دیر خم منطقهای در حدفاصل مكه و مدینه است كه حضرت محمد ابن عبدالله، پیامبر اسلام(ص) در هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری، كاروانهای مسلمان را گرد هم آورد و برای آنها خطابهای مهم و تاثیرگذار ادا كرد و در آن دست پسر عمویش علی ابنابیطالب(ع) را بالا برد و خطاب به همگان گفت: «من كنت مولاه، فهذا علی مولاه». غلامرضا ظریفیان، معتقد است كه این رویداد، فراسوی جنبه تاریخی، اضلاع و سویههای دیگری نیز دارد.
محسن آزموده: غدیر خم منطقهای در حدفاصل مكه و مدینه است كه حضرت محمد ابن عبدالله، پیامبر اسلام(ص) در هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری، كاروانهای مسلمان را گرد هم آورد و برای آنها خطابهای مهم و تاثیرگذار ادا كرد و در آن دست پسر عمویش علی ابنابیطالب(ع) را بالا برد و خطاب به همگان گفت: «من كنت مولاه، فهذا علی مولاه». غلامرضا ظریفیان، معتقد است كه این رویداد، فراسوی جنبه تاریخی، اضلاع و سویههای دیگری نیز دارد. او در گفتوگوی حاضر برای تشریح واقعه غدیر خم با رویكرد جامعهشناسی تاریخی، نخست به تشریح ساختار جامعه عربی پیش از اسلام میپردازد و در ادامه میكوشد الگویی را كه پیامبر اسلام(ص) به عنوان بدیل به این جامعه و به كل بشریت عرضه كرد، تبیین كند. از دید این استاد تاریخ اسلام، جانشینی امام علی(ع) ضرورتی برای تداوم و تحقق و پاسداری از این الگوست و اختلاف نظرهایی كه در طول تاریخ پدید آمده، گذشته از دلایلی سیاسی و اجتماعی، به سرشت تاریخ ارتباط مییابد.
*******
واقعه غدیر خم، یكی از مهمترین رویدادها در تاریخ صدر اسلام است كه عموم مورخان و محدثان اهل تسنن و اهل تشیع آن را روایت كردهاند. در وهله نخست میخواستم روایت خودتان از این واقعه را بفرمایید.
واقعیت این است كه غدیر خم یك واقعه چند ضلعی است و در طول تاریخ اسلام نیز از زوایای مختلف به آن پرداخته شده است. به این رویداد نه فقط شیعیان كه همه مسلمانان از فرق مختلف به آن پرداختهاند و آن را مورد واكاوی قرار دادهاند. قطعا یكی از وجوه یا اضلاع واقعه غدیر، نگاه تاریخی به آن است. اتفاقا جنبه تاریخی واقعه غدیرخم كمتر مورد اختلاف فرق و مذاهب گوناگون اسلامی است. به عبارت دقیقتر میتوان گفت كه در مورد وجه تاریخی غدیر و رویدادهایی كه در این روز و در این منطقه رخ داده است، عموم مسلمانان اتفاق نظر دارند. این حادثه، بعد از حجهالوداع پیامبر اسلام(ص) در سال پایانی زندگی رسول گرامی اسلام(ص) در مكانی به نام غدیر رخ داده است و در كتب اهل تشیع و اهل تسنن در مورد خود آن واقعه نظر واحدی دارند. حتی در مورد بخشی از كلیدواژههای اصلی كه جزیی از فرمایشات پیامبر گرامی اسلام است، اتفاق نظر هست. بنابراین اصل واقعه تاریخی غدیر یك امر معتبر، مشهور و مورد اتفاق میان همه مسلمانان است.
اگر ممكن است این روایت مشهور و متواتر را یكبار بهطور دقیق بیان كنید.
بعد از آخرین حج پیامبر(ص) هنگامی كه كاروان رسولاكرم(ص) عازم مدینه بود، بسیاری از مسلمانان در همین مسیر قرار گرفته بودند و بعد در جاهای مختلف از یكدیگر جدا میشدند. پیامبر(ص) در منطقهای به نام غدیر خم، توقف فرمودند و تاكید كردند با پیكهایی به كسانی كه مسافتهایی را پیشتر طی كردهاند و جلوتر هستند، بگویید باز گردند و منتظر ماندند كاروانها و كسانی كه قبل از كاروان رسولالله(ص) در حال حركت بودند، برسند. نهایتا تجمع بسیار گستردهای صورت گرفت و چنان كه مشهور است، در این محل بعد از گردهمایی عموم مسلمانان، پیامبر(ص) بیانات بسیار بسیار مهمی را فرمودند. به نظر میرسید كه پیامبر (ص) هم از طریق وحی و هم به واسطه شواهدی متوجه شده است كه ایام واپسین حیات گرامی خود را طی میكند و طبیعتا باید به حرفها و پیامهای مهم اشاره كنند. اتفاقا آن بخش از پیامهای كلان پیامبر(ص) كه بحث حفظ وحدت میان مسلمین و دوری از تفرقه است، بسیار اهمیت دارد. ایشان فرمودند كه مسلمانان مراقب باشند كه به گذشته پیش از اسلام باز نگردند و حافظ دستاوردها و ارزشها و پیامهای رسالت باشند. محبت و همدلی و همفكری با هم داشته باشند. اینها تاكیدات ویژه پیامبر(ص) است. از جمله در این خطابه بسیار مهم، پیامبر (ص) این تعبیر مشهور است كه «منْ كُنْتُ موْلاهُ، فهذا علِىٌّ موْلاهُ.اللهمّ والِ منْ والاهُ، و عادِ منْ عاداهُ...» (یعنی «هر كس من مولای او هستم، پس علی(ع) نیز مولای اوست، خدایا دوستان او را دوست بدار و با دشمنان او دشمنی كن») عموم اهل سنت نیز در مورد خود این واقعه و این تعابیر كه از بیانات اساسی پیامبر (ص) است، با شیعه موافق هستند. در این زمینه میتوان به تلاش شگفتانگیز مرحوم علامه امینی در كتاب شریف و مهم «الغدیر» مراجعه كرد. یكی از كارهای مهم این عالم بزرگوار در این كتاب آن است كه بخش زیادی از گزارشها و روایتها و ارجاعاتی از همه فرقههای مسلمان اعم شیعه و سنی به واقعه غدیر را در دایره المعارف بزرگشان گردآوری كردهاند.
به وجه تاریخی واقعه غدیر اشاره كردید. اما خودتان تاكید كردید كه غدیر ابعاد دیگری هم دارد و حادثهای ذواضلاع است. در مورد این سویههای دیگر نیز توضیح فرمایید.
یكی از ابعاد بسیار مهم واقعه غدیر، بحثهای كلامی در مورد آن است. بعدها در ارتباط با دلالتهای بیان پیامبر (ص) در این خطابه بحثهای مهمی در میان مسلمانان در گرفت و در این زمینه بحث شد كه منظور از تعبیر «مولا» در سخن پیامبر(ص) چه بوده است؟ آیا به معنای «دوستی» بوده است یا منظور «ولایت معنوی» بوده است یا مراد ایشان «ولایت سیاسی» بوده است یا مفهوم «مولا» به مجموعهای از این دلالتها و معانی و مفاهیم اشاره داشته است؟ در این زمینه شاهد اختلاف نظرهایی میان گروهها و جریانهای مسلمین هستیم و بر اساس آن نیز ادبیات بسیار زیادی تولید شد و برای مثال اهل تشیع كتابهای زیادی در عرصه كلام شیعی در این زمینه پدید آوردند. یكی از كتابهای مهم كلام شیعی كه بعدها سایر علمای شیعه حواشی زیادی بر آن زدند و از آن استفاده بسیار زیاد كردند، كتاب تجریدالاعتقاد (به معنای پالایش باورها) نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (فیلسوف، متكلم، سیاستمدار، فقیه و ادیب ایرانی قرن هفتم هجری) است. بعد هم اهل سنت در این زمینه مباحث مختلفی را مطرح كردند كه یكی از مهمترین كتابهای اهل سنت در این زمینه، كتاب «المغنی» (كتاب فقه تحلیلی و بر طبق مذهب احمد بن حنبل) نوشته ابومحمد ابن قدامه مقدسی (فقیه برجسته اهل تسنن در قرون ششم و هفتم) است. در عین حال تلاشهای زیادی نیز در زمینه تقریب این دو نگاه صورت گرفته است، هم در بستر تاریخی و هم در دوره معاصر كه یكی از بزرگترین كسانی كه در این زمینه فعالیت كرده است، آیتالله العظمی سید محمد حسین بروجردی بود كه با مرحوم شیخ محمود شلتوت، بنیانگذار الازهر مصر و از علمای بزرگ اهل تسنن گفتوگوهای بسیار ارزشمندی را در عرصه تقریب و نزدیك كردن این دو دیدگاه صورت داد.
به وجوه كلامی و تاریخی واقعه غدیر اشاره كردید. از منظر جامعهشناسی تاریخی این واقعه را چطور میتوان ارزیابی كرد؟
از منظر جامعهشناسی تاریخی و سیره پیامبر اكرم(ص) نیز این واقعه مهم است. وقتی پیامبر اسلام(ص) به نبوت مبعوث شدند، ما با یك جامعهای روبهرو هستیم كه در اصطلاحات تاریخی آن را جامعه «جاهلی» میخوانند. این جامعه جاهلی، منطقی برای زیستجهان خودش داشت و متكی و مبتنی بر آن زیست جهان عمل میكرد. طبیعتا وقتی پیامبر(ص) به نبوت مبعوث شدند، یكی از كارویژهها و اقدامات مهمشان در دوران ٢٣ساله رسالت از عمر بسیار ارزشمندشان، این بود كه در برابر این منطق یا الگو، منطق یا الگوی دیگری را به جهان آن روز عرضه كنند و هم تلاش كردند كه بخشی از آن را به صورت عینی متحقق سازند. الگو یا مدل عرب جاهلی را در سه كلیدواژه میتوان تبیین كرد. به عبارت دقیقتر ساختار زندگی عرب جاهلی متكی بود بر اولا قبیله، ثانیا عصبیت و ثالثا غنیمت. قبیله یك منظومهای بود كه در آن افراد بر اساس خون و نژاد پیوند مییافتند. وجه دیگر این مثلث عصبیت است كه به معنای باور بیدلیلی بود كه بر آن اصرار ورزیده میشد. وجه سوم نیز كه جنبه اجتماعی و اقتصادی داشت، غنیمت بود. یعنی ارزش افزودهای كه متكی بر زور و جنگ حاصل شده است. پیامبراكرم(ص) در طول ٢٣ سال رسالتشان بر اساس قرآن كریم این الگو و ساختار را بهطور بنیادین تغییر داد.
به چه صورت؟
به جای قبیله، امت را نشاندند. امت آن پیوندهای عمیقی بود كه میان آحاد جامعه، نه متكی بر خون و نژاد، بلكه متكی بر باورهای ایمانی و عقلانی شكل میگرفت. پیامبر اسلام(ص) همچنین به جای عصبیت ایمان را قرار دادند. ایمان در واقع باور با دلیل بود كه باید آگاهانه، آزادانه، مهربانانه و عادلانه انتخاب میشد. ایشان همچنین به جای غنیمت، قسط و عدالت را قرار دادند. همه پیامبران(ع) به استناد قرآن كریم آمدهاند تا در نظام اجتماعی، عدالت و قسط را تحقق ببخشند. قسط به معنای توزیع عادلانه ثروت و فرصتهای برابر و قدرت و كرامت است. این رویكرد پیغمبر اسلام(ص) بود. رسول اسلام این الگو را ارایه دادند و در سالهای پایانی عمر شریفشان توانستند این الگو را عملی كنند. بخش مشهور آیه شریفه ٣ سوره مباركه مائده، یعنی «الْیوْم یئِس الذین كفرُوا مِنْ دینِكمْ فلا تخْشوْهُمْ و اخْشوْنِ الْیوْم أكملْتُ لكمْ دینكمْ و أتْممْتُ علیكمْ نِعْمتی و رضیتُ لكمُ الْإِسْلام دیناً» به این امر دلالت دارد. (ترجمه محمد مهدی فولادوند: امروز كسانی كه كافر شدهاند، از [كارشكنی در] دین شما نومید گردیدهاند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان] آیین برگزیدم) .
