قیام علیه شاه یا مجلسین؟ / مسعود کوهستانی نژاد

66 سال از واقعه قیام سی تیر 1331 که منجر به سقوط دولت پنج روزه قوام السلطنه و روی کار آمدن مجدد دولت دکتر مصدق شد، می‌گذرد و پس از این مدت بسیار طولانی، هنوز بحث جدی و اساسی پیرامون علت اصلی بروز بحرانی که به واقعه سی تیر و کشته و مجروح شدن تعداد بسیار زیادی از ایرانیان شد، انجام نگرفته است.

 

 

66 سال از واقعه قیام سی تیر 1331 که منجر به سقوط دولت پنج روزه قوام السلطنه و روی کار آمدن مجدد دولت دکتر مصدق شد، می‌گذرد و پس از این مدت بسیار طولانی، هنوز بحث جدی و اساسی پیرامون علت اصلی بروز بحرانی که به واقعه سی تیر و کشته و مجروح شدن تعداد بسیار زیادی از ایرانیان شد، انجام نگرفته است. علت چنین نقیصه‌ای جز این نیست که واقعه مذکور بیش از آنکه از منظر علمی مورد بحث قرار گیرد، همچون دیگر وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، ابعاد تبلیغاتی یافته و به شکل پرده‌ای از جنس سیاست و تبلیغات برای پوشش دادن امیال و تمنیات سیاستمداران و سیاست پیشگان در آمده است. در این یادداشت کوتاه با تکیه بر پژوهش‌های انجام شده که بخشی از آن در کتاب «اختیارات، اصلاحات و لوایح قانونی دکتر محمد مصدق» منعکس شده است، نکاتی در باب علت شکل‌گیری بحران سیاسی ایران در نیمه دوم تیرماه 1331 و در نهایت قیام سی تیر را به شرح ذیل بیان خواهیم کرد:

نکته اول: پس از بازگشت دکتر محمد مصدق از دیوان لاهه در اوایل تیرماه 1331 او به‌عنوان نخست‌وزیر و رئیس قوه مجریه، درصدد اجرای برنامه گسترده جدیدی در کشور برآمد. اصل بنیانی و محور اساسی اجرای آن برنامه برپایه دریافت اختیارات ویژه از قوه مقننه کشور (شامل مجلس شورای ملی و مجلس سنا) جهت اجرای موقت لوایح دولت بدون تصویب مجلسین مذکور بود. بدین ترتیب دولت این امکان را می‌یافت بدون تصویب قانونگذاران، لوایح قانونی‌ای را به طور موقت به مورد اجرا گذارده و پس از گذشت زمان معینی و مشخص شدن نقاط قوت و ضعف لوایح در اجرا، متن تصحیح شده آن لوایح را برای تصویب نهایی به قوه مقننه ارسال کرده تا آن لوایح شکل نهایی قانون به خود گیرد. چنین پروسه‌ای به طور کاملاً آشکار برخلاف اصول قانون و متمم قانون اساسی و رویه حاکم بر دولت و حکومت ایران طی 45 سال پس از پیروزی انقلاب مشروطیت بود.

نکته دوم: در فاصله روزهای 16 تا 24 تیرماه، دکتر مصدق و نمایندگان طرفدار او و دولتش در مجلس شورای ملی و سناتورهای همسو با او در مجلس سنا، تمام تلاششان را کردند تا بتوانند اختیارات ویژه قانونگذاری موقت را از اکثریت نمایندگان و سناتورها دریافت کنند. اما با وجود تلاش فوق‌العاده او که با تبلیغات بسیار وسیع مطبوعات همسو با دولت همراه بود، اکثریت حضار در مجلسین قانونگذاری با وجود موافقت با ادامه نخست‌وزیری دکتر مصدق، با درخواست دریافت اختیارات ویژه از سوی او مخالفت کردند. به نحوی که در غروب روز 24 تیر ماه دیگر کاملاً مشخص شده بود با وجود تهدیدهای دکتر مصدق درخصوص استعفا از نخست‌وزیری و نیز هیاهوی کرکننده مطبوعات طرفدار او و دولتش، مخالفت مجلسین قانونگذاری با درخواست اختیارات دکتر مصدق بسیار جدی و غیر قابل تغییر است.

