سروی بلند در عرصه تئوری موسیقی ایران/ علی اکبر شکارچی

بسیار خوشحالم که بدین‌وسیله شادمانی و تبریک خود را در مورد دریافت جایزه کتاب سال هنر به دوست و هنرمند عزیز استاد داریوش طلایی ابراز کنم.

 

سروی بلند در عرصه تئوری موسیقی ایران

به بهانه انتخاب «تحلیل ردیف» به‌عنوان کتاب سال

 بسیار خوشحالم که بدین‌وسیله شادمانی و تبریک خود را در مورد دریافت جایزه کتاب سال هنر به دوست و هنرمند عزیز استاد داریوش طلایی ابراز کنم.

این جایزه ارزشمند برای کتاب «تحلیل ردیف» براساس ردیف میرزا عبدالله به روایت نورعلی خان برومند به ایشان اهدا شده است. این خبر را تلفنی از دوست و هنرمند عزیز دکتر محسن حجاریان شنیدم. بلافاصله به استاد طلایی زنگ زدم و پس از ابراز خوشحالی فراوان گفتم شما در سال 72 جایزه‌ای با ارزش‌تر از این از مردم و اهالی موسیقی دریافت کرده اید. شما در سال 1372 با انتشار مجموعه نت‌نویسی نوین ردیف به همراه اعلام نظریه بی‌بدیل‌تان در کتاب موجز «نگرشی نو به تئوری موسیقی ایران» دربی جدید برای فهم تئوری موسیقی دستگاهی گشودید و امروز که کتاب تحلیل ردیفتان به‌ عنوان بهترین کتاب هنر و موسیقی در سال 1395 انتخاب می‌شود از یکسو موجب خوشحالی مردم و موسیقیدانان ایران است و از سویی نشانگر آن است که داوران فرهنگی هشیارانه رویدادهای موسیقی را دنبال می‌کنند و با انتخاب شایسته‌شان این امید را زنده نگه می‌دارند که حق شناسی از زحمات کسانی که یک عمر را بر پای کنکاش در عرصه عمل و نظر موسیقی گذاشته‌اند هنوز زنده است و نفس می‌کشد.

دوستان؛

گرچه بارها در مناسبت‌های مختلف گفته ام، ولی به خاطر مدیون بودن به نظریه استاد طلایی در استخراج چهار نوع دانگ متفاوت از ساختار گوشه‌ها، باز هم می‌گویم؛ نظریه خلاقانه ایشان به‌طور کاربردی هم با گوشه‌های ردیف و هم با موسیقی اقوام ایرانی که به قول دکتر حجاریان از نظر «ارگانیک و ژنتیک» یکی هستند بسیار منطبق است. حقیقتاً وقتی به این نظریه دست یافتم، مانند این بود که زبانم برای گفت‌و‌گو با عزیزانم باز شد. نظریه ایشان برای نغمه‌پردازی دربی جدید به رویم گشود. من که بر دو نوع موسیقی «لرستان و بختیاری» و موسیقی دستگاهی احاطه کامل دارم. در تمامی اجراهایم خیلی شفاف چیدمان دانگ‌ها را، در هم‌آمیزی مقام‌های لری و دستگاهی به عیان می‌بینم و حس می‌کنم. به بیان دیگر آشنایی با این چهار نوع دانگ چراغ راهی‌است برای هر موسیقیدانی که پا به عرصه تکنوازی و آهنگسازی می‌گذارد و از سویی آنان‌که آموزش می‌دهند و آموزش می‌بینند، در بخش معرفی آناتومی ردیف، با ملودی‌های آغاز‌کننده و ملودی‌های شاخص که معرف گوشه هاست آشنا می‌شوند. جملاتی که ملودی‌های مُعرِف را می‌گسترانند و ملودی‌هایی که گسترش هر ملودی را غنی و تکمیل می‌کند، همه و همه مجموعه‌ای از ریتم‌های سیال را با ملودی‌های غنی در هم می‌آمیزند که در نهایت فرم گوشه را به جملات پایان و خَتم یا اصطلاحاً به فُرود می‌رساند.

حالت خاتمه «یا کادانس» در موسیقی کلاسیک غربی دارای آنچنان اهمیتی است که اگر تأثیر خوشایندی نداشته باشد قطعه زیبای خود را از دست می‌دهد. در تمامی گوشه‌های ردیف هم خاتمه یا فرود، بسیار شاخص به شکلی خوشایند و رضایتبخش، ساختار گوشه‌ها را جمع‌بندی می‌کند.لذا به اطمینان می‌گویم، آشنایی با اجزای گوشه‌ها که با رنگ‌های تیره و روشن در متن کتاب آمده است، در آموزش موجب می‌شوند که هم گوشه‌ها زود حفظ شوند و هم دیر فراموش شوند.

من به روان پاک کسانی که نظیر:عبدالقادر مراغه‌ای، صفی‌الدین ارموی و... دکترمهدی برکشلی، مرتضی حنانه، کمال پورتراب، محمد رضا لطفی و پرویز منصوری که در تبیین تئوری موسیقی ایران نظرات خود را به یادگار گذاشتند درود می‌فرستم و سپاسگزار و قدرشناسی خود را از حسین علیزاده، نریمان حجتی، دکترهرمز فرهت و مجید کیانی«که نظریاتشان در کتاب هفت دستگاه سراسر آموزنده است» ابراز می‌کنم و در نهایت به داریوش طلایی عزیز که مانند سروی بلند در عرصه تئوری موسیقی ایران قد کشیده‌اند و این افتخار را برای جامعه موسیقی آفریدند و جایزه کتاب سال هنر را دریافت کردند صمیمانه تبریک می‌گویم و برایشان آرزوی سلامتی و خلاقیت روز افزون دارم.

منبع: روزنامه ایران