یکی از سرگرمیهای مردم در روزگاران بسیار دور، نظر کردن بر آسمان و تعقیب حرکت اجرام آسمانی بوده است. انسانی که از چندی و چونی این گویهای نورانی آگاه نبود، هر روز روشنان فلکی را میدید که در آسمان ظاهر میشوند و از مشرق به مغرب در حرکتاند و در فصلهای مختلف جابجا میشوند.
یکی از سرگرمیهای مردم در روزگاران بسیار دور، نظر کردن بر آسمان و تعقیب حرکت اجرام آسمانی بوده است. انسانی که از چندی و چونی این گویهای نورانی آگاه نبود، هر روز روشنان فلکی را میدید که در آسمان ظاهر میشوند و از مشرق به مغرب در حرکتاند و در فصلهای مختلف جابجا میشوند. متفکران با امعان نظر در حرکت اجرام آسمانی و بهویژه دقت در حرکات روزانه آنها روشهایی برای تعیین زمان نظیر آغاز شبانهروز از طلوع آفتاب یا غروب آن و بعدها از نیمهروز یا از نیمهشب ابداع و ابتکار کردند و با ملاحظه هلال ماه و حالات تربیع و بدر و نقصان آن پس از کمال و رؤیت دوباره آن در پایان هر ماه هلالی، به استخراج تقویمها پرداختند و با توجه به تغییرات هوا و فرا رسیدن ایام کشت و زرع، فصلها را از یکدیگر جدا کردند. آنگاه برای اعمال دقت بیشتر در حرکات اجرام آسمانی صورتهای فلکی را ترتیب دادند و آنها را به صورتهای شمالی منطقهالبروج (صورتهای استوایی) و صورتهای جنوبی تقسیم کردند و دقت بیشتر در حرکت سیارات موجبات تصور افلاک را فراهم آورد.
برپایه تصورات خود زمین را در مرکز عالم قرار دادند و آن را ساکن پنداشتند و افلاک را متحرک و گردان خواندند. اخترشناسان چینی در حدود ۲۷۰۰پ.م برای دربارهای چین تقویمهایی تنظیم کردند و کاهنان مصر قدیم که تنها افراد مجازی بودند که به فراگیری دانش نجوم پرداختند، دورههای متناوب حرکات سیارات را معیّن کردند. حکیمان رصدبین بابلی ۷۰۰ سال پیش از میلاد به روشهای محاسبه حرکات سیارات دست یافتند و سرانجام ستارهشناسان هندی و ایرانی و اخترشماران و ریاضیدانان یونانی، بنیانگذاران دانشهای مختلف نجومی شدند.
ظهور ابرخس و بطلمیوس در مکتب اسکندریه موجبات رونق و شکوفایی دانش نجوم را فراهم کرد. تدوین کتاب «المجسطی» بطلمیوس، اساس محکمی برای دانش نجوم پیریزی کرد. او با بهرهمندی از اطلاعات دانشمندان پیش از خود نظریه زمین مرکزی را نظریهای غیر قابل انکار اعلام کرد؛ نظریهای که چهارده قرن پس از او حاکم مطلقالعنان عرصههای نجوم بودهاست. مدتهای متمادی دانشمندان علم نجوم از نظام زمین مرکزی و آثار بطلمیوس پیروی جانبدارانه کردند و شرحهای مستوفایی در تبیین نظریات او نوشتند. از قرن ۱۶ میلادی به بعد با ظهور کوپرنیک و کپلر و نیوتن قصر باشکوه نظام زمین مرکزی متزلزل شد و اساس و پایههای آن درهم ریخت و نظام خورشیدمرکزی جایگزین آن شد.
در نظام خورشیدمرکزی، زمین یکی از سیارات نهگانه منظومه شمسی است و خورشید یکی از صد میلیارد ستاره تشکیلدهنده کهکشان راه شیری است و کهکشان ما با همه عظمت خود یکی از یک میلیارد کهکشان آسمان بیکران است. درنتیجه آن همه عشقبازی با سیارات و ثوابت جای خود را به تحقیق و بررسی دقیق درباره زمین و فضا و اجرام آسمانی داد. هر صاحب خردی این تحقیقات را ارج مینهد؛ اما یک نکته فراموشکردنی نیست و آن این است که دوست و دشمن برآنند که ایرانیان صاحبان فرهنگی غنی و پربارند و ادب پارسی شاخه تنومند این فرهنگ است و شاعران و ادیبان در پرورش این درخت تناور سهمی شایان توجه داشتهاند و دارند.
لیکن پژوهشگران برای بهرهبردن از میوه این طوبی، نیازمند فهم و درک مسائلی هستند که امروزه نادرست بودن آن را خود همانند دیگران پذیرفتهاند، در حالیکه پیشینیان آنها را از مسلّمیات میپنداشتند. در سده ششم هجری وقتی که شاعر به معرکه دنیا نظاره میکرد، حقّه این شعبدهگاه را گردان و مهره آن را ثابت و استوار مییافت و میگفت:
نظاره میکنم ویحک در این هنگامه طفلانر که مشکین مهره آسوده است و نیلیحقه گردانش (خاقانی)
سراینده این بیت زمینه تصویر بیت را از آداب اجتماعی معمول در جامعه خود گرفته است، با این توضیح که هنگامهگیران با حقهای و چند مهره، با تردستی مردم را مسحور شعبدههای خود میکردند. گاهی در زیر حقه که دهانه آن بر روی زمین بود، مهره یا مهرههایی میافزودند و زمانی از زیر همان حقه، مهره یا مهرههایی میربودند. شاعر این عمل ملموس را با اطلاعات نجومی خود آمیخته است و به ابداع مضمون پرداخته و آگاهیهای او متکی بر نظریه زمین مرکزی بطلمیوس بوده است. لابلای صفحات دیوان شاعران بهویژه از سده پنجم هجری به بعد، از اصطلاحات علمی گوناگون و از جمله از اصطلاحات نجومی و احکام نجومی انباشته است. رنگ نیلگون آسمان و ستارگان نورانی آن و بلندای غیرقابل دسترس اجرام آسمانی در خیالانگیزی شعر شاعران و شرکت در ساختار تصویر سهمی شایسته توجه دارد.
این قبّة هزارچشم یکی از ابزار کار شاعران برای ابداع تصویر و سرودن مضامین است، فرمانروایان پهنه سخنوری برای ساختن تصاویر متنوع از کواکب ثابت و سیّار به گونههای مختلف بهره جستهاند و با تبعیت از اخترشماران، از اوج و حضیض اختران و شرف و هبوط آنها به سعد یا نحس بودن گویهای آتشین حکم کردهاند. حکیمان رصدبین برای کواکب طبیعتهایی قائل شدهاند و بر پایه این طبایع، از میان سیارات، سعد اکبر و نحس اکبر و سعد اصغر و نحس اصغر را تعیین کردهاند. منجمان احکامی همه چیز را به ستارگان و برجها نسبت دادهاند و امیران سخن از باورداشتهای آنان در ابتکار تصاویر بهره بردهاند. همچنین برای سیارات جایگاههای قوت و ضعف تصوّر کردهاند؛ مثلا جایگاه وبال سیاره مشتری را در دو برج جوزا و سنبله و شرف آن را در برج سرطان پنداشتهاند و شاعر خود را به سبب عدم مساعدت بخت، مانند مشتری گرفتار وبال دانسته است که اجازه رفتن به سوی خراسان را نمییابد تا تکیهگاهی قوی از بخت و اقبال پیدا کند و میگوید:
مشتریوار به جوزای دو رویم بـه وبالر چه کنم چون سوی سرطان شدنم نگذارند؟ (خاقانی)
و چون اوج کوکب در نظر ستارهشناسان محل قدرت و شوکت است، فردوسی سهراب را به خورشید تابان در برج دوپیکر مانند کرده است: بـه بـالا ز سـرو سهـی بـرتـر استر چو خورشید تابان به دوپیکر است
برای احتراز از اطاله کلام بدین اندک بسنده میشود. امید است که نگارنده این سطور با نقل چند شاهد مثال توانسته باشد هدف کتاب «نجوم قدیم وبازتاب آن در ادب پارسی» را برای خوانندگان مشخص کند. هدف معرفی اصطلاحات نجومی و تقویمی و یادکرد نمونههای مختلف از ادب پارسی، بهویژه دیوان شاعران است. نویسنده کوشیده است برای حل مشکلات نجومی تعلیقههایی برای شواهد امثال رقم زند و در این راه یاریکردن به دانشجویان و پژوهشگران را مدّ نظر داشته است.
*
نجوم قدیم وبازتاب آن
در ادب پارسی
دکتر عباس ماهیار
انتشارات اطلاعات
۷۵۲ ص، چاپ دوم: ۳۲هزار تومان
این کتاب مصور که محصول تلاشی چهلساله است، در شش گفتار و فصلهای متعدد مرتب شده است: گفتار یکم کلیات؛ گفتار دوم آسمان و افلاک؛ گفتار سوم دانش نجوم؛ گفتار چهارم صورتهای فلکی، گفتار پنجم اختر و هفت اختران، گفتار ششم کتاب آخر. بخشهای فرعی کتاب عبارتند از: پیشگفتار، منابع و مآخذ، فهرستهای چندگانه: آیات قرآنی، احادیث و امثال و اشعار عربی، اصطلاحات نجومی و منجمان، شکلهای صورتهای فلکی و جدولها و سایر اشکال، اشخاص، مکانها، فهرست تفصیلی.
منبع: روزنامه اطلاعات