سعدی را بهحق «شاعر همه زمانها»، «شاعر جهانی» و نیز «شاعر انسانیت» خواندهاند.۲ این عنوانها بهراستی شایسته سعدی است؛ چرا که اندیشههای والا و انسانی او نه به زمان و دورهای خاص اختصاص دارد و نه به مکان و سرزمینی معین و نه به قوم یا ملتی مشخص.
«اول اردیبهشت ماه جلالی...» یاد روز سعدی
سعدیا، چون تو کجا نادره گفتاری هست؟
یا چو شیرین سخنت لعل گهرباری هست؟
(ملک الشعراء بهار)۱
سعدی را بهحق «شاعر همه زمانها»، «شاعر جهانی» و نیز «شاعر انسانیت» خواندهاند.۲ این عنوانها بهراستی شایسته سعدی است؛ چرا که اندیشههای والا و انسانی او نه به زمان و دورهای خاص اختصاص دارد و نه به مکان و سرزمینی معین و نه به قوم یا ملتی مشخص.
کلام شیرین و آکنده از حکمت و معرفت سعدی خیلی زود مرزهای زمان و مکان را در نوردید و بهسرعت به افقها و خطههای دور دست راه یافت: در اروپا، پس از آنکه آندره دُریه (Andre du Ryer) به سال ۱۶۳۴، گلستان سعدی را به زبان فرانسه ترجمه کرد،۳ نظر بسیاری از بزرگان و نخبگان علم و ادب فرانسه، از آن جمله ولتر، لافونتن، آلفرد دو موسه، هوگو و بالزاک، بهمنزلت شامخ و آثار گرانقدر این سخنور توانا و اندیشمند بزرگ اجتماعی جلب شد و آوازه شهرت و محبوبیت وی بدانجا رسید که چند صد نفر فرانسوی ـ و از جمله شماری از مشاهیر این کشورـ نام سعدی را برای اسم کوچک خود و یا فرزندانشان برگزیدند که از آن زمره میتوان از لئونارد سعدی کارنو (Léonard Sadi Carnot، دانشمند معروف فرانسوی، ۱۸۳۲ـ ۱۷۹۶) و نیز فرانسوا سعدی کارنو (Francois Sadi Carnot، ۱۸۹۴ـ۱۸۳۷) یاد کرد.۴
گفتنی است که شخص اخیر به مقام ریاستجمهوری فرانسه هم رسید و ناصرالدین شاه، ضمن خاطرات خود، از او نام برده است. این نکته نیز شایان ذکر است که در حدود ده سال قبل، ادیبان بزرگ فرانسه در مجمعی گرد آمدند تا درباره شعرای برجسته جهان به بحث و گفتگو بپردازند. آنان میخواستند بدانند که پس از «هومر» ـ سخن سرای سترگ یونان باستان ـ بزرگترین شاعر جهان کیست. مجمع مذکور پس از مباحثات مفصل و طولانی، سرانجام با رأیگیری مخفی، شیخ اجل سعدی را بهعنوان «بزرگترین شاعر جهان» برگزید.۵
در آمریکا هم، آرا و اندیشههای سعدی و چیرهدستی شگفتانگیز وی در سخنوری، اهالی ادب و اندیشه آن دیار را سخت تحت تأثیر قرار داد؛ تا آنجا که رالف والدو امرسُن (Ralph Waldo Emerson) نویسنده، شاعر و خطیب شهیر آمریکایی، درباره وی چنین اظهار کرد: «سعدی به زبان همه ملل و اقوام سخن میگوید و گفته او مانند هومر و شکسپیر و سروانتس و مونتنی همیشه تازگی دارد.»
