سِحر ساز / محمدعرفان رفیعی

استاد جلیل شهناز در طول چندین دهه فعالیت هنری، آرزوها و آمال چند نسل را با تار خود نواخت و بر طبق نظر صاحب نظران داخل و خارج از کشور، از برترین تکنوازان تار در جهان به شمار می آید.

به بهانه سومین سال درگذشت شهنواز موسیقی ایران ، استاد جلیل شهناز

در تمام ۱۰۰سالی که موسیقی ایران درگذر زمان دستخوش جدل های مربوط به تجدد و سُنت و یا ردّ و قبول توسط دولت ها بود، جلیل شهناز موسیقیدان و نوازنده شهیر تار، فارغ از همه جنجال ها با تار خود به نیایش می پرداخت و هر لحظه ، خود را به معبود والا نزدیک تر و نزدیک تر می دید.

در نوای تار او هم مهر مادرانه بود، هم ذوق کودکانه و هم رنج و صلابت پدرانه.ساز او گاه داستان عشق دلدادگان، گاه حماسه شجاعان و گاه حکمت پیران جهاندیده را روایت می کرد و به طور کلی ساز وی برگرفته از دوران هاست.

هنرمندی که مضراب او صدای ملت ایران است،صدای تاریخ است،صدای گذشته هاست، صدای قرون و اعصار است، صدای عرفان و معرفت و فرهنگ است. فریاد فریدالدین عطار نیشابوری است که زیر تازیانه مغول نالید،فریاد کمال الدین اسماعیل اصفهانی است که زیر ستوران مغول جان به جان آفرین تسلیم کرد، فریاد اصفهان است در فاجعه افغان ، فریاد ایران است در حمله عرب و صدای همه شادی ها و لبخند‌ها و بالاخره صدای تاریخ است.

جلیل شهناز در سال ۱۳۰۰ در اصفهان به دنیا آمد و در خانواده ای که همه اهل ذوق و هنر بودند بالید. پدرش شعبان خان و برادرانش حسین و علی از موسیقیدان بزرگ زمان بودند و سایر اعضای خانواده نیز با این مقوله آشنایی داشتند. چنانچه عموی او «غلامرضا سارنج» از کمانچه نوازان بنام بود و دایی اش «عباس سروری» نیز از نوازندگان پر آوازه تار بود.

حضور او از زمان کودکی و نوجوانی در محافل هنری شهر اصفهان، تاثیر فراوانی بر روح و روان وی داشت و استعداد هنری اش در محیطی آکنده از شعر، موسیقی، نقاشی و … رشد کرد و حس زیبایی شناسی خداداد او به نهایت شکوفایی رسید. مکتب غنی اصفهان در آن روزگار با خوانندگانی چون: سید رحیم اصفهانی، حبیب شاطر حاجی، صدرالمحدثین، طاهرزاده، ادیب خوانساری و جلال تاج اصفهانی و نوازندگانی چون: اکبر خان نوروزی(تار)،غلامرضا سارنج(کمانچه)، حسین یاوری (نی)،حسین شهناز(تار) و بسیاری دیگر،همچون بهشتی برای موسیقی سنتی ایرانی بود.

تلاش و پشتکار زیادی که جلیل نوجوان از خود بروز می داد، موجب پیشرفت سریع وی در موسیقی شد؛به طوری که از ابتدای جوانی در زمره نوازندگان مطرح اصفهان درآمد و هفته ای سه روز در رادیو اصفهان به همراه استاد فقید جلال تاج اصفهانی برنامه اجرا می کرد. وی همچنین در نواختن سازهایی چون تنبک، سنتور، ویولون، سه تار و همچنین آواز دارای مهارت های قابل توجهی گردید که نمونه های موجود از این آثار مؤید این مدعاست.

جلیل شهناز در سال ۱۳۳۶ بر حسب علاقه وافری که به فعالیت در عرصه موسیقی داشت و به دعوت سازمان رادیو به پایتخت آمد و به فعالیت های هنری پرداخت و به رادیو تهران که آن زمان تنها در حومه تهران شنونده داشت، راه پیدا کرد و پس از آن بود که فعالیت خود را با رادیو ایران نیز آغاز کرد.

در تهران و در رادیو بود که جلیل شهناز همکاری خود را با بزرگان موسیقی مکتب تهران آغاز کرد و نوای تار وی فراگیر شد و همگان را مجذوب خویش ساخت. قطعات بسیار زیبا و متنوعی که با صدای تار وی شنیده می شد، به زودی او را به عنوان یکی از نوازندگان طراز اول کشور ، با صدا و تکنیک منحصر به فرد تارش معرفی کرد.

آثار گرانقدر بسیار زیادی از این دوره فعالیت های شهناز در برنامه های گلها، علی‌الخصوص در برنامه گلهای جاویدان و برگ سبز و همچنین در برنامه «ساز تنها»موجود است. همچنین وی در کنسرت های متعددی همراه با استادان بزرگ آن دوران شرکت کرد که در آن ارکستر ها استادانی همچون ابوالحسن صبا،مرتضی محجوبی، رضا ورزنده و حسین تهرانی حضور داشتند.

از معروف ترین این ارکستر ها می توان به ارکستر استاد حسین یاحقی ، گروه یاران ثلاث همراه با استاد تاج اصفهانی و استاد حسن کسائی)و همچنین گروه «اساتید موسیقی ایران» به سرپرستی استاد فرامرز پایور اشاره داشت.

پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و تعطیلی موسیقی رادیو و خانه نشینی اساتید موسیقی، مدتی ساز شهناز به طور عمومی به گوش مردم نرسید. در این زمان به جز چند اجرای محدود در داخل و خارج از کشور، بیشتر اهل دل و نزدیکان استاد، شنونده ساز او در محافل اُنس و ادب بودند.

آثار بدیع و ارزشمندی که از تار نوازی‌های استاد جلیل شهناز بعد از سن ۶۰ سالگی در این دوره وجود دارد، حاکی از کمال روز افزون نوای تار وی است؛ به طوری که می توان گفت تار شهناز در طول زمان، آرام آرام خاص تر و خاص‌تر شده و وجود و شخصیت مستقل خود را یافته است. از همین روست که وی را پایه گذار یکی از عالی ترین سبک های تار نوازی می دانند.

جلیل شهنار تا اواخر عمر و تا جایی که شرایط جسمانی به وی اجازه می داد، دست از تار نوازی برنداشت و صدای تار او تا آخر صلابت و زیبایی خود را از دست نداد. وی دارای نشان هنری درجه یک کشور بوده و در سال ۱۳۸۳ به عنوان چهره ماندگار هنر و فرهنگ ایران معرفی شد.

تار نوازی جلیل شهناز و سیر تکاملی آن را به طور کلی می توان به چهار دوره تقسیم کرد:

دوره اول (۱۳۲۰-۱۳۳۵)

این دوره در شهر اصفهان و تحت تاثیر مکتب موسیقی این شهر است که بیشتر به صورت آواز محور است؛ زیرا به دلیل تاریخچه سیاسی و مذهبی آن، هنرمندان این خطه برخورد محافظه کارانه تری با ساز داشته اند و بیشتر به کلام و آواز پرداخته اند.

از آثار این دوره که مصادف با ایام جوانی استاد جلیل شهناز است، می توان به اجراهای متعددی اشاره داشت که به همراه آواز استاد محمد طاهرپور و استاد جلال تاج اصفهانی بوده است که از مهمترین نمایندگان مکتب اصفهان به شماره می آیند.

در ایــن دوران، استادانی همــچــون حسن کسائی،غلامرضا سارنج،ارسلان درگاهی،سعادت الله نورده ایشان را همراهی می کردند که تمام جواب آوازهای استاد شهناز در این دوران تحت تاثیر کلام و وزن شناسی خواننده است و قطعات ضربی نیز متاثر از اوزان شعری و آوازی که این تاثیرات نیزبی ارتباط با همنشینی و هم صحبتی ایشان با استاد بزرگ ادبیات علامه جلال همایی نبوده است.

 

دوره دوم(۱۳۳۶-۱۳۵۷)

در این دوران عمدتاً اجراهای ایشان در برنامه های رادیو بویژه برنامه گلها رغم خورد. در این دوران، آواز خوانندگانی چون تاج اصفهانی،ادیب خوانساری، بنان، قوامی،ایرج،گلپایگانی،نوذر و .. را شامل می شود که علاوه بر حفظ حالات جواب های آواز غنی و متاثر از کلام، جنبه های سازی در نوازندگی وی رشد می یابد و به عبارت دیگر نوازنده علاوه بر جواب مو به موی آواز با ساز به گسترش و پرورش ملودی در راستای همان جملات می پردازد و در حقیقت در این دوره ساز و آواز مکمل یکدیگرند.

 

دوره سوم(۱۳۵۸-۱۳۷۳)

در این دوره از نوازندگی استاد شهناز، به آثار ایشان پس از انقلاب بر می گردد که ضمن در بر داشتن خصوصیات دوره های قبلی ــ یعنی توجه به کلام خواننده و نیز جمله پردازی در راستای آواز خوانده شده ــ ساز نقش هدایت کننده تری را بر عهده می گیرد. در این دوره، شهناز در جواب آواز خواننده، ملودی های آوازی را نیز گسترش داده و خود ساز بیانگر ملودی آوازی می شود که نقطه اوج خلاقیت نوازندگی است.

در این دوره، استاد شهناز به دعوت دوست دیرین خود استاد پرویز یاحقی، آثاری را در ۱۲ مقام موسیقی ایرانی و در سه مرحله ۱۰ ساعته ضبط می کند. در این سال ها استاد جلیل شهناز علاوه بر ضبط به همراه استاد یاحقی، اجراهای بسیار زیادی را در زادگاهش به همراه یار دیرین خود «استاد حسن کسائی» و با خوانندگی استاد علی اصغر شاهزیدی ، استاد تقی سعیدی ، استاد احمد مراتب و استاد محمد بطلانی، به یادگار ضبط می نماید، که در اغلب این آثار گهر بار، ادیب فرزانه استاد منوچهر قدسی به دکلمه اشعاری از سرایندگان بزرگ شعر و ادب فارسی پرداخته است.

در این دوران، استاد علاوه بر ضبط های خصوصی، به ضبط های استودیویی نیز روی آورده و آثاری را به صورت بی کلام و با همراهی استادان اسدالله ملک،منصور صارمی،همایون خرم،پرویز یاحقی و فضل الله توکل ضبط و منتشر کرد. همچنین آثار با کلامی را نیز با محمد رضا شجریان،علی رستمیان،شهرام ناظری، علی اصغر

 

امّا دوره چهارم(۱۳۷۳-۱۳۸۳)

در رابطه با آثاراین دوران که گاه به صورت تک نوازی و گاه به صورت همنوازی و با اجرای خواننده اجرا شده است نیز اشاره به چند نکته حائز اهمیت است. اجراهای کلاسیک شهناز در این گونه تک نوازی ها معمولاً با یک ضربی سنگین که معمولاً ریتم ۴ر۶ دارد، شروع می شود و بعد از آن معمولاً یک چهار مضراب اجرا شده و در انتها هم نوازنده به جملات آوازی می پردازد.

برخی این فرم تک نوازی های شهناز را به سیر تکاملی انسان نیز تشبیه کرده اند؛بدین ترتیب که قطعه ضربی سنگین که شنونده را با فضا و محیط دستگاه آشنا می سازد، اشاره به رشد تدریجی انسان در دوران کودکی و نوجوانی دارد، قطعه چهار مضراب که اوج هیجان و انرژی است، اشاره به دوران جوانی و میانسالی و توانایی های انسان در این دوران داشته و جملات آوازی پایانی به دوران پیری و پختگی انسان تشبیه شده است که هر چند از تحرکات و هیجانات دوران جوانی در آن خبری نیست، ولی جملات بسیار پر تامل، پر معنی و حکیمانه ادا می شوند.

استاد جلیل شهناز در طول چندین دهه فعالیت هنری، آرزوها و آمال چند نسل را با تار خود نواخت و بر طبق نظر صاحب نظران داخل و خارج از کشور، از برترین تکنوازان تار در جهان به شمار می آید. به قول استاد منوچهر قدسی: اگر کسی توانست صدای نجوای شبنم را روی برگ گل ها در یک صبح بهاری تعبیر کند،ما نیز می توانیم

تعبیری بجا از ساز شهناز داشته باشم.

استاد جلیل شهناز پس از تحمل یک دوره بیماری و رنج و محنت از دست دادن یارانی همچون استاد حسن کسائی،سرانجام در ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ چشم از جهان فرو بست و دوستدارانش را داغدار ساخت. روانش شاد و راهش پررهرو باد …

منبع: روزنامه اطلاعات