ابن رشد؛ فیلسوفی که باید از نو شناخت

ابو ولید محمد‌بن‌احمد بن احمد قرطبی معروف به ابن رشد درسال ۵۲۰ ه ق در قرطبه اندلس به دنیا آمد و در صفر۵۹۵ ه ق در مراکش درگذشت. پدر و جد وی هر دو قاضی‌القضات اندلس بودند وی نیز مدتی در قرطبه و سویل در مقام قاضی‌القضات به فعالیت مشغول بود او فقیه مذهب مالکی بود وی از جمله کسانی بود که در بیشتر علوم زمان خود سر آمد بود وی در فقه و اصول و طب تالیفاتی دارد اما مهم‌تر از همه کارهای او در فلسفه است گفته شده از زمانی که قوه تشخیص به دست آورده جز دو شب دست از کار نکشیده است، شبی که پدرش وفات یافت و دیگر شبی که ازدواج کرد. مجموع تالیفات وی در علوم مختلف متجاوز از ۶۵ عنوان است.




ابو ولید محمد‌بن‌احمد بن احمد قرطبی معروف به ابن رشد درسال ۵۲۰ ه ق در قرطبه اندلس به دنیا آمد و در صفر۵۹۵ ه ق در مراکش درگذشت. پدر و جد وی هر دو قاضی‌القضات اندلس بودند وی نیز مدتی در قرطبه و سویل در مقام قاضی‌القضات به فعالیت مشغول بود او فقیه مذهب مالکی بود وی از جمله کسانی بود که در بیشتر علوم زمان خود سر آمد بود وی در فقه و اصول و طب تالیفاتی دارد اما مهم‌تر از همه کارهای او در فلسفه است گفته شده از زمانی که قوه تشخیص به دست آورده جز دو شب دست از کار نکشیده است، شبی که پدرش وفات یافت و دیگر شبی که ازدواج کرد. مجموع تالیفات وی در علوم مختلف متجاوز از ۶۵ عنوان است.
وی بیش از آنکه در دنیای اسلام تاثیر بگذارد در غرب تاثیرگذار بوده است اروپاییان او را با نام اورئوس می‌شناسند آثار وی در قرون وسطی از عربی به لاتین و عبری ترجمه شد و در آنجا صاحب مکتب شد. مکتب او به نام خودش اوروئسیسم نامیده شد گرچه ارباب کلیسا به شدت با نشر افکار و آثار او مخالفت کردند اما این مخالفت مانع از تاثیرگذاری او نشد برخی از متفکران اروپایی مکتب او را سرآغاز رنساس می‌دانند اروپائیان تا مدت‌ها وی را خاتم فلاسفه اسلامی تلقی می‌کردند.
تاثیر وی در اروپا بدان حد است که نقاش برجسته‌ای همچون رافائل تابلویی از او کشیده است همچنین دانته در اثر معروف خود، کمدی الهی بدو اشاره می‌کند گفتنی است مجسمه‌ای از وی همچنان در زادگاهش قرطبه اسپانیا نصب است همچنین سیارکی در آسمان با نام (۸۳۱۸ ابن رشد) به نام وی نام‌گذاری شده است.
ابن رشد به فلسفه با نگاهی غیر از نگاه ابن سینا و فارابی می‌نگرسیت او فلسفه شرق اسلامی را که آمیخته با کلام و عرفان و تصوف بود نقد می‌کرد و حوزه فلسفه را مستقل از دین می‌انگاشت البته بین دین و فلسفه تفاوت می‌گذاشت ولی به تضاد آن دو با یکدیگر قائل نبود اما ممزوج شدن این دو با یکدیگر یعنی تبدیل دین به فلسفه و فلسفه به دین را شدیداً انکار می‌کرد براساس همین طرز فکر کتاب‌هایی همچون فصل‌المقال در رد فصل‌التفرقه
بین الاسلام و الزندقه امام غزالی و یا الکشف عن مناهج الادله را نگاشت.
او فلسفه را بی‌پیرایه می‌خواست به همین دلیل بود که در بین اروپاییان قرون وسطی به عنوان مهم‌ترین شارح ارسطو شناخته شده بود آراء و نظریات وی در رنساس تاثیر داشته است این مطلب امری غیرقابل‌انکار است دلیل این امر شاید نفی فلسفه اسکولاستیک و ندای بازگشت به ارسطوگرایی باشد، و این چیزی بود که اروپایی آن زمان نیاز داشت یعنی عقلانیت صرف و بازگشت به ارزش‌های یونان باستان.
عجیب اینجاست که چنین شخصی تا قرون متاخر در بین مسلمانان شناخته شده نبوده است حتی فلاسفه اسلامی نیز به او بی‌مهری روا داشته‌اند. او که تنها با یک کتاب تهافت‌التهافات که در رد تهافت‌الفلاسفه غزالی نگاشت بر فیلسوفان منت گذارد که ایراداتی که تا مدت‌ها همچنان بر فلاسفه وارد بود را پاسخ گفت اما شرقیان هیچ نامی از وی در آثار، نقل قول‌ها و تذکره‌های خود نیاورده‌اند. این‌که آثار ابن رشد بین جوامع مسلمان قبول عام نیافته است عللی دارد. از آن دست، می‌توان به تفاوت نگرشی او در فلسفه با دیگر فیلسوفان به خصوص فیلسوفان شرق اسلامی بود. وی به گسست فلسفه از دین قائل بود، نیز روش شرقیان در تعامل با فلسفه را خوش نداشت که آن را با کلام و عرفان آمیخته بودند بلکه قائل به بازگشت به فلسفه ناب و اصیل بود که ارسطو در نظر او، آن بود. این شیوه نگرش در گمنامی وی بی‌تاثیر نبوده است، مثال تاریخی را نیز نمی‌توان نادیده گرفت و از کنار آنها به سادگی گذشت در جامعه‌ای که تفکر اشعری حاکم است و فقها و محدثین بر جامعه حکم می‌رانند طبیعی است آزاداندیشی، همچون ابن رشد بایکوت شود گویند در اندلس هشتاد هزار نسخه از اثار وی سوزانده شد او که روزگاری قاضی‌القضات قرطبه بود تکفیر و زندانی شد. تا پایان عمر هم در تبعید و حبس خانگی به سر برد. اینها همه دست به دست هم داد تا ابن رشد در بین مسلمانان شخصیتی گمنام باقی بماند.


منبع: ابتکار