وی گلستان را یکی از اناجیل و کتب مقدسه جهان شمرد و برآن بود که اندرزهای اخلاقی مندرج در آن، قوانینی جهان شمول است. همو ضمن خطابهای غرّا تحت عنوان «سعدی نیکسرشت» در مقام تمجید و تحسین وی داد سخن داده، مراتب ارادت و شیفتگی وافر خود را نسبت بدو چنین بیان داشت: «ای رهگذر، هنگامی که از برابر [خانه] سعدی میگذری، دیده بصیرت بگشا. در آستان این خانه آیین ادب به جای آر؛ زیرا آن کسی که در اینجا مسکن دارد، عقل و حکمت خداوند است. ایزدان آسمان با شادمانی برگرد چراغ زرین و فروزان وجود او حلقه میزنند و دختران پاکیزهروی و جوانان با گوهر بدین مرد حقیقت روی میآورند تا آن کس که از میان ایشان خلوصی بیشتر دارد، صفا بیشتر بیند. در این آستان صفا، هر قدر نیاز بیشتر، منزلت فزونتر!…»۶
بعضی از سخنوران مغربزمین، در مقام دلبستگی و شیفتگی نسبت به سعدی، تا بدانجا پیش رفتند که در مقام تقلید از او برآمده بعضی از مضمونهای دلنشین وی را به زبان مادری خود به زبان شعر در آوردند؛ از آن جمله است مادام دبورد والمور (Mme. Dsebordes Valmor) نویسنده و شاعر فرانسوی (۱۸۵۹ـ ۱۷۸۶) که عبارتی از دیباچه گلستان را به شرح زیر «… به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم، دامنی پُرکنم هدیه اصحاب را. چون برسیدم، بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت…» به زبان فرانسه به شعر در آورد و بدان، عنوان «گلهای سعدی» داد که ترجمه سه مصراع آن بدین شرح است:
«امروز خواستم از برای تو گل سرخ بیاورم؛
اما دامن خود را چندان از گل انباشته بودم؛
که گرههای بسیار استوار آن تاب نیاورد و از هم گُسست.»۷
و نیز باید از تأثیر شگفتانگیز این سخن سرای بزرگ در مشرقزمین یاد کردـ بهویژه در شبه قاره هند ـ که سخن شیرینش همانند قند فارسی شاعر همشهریاش، حافظ، به بنگاله هم رسید و همه طوطیان سخنور آن خطه را مجذوب و مسحور خود کرد.۸
همچنین جای آن دارد که در اینجا از فردریک انگلس ـ یار غار و همکار نزدیک کارل مارکس، بنیانگذار کمونیسم جدید ـ نیز یاد کنیم که ضمن نامهای بدو، در مقام ستایش از زبان فارسی به تمجید از سعدی و نیز فردوسی پرداخته است: «اگر دوست هر دوی ما، وایت لیک، که سخت در پی آن است که به زبانی جهانی دست بیابد، زبان فارسی را میشناخت، به جُسته و گُمشده خود دست یافته بود. فردوسی و سعدی توانستهاند به این زبان برسند.»۹
سرانجام، جای آن دارد از افتخار بزرگی یاد شود که سعدی با سرودن بیتهای سهگانه مشهور خود برای ملت ایران به ارمغان آورد؛ ابیاتی که با مصراع معروف «بنیآدم اعضای یکدیگرند» آغاز میشود. سعدی با سرایش این اشعار جاودانی که قریب به هشتصدسال قبل از صدور «اعلامیه جهانی حقوق بشر» ارائه شد، نه تنها «مُلک عجم» را گرفت که «بسیط زمین» را هم در نوردید و حتی به «دایره افلاک» پا نهاد. توضیح آنکه حدود ۴۰ سال قبل، اخترشناسان سفینهای را به نام «Voyager 2» راهی فضا کردند که منظومه شمسی را پشت سر گذارد و مأموریت علمی شگفتانگیزی را به فرجام رساند.
