سالروز خروش مردمی در حمایت از دولت ملی مصدق درگفت‌وگو با عبدالعلی ادیب برومند

1394/4/30 ۰۹:۲۱

سالروز خروش مردمی در حمایت از دولت ملی مصدق درگفت‌وگو با عبدالعلی ادیب برومند

تیراندازی هم ٣٠ تیـر را متوقف نكرد علی ورامینی: به قول خودش با ادبیات وارد عرصه سیاست شد و این ادبیات بود كه وی را با دغدغه‌های كشورش آشنا كرد. جمع علاقه‌اش به ادبیات و سیاست بود كه لقب شار ملی از سوی دكتر مصدق را برای او به ارمغان آورد. عبدالعلی ادیب برومند كه می‌توان او را تاریخ جبهه ملی نام گذاشت در سال ١٣٠٣ و در استان اصفهان به دنیا آمده است. از ١٧ سالگی و تحت تاثیر شعرای مشروطه، شعر گفتن را شروع می‌كند. آنقدر زود با مساله سیاست روبه‌رو می‌شود كه می‌گوید خیلی زود بزرگ شده و بچگی كردن را اصلا به خاطر ندارد. در جوانی و در دانشگاه تهران حقوق می‌خواند. بعد از فارغ‌التحصیلی از پذیرفتن دادیاری دادگستری استان اردبیل خودداری می‌كند و به وكالت می‌پردازد.

 

تیراندازی هم ٣٠ تیـر را متوقف نكرد

علی ورامینی: به قول خودش با ادبیات وارد عرصه سیاست شد و این ادبیات بود كه وی را با دغدغه‌های كشورش آشنا كرد. جمع علاقه‌اش به ادبیات و سیاست بود كه لقب شار ملی از سوی دكتر مصدق را برای او به ارمغان آورد. عبدالعلی ادیب برومند كه می‌توان او را تاریخ جبهه ملی نام گذاشت در سال ١٣٠٣ و در استان اصفهان به دنیا آمده است. از ١٧ سالگی و تحت تاثیر شعرای مشروطه، شعر گفتن را شروع می‌كند. آنقدر زود با مساله سیاست روبه‌رو می‌شود كه می‌گوید خیلی زود بزرگ شده و بچگی كردن را اصلا به خاطر ندارد. در جوانی و در دانشگاه تهران حقوق می‌خواند. بعد از فارغ‌التحصیلی از پذیرفتن دادیاری دادگستری استان اردبیل خودداری می‌كند و به وكالت می‌پردازد. از آبان‌ماه ۱۳۲۸ كه جبهه ملی ایران به رهبری دكتر محمد مصدق بنیانگذاری شد و نهضت ملی كردن صنعت نفت در سراسر ایران جنب و جوش خاصی پدید آورده بود، از هواداران نهضت ملی ایران شد و با سرودن اشعار میهنی و سیاسی به همگامی با جبهه ملی و این نهضت ضداستعماری پرداخت. در سال ١٣٣٩ به همراه عده‌ای دیگر از اعضای سابق جبهه ملی، جبهه ملی دوم را پایه‌گذاری می‌كند و تا همین امروز هم این دلمشغولی را دارد. ادیب برومند در ٣٠ تیر ١٣٣١، ٢٩ ساله بوده است. با او به مرور این روز تاریخی نشستیم كه در ادامه می‌خوانید.

****

اختلاف مصدق و شاه از كی شروع و چطور به حادثه ٣٠ تیر ختم شد؟

چون قرار بود مجلس افتتاح شود، در افتتاحیه باید كابینه جدید معرفی می‌شد. ایشان (مصدق) رفت پیش شاه و اسامی كابینه را به وی داد. در لیست كابینه كه مصدق به شاه داد، خودش را متصدی وزارت دفاع ملی بیان كرده بود. شاه از این اتفاق ناراحت شد. گفت من هیچ‌وقت وزارت دفاع ملی را به كسی نمی‌دادم و این وزارتخانه همیشه صرفا برای شاه بوده و كسی حق دخالت در آن را ندارد. مصدق در جواب شاه بیان می‌كند كه ما در حالت جنگ هستیم. من هر ساعتی با افسری كار دارم. در این وضعیت افسر باید ابتدا از شما اجازه بگیرد بعد بیاید پیش من. ما با یك كشور مقتدر در حال دست و پنجه نرم كردن هستیم. نمی‌توانیم منتظر این روند باشیم كه افسران برای هر كاری در ابتدا از شما اجازه بگیرند. شاه هم می‌گوید كه برای من این امر میسر نیست كه وزارت دفاع ملی را به كسی بدهم. مصدق در جواب می‌گوید كه پس من استعفا می‌دهم. شاه هم از این پیشنهاد مصدق استقبال می‌كند و فرمان نخست وزیری به نام قوام‌السلطنه كه مجلس آن را انتخاب كرده بود صادر و به وی ابلاغ می‌كند. قوام كه مرد جاه‌طلبی بود و چندین بار هم از شاه رودست خورده بود، فورا فرمان را گرفت به كاخ نخست ‌وزیری رفت.

 

همان روز كه مصدق استعفا داد قوام انتخاب شد؟

بله. همان روز انتخاب شد و همان روز هم به كاخ رفت چرا كه قوام همیشه دوست داشت در كاخ نخست‌وزیری باشد.

 

اعتراضات از كی شروع شد؟

به مجرد اینكه قوام به كاخ نخست وزیری رفت، مردم اطلاع پیدا كردند و از اطراف

سر و صدا شروع شد. در روز ٣٠ تیر جماعت زیادی به خواست آیت‌الله كاشانی از بازار به سمت بهارستان رفتند. قابل ذكر است كه كاشانی با قوام مخالف بود. مردم كه به سمت بازار حركت كرده بودند شعار دادند: مرگ بر قوام، زنده باد مصدق. نظامیانی هم كه آمده بودند در ابتدا سعی می‌كردند كه با بلندگو با مردم صحبت و آنها را به آرامش دعوت كنند. همچنین سعی داشتند مردم را متفرق كنند. آنها می‌گفتند كه قوام كسی است كه شاه به او دستخط داده و باید احترام دستخط شاه نگه داشته شود. اما كسی به این سخنان گوش نمی‌داد و مدام شعارهای خود را تكرار می‌كردند. نظامیان كه می‌دیدند جمعیت لحظه به لحظه زیادتر می‌شود، شروع به تیراندازی هوایی كردند اما متوجه شدند كه این تظاهرات، تظاهراتی نیست كه با تیراندازی هوایی مردم متوقف شود. پس شروع به تیراندازی به سوی مردم كردند. می‌دانید كه نظامی‌ها هیچگاه مختار نیستند كه بدون اجازه شاه به سمت مردم تیراندازی كنند یعنی دستور شاه بود كه اگر با تیراندازی هوایی متوقف نشدند به سمت مردم تیراندازی كنید. عده‌ای مجروح و عده‌ای كشته شدند. مردم به قدری عصبانی بودند كه از كشته و مجروح شدن باكی نداشتند. حتی آنهایی كه مجروح می‌شدند و از آنها خون جاری می‌شد با خون خود می‌نوشتند كه زنده‌باد مصدق، مرگ بر قوام. اینهایی كه معمولا شنیده‌اید در این رابطه واقعیت دارد و افسانه نیست.

 

این درگیری‌ها تا كی ادامه داشت؟

تا نزدیك‌های سه بعدازظهر ادامه داشت. مهندس حسیبی و مهندس رضوی سراسیمه و بدون رعایت تشریفات معمول به دربار رفتند و به شاه گفتند با این ترتیبی كه نظامیان پیش گرفته‌اند تا یك ساعت دیگر تهران زیر و رو خواهد شد. شاه كه ترسید دامنه درگیری‌ها به كاخ برسد و حتی موجب سرنگونی‌اش شود دستور توقف تیراندازی‌ها را داد. اما مردم همچنان خشمگین بودند و شعار می‌دادند. عده‌ای هم زخمی‌ها را به مراكز درمانی منتقل می‌كردند. شعار‌ها علیه قوام همچنان تا شب ادامه داشت. قوام كه وضعیت را چنین دید مجبور شد كه استعفا بدهد. شاه هم دكتر مصدق را احضار كرد و به او فرمان نخست‌وزیری داد یعنی مردم در این قیام توانستند پیروز شوند و شاه با وجود میل باطنی‌اش «كه مایل نبود به مصدق فرمان نخست‌وزیری دهد»، اما این كار را كرد.

حتی بعد از اینكه قضایا تمام شده بود و مردم به خانه برگشتند، شاه همچنان آشفته و متوحش بود چرا كه صبح عده بسیاری از مردم بی‌گناه را كشته بود. نقل است كه در آن شب شاه از مصدق با حال مستاصلی می‌پرسد كه الان من چه باید بكنم؟ مصدق در جواب می‌گوید حال كه من آمدم مردم اقدامی نمی‌كنند و شما خیالت راحت باشدكه همین اتفاق هم افتاد.

 

مصدق اقدامی هم در راستای آرام كردن مردم انجام داد؟

بعد از آنكه مصدق فرمان نخست‌وزیری را دریافت كرد، مردم را به آرامش دعوت كرد. به آنها گفت كه شما دیگر به خواسته خود رسیدید و دیگر به خانه‌های‌تان بازگردید. همچنین قول داد در رابطه با قضایایی كه در ٣٠ تیر اتفاق افتاده به صورت قانونی پیگیر و برخورد شود.

 

این كار انجام شد؟ با نظامیانی كه اقدام به تیراندازی در روز ٣٠ تیر كرده بودند برخوردی شد؟

روز ٣٠ تیر در مجلس به عنوان روز ملی مصوب شد. همچنین قرار بر این شد كسانی كه آن روز تیراندازی كردند، دستگیر و محاكمه شوند. البته یك كارهایی شد اما نظامی كه خودش جرات تیراندازی ندارد، چون دستور تیراندازی كار شاه بود، مساله زیاد پیگیری نشد.

 

یعنی دادگاهی برگزار نشد در نهایت؟

یاد ندارم دادگاهی برگزار شده باشد چرا كه اگر بنا بود دادگاهی برگزار شود باید شاه را محاكمه می‌كردند. نظامیانی كه آن روز تیراندازی كردند آلت دستی بیش نبودند و اختیاری نداشتند.

 

گفتید آیت‌الله كاشانی با خود شخص قوام هم مشكل داشت، علت این اختلاف چه بود؟

بله، از قدیم با وی اختلاف داشت. قوام حتی مدتی كاشانی را هم تبعید كرده بود. هنگامی كه كاشانی از فلسطین آمده بود، شروع كرد به صحبت‌های انتقادی در باب حكومت. قوام آدم دموكراتی بود اما طاقت اینكه روحانی‌ای وی را به قولی آچمز كند نداشت و به این دلیل او را به فلسطین

تبعید كرد.

 

تكلیف وزارت دفاع ملی بعد از بازگشت مجدد دكتر مصدق چه شد؟

شاه كه پافشاری مصدق را دید و فهمید این قضیه برای او خیلی مهم است، چاره‌ای نداشت و تن به خواسته مصدق داد و در كابینه بعدی وزارت دفاع ملی به دست دكتر مصدق افتاد كه در واقع عقب‌نشینی كرد.

 

به نظر شما چرا این نیروهای اجتماعی كه در ٣٠ تیر پشت مصدق ایستادند، در روز ٢٨ مرداد به خیابان نیامدند و جلوی كودتاچیان را نگرفتند؟

روز قبل از كودتا كه شاه فرار كرده بود، مردم احساسات تندی از خود نشان دادند. توده‌ای‌ها شعارهای خیلی بد می‌دادند. شعارهایی در باب حكومت خلق و از این دست شعارها كه به مصدق خیلی ناگوار می‌آمد. مصدق دید اگر اینها چند روز دیگر به این اقدامات خود ادامه دهند، اوضاع ناجور می‌شود. به همین دلیل به شهربانی دستور داد كه از فردا كسی در خیابان نیاید. این بود كه خیابان‌ها خلوت شد. حتی مردم عادی هم در خیابان نیامدند. البته مردم ایران هم قابل پیش‌بینی نیستند و در آن مقطعی كه باید به خیابان می‌آمدند، نیامدند. از آن خلوتی كه پیش آمد، كودتاچیان استفاده كردند و با آوردن نیروهای خود در خیابان توانستند كودتا را به ثمر برسانند.

 

آیا در ٣٠ تیر كسی مردم را دعوت به خیابان كرده بود؟

بله. هم آیت‌الله كاشانی نامه داده بود و هم فراكسیون نهضت ملی مجلس. به مردم هشدار دادند كه اتفاقاتی در حال وقوع است و همین هم باعث شد مردم بسیاری به خیابان بیایند.

 

خود مصدق چطور؟ او هم دعوت به حضور در خیابان كرد؟

نه. خود مصدق این وسط بی‌طرف بود. دستوری راجع به اینكه كاری انجام دهد، نداد. اما طرفدارانش در مجلس و كاشانی هم كه آن روزها رابطه خوبی با مصدق داشت از او حمایت كردند.

 

تعداد كشته‌شدگان ٣٠ تیر چند نفر بود؟ روایت‌ها مختلف است. بعضی روایت‌ها تا ١٨٠ نفر هم می‌رسد.

من فكر می‌كنم در تهران حدود ٤٠ نفری كشته شدند. اما غائله در تهران نبود و در شهرهای دیگر كشور هم عده‌ای كشته شدند كه مجموع كشته‌شدگان در حدود ٨٠ نفری می‌شود.

 

توده ای‌ها در روز ٣٠ تیر چه رویكردی داشتند؟ آنها هم به اقدامی دست زدند یا به خیابان آمدند؟

از پشت پرده چرا اما توده‌ای‌ها نه با كاشانی خوب بودند و نه با مصدق. بیشتر مردم را تحریك می‌كردند. خودشان مستقیم نمی‌آمدند اما بلد بودند كه مردم را چطور جلوی آتش بفرستند.

 

در آن مقطع توده ای‌ها بیشتر موافق قوام بودند یا مصدق؟

هیچ كدام. مخالف هر دو بودند. آنها جز استالین كسی دیگر را نمی‌شناختند. آنها مواضع‌شان در ماورای ایران رقم می‌خورد و به‌شدت نوكر بودند. اگر حزب چپی باشد و جنبه ملی داشته باشد كه اشكالی ندارد. به هر روی مردم فقیر و زیردست هم نیاز به حمایت دارند. حزبی باید باشد كه آنها را حمایت كند اما حزبی باشد كه ملی باشد نه كه تماما گوش به زنگ اوامر خارجی باشد. كوچك‌ترین اقدامی بدون اجازه روسیه انجام نمی‌دادند.

 روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: