وحی یا تجربه وجودی در فلسفه یاسپرس / عبدالله نصری

برخی از فیلسوفان اگزیستانس به تحلیل پدیده وحی پرداخته اند. برخی از آنها همان تفسیرکلام سنتیرا از وحی پذیرفته ند و برخی دیگر آن را به تجربه وجودی فرو کاسته اند. یاسپرس از گروه دوم است. وی با توجه به تفسیری که از انسان ومراتب وجودی او ارائه می دهد،وحی را به عنوان یک نوع آگاهی درونی می پذیرد.بع زعم وی، اگر انسان در مرتبه هستی داری قرار گیرد، در مواجهه با متعالی به یک روشن گری وجودی خاص دست میابد که از آن به وحی عام تفسیر می شود.

 

برخی از فیلسوفان اگزیستانس به تحلیل پدیده وحی پرداخته اند. برخی از آنها همان تفسیرکلام سنتیرا از وحی پذیرفته ند و برخی دیگر آن را به تجربه وجودی فرو کاسته اند. یاسپرس از گروه دوم است. وی با توجه به تفسیری که از انسان ومراتب وجودی او ارائه می دهد،وحی را به عنوان یک نوع آگاهی درونی می پذیرد.بع زعم وی، اگر انسان در مرتبه هستی داری قرار گیرد، در مواجهه با متعالی به یک روشن گری وجودی خاص دست میابد که از آن به وحی عام تفسیر می شود. این نوع تجربه وودی با مراقبه و تامل در متعالی و تفکر در وظایف خود و در ارتباط با دیگران تحقق پیدا می کند. وحی عام در ارتباط با ایمان فلسفی است که یاسپرس به دفاع از آن می پردازد. این ایمان در مقابل ایمان دینی قرار دارد.در ایمان فلسفی، فرد فقط به تجربیات شخصی خود پایبند است و هرگز آن را برای دیگران معتبرنمی داند. در این نوع ایمان،التزام به هیچ دینخاصی ضرورت ندارد. ایمان فلسفی در ارتباط با علم و سنت استو از آن بهره برداری می کند.

نامه حکمت 1386 شماره 10

دریافت مقاله

 

منبع: پرتال جامع علوم انسانی