دموکرات‌ترین شاه قاجار

صحبت از خدمت یا خیانت سلطنت قاجار نیست. چه اینکه دودمان قاجار بیش از هر سلسله دیگری ایران را در عقب‌ماندگی و واماندگی نگه داشت. سلاطینی که یکی بعد از دیگری آمدند و بیش از هر چیز سعی در توسعه حرمسراهای خود داشتند و ایران را چون ملک شخصی می‌انگاشتند. با این همه در میان این سلاطین بودند چهره‌هایی که گاهی و فقط گاهی به مسیر اسلاف خود نمی‌رفتند. احمد شاه قاجار در زمره همین محدود شخصیت‌ها شمرده می‌شود. ا


در سالمرگ احمدشاه روش و منش حکومت‌داری او بررسی شد


علیرضا صدقی: صحبت از خدمت یا خیانت سلطنت قاجار نیست. چه اینکه دودمان قاجار بیش از هر سلسله دیگری ایران را در عقب‌ماندگی و واماندگی نگه داشت. سلاطینی که یکی بعد از دیگری آمدند و بیش از هر چیز سعی در توسعه حرمسراهای خود داشتند و ایران را چون ملک شخصی می‌انگاشتند. با این همه در میان این سلاطین بودند چهره‌هایی که گاهی و فقط گاهی به مسیر اسلاف خود نمی‌رفتند. احمد شاه قاجار در زمره همین محدود شخصیت‌ها شمرده می‌شود. احمدشاه، هفتمین و آخرین پادشاه سلسله قاجار، دومین پسر محمدعلی شاه و بزرگ‌ترین فرزند پسر او از ملکه جهان بود که در سال ۱۲۷۵ هجری شمسی در زمان ولیعهدی پدرش در تبریز به دنیا آمد و دوران کودکی‌اش در‌‌‌ همان شهر سپری شد. وی که قبل از رسیدن به مقام سلطنت، سلطان احمدمیرزا خوانده می‌شد، مانند پدر معلمان و مربیان روسی داشت و اسمیرنوف معلم روسی او که افسر ارتش روسیه بود، به‌‌‌‌ همان اندازه که شاپشال روسی محمدعلی میرزا و محمدعلی شاه بعدی را تحت نفوذ خود گرفته بود، در او نفوذ داشت.
سلطان احمد میرزا که فوق‌العاده مورد توجه و علاقه پدر و مادرش بود در‌‌‌‌ همان سال اول سلطنت محمدعلی شاه در ده سالگی به عنوان ولیعهد تعیین شد و با اینکه رسم سلاطین قاجار از زمان سلطنت فتحعلی‌شاه به بعد این بود که ولیعهد را ولو در خردسالی به حکومت آذربایجان منصوب نمایند، ملکه جهان از فرستادن این طفل نازپرورده به تبریز جلوگیری کرد و اعزام او را به آذربایجان به زمانی که به سن بلوغ برسد موکول کرد. تشریفات انتقال سلطنت از محمدعلی شاه به پسرش غیرعادی بود. چند روز پس از فتح تهران یعنی در روز ۱۸ مرداد ۱۲۸۸ شمسی مصادف با ۲۷ جمادی‌الثانی سال ۱۳۲۷ هجری قمری، یک مجلس عالی از رجال و بزرگان مشروطه‌خواه که خود را نماینده مردم می‌دانستند محمدعلی شاه را که همراه خانواده به سفارت روس پناهنده شده بود از مقام سلطنت خلع و احمد شاه را به‌جای وی برگزیدند. برگزیده شدن احمد میرزا به سلطنت باعث شد که وی از پدر و مادر خود که مقرر بود خاک ایران را ترک نمایند جدا شود. مشروطه‌خواهان نامه‌ای به سفارتخانه‌های روس و انگلیس نوشتند مبنی بر اینکه چون ملت سلطان احمد میرزای ولیعهد را به شاهنشاهی ایران انتخاب نموده سفرای روس و انگلیس باید ایشان را تسلیم دارند.
