلی نمی‌گنجید، در فصل «نکته‌سنجی‌ها و نکته‌گویی‌ها» جای داده شدند.

برگرفته از کتاب «ميراث حقيقي (مجموعه مقالات دكتر محسن جعفري مذهب حقيقی)» گردآورنده مجتبی تبریزنیا و اعظم هدایتی

منبع: ایبنا