رضا داوری اردكانی، ١٥ خرداد ٨٥ ساله میشود. بیش از نیم قرن است كه حضوری انكارناشدنی در عرصه تفكر ایران دارد. از سال ١٣٤٦ كه دكترایش را گرفته در گروه فلسفه دانشگاه تهران تدریس كرده و از سال ١٣٧٧ با حكم سیدمحمد خاتمی، رییسجمهوری وقت، به ریاست فرهنگستان علوم منصوب شده است. داوری در كنار تدریس و ریاست فرهنگستان تا به امروز افزون بر ٥٠ كتاب و صدها مقاله نوشته است و به ویژه در سالهای پس از انقلاب، همواره به عنوان یكی از چهرههای اثرگذار در حیطه اندیشه مطرح است.
در میان نسلی از روشنفكران ایرانی كه در سالهای پایانی دهه ١٣٤٠ و اوایل دهه ١٣٥٠ خورشیدی پا به عرصه فكری و فرهنگی ایران گذاشتند، داریوش شایگان ویژگیهای منحصر به فردی داشت كه او را از دیگر روشنفكران همنسل خود چون سیدحسین نصر، رضا داوری اردكانی، داریوش آشوری، احسان نراقی و... متمایز میسازد. البته برخی از این روشنفكران با او در شماری از این ویژگیها و خصایص اشتراكاتی دارند، اما آنچه شایگان را یگانه میسازد، جمع این ویژگیها در یك فرد است.
روشنگری در خصوص مفاهیم نظری آنقدر اهمیت دارد که اگر دقیق انجام شود، ساختمان فکر و دانش ارتقا مییابد؛ لذا اگر چنین شرایطی به وجود نیاید، سرگردانی فکری از عواقب آن خواهد بود
شاید بهمعنای دقیق کلمه، نتوان شاهدی به دست آورد که قبل از قرن بیستم یا حتی در دورۀ باستان، در ارتباط با فلسفۀ تکنولوژی بحثی مطرح شده باشد. یعنی اینگونه به نظر میرسد که ابتدا امری به نام تکنولوژی رخ مینماید و سپس به آن پرداخته میشود. بنابراین زمانی که تکنولوژی وجود نداشته، بحث فلسفۀ تکنولوژی هم وجود نداشته است.
هویت اندیشی از دغدغه های مشترکی است که در اغلب گفتمانهای روشنفکری ایرانی مشاهده شده است. برخی در این کندوکاو هویتی به ناسیونالیسم باستانی،برخی به خویشتن اسلامی،برخی در سنتها و بوم گرایی،برخی به هویت سه گانه ایرانی(اسلامی،ایرانی و غربی) ، برخی به هویت دوگانه ایرانی(اسلامی و ایرانی)و برخی بر رابطه تفکر و هویت ،تأکید داشته اند. در بین گفتمانهای روشنفکری پس از انقلاب اسلامی، هویت اندیشی، مجدداً مورد توجه قرار گرفته است.
طبیعتاً آن چیزی که از من انتظار میرفت در این زمینه به آن توجه کنم، تجربهی ایرانی مواجهه با جامعهشناسی مدرن است که این تجربه چه ویژگیهایی داشته و چگونه صورت گرفته است؛ خود این واژهی تجربه و تجربهی ایرانی مقداری ما را به عالم تاریخ و مقداری هم به عالم پدیدارشناسی میبرد، بهویژه زمانی که مفهوم مواجهه هم در میان باشد؛ از طرفی باید تجربهی خود را به شیوهای پدیدارشناسی روایت کنیم و از سوی دیگر مواجهه مطرح است.
شرقشناسی به عنوان پدیدهای که در چند سده اخیر کشورهای شرقی با آن مواجه هستند، عبارت است از مطالعات و تحقیقاتی که کشورهای غربی در مورد مسائل تاریخی، اجتماعی، مردم شناسی، زبان شناختی، فرهنگی، مذهبی و غیره کشورهای شرقی انجام میدهند. در مورد اهداف و انگیزهها و شیوه پژوهشهای شرقشناسی نظرات متفاوتی بیان شده است که مهمترین آنها دو نظریه است. یکی اینکه شرقشناسی مجموعه مطالعات بیغرضانه و علمی است و اشخاص بنا به ذوق و علاقه به آن مشغول میشوند.
بسیاری از پدیدههای اجتماعی را در سه سطح (خرد، میانه و كلان) میتوان بررسی كرد. هدف این نوشتار توصیف و تحلیل تكتك آسیبهای اجتماعی نیست، بلكه پاسخ به یك سوال در سطح كلان جامعه ایران است. زندگی مردم ایران در سطح یك واقعیت كلان به نام «جامعه ایران» در نظر گرفته میشود و سوال این است كه چرا در این جامعه با «رشد فزاینده» آسیبهای اجتماعی روبهرو هستیم؟ (١) مطالب این نوشته در دو فراز تقدیم میشود. اول به ذكر آمارهایی كه تاییدكننده رشد فزاینده آسیبهای اجتماعی است، میپردازیم و در فراز دوم به عللی كه این رشد فزاینده را توضیح میدهد اشاره میكنیم.
وقتى فكر مىكنم به میلیاردمیلیارد كلمهاى كه هر روز و ساعت نوشته و گفته مىشوند و جویده ـ ناجویده مصرف و دور ریخته مىشوند، احساس مىكنم بهتر است هیچ ننویسم؛ زیرا به نظرم مىرسد هیچ اندیشهى جدّى و قابلتأملى نمىتواند از عهدهى سیل هردم فزایندهى تبلیغات و تبلیغات و تبلیغات برآید؛ سیلِ بىامانى كه در زبانِ زمانه مىتوان آن را «ترور تبلیغات» نامید!
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید