امروز با دو خطر رسانهها و دولتهای تکصدا و نامتکثر نه فقط گویشهای محلی بلکه زبانهای غیر معیار نیز در خطر نابودی و فراموشی بیشتر قرار میگیرند. دولتهای تک محور و تکصدا عموماً بدلیل وحشت خیالین از تنوع و تکثر قومی، زبانی و فرهنگی و اسیر شدن در ایدئولوژی ملیگرایی افراطی با سرکوب اقلیتهای مختلف و دیدن آنها به صورت خطر بالقوه و نه فرصت بالفعل کمتر اراده یا برنامه و خواستی را مصروف اهمیت بخشی مناسب به گویشها و زبانها میکنند.
زبان را خانه وجود دانستهاند. ابتنای حیات و سکونت گزیدن در هستی انسانی و تبدیل حیوان ناطق به انسان عاقل از مسیر زبان و گویش صورت میپذیرد. تجربه نشان داده درخصوص پدیدهها یا امور ساری و جاری که آدمی در آنها غرق یا در زندگی و زیستن است اندیشه و تأمل نیز کمتر صورت میپذیرد و زبان و پیرامونش نیز چنیناند.
زبان را خانه وجود دانستهاند. ابتنای حیات و سكونت در هستی و تبدیل حیوان ناطق به انسان عاقل از مسیر زبان و گویش صورت میپذیرد. تجربه نشان داده در پدیدهها یا امور جاری كه آدمی در آنها غرق یا در زندگی است اندیشه و تامل نیز كمتر میشود. زبان و پیرامونش نیز چنینند. با آوا، لحن و صدا بهدنیا میآییم
در میان غوغا و عطش دانشگاهخواهی ومیل دانشجویی جامعه ـ از والدین و افراد و تب و بازار كنكور تا سازمانها و اساتید و عنوان و نامجوییها ـ كاركرد دانشگاه چیست؟آیا راه آینده و حیات همه افراد یك جامعه باید از گذرگاه افسانهای دانشگاه بگذرد؟ چنین جذبه و عشق و كعبه آمال شدن وبدل گشتن به روایت اعظم ومعبد علم و سخن آخر و اول، از كجاست؟به راستی اگر امروز و با اضمحلال و تضعیف نفوذ حوزهها و مدارس سنتی، معابد و نهادهای دانشگاهی سر برآورده باشند، آیا چنین عصر جدیدی را بدون دانشگاه هم میتوان تصور كرد؟ در این صورت وضعیت جوامع و نهادهایشان چه خواهد شد؟موج مدركگرایی و عنوانجویی و دكتریخواهی و غرقاب مؤسسات كوچك و بزرگ،كهنه و تازهرسته، مجازی وحضوری، انتفاعی و غیرانتفاعی صدور مدارك و مدارج گذر و تقرب به سرمایههای فرهنگی و منزلتی فروخفته درشاهراه دانشگاه، ما را به كجا خواهد برد؟
...از آنجا که شباهت منافع آنان موجب هیچگونه اشتراکی، هیچ گونه ارتباط ملی یا سازمان سیاسی در بین آنان نیست، این خانوارها طبقه محسوب نمیشوند. به همین دلیل اینان از دفاع از منافع طبقانی خود به نام خویش ناتواناند و نمیتوانند این کار را از طریق مجلس یا با وساطت آن انجام دهند. آنان قادر نیستند خود نمایندۀ خویش باشند و دیگری باید نمایندگی آنان را به عهده بگیرد.
آیا تمام افعال ما در شبانه روز وگذر عمر مبتنی بر فكر و اراده و طرح و اندیشه كلی و قبلی است؟آیااصلا چنین چیزی (عمل بر مبنای اندیشه آنی و جاری) امكانپذیر است؟ اگر چنین نیست، رانه و موتور محركه افعال و كنشها و واكنشها ی ما در اجتماع چیست؟
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید