1392/6/2 ۰۹:۰۶
ا توجه به پيروزي حسن روحاني در انتخابات 24 خرداد، امسال را ميتوان سال اعتدال ناميد. جالب این است كه اكبر هاشميرفسنجاني عنوان خاطرات سال 69 را «اعتدال و پيروزي» گذاشته است و این نامگذاری قبل از پیروزی روحانی انجام گرفته بود. او سابقه گرايش خود به اعتدالگرايي را به آخرين زندان رفتنش پيش از پيروزي انقلاب ارجاع ميدهد و ميگويد در اين دوره كه مشغول كتاب «تفسير راهنما» و فرهنگ قرآن بوده، در سايه راهنماييهاي قرآن به اين نتيجه رسيده «كه بعد از عقايد صحيح، محور رفتار درست انسان ها، «اعتدال» است؛ همه اديان آسماني نيز جامعه را معتدل و دور از افراط و تفريط خواسته اند
بیژن مومیوند: با توجه به پيروزي حسن روحاني در انتخابات 24 خرداد، امسال را ميتوان سال اعتدال ناميد. جالب این است كه اكبر هاشميرفسنجاني عنوان خاطرات سال 69 را «اعتدال و پيروزي» گذاشته است و این نامگذاری قبل از پیروزی روحانی انجام گرفته بود. او سابقه گرايش خود به اعتدالگرايي را به آخرين زندان رفتنش پيش از پيروزي انقلاب ارجاع ميدهد و ميگويد در اين دوره كه مشغول كتاب «تفسير راهنما» و فرهنگ قرآن بوده، در سايه راهنماييهاي قرآن به اين نتيجه رسيده «كه بعد از عقايد صحيح، محور رفتار درست انسان ها، «اعتدال» است؛ همه اديان آسماني نيز جامعه را معتدل و دور از افراط و تفريط خواسته اند.» (7) به اعتقاد هاشمي قرآن خواستار اعتدال در همه شئون زندگي، آفرينش، انسان، عقايد، احكام، معاشرت، تبليغ، انفاق، سياست و قضاوت است: «اسلام همه ابعاد و اركان جامعه را معتدل ميخواهد. انبياء را معلم اعتدال و آنها را انسان هايي معتدل معرفي ميكند» (8). هاشميرفسنجاني در مقدمه خاطرات سال 69 كه آن را 11 فروردين 92 نوشته، ريشه توفيقات اجرايي كشور از جمله در سال 69 را در اعتدال ميداند و معتقد است «اگر ضعف و شكستي هم ديده ميشود، معلول خروج از اعتدال و بيرون رفتن از محور «خير الاُمور اوسطها» است» (8) ازدواج مهدي و فيلم ديدن خانوادگي هاشميرفسنجاني در خاطرات سال 69 هم مانند خاطرات سال هاي قبل در جاهاي مختلف به اشاره يا در حد چند جمله به وضعيت و مناسبات شخصي و خانوادگي خود پرداخته است. خانواده هاشمي با خانواده امام رابطه بسيار نزديكي داشتند و هاشمي در بخش هاي مختلفي از خاطرات 69 به اين رابطه نزديك و صميمي اشاره ميكند. به عنوان مثال در خاطرات اول فروردين مينويسد: «عصر به ديدن بيت امام رفتم. همسر و دختر امام و احمد آقا بودند. دعوتشان كردم كه در [تعطيلات نوروز] همراه ما به جزيره كيش بيايند، پذيرفتند. عفت و فاطي هم پيش از ظهر به ديدنشان رفته و دعوتشان كرده بودند.» (32 و 33) در بخش هايي ديگر هم بارها به رفت و آمد همسرشان به منزل امام و ديدار با همسر امام اشاره ميكند. (84 و 324). ازدواج مهدي هاشمي هم از جمله موارد خصوصي است كه او در اين سال به آن پرداخته و براي روز 20 تير نوشته است: «امروز عيد سعيد غدير است. صبح به دفترم رفتم. جمعى از اعضاى خانواده و بستگان براى شركت در مراسم عقد ازدواج مهدى و فرشته، در دفترم جمع شدند. قرار بود تعداد كمترى بيايند، ولى عده زيادى، از خانواده خودمان و عروس و خانواده مرعشى آمدند. دسته جمعى به منزل آيتالله خامنه اى رفتيم؛ جلسه گرمى بود. ياسر فيلمبردارى مىكرد. حسين آقا مرعشى، [دايي داماد]، شعرى خواند. آيتالله خامنهاى، مقدارى مهدى و فرشته را نصيحت كردند. با هم خطبه عقد را خوانديم. قرآنى به زوجين هديه دادند و عبارت خوبى نوشتند. عيدى هم به حضّار دادند.» (197). هاشمي همچنين به فيلم ديدن با خانواده اشاره ميكند: «فيلم هامون را با خانواده تماشا كرديم» (335) و از گرفتن جشن تولد براي همسرش هم ياد ميكند: «شب به خانه بچهها رفتم. جشن سالگرد تولد عفت را گرفته بودند. شام خورديم و به خانه آمديم.» (411). نامهنگاري با صدام و مذاكرات با عراق چند ماهي بعد از پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران، براي اجراي قطعنامه دوازده نامه بين هاشميرفسنجاني و صدام رد و بدل ميشود كه هاشمي در خاطرات اين سال به اين نامهها اشارههايي دارد. به عنوان مثال در 11 ارديبهشت مينويسد: «عصر در دفترآيتالله خامنهاى، شورايعالى امنيت ملى جلسه داشت. روى متن جواب به نامة صدام[حسين، رئيسجمهور عراق] تصميمگيرى كرديم؛ قرار شد نامه را وزير نفت در نشست اوپك، به وزير نفت عراق بدهد.» (91 و 92). در روز 10 مرداد هم مينويسد: «دكتر ولايتى، [وزير امور خارجه]، تلفنىگفت،آقاى[علي] خرّم، نامه اى از صدام[حسين، رئيسجمهور عراق] كه در ژنو تحويل داده اند، آورده است و آورندة نامه گفته كه پايه هاى مذاكرات بعدى صلح، در اين نامه نوشته شده و آن را خيلى مهم دانسته است؛ گفتم به منزل بياورند. عصر آقايان [علي]خرّم و [جواد] تُرك آبادى آمدند. پيش نويس نامهاى از صدام را آورده بودند. صدام آن را با عجله، با هواپيماى اختصاصى به ژنو فرستاده بود كه زودتر به دست من برسد تا اگر ما مضمون نامه را بپذيريم، آن را امضا كند و رسماً با پيك ويژه بفرستد.» (222 و 223) و در روز 25 مرداد از پذيرش خواست جمهوري اسلامي از سوي صدام خبر ميدهد: «آقاي [علي] خرم آمد. متن نامه اخير صدام را كه درخواست هاي ما را پذيرفته است، آورد و گفت در سازمان ملل به عنوان سند پخش شده» (239). در بخشي از نامه صدام به هاشمي آمده است: «برادر علياكبر هاشميرفسنجاني، رئيس جمهور، با اين تصمم ما ديگر همه چيز روشن شده و بدين ترتيب همه آنچه را ميخواستيد و بر آن تكيه مي كرديد، تحقق مييابد و ديگر اقدامي جز مبادله اسناد باقي نميماند.» (238). بعد از اين نامه با سفر هيات عراقي به ايران موافقت ميشود: «شوراي عالي امنيت ملي جلسه داشت. قرار شد هيات عراقي را با وزير نفت بپذيريم. با تاسيس سفارت عراق و تجديد روابط و خط تلفن موافقت شد. سياست و مطالب قابل مذاكره با هيات عراقي مشخص گرديد.» (265) و در 18 شهريور هيات عراقي به رياست طارق عزيز، وزير خارجه و همراهي برزان تكريتي، برادر صدام وارد تهران شد. هاشمي در روز بعد با هيات عراقي ملاقات ميكند و درباره اين ملاقات مينويسد: «از موضع ضعف مذاكره ميكردند و سعي در توجيه اقدامات خود در تجاوز به كويت را داشتند. نپذيرفتم و تاكيد كردم كه اسرا زودتر آزاد شوند و اتباع دو كشور بتوانند براي زيارت مسافرت كنند و با برقراري روابط رسمي و افتتاح سفارتخانه موافقت نموديم.» (283). اما ماجراجويي هاي صدام در اين سال همچنان ادامه دارد و عراق 11 مرداد به كويت حمله ميكند. پس از اشغال كويت و مقاومت صدام براي خروج از اين كشور سرانجام در 27 دي نيروهاي متحدين به عراق حمله كردند و ايران در اين بين تصميم گرفت كه بين عراق و كشورهاي غربي براي برقراري صلح ميانجيگري كند. هاشمي در خاطرات دي و بهمن سال 69 بارها به اين مساله اشاره كرده است. به عنوان مثال در بخش مربوط به 4 اسفند درباره مذاكره با گرباچف مينويسد: «آقاي [ميخائيل] گورباچف، [رهبر شوروي] از مسكو تلفن كرد. مفصلاً مذاكره كرديم. 27 دقيقه طول كشيد. از اينكه در مذاكره با آمريكا بهجايي نرسيده است ناراحت بود و گفت با روساي كشورهاي موثر و مهم دنيا، ازجمله آلمان، انگليس، ايتاليا و فرانسه صحبت كرده است كه براي تشكيل جلسه اضطراري شوراي امنيت [سازمان ملل] همكاري كنند. از من خواست كه در اين راه كمك كنم. گفتم اگر عراق عقب نشيني را شروع كند، ممكن است مشكل حل شود. بنا شد در اين جهت هم تلاش كنيم.» (530 و 531) سرانجام 7 اسفند صدام پذيرفت كه از كويت عقب نشيني كند. جناح چپ و مجلس خبرگان بعد از رحلت امام خميني آرام آرام به حاشيه رانده شدن جناح چپ و خط اماميها از طرف بخشهايي از حاكميت شروع شد و در سال 69 اين مساله نمود عيني تري يافت. بهگونهاي كه هاشمي در خاطرات مربوط به روز 9 مرداد مينويسد: «آقاي سيدمحمد هاشمى، [مسوول نذورات مرقد امام خميني(ره) و عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز] آمد؛ اظهار وفادارى و صحبت كرد و گزارش وضع مالى مرقد امام را گفت و از بىتوجهى رهبرى به جناح آنها و همينطوركمىِ حمايت من از آنها در مقابل خط مقابل گله كرد؛ گفتم آنها بايد وضع و موضع خودشان را در مقابل دولت و سياستهاى رسمى نظام، صريح و هوادارانه يا منتقدانه معقول ارائه كنند، تا من بتوانم بيشتر از آنها حمايت كنم.» (221). دومين دوره انتخابات خبرگان مهمترين نمود كنار گذاشتن جناح خط امامي بود. صلاحيت اسدالله بيات و علي اكبر محتشميپور براي مجلس خبرگان رد شد (292 و 293) و مهدي كروبي هم نپذيرفت كه براي احراز صلاحيت علمي در امتحان شركت كند. هاشمي در اين باره مينويسد: «احمد آقا تلفني گفت كه شوراي نگهبان، آقاي كروبي را براي امتحان، جهت احراز صلاحيت علمي براي نامزدي خبرگان دعوت كرده است. آقاي كروبي حاضر نيست در امتحان شركت كند و ممكن است طرفداران او علناً به مبارزه با شوراي نگهبان برخيزند. از من خواست كه براي رفع اين مشكل اقدام كنم. مساله را تلفني با رهبري در ميان گذاشتم. ايشان هم گفتند دخالتي نميكنند و شفاعت نخواهند كرد، چون موارد متعدد است و نميشود يكي را مستثني كرد. جمع زيادي از نامزدها دعوت به امتحان شده اند.» (294) و براي 8 مهر مينويسد: «شب مهمان آقاي خامنه اي بودم. درباره اقدامات اخير شوراي نگهبان كه منجر به مردود شدن جمعي از راديكالها در نامزدي مجلس خبرگان شده است، مذاكره كرديم. امروز در مجلس اعتراض كردهاند و آقاي [محسن] قرائتي خبر داد كه آقاي [هادي] غفاري در مسجدش گفته [مجمع] روحانيون مبارز، تصميم گرفتهاند انتخابات را تحريم كنند. نظر آيتالله خامنه اي اين است كه اين اقدام به ضررشان تمام ميشود؛ قرار شد كه به دو طرف تذكر داده شود» (316). بعد از برگزاري انتخابات خبرگان عطاءالله مهاجراني و عبدالله نوري از هاشمي ميخواهند كه براي كم شدن اختلافات از آقاي كروبي دلجويي كند:«آقاي [عبدالله] نوري، وزير كشور آمد. از درگيريهاي جاري بين دو خط اظهار نگراني كرد و پيشنهادهايي داد براي دلجويي از راديكالها و سپس دستور آتشبس. مدعي است باند رسالت، گرداننده معركه است.» (332). در نهايت قرار ميشود از محذوفين و هوادارانشان دلجويي شود و به همين خاطر جلسه مشترك دولت و مجلس در 7 آذر تشكيل ميشود: «شب نمايندگان مجلس و وزرا مهمانم بودند؛ جلسه خوبي بود. چند نفر از نمايندگان سوال و انتقاد مطرح كردند و آقاي كروبي هم ضمن ستايش از من، از مسائل [مربوط به انتخابات مجلس] خبرگان انتقاد كرد و از حذف دوستانش و خودش و نيز عدم حمايت من گله كرد. من صحبت مفصلي کردم. وضع منطقه را گفتم و انتقادات را پاسخ دادم. راديكالها از مطالب خطبه جمعه اخير من ناراحت اند؛ آن را به خودشان گرفته اند. قانعشان كردم كه نبايد به خود بگيرند. منظور مخالفت با تندروي است؛ از هر فرد و گروه.» (398). شكايت از وزارت اطلاعات شكايت ديگر وزارتخانهها از عملكرد و فعاليت وزارت اطلاعات يكي از محورهاي اصلي خاطرات هاشمي در اين سال است. به عنوان مثال در 12 فروردين علي محمد بشارتى، قائممقام وزير امور خارجه از وزارت اطلاعات به خاطرِ زيادهطلبى در سفارتخانهها و مأموريتها گله ميكند (51) و هاشمي در خاطرات مربوط به 23 ارديبهشت مينويسد: «اخوى محمد، [رئيس سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي] آمد. دربارة وزارت اطلاعات مطالبى داشت؛ كارهاى خودسرانه آنها و تأسيس دفاترى با نام رياست جمهورى به آبروى نظام ضربه مىزند.» (108) و در 19 خرداد هم مينويسد: «قرار شد وزارت اطلاعات از پوشش نهاد رياست جمهورى استفاده نكند.» (141). 12 خرداد هم محمد غرضى، وزير پست و تلگراف و تلفن و معاونانش نزد هاشمي ميروند و از وزارت اطلاعات در خصوص استفاده از تلفن و پست در انجام وظايف و سانسور شكايت ميكنند. هاشمي ميگويد: «به آقاى فلاحيان، [وزير اطلاعات] تذكر دادم كه برخلاف قانون اساسى، اقدامى نشود.» (135). ايرج فاضل و علي اكبر ولايتي هم از مزاحمتها و دخالت هاي وزارت اطلاعات شكايت ميكنند (144 و 196). هاشمي در خاطرات 6 شهريور درباره اختلاف ولايتي و فلاحيان مينويسد: «دكتر [علي اكبر] ولايتي، [وزير امور خارجه] و [علي] فلاحيان، [وزير اطلاعات] آمدند. اختلافات دو وزارت كه در اثر تداخل وظايف پيش آمده است، مطرح شد. سرانجام با داوري من به توافق رسيدند؛ قرار شد عدد ماموران اطلاعات در خارج محدود نشود، ولي به تصويب وزير امور خارجه هم برسند و در محل، تابع سفير باشند و اطلاعات و اسناد را بهصورت موردي بگيرند.» (257). مذاكرات و جلسات با رهبري هاشمي در خاطرات سال 69 به كرات به جلسات خود با مقام معظم رهبري اشاره ميكند و درباره محتواي اين جلسات گاهي اشاره هايي ميكند. به عنوان مثال در 12 فروردين مينويسد: «افطار را مهمان آيتالله خامنهاى بودم. تا ساعت نه شب مذاكره داشتيم. از برنامههاى مخالفت آميز راديو و تلويزيون انتقاد شد؛ قرار شد براي اصلاح پيگيرى كنيم. درباره قوه قضائيه و اختلاف آقاى[محمد محمدي] ريشهرى، [دادستان كل كشور] با آقاى [محمد]يزدى، [رئيس قوه قضائيه] صحبت كرديم» (53). در 8 ارديبهشت به توصيه امام در خواب به رهبري درباره هاشمي اشاره ميكند: «رهبرى گفت، شبِ عيد نوروز، بعد از شنيدن پيامهاى نوروزى از تلويزيون، خواب رفته و امام را خواب ديدهاند كه معترضانه و دوستانه به ايشان گفته اند، چرا در پيام نوروزي اسم رئيسجمهور را نبردهاند و ايشان جواب داده اند، فردا در صحبت عيد جبران مى كنند.» (86). در برخي از اين جلسات حاج احمد آقا هم حضور داشته است: «شب با رهبرى و احمد آقا جلسه داشتيم. درباره حج مذاكره كرديم. قرار شد بدون موافقت با برنامه [راهپيمايي]برائت [از مشركين]، نرويم و اطلاعيه بدهيم. درباره نامة سرگشاده ليبرالها صحبت شد. در مورد پاكستان و انتظار كمك ما در مقابل هند و مسائل ديگر هم مذاكره شد.» (117) با خواندن خاطرات سال 69 هاشميرفسنجاني بهخوبي مشخص است كه هاشمي در حوادث مختلف سعي داشته در مسير اعتدال و ميانه روي و ميانجي گري حركت كند؛ از اختلافات بخشي از حاكميت با جناح چپ گرفته تا داوري درباره اختلاف بعضي وزارتخانهها با وزارت اطلاعات و... همچنين مشخص مي شود كه ديگران هم او را به اعتدال و انصاف ميشناخته اند چرا كه معمولاً از او انتظار داشته اند كه فضا را آرام كند و با حمايتها و داوري هاي خود از تنش و كشمكش بين نيروها و دستگاهها جلوگيري كند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید