آسیب‌شناسی فعالیت موسسات خیریه در گفت‌وگو با عباس عبدی، پژوهشگر اجتماعی

1394/6/29 ۱۰:۴۷

آسیب‌شناسی فعالیت موسسات خیریه در گفت‌وگو با عباس عبدی، پژوهشگر اجتماعی

در شرایط كنونی جامعه، توسعه کمی و کیفی موسسات خیریه به امری ضروری مبدل شده است. چرا كه نه‌تنها دولت‌ها به تنهایی نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای فزاینده کشور باشند، بلكه موسسات خیریه در این بین به مثابه بازویی توانا برای دولت، یار غمخواری برای اقشار آسیب‌پذیر به حساب می‌آیند. این در حالی است كه تحولات اقتصادی و اجتماعی در عرصه‌های مختلف، امور خیرخواهی و نیکوکاری را هم تحت‌تأثیر قرار داده و جهان به سرعت به سمت تخصصی‌شدن پیش می‌رود. موسسات خیریه‌ای که با وجود محدودیت منابع و امکانات، اهداف و وظایف اجتماعی متعددی را می‌پذیرند و قصد خدمت‌رسانی دارند، چندان موفق نخواهند بود، بنابراین باید مسئولان به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی و سازماندهی کنند تا هر موسسه خیریه در یکی دو زمینه و موضوع معین وارد عرصه خدمت‌رسانی شود. عدم وجود بانک اطلاعات منسجم و فراگیر، از چالش‌های مهم کشور در موضوع موسسات خیریه و خدمت‌رسانی آنان است. در شرایط كنونی اطلاعات صحیح و قابل اعتمادی که بتواند مبنای برنامه‌ریزی قرار گیرد وجود ندارد، به همین دلیل نمی‌توان با اطمینان کافی به آمار عملکردها و خدمت‌رسانی‌ها توجه کرد و آنها را مبنای تصمیم‌گیری قرار داد. بسیاری از كارشناسان معتقدند نگاه دستگاه‌های دولتی در مواجهه با موسسات خیریه نباید یک نگاه از بالا به پایین و کارفرمایی و فرماندهی باشد. در عین‌حال همان افراد، خدمت‌رسانی را یک امر تخصصی می‌دانند.

 

بدون نیازسنجی نمی‌توان كنش‌های خیرخواهانه را سازماندهی كرد

رضا نامجو: در شرایط كنونی جامعه، توسعه کمی و کیفی موسسات خیریه به امری ضروری مبدل شده است. چرا كه نه‌تنها دولت‌ها به تنهایی نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای فزاینده کشور باشند، بلكه موسسات خیریه در این بین به مثابه بازویی توانا برای دولت، یار غمخواری برای اقشار آسیب‌پذیر به حساب می‌آیند. این در حالی است كه تحولات اقتصادی و اجتماعی در عرصه‌های مختلف، امور خیرخواهی و نیکوکاری را هم تحت‌تأثیر قرار داده و جهان به سرعت به سمت تخصصی‌شدن پیش می‌رود. موسسات خیریه‌ای که با وجود محدودیت منابع و امکانات، اهداف و وظایف اجتماعی متعددی را می‌پذیرند و قصد خدمت‌رسانی دارند، چندان موفق نخواهند بود، بنابراین باید مسئولان به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی و سازماندهی کنند تا هر موسسه خیریه در یکی دو زمینه و موضوع معین وارد عرصه خدمت‌رسانی شود. عدم وجود بانک اطلاعات منسجم و فراگیر، از چالش‌های مهم کشور در موضوع موسسات خیریه و خدمت‌رسانی آنان است. در شرایط كنونی اطلاعات صحیح و قابل اعتمادی که بتواند مبنای برنامه‌ریزی قرار گیرد وجود ندارد، به همین دلیل نمی‌توان با اطمینان کافی به آمار عملکردها و خدمت‌رسانی‌ها توجه کرد و آنها را مبنای تصمیم‌گیری قرار داد. بسیاری از كارشناسان معتقدند نگاه دستگاه‌های دولتی در مواجهه با موسسات خیریه نباید یک نگاه از بالا به پایین و کارفرمایی و فرماندهی باشد. در عین‌حال همان افراد، خدمت‌رسانی را یک امر تخصصی می‌دانند. به‌نظر آنها کار مهم مسئولان دولتی آموزش شیوه‌های خدمت‌رسانی و چگونگی مواجهه با مردم و تکریم انسان‌ها و معرفی مدیران لایق برای اداره موسسات خیریه است. به علاوه مسأله مهم و حایز اهمیتی چون نیازسنجی هم هست كه باید برای ترسیم نقشه راه در اختیار موسسات خیریه قرار گیرد. مباحثی از این دست سبب شد گفت‌وگوی کوتاهی با عباس عبدی پژوهشگر اجتماعی در ادامه سلسله مباحث صفحات «طرح نو» که به آسیب‌شناسی فعالیت موسسات خیریه در ایران می‌پردازد، داشته باشیم که از نظر خوانندگان می‌گذرد: 

****

در شرایط كنونی و در بسیاری از موارد شاهد تاسیس موسسه‌های متعدد خیریه هستیم كه در عمل در راستای اهداف مشابه موازی‌كاری‌هایی را انجام می‌دهند. این موازی‌كاری‌ها در پاره‌ای از موارد چالش‌های جدی را بر سر راه موسسات خیریه قرار داده است. با این توضیح وقتی از زیرساخت‌های كار خیر در یك جامعه سخن می‌گوییم مرادمان چیست؟

فعالیت خیریه نیز همچون همه امور بشری دستخوش تغییرات اساسی شده است و در جامعه امروز نمی‌توان با روش‌های سنتی این كار را انجام داد. در گذشته و قدیم، عمل خیر محدود به اطرافیان و اشخاص نزدیك به فرد بود، لذا هر كس می‌دانست كه نیازمند كیست؟ و به چه چیز نیاز دارد؟ و چه كسانی درصدد تأمین نیاز او هستند؟ حتی اولویت‌های نیاز جامعه نیز مشخص بود؛ ضمن این‌که برآوردن نیاز کاری غیرتخصصی بود. ولی امروز انجام هیچ‌كدام از این كارها از عهده یك نفر یا حتی یك نهاد خیریه یا افراد عادی برنمی‌آید، بلكه نیازمند زیرساخت‌های گوناگون است. زیرساخت‌های اطلاع‌رسانی، پژوهشی، نظارتی و...  برای نمونه ما الان نمی‌دانیم كه مردم جامعه ما بیشتر به چه نیاز دارند؟ و اصولا معیار تقدم و تأخر این نیازها چیست؟ مردم كدام مناطق نیاز بیشتری دارند یا به موضوع خاص مورد نظر ما نیاز بیشتری دارند؟ چه كسانی یا نهادهایی درصدد تأمین نیاز آنها هستند؟ آیا این كمك‌ها كافی است یا باز هم باید انجام شود؟ نحوه كمك‌رسانی چگونه باید باشد؟ با نیروهای محلی چگونه می‌توان همكاری كرد؟ وقتی كه این سوال را ریز‌تر كنیم، متوجه می‌شویم كه بدون زیرساخت‌های لازم نمی‌توانیم در جامعه امروز كنش‌های خیرخواهانه را سازماندهی كرده و جهت دهیم. در نتیجه رغبت مردم به آنها كم می‌شود یا كمك‌های آنان بی‌اثر یا كم‌اثر خواهد شد. اوج این مشكل را در اتفاقاتی مثل زلزله می‌توان به وضوح دید كه ناهماهنگی در كمك‌ها چه مشكلاتی را ایجاد می‌كند و سبب اتلاف منابع انسانی و مالی می‌شود. كمك به زلزله‌زدگان بدون زیرساخت‌های سازمانی و اطلاعاتی و نظارتی، اولا كم‌عمق، ثانیا ناپایدار و ثالثا كم‌اثر خواهد بود. زیرساخت‌های اطلاعاتی كمك می‌كند كه توزیع و شكل‌گیری موسسات خیریه متوازن و موثر باشند، ضمن اینكه مشكل فقط سازمان دادن كمك‌گیرنده نیست، بلكه سازماندهی نیكوكاران برحسب تخصص و توانمندی آنان نیز بسیار مهم است.

 

اگر چنانچه بتوان به جامعه‌شناسی شفقت در یك جامعه فكر كرد، آیا می‌توان بین این مفهوم و جامعه‌شناسی فعالیت موسسات خیریه، همنشینی و ارتباطی برقرار كرد؟ 

به دلایل متعددی كوشش و تقاضا برای مشارکت در امر داوطلبانه و خیریه در جوامع مدرن زیاد شده است. یك علت آن شكل جدیدی از وابستگی‌های اجتماعی است. همچنین پدیده بازنشستگی و داشتن اوقات فراغت و كوشش برای رضایتمندی از این اوقات از طریق كمك به دیگران ویژگی مهم در نظام‌های اجتماعی جدید است. هرچند این نظام‌ها به لحاظ اقتصادی پیشرفته شده‌اند و افراد نیازمند در جوامع خودشان كمتر شده، ولی رغبت به انجام عمل خیر به کشورهای دیگر سرریز شده است. بنابراین با افزایش سن و نیز بهبود سلامت و نیز افزایش رفاه و بازنشستگی در سنین میانسالی، زمینه برای افزایش تقاضای امر خیر فراهم شده است، هرچند این امر محدود به این گروه اجتماعی بزرگسالان نیست، بلكه افزایش همبستگی‌های اجتماعی و كاهش تعلقات گروهی و فرقه‌ای موجب شده كه جایگاه انسانیت و در نتیجه درد و رنج و لذت او در اندیشه انسان مدرن ارتقا یافته و انگیزه برای كمك به او نیز بیشتر شود.

 

به ‌نظر می‌رسد فقدان نیازسنجی و عدم شناخت خلأهای موجود در جامعه، برخی از موسسات خیریه را تنها به موسسه‌ای كه نام چنین موسسه‌ای را یدك می‌كشند، تقلیل داده  و در مقام عمل كارایی این موسسات در حدی كه روی كاغذ انتظار داریم، نیست. مقایسه‌ای بین كاركرد موسسه‌های خیریه نظام‌مند در كشورهای توسعه‌یافته و موسسات خیریه داخل ایران تا حدودی گواه این موضوع است. به‌عنوان مثال در كشور آمریكا نوزادانی كه به ترایزومی ٢١ (سندروم دان) مبتلا هستند از لحظه تولد عضو موسساتی برای كمك به این بیماران می‌شوند و خانواده بیمار، علاوه بر كمك‌‌های مادی از كلاس‌های آموزشی كه برای آموزش چگونگی برخورد با این كودكان تشكیل شده، استفاده می‌كنند. به عبارت دیگر گویی توان و پتانسیل موسسات مزبور نه‌تنها در مسیر رفع نیازهای اولیه، بلكه در مسیر توانمندسازی این كودكان صرف می‌شود. در چنین شرایطی چطور می‌توان به نیازسنجی كه در بالا به آن اشاره شد، دست پیدا كرد؟ آیا می‌توان انتظار داشت دولت در مورد فعالیت سمن‌ها اعلام نیاز كند؟ چطور می‌توان میان نیاز و متولیانی که می‌خواهند سمن داشته باشند، ارتباط  ایجاد کرد تا به نیازهای اساسی جامعه پاسخ داده شود؟

همان‌طور كه در پاسخ به پرسش اول عرض‌كردم، فقدان زیرساخت‌های لازم منجر به این می‌شود كه گردش اطلاعات درباره نیازها به درستی صورت نگیرد. ولی در ایران یك مشكل دیگر هم وجود دارد كه كار را بسیار سخت‌تر می‌كند. بی‌اعتمادی تاریخی میان دولت و سمن‌ها اجازه نمی‌دهد كه دولت دست سمن‌ها را برای اقدام مستقل و موثر به امور خیریه باز بگذارد و همواره می‌خواهد آنان تحت نظارت و مدیریت دولت باشند، در حالی كه در جوامع توسعه‌یافته، نه دولت چنین خواستی دارد و نه سمن‌ها اجازه این كار را می‌دهند.

 

آیا می‌توان انتظار داشت میان وضع اقتصادی و اجتماعی جوامع از یك طرف و میزان استقبال مردم از فعالیت‌های خیرخواهانه از سوی دیگر ارتباط معناداری وجود داشته باشد؟

 همان‌طور كه در پاسخ به پرسش اول گفتم رابطه مستقیمی میان توسعه‌یافتگی و میزان امر داوطلبانه و كمك به امور خیریه وجود دارد. هرچند این رابطه صددرصدی نیست و به عوامل فرهنگی هم بستگی دارد ولی شاخص‌های جهانی برای سنجش میزان كمك‌های خیریه و بخشندگی كشورها و رتبه‌بندی آنها وجود دارد كه موسسه CAF متولی آن است و براساس این شاخص‌ها كشورهای توسعه‌یافته در رتبه‌های بالای جدول قرار دارند. بنابراین اگر در جامعه خودمان دیدیم كه افراد طبقات بالاتر رغبت كمتری به این امر از خود نشان می‌دهند، حتما باید بپذیریم كه یك جای كار اشكال دارد و باید به ترمیم آن اقدام كنیم.

روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: