۵۱ سال از درگذشت مرموز تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ میگذرد. اگر چه اکنون کمتر کسی از قتل سیاسی تختی سخن میگوید، اما او همچنان شخصیتی محبوب است. در صفحه امروز به رازهای زندگی او از جمله درگذشت پرابهامش و حضورش در جبهه ملی پرداختهایم.
شب «غلامرضا تختی در اسطوره و فرهنگ ایران» با حضور جمعی از اندیشمندان، عصر چهارشنبه بیست و سوم خرداد، با همکاری مجله بخارا، در تالار حکمت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
هفدهم دی ماه سال 1346 جهانپهلوان غلامرضا تختی که دیگر نهتنها یک کشتیگیر، بلکه یکی از کنشگران موثر اجتماعی بود، به طرزی مشکوک در هتل آتلانتیک تهران فوت کرد. خبر مرگ او به سرعت فراگیر شده و گروههای مختلف اجتماعی نسبت به چند و چون آن اظهارنظرهای متعددی میکنند. برخی بر این باورند که تختی خودکشی کرده و بعضی دیگر، مرگ او را نتیجه عملیات ساواک میدانند. در هر صورت تختی به هر دلیلی از دنیا رفته بود و جامعه ایران یکی از جدیترین اکتیویستهای خود را از دست داد.
پنجاه سال پیش در چنین روزهایی غلامرضا تختی (5 شهریور 1309- 17 دی 1346) در اوج شهرت و محبوبیت، آنهمه عزت و احترام را گذاشت و رفت. هنوز هم مرگ جهان پهلوان در هالهای از افسانه و واقعیت تنیده شده و هرکسی از ظن خود در این مورد داد سخن سر داده و گره روی گره گذاشته است.کمتر کسی باور میکرد مردی با آن عزت نفس و کرامت اخلاقی خودش را کشته باشد.
تختی گفت همه را راحت میکنم و رفت نزدیکهای ظهر ۱۷ دی ۱۳۴۶ خبر تقریبا در شهر پخش شده بود … خبر خودکشی تختی ... هر کس به دیگری میرسید میگفت: آیا خبر داری تختی انتحار کرده است؟ هیچ کس نمیتوانست این خبر را باور کند. چون واقعا باورکردنی نبود. تختی و خودکشی؟ ... در وهله اول چنین به نظر میرسید که این هم یک شایعه است، ولی این خبر صحت داشت، تختی خودکشی کرد و در همان موقعی که عدهای با ناباوری خبر آن را میشنیدند، جسد جهانپهلوان در سردخانه پزشکی قانونی قرار داشت و پزشکان مشغول کالبدشکافی بودند تا علت مرگ قهرمان جهانی کشتی را دریابند
حسین میرزانیا: از مرگ مشکوک غلامرضا تختی، قهرمان نامدار ورزش ایران، نزدیک به نیم قرن میگذرد اما عبور اینهمه سال، نتوانسته شأن بیهمتای این چهره درخشان را در وجدان اجتماعی ایرانیان به فراموشی بکشاند. شاید یکی از مهمترین دلایل این رخداد آن باشد که تختی از جنس و جنم سنتی در تاریخ فرهنگ ایران است که به جریان عیاران، جوانمردان، فتیان و پهلوانان نامبردار است. 17 دی، سالمرگ تختی به خودی خود بهانهای است برای واکاوی دلایل اجتماعی این ماندگاری.
محمدعلی سپانلو، شاعر و منتقد ادبی در سال 1368 یادداشتی درباره غلامرضا تختی، کشتیگیر نامدار ایرانی، نوشت و برای نشر نقره به مدیریت محمدرضا اصلانی و سودابه فضائلی فرستاد. نقره در آتش سوخت و نشر منحل شد و یادداشت سپانلو هرگز منتشر نشد تا امروز که بعد از 25 سال در کتاب «جهان پهلوان» به گردآوری آرش تنهایی آمده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید