گوتلوب فرگه یکی از پایهگذاران مطالعات زبانی و بنیانگذار نحلهی فلسفهی زبان محسوبمیشود. او کار خود را با کندوکاو در ریاضیات و منطق، به منظور تأسیس یک زبان ایدهآل برای منطق و علم، آغاز کرد. فرگه در ادامه، با بررسی زبان طبیعی، نظریهی معنایی مبدعانهای را بنا نهاد که تأثیرات مهمی بر نظریات پس از خود گذاشت.
از میان آموزه های قرآنی که نقشی اساسی در مجموعه معارف الهی و زیربنایی برای شناخت انسان و معارف پیوند یافته با او دارد، موضوع روح از جایگاهی ویژه برخوردار است. نگاشته حاضر در تلاش است با روشی توصیفی‑ تحلیلی و با رویکری اجتهادی به بررسی آیاتی که در آن واژه روح به کار رفته است بپردازد. برای برداشت دقیق تر از آیات، با دسته بندی آیات روح، به تبیین هر یک از گروه های آیات با استمداد از دیگر آیات، اقدام و آنگاه با لحاظ ترتیبی مشخص، در سیر هر بخش به رابطه هر یک از شاخه ها با سایر آیات اشاره رفته است.
با توجه به اهمیت و جایگاه محوری اسم «ربّ» در نظام معنایی قرآن کریم، در این مقاله با نگاهی تاریخی انتقادی به بازخوانی دیدگاه های دانشمندان مسلمان در مورد واژه «ربّ» و اشتقاق و معنای آن پرداخته می شود؛ تا ضمن دستیابی به تصویری روشن از روش های مورد استفاده در معناشناسی واژگان قرآنی و نتایج حاصل از آن، نقاط قوت و ضعف آن ها آشکار گردد و زمینه استفاده از روش های روزآمد جهت رفع نارسایی های موجود فراهم آید.
از روش های نوین تحقیق و پژوهش در قرآن کریم، معناشناسی واژه های قرآنی است. در این نگرش، پس از انتخاب کلمات کلیدی، برای رسیدن به شبکه معنایی، میدان های معناشناسی هر واژه به همراه ارتباط سیستمی میان آن ها بررسی شده تا برخی از لایه های معنایی آیات ظاهر گردد.
از گذشته دور قرآن پژوهان و مفسّران از روش های تفسیری گوناگونی که در طول سالیان بلند از مواجهه با فهم خطاب الهی استخراج کرده بودند، برای دست یابی به معانی آیات قرآن استفاده می کردند و تاکنون نیز خدمات ارزنده ای در این زمینه ارائه داده اند که راه گشای فهم معانی این کتاب آسمانی بوده است.
جریان های معنا شناسی معاصر را میتوان به دوره متقدم و دوره متاخر تقسیم کرد. در دوره متقدم که جریان های معنا شناسی، خصوصا در اروپای غربی،متاثر از دیدگاه های سوسور است، مکاتب معرفی شده عمدتا در تکمیل دیدگاه های او حرکت کرده اند. در حوزه اروپای مرکزی، جریان های برخاسته از فرانسه و دانمارک و حوزه آلمانی زبان و کشورهایی که تحت عنوان کشورهای اروپای شرقی شناخته می شوند،به همراه اشاره به حرکت های مختصری که در روسیه انجام شده بود، مورد توجه قرار گرفته اند.جریان های حوزه آلمانی زبان و کشورهای اروپای شرقی کمتر شناخته شده اند.
فرااخلاق علمی است که به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق می پردازد و معناشناسی مفاهیم اخلاقی، از مباحث این دانش به شمار می رود. مهم ترین بخش در تحلیل مفاهیم اخلاقی، مفاهیمی هستند که محمول جمله های اخلاقی قرار می گیرند و شامل مفاهیم ارزشی مانند «خوب» و «بد» و مفاهیم الزامی مانند «باید»، «نباید» و «وظیفه» هستند.
اخلاق از واژه هایی بشمار می رود که تاریخ آن همزاد و همراه با آفرینش انسان است؛ زیرا انسانیت انسان با اخلاق معنا پیدا می کند. بر همین اساس است که در آموزه های دینی بالاخص معارف قرآنی به اخلاق و مؤلفه های آن به صورت ویژه پرداخته شده است. قرآن کریم به عنوان آخرین وکاملترین ذخیره ی خداوند سبحان، به مؤلفه های اخلاقی نگاه بی بدیلی داشته است.
یکی از مباحثی که اندیشه فیلسوفان و اندیشمندان را در غرب و شرق به خود مشغول ساخته، تعیین ارزش صدق جملات دارای لفظ لاوجود و نیز چگونگی درک محتوای معنایی این جملات میباشد، به طوری که هیچ فیلسوفی را نمیتوان یافت که به این موضوع نپرداخته باشد. اما تا جایی که نگارنده مطلع است تاکنون بررسی معنی شناختی صرف، دستکم در زبان فارسی در قالب زبانشناسی درباره الفاظ لاوجود صورت نگرفته است. هدف از نگارش این مقاله طرح فرضیهای تازه در زمینه چگونگی ارجاع و طبقهبندی الفاظ لاوجود از دیدگاه معنیشناسی زبانی میباشد. به عبارت سادهتر، در این مقاله کوشش خواهد شد تا فرضیهای تازه در محدوده معنیشناسی و نیز شناخت ماهیت الفاظ لاوجود معرفی شود.
یکی از روشهای فهم متن، روش سمانتیک (semantics) یا معناشناسی است؛ این روش دو نوع است؛ معناشناسی تاریخی و معناشناسی توصیفی. در معناشناسی تاریخی، مفهومی را که از یک متن استخراج میشود در طول تاریخ قبل از پیدایش آن متن بررسی میکنند؛ تا به این سؤال پاسخ دهند که آیا آن متن، آن واژه یا مفهوم را به همان معنایی به کار برده است که در قبل به کار میرفت یا اینکه گذر زمان تغییر، تحول و تطوری در آن به وجود آورده است. در معناشناسی توصیفی نیز یک مفهوم، اصطلاح یا واژه با توجه به خود متن بررسی میشود؛ به این معنا که تمام مسائل مورد نیاز از جمله تعریف، انواع و عوامل یک واژه را از خود متن در میآورند. به مجموعه این دو سمانتیک یا روش معناشناسی گفته میشود که این روش موجب میشود در فهم، بررسی و تفسیر یک متن، خود متن را به سخن در آوریم و نه اینکه ما از طرف متن حرف بزنیم.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید