اخبار

نتیجه جستجو برای

نیکولو ماکیاوللی با نگارش آثاری چون «شهریار» و «گفتارها» تاثیری ماندگار در فلسفه سیاسی از خود بر جای گذاشت و بسیاری در توجیه اشکال متفاوت حکمرانی، از استبداد تا جمهوری، به او استناد جسته‌اند.

( ادامه مطلب )

البته دیدگاه بدیلی در کار است که هرگز تفوق نیافت و اکنون نیز شوربختانه از مد افتاده است، هرچند زمانی افراد بسیار معتبری همین دیدگاه را داشتند. تا جایی که من می‎دانم کهن‎ترین بیان صریح این دیدگاه به آلبریکو جنتیلی[i] برمی‎گردد؛ ایتالیایی‎ای که در دوران الیزابت اول درس‌گفتارهایی دربارۀ حقوق مدنی در دانشگاه آکسفورد ارائه می‎داد. جنتیلی ضمن سخن‎ گفتن از هموطنش [= ماکیاوللی] می‎نویسد: «او جایگاه بسیار رفیعی داشته و شایستۀ توجه و عنایت ماست.

( ادامه مطلب )

این ایده که شهریار چیزی است که وانمود می‎کند -یعنی یک کتاب ‎راهنمای علمی برای حاکمان جائر- نه تنها با [واقعیتِ] زندگی ماکیاوللی بلکه با نوشته‎های او نیز ناسازگار است؛ و صدالبته هرکسی که می‎خواهد شهریار را به‌مثابه یکی از اصلی‎ترین فقرات تبیین اندیشۀ سیاسی ماکیاوللی به کار گیرد، متوجه این نکته شده است.

( ادامه مطلب )

آوازۀ نیکولو ماکیاوللی مبتنی بر تناقض[i] عجیبی است؛ این تناقض به‎قدری واضح و آشناست که ما اغلب کاملاً آن را فراموش کرده‎ایم. ماکیاوللی پس از فروپاشی جمهوری فلورانس -که وی ۱۴ سال وفادارانه به آن خدمت کرده بود- به کار نگارش پناه برد و از این طریق کوشید از ملالت ناشی از تبعید و بطالت بکاهد. او اشعار یا دست‌کم ابیات و قصه‎ها و نمایشنامه‎هایی -ازجمله یک کمدی کلاسیک- نوشت.

( ادامه مطلب )

نیکولو ماکیاوللی[2] یکی از مناقشه‎برانگیزترین متفکران اروپایی است که قرن‎هاست جدال حول آرا و نظرات وی ادامه دارد. نوشتار مختصری که در ادامه می‎آید، ترجمۀ بندی از مدخل ماکیاوللی از دانشنامۀ فلسفی استنفورد[3] است که در ۹ بند به وی پرداخته است.

( ادامه مطلب )

شاید بتوان گفت که از جهاتی تمدن و ترجمه دو مولفۀ درهم‌تنیده‌اند؛ بدین معنا که هیچ ساحت تمدنی‌ای را نمی‌توان یافت که یا برآمده از ترجمه یا متأثر از آن نباشد -یا حداقل با تسامح می‌توان چنین حکمی را دربارۀ تمدن ایرانی-اسلامی پذیرفت: از دیروز ابدی سنتمان که تابعی از نهضت ترجمۀ متون سریانی و یونانی (در ضلع غربی امپراتوری اسلامی اولیه) و نهضت ترجمۀ متون ایرانشهری (در ضلع شرقی همان موقعیت تاریخی) بود تا این دهه‌های مواجهۀ ما با مدرنیته که در بُعد تأمین متون فلسفی و نظری آن، نهضت ترجمۀ دیگری آغاز شده است.

( ادامه مطلب )

مقاله ماکیاوللی در آثار هگل که بخش نخست آن در سایت فرهنگ امروز منتشر شده است کوشش کرد نخست با دوره بندی حیات هگل و تاریخ تکوین، تغییر و تکامل فکری و فلسفی او، جایگاه رسالۀ «دربارۀ نظام رایش» در مجموعۀ آثار هگل نشان داده شود. سپس با توضیحی کوتاه دربارۀ این نوشته اشاره‌ای به سنّتی که هگل بر زمینۀ آن این نوشته را تألیف کرده است شد. در بخش دوم این مقاله به اثر ماکیاوللی بر هگل در این رساله و نکات مهم مربوط به این رساله و مرتبط به بحث اشاره خواهد شد. سپس مروری کوتاه بر ردپای ماکیاوللی در سایر آثار هگل خواهد آمد و در پایان درسی را که ما در این وضع تاریخی و مسائل آن می‌توانیم از این رساله بیاموزیم از دیدگاه خود بیان خواهیم کرد.

( ادامه مطلب )

بازخوانی رسالۀ «دربارۀ نظام رایش»(۱) ماکیاولی «منشورات رایش» به مجموعۀ نوشته‌هایی گفته می‌شود که سنّتی حقوقی و مختّص تاریخ آلمان و متمایز از فرانسه و انگلستان را تشکیل می‌دهد. این سنّت پس از سقوط امپراتوری رُم و زاییدۀ موقعیت بوجود آمدۀ ویژۀ سرزمین‌های آلمانی‌زبان پس از رفرماسیون و در بستر مناسبات پیچیده بین منافع قیصرها و بیش از سیصد حکومت محلّی و همینطور اصناف و طبقات رایش، قبایل و امیرنشین‌ها شکل گرفت و بعدتر تحت تأثیر آموزۀ ماکیاوللیاییِ «Staatsräson» و آموزۀ حاکمیّت ژان بُدَن قرار گرفت. محققان این سنّت را مسیر ویژۀ آلمان در پیوستن به عصر جدید دانسته‌اند.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: