جاعلان دوقرانیهای نقره
سابقه جعل و تقلب در سکهها به حدود 2600 سال پیش یعنی از همان زمانی که نخستین بار «لیدی ها» از طلا و نقره سکه زدند و بهعنوان پول از آن استفاده کردند بازمیگردد.
جاعلان دوقرانیهای نقره
سابقه جعل و تقلب در سکهها به حدود 2600 سال پیش یعنی از همان زمانی که نخستین بار «لیدی ها» از طلا و نقره سکه زدند و بهعنوان پول از آن استفاده کردند بازمیگردد. گمان میرود جاعلان اولیه با تهیه ابزارهای ضرب سکه، در آلیاژ طلا و نقره به کار رفته در سکهها دست میبرده و از این راه مقدار زیادی ثروت اندوزی میکردهاند برخی هم که جسارت این میزان از خطرپذیری را نداشتند، با خراشیدن اطراف سکهها از طرفی از وزن معمول سکه میکاستند و از طرف دیگر با این ادعا که احتمالاً سکه هایشان بر اثر برخورد با هم دچار ساییدگی شدهاند، راه را برای توجیه در صورت دستگیری بازمیگذاشتند.درباره نخستین تلاشها برای جعل اسکناس در ایران دو روایت وجود دارد. روایتی که به واقعیت نزدیکتر است، نخستین جاعل اسکناس در ایران را شخصی به نام «میرزا آقاخان» معرفی میکند که در دوره ناصری دست به این کار زد اما با همه مهارتی که به خرج داد، بر اثر یک اشتباه در بکارگیری کلمه «فقط» در عبارت «PAYABLE AT MESHED ONLY» (که روی اسکناسهای وقت مهر میشد) شناسایی و دستگیر شد. روایت دوم نخستین جاعل پول های کاغذی در ایران را یک تبعه روس به نام «الکساندر ایوانویچ» میداند که در دوره رضاشاه به همراه عدهای در زیرزمینی در جنوب تهران، اسکناسهای جعلی یک تومانی چاپ میکرد.با این حال تا دهههای اخیر بسیاری از جعلکنندگان پول، تلاش چندانی برای چاپ و تقلب در پولهای کاغذی نمیکردند. یکی به سبب در دسترس نبودن امکانات چاپ مانند کاغذ مرغوب یا جوهر مخصوص و مشابه رنگ اصلی اسکناسها و دیگری دشواری خرج کردن چنان مبالغی که احتمال شناسایی شخص متقلب را بسیار بیشتر میکرد.در اوایل حکومت پهلوی یک باند خانوادگی جعل سکههای نقره در تهران شناسایی و دستگیر میشوند، جاعل مردی بود به نام «ورشو خان تبریزی» 65 ساله، ساکن خیابان منیریه که با تهیه ادوات ضرب، سکههای دوقرانی (2 ریالی) تقلبی تولید و برای رو نشدن دست خود به کمک برادرش «ابراهیم خان» (45 ساله) پول ها را معمولاً نزد فروشندگان خرده پا یا رانندگان خطوط شهری خرج میکرد. اما با افزایش حجم پول های تقلبی در بازار، حساسیتها برانگیخته و نظمیه وارد عمل شده به پیگیری ماجرا پرداخت. نحوه شناسایی و دستگیری این باند و سپس محاکمه آنها در روزنامههای وقت منتشر شده است که میخوانیم.«از چندی پیش به این طرف دیده میشد در معاملات و داد و ستدها که به سبب کمی اسکناس، بیشتر با پول سفید (نقره) جریان دارد؛ دوقرانیهای سکه ضرب جدید قلب، رواج یافته که با یک زبردستی فوقالعاده تهیه شده است و چون در دست اغلب اشخاص دیده و جریان داشت، توجه اداره تأمینات را جلب و دستور کشف و دستگیری مرتکبین صادر شد.در سنوات قبل هم گاهی پولهای قلب دیده میشد که از طرف دوایر مربوطه مورد تعقیب واقع میگردید ولی چندان مهم نبود، اما چون این مرتبه رواج زیاد داشت، جدیتی برای دستگیری متهمین به عمل آمد. در نخستین مرحله چون مصرفکنندگان پولهای قلب بیشتر به صاحبان وسایط نقلیه که دقتی در آنها نمیکردند، پولهای قلب را تحویل میدادهاند به تمام شوفرها و بلیت فروش ها تأکید میکنند که مراقبت کنند. روز چهارشنبه 9 شهریور گزارش میشود، شخص نامعلومی یک دوقرانی قلب را شبانه به بلیت فروش داده و چون بلیت فروش مشکوک میشود آن را به چند مسافر نشان میدهد اما با آنکه هیچ یک از مسافران تشخیص قلب بودن آن را نمیدهند؛ مسافری که این پول قلب را داده بود بواسطه این مذاکرات مشکوک، پیاده میشود و میرود.»
با اطمینان یافتن از تقلبی بودن سکه دوریالی موضوع به اطلاع مقام های شهربانی رسانده و تحقیقات در محدودهای که مسافر مشکوک سوار و پیاده شده بود آغاز میشود. «در نتیجه تحقیقات به مأموران خبر میرسد که ابراهیم خان نام تبریزی که در آن نواحی منزل دارد و معلوم نیست کسب و کاری هم داشته باشد، نسبتاً خراج و عیاش بوده و پولهای زیادی خرج میکند و علاوه از خانهای که در آن حدود دارد، در یک خانه مجزا هم زنی را نگاه داشته است و به هردو خانه رفت و آمد میکند. ابراهیم مذکور مورد سوءظن واقع میشود و یکی دو روز مشارالیه را تعقیب و هردو خانه را تحت نظر قرار میدهند تا بالاخره در یکی از خانهها جویای ابراهیم میشوند، پیرزنی که خود را مادر ابراهیم معرفی میکند از پشت در جواب میدهد: صبح رفته و هنوز نیامده است، یکی از مأموران در را باز میکند و ابراهیم خان را متوحش و مضطرب مشاهده میکنند. بدواً شروع به تفتیش در اتاق کرده و رفتارهای اهالی خانه را زیر نظر میگیرد! و میبیند پیرزن که میگفته مادر ابراهیم خان هستم، بقچهای زیر چادر مخفی کرده و درصدد خارج شدن است! بلافاصله تحقیق میکنند و از زیر چادر، نیم تنه زنانهای بیرون میآورند که بعد از تفتیش 20 عدد دوقرانی دوخته شده از آستر آن خارج میکنند و بعد از دقت معلوم میشود که تمام قلب است.»با این کشف مأموران یقین میکنند که جاعلان را یافتهاند و با تفتیش بیشتر منزل بعضی از ادوات ضرب سکه را کشف و ضبط میکنند. در همین هنگام برادر ابراهیم خان (ورشوخان) به صورت کاملاً اتفاقی وارد منزل میشود و با دیدن مأموران قصد گریز داشت که او را هم دستگیر و مادر و دو پسرش را برای تحقیقات بیشتر به اداره تأمینات منتقل میکنند. در بازجوییها متهمان ابتدا جرم را انکار میکنند اما با توجه به شواهد و ضد و نقیض گوییها، بالاخره مجبور به اعتراف میشوند. در جریان اعترافات مشخص میشود ابراهیم خان و مادرش گرچه از موضوع ضرب سکههای تقلبی آگاهند اما خود در این زمینه مهارتی نداشته، بیشتر به خرج کردن سکههای تقلبی میپرداخته و جاعل اصلی همان برادری است که موقع تفتیش منزل به آنجا آمده و دستگیر شده است. «ورشو خان» در جریان استنطاق میگوید «من با شصت و پنج سالی که از عمرم میگذرد در این فن اختصاص (مهارت) دارم و مهارت من به قسمی است که کمتر اشخاص میتوانند بفهمند که این سکهها قلب است، مگر صرافهای دقیق! به برادرم هم مطمئن بودم که در خرج کردن این پول ها ماهر است، بنابراین تصور نمیکردم کشف شود.» ورشو خان همچنین به داشتن همدست دیگری به نام محمودخان (38 ساله) اعتراف میکند که در ساخت قالب سکهها به او کمک کرده است. محمود خان هم جلب و به اداره تأمینات آورده میشود و گرچه «مراتب را تکذیب کرده لیکن بنا بر دلایلی متعدد معلوم میشود، علاوه بر تهیه ادوات چندی نیز به جهت قلب سکه به منزل ورشوخان میرفته است.با ارسال پرونده به دادگاه جنایی، متهمان محاکمه شدند. دادگاه احتمالاً با توجه به همکاری فاطمه (ملقب به علویه) مادر ورشوخان در جریان تحقیقات و احتمالاً کبر سن وی، برای او از جهت مشارکت در ساخت و ترویج سکههای قلب قرار منع تعقیب صادر کرد ولی با توجه به میزان ادله و شواهد که «از مراجعه سطحی به اظهارات و بیانات متهمان و ملاحظه کیفیت و طرز و اسلوب اظهارات آنها که حقیقت را به فراغت بال بیان کردهاند، مجرمیت آنها را محرز میدارد و انکار سست و بدون دلیل آنها آنهم با عباراتی متفاوت مؤثر بر اقاریرشان نیست و اینگونه انکار بیاساس بعد از اقرار غیرموجه است.» متهمان به جرم ترویج و به مصرف رساندن سکه قلب به اعمال مجازات مطابق ماده 93 قانون مجازات عمومی محکوم شدند. براساس این قانون، هرشخصی که شبیه مسکوک طلا یا نقره رایج را بسازد یا عالماً در ترویج مسکوکات قلب شراکت کند یا آن را داخل در مملکت نماید، محکوم به حبس با اعمال شاقه از سه تا پنج سال میشد. با این حال قاضی برای متهم ردیف سوم (محمود خان) با توجه به ماده 20همان مجموعه قوانین که اذعان میداشت «هرگاه کسی قصد جنایتی کرده و شروع به اجرای آن بنماید ولی بواسطه موانع خارجی که اراده فاعل در آنها مدخلیت نداشته قصدش معلق یا بیاثر بماند و جنایت منظوره واقع نشود، مرتکب به حداقل مجازاتی که به نفس جنایت مقرر است محکوم خواهد شد و اگر مجازات جنایت اعدام باشد مرتکب به حبس غیردائم با مشقت محکوم میشود.» تخفیف قائل شد و محمودخان برخلاف دو برادر تبریزی تنها به 3 سال حبس با اعمال شاقه محکوم شد.
منابع: روزنامه اطلاعات وکوشش 18 - 16آذر 1309