چه زمانی پیامبر اسلام(ص) توانستند بهطور كامل درجامعه جاهلی عرب این الگو را تحقق ببخشند؟
این امر بعد از فتح مكه در رمضان سال هشتم هجری صورت گرفت و دو سال بعد نیز در سال دهم هجرت از دنیا رحلت فرمودند. طبیعی است كه این باور و الگو، نیاز به حراست و مراقبت و تداوم داشت. هنوز فرهنگ جامعه به خوبی شكل نگرفته بود و باورهای جدید را وجدان و آنها را نهادینه نكرده بود. پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان بسیاری در طول ٢٣ سال برای تحقق این الگو تلاش بسیاری صورت داده بودند، تا جایی كه خداوند در قرآن كریم فرمودند كه شما برای تحقق این ارزشها در جامعه جان خود را فدا كردهاید. بنابراین مشخص است كه هدف از رسالت پیامبر(ص) این نبود كه این الگو را معرفی كند و بعد از رحلت او، آن را رها كند و تحقق كامل آن به تداوم نیاز داشت. چه كسی میتوانست از این الگو پاسداری كند و آن را ادامه دهد؟ در آن دوران نه حزبی به معنای جدید كلمه ساخته شده بود و نه جامعه مدنی قدرتمندی وجود داشت. طبیعی است كه حفاظت و حراست از این الگو باید به كسی سپرده شود كه اولا این الگو را با همه وجودش درك كرده و پذیرفته است و ثانیا از صمیم قلب بر این باور باشد كه این الگو باید تداوم یابد. به اعتبار استشهاد تاریخ توسط فرقین مختلف، نزدیكترین شخص به پیامبر اكرم(ص) هم قبل از بعثت و هم بعد از آن حضرت امام علی(ع) بود و با رسولالله(ص) ارتباط نزدیك داشت. به استناد تاریخ امام علی(ع) در تمام طول دوران رسالت پیامبر(ص) تالیتلو و تداوم بخش خصایل و باورهای پیامبر اسلام(ص) بود. بنابراین منطقی است كه به لحاظ سیره و تداوم آن الگو، پیامبر(ص) كسی را مراقب آن الگو بگذارد كه اولا آن را كاملا درك كرده و به آن اعتقاد دارد و ثانیا خود را ملتزم به تداوم آن میداند. بنابراین امام علی(ص) پاسدار الگویی بود كه پیامبر(ص) به عنوان پیامبر آخرالزمان به اعتبار قرآن و سیره خودش به كل بشریت هدیه كرده بود و آن الگو، الگوی «امت- ایمان و عدالت» است. ما شاهدیم كه علی(ع) نیز بعد از پیامبر(ص) بسیار كوشید تا با حفظ وحدت مسلمانان و همه شووناتی كه بود و با پذیرش همه سختیها در جهت تحقق این الگو تلاش كرده و در دفاع از حفظ كیان مسلمین از این الگو پاسداری كند و بعد هم كه با اقبال مردم به حكومت رسید، تمام تلاش خود را معطوف داشت تا علاوه بر اینكه مجددا این الگو را تبیین كند؛ آن را تا جایی كه ممكن است، محقق سازد.
به سخنان پیامبر(ص) در غدیرخم اشاره كردید و گفتید كه یكی از تاكیدات ایشان، تقریب و وحدت مسلمین بود. اما شاهدیم كه در طول تاریخ، تفاسیر متفاوت از واقعه غدیر سبب شد كه اختلافنظرهایی میان مسلمانان صورت بگیرد. به نظر شما چرا چنین شد؟
واقعه غدیر عامل انشقاق میان مسلمانان نیست. واقعیت این است كه از همه ادیان و مذاهب الهی و حتی از نظریههای بشری، مثلا ماركسیسم یا لیبرالیسم را در نظر بگیرید، اختلاف نظر و قرائتهای مختلف صورت میگیرد. ادیان هم از آنجا كه برای بشر نازل میشوند، بنابراین در بستر تاریخی بهطور طبیعی موجب پدید آمدن قرائتهای گوناگون میشوند. البته بخشی از این قرائتهای گوناگون نیز به دلیل جریانهای سیاسی و قدرت و ... است. بنابراین طبیعی است كه ادیان در طول تاریخ با تفسیرها و انگارههای مختلف روبهرو میشوند. این امری اجتناب ناپذیر است، زیرا فهم از دین و وحی امری تاریخی است. حتی در هر یك از فرقهها، شاهد خوانشهای گوناگون هستیم. مثلا در خود شیعه برخی مسلمانان قرآن را تفسیر عرفانی میكنند، گروهی آن را تفسیر فقهی میكنند، دستهای تفسیر كلامی كردهاند، عدهای آن را تفسیر لغوی كردهاند و شماری نیز صرفا بر تفسیر مبتنی بر حدیث تاكید كردهاند. دین از كریدور تاریخ و ذهن مسلمانان عبور میكند و وارد جغرافیاهای مختلف میشود و با نژادها و اقوام گوناگون مواجه میشود و طبیعی است كه از محیط و قدرت و فرهنگ و نوع انگارههای مختلف انسانها و انگیزهها تاثیر میپذیرد و دچار دیدگاهها و تفسیرهای مختلف میشود. به تعبیر حافظ جنگ هفتاد ودو ملت همه را عذر بنه/ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
با همه این تفاصیل از تفاسیر متفاوت وقتی به خود متن باز میگردیم و به خود قرآن رجوع میكنیم، خود نص از ما چه میخواهد؟
اتفاقا وقتی به سیره ائمه شیعه (ع) نگاه میكنیم، درمییابیم كه غدیر از ما چه میخواهد. امامان شیعه(ع) پاسدار چه چیزی هستند؟ آنها به متن قرآن دعوت میكنند. مهمترین امری كه قرآن كریم از ما میخواهد، توحید است. همه پیامبران بر توحید تاكید دارند: « لقدْ بعثْنا فِی كُلِّ أُمهٍ رسُولاً أنِ اعْبُدُواالله و اجْتنِبُوا الطاغُوت» (آیه ٣٦ سوره نحل) یعنی «و در حقیقت، در میان هر امتی فرستادهای برانگیختیم [تا بگوید: ] «خدا را بپرستید و از طاغوت [= فریبگر] بپرهیزید» (ترجمه محمد مهدی فولادوند). پیامبر اكرم (ص) منادی توحید بود و همه فریقین مسلمان نیز به اعتبار قرآن موظف هستند كه جامعه و فهم خودشان را از شرك و تلقیهای غیراصولی و خطا به دور دارند. اگر به سیره ائمه شیعه(ع) بنگرید، همین تاكید را مشاهده خواهید كرد. اصلا میتوان نهجالبلاغه امیرالمومنین(ع) را یك توحیدنامه خواند. نكته دیگری كه قرآن كریم بسیار بر آن تاكید میكند، ایمان و نگاه درست به این عالم و عوالم بعد از مرگ است. باز میبینیم كه یكی از مهمترین میراث ائمه شیعه(ع) به خصوص امام علی(ع) در نهجالبلاغه دعوت به ایمان درست است. مساله بعدی بحث عدالت و قسط است كه هم امری فرادینی است و هم در دین به عنوان یكی از اصول بر آن تاكید رفته است. شاهدید كه در سیره ائمه و امام علی(ع) تا چه میزان به عدالت و قسط توجه شده است. بنابراین به نظر من فریقین مسلمان باید تلاش كنند با توجه به میراثی كه هم در قرآن و هم در سیره پیامبر (ص) و هم در سیره ائمه شیعه(ع) كه عموما اهل سنت از آنها با عنوان «اهلبیت رسول اكرم(ص)» یاد میكنند و به ایشان احترام میگذارند، به این اصول اساسی دین یعنی قرائت درست قرآنی از توحید و ایمان و عدالت تمسك ورزند. به نظر من میتوان با این اصول فریقین مسلمان را به یكدیگر نزدیك كرد و میراث اهلبیت را كه میراث همه مسلمانان است به درستی برای وحدت مسلمین به كار گرفت.
به نظر شما غدیر برای اهل تشیع بهطور خاص چه پیامی دارد؟
شیعه زمانی میتواند ادعا كند كه شیعه واقعی است كه به اصولی كه ائمه(ع) در زندگیشان داشتند، تمسك ورزد و به آنها احترام بگذارد. مهمترین ویژگی و خصلت اهلبیت پیامبر(ع) كه مورد اتفاق همه مسلمانان است، علم و دانش ائمه و علمدوستی و دانشپروری ایشان بود. دومین ویژگی ائمه شیعه(ع) یگانه پرستی و توحید بود. سومین خصلت آنها زیست اخلاقی بود. امامان شیعه(ع) در زیست اخلاقی سرآمد زمانه خودشان بودند، در فداكاری، گذشت، كینه نداشتن، كمك به دیگران، محبت ورزیدن و نظر مخالف را در سلوك عملی به رسمیت شناختن الگو بودند. شیعه غدیری باید زیست اخلاقی داشته باشد. نكته چهارم اینكه ائمه شیعه در بخشیدن و دست در جیب كردن و كاهش فاصله طبقاتی سرآمد زمانه خودشان بودند و تا میتوانستند بر كاهش فاصله طبقاتی تاكید میكردند. بنابراین اگر جامعه شیعه میخواهد شبیه به جامعه ایدهآل اهل بیت(ع) باشد، باید در كاهش فاصله طبقاتی گام بردارد.
منبع: روزنامه اعتماد