دانشمندان به امید آنکه در آینده روزی موجودات هوشمند فضایی بدین سفینه دست خواهند یافت، دو صفحه گرامافون در آن تعبیه و روی آنها مطالب گوناگونی ضبط کردند؛ که حاوی پیامی بود از دبیر کل وقت سازمان ملل متحد و نیز پیامی به زبان فارسی با این مضمون: «درود بر ساکنان کرات آسمانی» و در پایان، بیت معروف سعدی:
بنیآدم اعضــای یکدیگرنـد که در آفرینش ز یک گوهرند»۱۰
پینوشتها:
۱٫ محمدتقی، بهار (ملکالشعرا)، (۱۳۸۰)، دیوان اشعار، ج۱، ص ۶۰۲، تهران: انتشارات توس
۲ . درباره سعدی و آثار ماندگار او عناوین و اوصاف دیگری هم به کار بردهاند: از آن جمله به گفته دولتشاه سمرقندی «دیوان شیخ را نمکدان شعر خواندهاند» (تذکرهًْالشعرا، ص۲۲۳) و دکتر غلامحسین یوسفی که در توصیف شیرینی و دلنشینی سخنان سعدی، با استفاده از تعبیر مولانا، کلام او را «شربت اندر شربت» وصف کرده است. (یوسفی، ۱۳۹۱: ۶) شاعران معاصر نیز، در مقام توصیف منزلت والای شیخ اجل، از تعبیرها و عنوانهای جالب و گویایی استفاده کردهاند از آن زمره است عناوین زیر: «سلیمان سریر شعر» (سپیده کاشانی)، «معمار کاخ سخن» (غلامرضا قدسی)، «گل همیشه بهار سخنوری» (علی موسوی گرمارودی)، «شاعر بزرگ جهان» (نصرالله مردانی)، «حکیم امت، آموزگار بشر» (خلیل خلیلی)، «ماه سرافراز ادب و مهر خاور» (امیر محمود انوار) و بسیاری دیگر (مأخذ: ذکر جمیل سعدی، ج۳، صص ۴۷۷-۴۱۷)
۳ . چندی نگذشت که ترجمه گلستان به سایر زبانهای اروپایی هم آغاز شد: به سال ۱۶۵۱ Gentius آن را به زبان لاتینی برگردان کرد. سه سال بعد (۱۶۵۴)، Adam Olearius ـ سیاح مشهور ـ آن را به زبان آلمانی و در سال ۱۷۷۴ Stephen Sulivan آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرد و بعدها ترجمههای متعددی از آن صورت گرفت. ترجمه بوستان به زبانهای اروپایی از نیمه اول قرن نوزدهم آغاز شد. تا پایان این قرن هشت ترجمه از آن به زبانهای مختلف اروپایی انتشار یافت. (شکورزاده، ابراهیم، ۱۳۷۰: صص ۱۴ـ۱۱)
۴٫ شگفتا که فرانسوا سعدی کارنو، به احترام سعدی و کتاب گلستانش، گلهای سرخی را که در باغچه خانهاش پرورش میداد، به اسم «گل سعدی» نامگذاری کرده بود. در ضمن، بازماندگان او نیز، نسل اندرنسل، همچنان، نام سعدی را بهعنوان اسم کوچک خود، حفظ کردهاند.
۵٫ مرتضی مشایخی (۱۳۸۸)، چرا سعدی را کمتر میشناسیم (مقاله)، همشهری، ۲۰ مرداد ۸۸٫
۶ . مأخذ: نغمههای ایرانی. (نقل از گلستان مصحح دکتر یوسفی، ص۲۰۴)
۷ . گلستان مصحح دکتر یوسفی، ص۲۰۳
۸ . اشارهای است به بیت معروف حافظ: شکَر شکن شوند همه طوطیان هندر زین قند فارسی که به بنگاله میرود (حافظ مصحح محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، غزل ۲۲۵، بیت سوم)
۹٫ مقاله «سعدی، کهن گرای نوآور نوشته دکتر میرجلالالدین کزازی روزنامه اطلاعات، ۷ر۲ر۹۵
۱۰٫ مأخذ: مجله دانشمند، سال ۲۷، شماره ۷، مهر ۱۳۶۸، ص ۴۳ به نقل از مقاله «بنیآدم اعضای یکدیگرند» نوشته محمد اسفندیاری، مندرج در کتاب تساهل و تسامح، ۱۳۷۹، تهران: انتشارات آفرینه، ص ۵۴٫
منبع: روزنامه اطلاعات