نکته سوم: پس از آشکار شدن مخالفت جدی مجلسین قانونگذاری درخصوص اعطای اختیارات ویژه به دکتر مصدق، او تنها دو راه در پیش روی داشت، یا همان گونه که تهدید کرده بود استعفا دهد، یا بدون اختیارات ویژه به کار خود ادامه دهد. در مورد راه حل دوم (بدون اختیارات ویژه) به‌دلیل اینکه دکتر مصدق پس از بازگشت از لاهه، دکترین جدید خود در امور داخلی را بر پایه دریافت اختیارات بنیان گذارده بود، امکان ادامه نخست‌وزیری بدون اختیارات برایش متصور نبود. اما راه حل اول هم برای او متصور نبود. زیرا در صورت استعفا، دلیل استعفایش مخالفت مجلس با اعطای اختیارات به او که اساساً یک فعل غیر قانونی و بی‌سابقه در تاریخ مشروطیت ایران به شمار می‌آمد، محسوب می‌شد و دکتر مصدق قطعاً نمی‌خواست وجهه خود را به لیل مخالفت مجلس، آن هم در چنین مورد آشکاری، به خطر بیندازد و از همه مهمتر به نظر می‌رسد اجرای دکترین جدید برای دکتر مصدق اهمیت بسیار زیادتری از حفظ روال نیم بند پارلمانتاریسم موجود در دهه 1320 دارد، روالی که قطعاً عامل به نخست‌وزیری او در سال 1330 و نیز بسیاری از تحولات آن دهه شده بود.

بنابراین چه راه حلی باید در پیش گرفت که نه موضوع عدم تمایل مجلس مطرح باشد و نه موضوع دیگری که وجهه دکتر مصدق را به‌عنوان یک نخست‌وزیر مردمی دچار مشکل کند؟

نکته چهارم: اما افسانه درخواست پست وزارت جنگ از سوی دکتر مصدق. تا قبل از 24 تیر ماه 1331 هیچ گونه گزارش مستندی از وجود چنین درخواستی از سوی دکتر مصدق وجود ندارد. اساساً تصور اینکه در هیاهوی مسائل مربوط به نفت، انتخابات (عدم برگزاری انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی در بسیاری از حوزه‌های انتخابیه)، درخواست اختیارات ویژه، محلی برای درخواست پست وزارت جنگ از سوی دکتر مصدق نبود و این موضوع نمی‌توانست اولویتی در مقایسه با دیگر مسائل و مشکلات ایران در آن روزها داشته باشد. به هر حال دکتر مصدق در ظهر روز 25 تیر ماه با شاه ملاقات کرده و صراحتاً به او گفته بود: «در صورتی که مجلس با اعطای اختیارات به دولت موافقت نکند، ادامه کار برای او مقدور نخواهد بود.»

پس چه زمانی موضوع عدم موافقت شاه با اعطای پست وزارت جنگ به دکتر مصدق در ملاقات ظهر روز 25 تیر ماه مطرح شد؟ این موضوع در جلسه دیدار دکتر مصدق با شاه مطرح نگشته یا حداقل به‌عنوان علت استعفای دکتر مصدق مطرح نشده بود، بلکه در غروب روز 25 تیر ماه این موضوع از سوی برخی از مشاورین دکتر مصدق (و به احتمال قریب به یقین شخص حسین مکی) و برای انحراف افکار از علت اصلی استعفای دکتر مصدق از نخست‌وزیری مطرح شده بود و هیچ ارتباطی به دیدار مصدق با شاه نداشت.به هر حال، جهت اصلی حرکت دکتر مصدق در استعفا از نخست‌وزیری در 26 تیر ماه، علیه شاه نبود، بلکه مجلسین قانونگذاری کشور را مورد هدف قرار داد. طی پنج روز بعد کشور دچار بحران بسیار عمیق سیاسی شده که در نهایت به قیام سی تیر منتهی شد. قیامی که باوجود نقش آفرینی بسیاری از احزاب، گروه‌ها و جریانات سیاسی، مطبوعات و فعالین سیاسی در آن، تا هنگام حضور عامه مردم به رهبری آیت‌الله کاشانی، به نتیجه نرسیده و زمینه لازم برای بازگشت دکتر مصدق به نخست‌وزیری فراهم نشد. این یادداشت کوتاه را با تأکید بر ضرورت انجام تحقیقات و پژوهش‌های وسیعتری در تمامی وقایع و تحولات ایران در فاصله اول (تأکید می‌کنم اول) تا بیست و نهم تیر 1331 و مشخص شدن ابعاد واقعی آنچه که در آن ایام در ایران گذشته و در نهایت منجر به تلفات سنگینی از سوی مردم شد، به پایان می‌رسانم.

منبع: روزنامه ایران