محمدعلی شاه به علت علاقه مفرطی که به پسر سیزده ساله خود داشت راضی به تسلیم او نبود و می‌گفت که او باید تا حد بلوغ با من باشد و اگر این کار ممکن نیست پسر دیگرم محمدحسن میرزا را انتخاب نمایند. اما آزادیخواهان حاضر نبودند پادشاه‌شان در خارج تربیت شود. احمدشاه نیز متقابلا به پدر و مادر علاقه داشت و حاضر به جدایی از آن دو نبود. اما مقاومت بی‌فایده بود و در نتیجه طرفین در حالی که به شدت می‌گریستند با یکدیگر وداع کردند. شاه در کالسکه مخصوص نشست و به دستور نماینده سفارت روس اشک از چشمان خود پاک کرده به راه افتاد. قشون ملی در اطراف کالسکه حلقه زدند و رهسپار سلطنت‌آباد شدند. چند تن از سفارت روس و انگلیس شاه را تا سلطنت‌آباد بدرقه کردند. روز دوم رجب ۱۳۲۷ در حالیکه شهر را آذین بسته بودند شاه را با شکوه فراوان از سلطنت آباد به کاخ گلستان منتقل ساختند. از آنجا که احمدشاه در آغاز سلطنت سیزده سال بیشتر نداشت، مجلس عالی تا رسیدن وی به سن بلوغ عضدالملک بزرگ خاندان قاجار را به نیابت سلطنت برگزید. مجلس عالی که اعضای آن قریب به ۳۰ نفر بودند و از معتمدین سردار اسعد و سپهدار شناخته می‌شدند هیات وزیرانی هم به شرح زیر انتخاب و معرفی کرد: سپهدار اعظم وزیر جنگ، سردار اسعد وزیر داخله، ناصرالملک وزیر خارجه، مستوفی‌الممالک وزیر مالیه، فرمانفرما وزیر عدلیه، سردار منصور رشتی وزیر پست و تلگراف و صنیع‌الدوله وزیر معارف. حدود ۵ سال اوضاع به همین منوال پیش رفت تا اینکه در روز ۳۰ تیر ۱۲۹۳ احمدمیرزای ۱۸ ساله در تهران تاجگذاری کرد. این مراسم در دوره فترت بین مجلس دوم و سوم و در شرایطی که دوران حاکمیت نایب‌السلطنه نیز رو به پایان بود و هیچ ارگان و نهادی بر کشور حاکم نبود به وقوع پیوست‌.
احمدشاه در سن ۱۷‌سالگی (یک سال پیش از تاج‌گذاری) با «بدرالملوک» که پدرش شاهزاده ظهیرالسلطان نوه عباس‌میرزا بود، ازدواج کرد. این ازدواج توسط مادر احمدشاه ترتیب داده شده بود. عروس در آن هنگام ۱۲ساله بود و در تنها مدرسه دخترانه آن روز تهران درس می‌خواند. مراسم عقد با تشریفات مفصلی انجام شد. حاصل این ازدواج دختر بزرگ احمدشاه، ایراندخت بود. احمدشاه اما ۳ بار دیگر نیز ازدواج کرد و به‌جز «لیدا جهانبانی» که از وی صاحب فرزندی نشد، صاحب ۲ دختر به نام‌های «همایون‌دخت» (از معذی) و «مریم‌دخت» (از دل‌آرام) و یک پسر به نام فریدون‌میرزا (از فاطمه) شد. او جوان‌ترین شهریار دودمان قاجار بود. تاجگذاری احمدشاه یک ماه قبل از آغاز جنگ جهانی اول صورت گرفت‌. اقدامات او برای بیرون راندن قوای انگلیسی و روسی که طبق قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ ایران را به دو منطقه نفوذ خود تقسیم کرده بودند بی‌نتیجه ماند. با وقوع انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ در روسیه، دولت این کشور قرارداد ۱۹۱۵ با انگلیس را لغو کرد و نیروهای خود را از ایران فراخواند. به دنبال آن نیروهای انگلیسی حاضر در ایران به سمت شمال پیشروی کردند و تقریباً تمام خاک ایران را تحت نفوذ خود درآوردند.
پایان جنگ جهانی اول نویددهنده دوران خوبی برای خاورمیانه و ایران نبود. حفظ و نگهداری هندوستان، طمع به بازارهای داخلی منطقه، دسترسی به نفت و مقابله با خطر بلشویسم، چهار محور فعالیت استعمار انگلستان در ایران و خاورمیانه را تشکیل می‌داد.
لرد کرزن، وزیر خارجه وقت انگلیس در پی انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ در ایران بود که با تحقق یافتن آن ایران آشکارا به مستعمره انگلستان تبدیل می‌شد و کلیه امور مالی و گمرکی نظامی کشور را به دست می‌گرفت. اما این قرارداد به دلیل مخالفت مردم و روحانیون و به ویژه چهره‌هایی چون مرحوم سید حسن مدرس و دکتر محمد مصدق در مجلس شورای ملی هرگز به اجرا درنیامد. در اواخر دوران حکومت احمدشاه، قیام‌های متعددی در مناطق مختلف ایران از جمله گیلان (میرزا کوچک خان‌)، تبریز (شیخ محمد خیابانی‌) و خراسان (کلنل محمدتقی خان پسیان‌) به وقوع پیوست که همگی آن‌ها به دلیل عدم هماهنگی و انسجام لازم سرکوب شدند. سلطنت احمدشاه تا ۱۳۰۴ ادامه یافت و در این سال وی تحت فشار رضاخان از پادشاهی خلع شد. پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ عملا قدرت از دست احمدشاه خارج شده بود. او با از دست دادن تدریجی اکثر اختیارات خود، رهسپار اروپا شد و زمام امور کشور را عملاً به رضاخان که «سردار سپه» و نخست‌وزیر بود، سپرد. رضاخان نیز مرحله به مرحله زمینه خلع وی را از قدرت فراهم ساخت‌. سرانجام در نهم آبان ۱۳۰۴ ماده واحده‌ای به صورت طرح تقدیم مجلس پنجم شد که در آن خلع قاجار از سطنت و سپردن حکومت موقت به رضاخان خواسته شده بود. این ماده واحده به پیشنهاد «سیدمحمد تدین» نایب رئیس مجلس مطرح شد. براساس این پیشنهاد مسئولیت تعیین شکل حکومت آتی بر عهده مجلس موسسانی بود که باید بعداً تشکیل می‌شد. پیشنهاد تدین در‌‌‌ همان روز طرح، با ۸۰ رای مثبت از مجموع ۸۵ نماینده حاضر در مجلس به تصویب رسید و بدین ترتیب به حدود ۱۳۰ سال حاکمیت سلسله قاجار بر ایران خاتمه داد.
متن طرح قانونی انقراض قاجاریه به شرح زیر بود: «مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت ایران انقراض سلسله قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص رضاخان پهلوی واگذار می‌نماید. تعیین حکومت قطعی موکول به نظر مجلس موسسان است که برای تغییر مواد ۳۶ و ۳۷ و ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل می‌شود.»
بدین ترتیب احمدشاه که از‌‌ همان ابتدا علاقه‌ای به شاهی نشان نداده بود، آخرین پادشاه سلسله قاجاریه لقب گرفت و از سال ۱۳۰۲ زندگی در اروپا را برگزید. بعد از تصویب طرح انقراض قاجاریه در مجلس، رضاخان سردار سپه با عنوان جدید «والاحضرت اقدس» ریاست حکومت موقتی را تا تعیین تکلیف حکومت آینده ایران به دست گرفت. احمدشاه قاجار با صدور اعلامیه‌ای در پاریس خلع خود را از سلطنت غیرقانونی اعلام کرد و خود را «پادشاه قانونی مشروطه ایران» خواند، امّا رضاخان بی‌اعتنا به اعتراض پادشاه مخلوع، برادر و ولیعهد او محمدحسن میرزا را نیز از کشور اخراج کرد. ۱۰ روز پس از خلع احمد شاه از سلطنت سفیر انگلستان نزد رضاخان رفت و طی یادداشتی از سوی دولت انگلستان حکومت وی را به رسمیت شناخت. فردای‌‌‌ همان روز نیز سفیر شوروی به دیدار رضاخان شتافت و به رسمیت شناختن حکومت او را توسط دولت متبوعش اعلام کرد.
احمدشاه در سال‌های پایانی عمرش در پاریس سرمایه و دارایی خود را در بورس به کار انداخت و از این معاملات سود سرشاری برد‌، مقادیری زمین نیز در اطراف پاریس خریداری و باغ بزرگی در آن احداث کرد. وی سرانجام در نهم اسفند ۱۳۰۸ در سن ۳۲ سالگی در محلی به نام نویی سورسن، حوالی پاریس بر اثر ورم کلیه درگذشت‌.

 

منبع: اعتماد