1402/3/3 ۱۸:۰۴
آموزگار گفت: بالاتر از همه این توصیفات آنچه موحد درباره زبان فارسی میگوید بسیار شنیدنی و به یاد سپردنی است. نظری همسو با آنچه از دل همه آذربایجانیهای دلبسته به ایران برمیخیزد. او صمیمانه میگوید: خاستگاه من آذربایجان است و سرشار از فولکورهای شیرین. او تصحیح میکند: اظهار علاقه به آذربایجان و فولکورهای آن هیچگونه تعارضی با علاقهاش با فرهنگ ملی و زبان فارسی ندارد.
شب «صد سالگی محمدعلی موحد» با حضور بسیاری از دوستداران او از شهرهای مختلف ایران در تالارهای رایزن مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی سهشنبه دوم خرداد 1402 گرامی داشته شد. در این آیین چهرههای فرهنگی بسیاری حضور داشتند که در پایان برنامه هدایایی به او اهدا کردند. در ابتدا پیام تصویری سید محمدکاظم بجنوردی، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی خوانده شد که از مقام و قلم و پژوهش موحد با لحن و بیانی ستایشآمیز یاد کرد و زادروز او را از راه دور تبریک گفت.
ژاله آموزگار گفت: من در شگفتم که چگونه کسی میتواند شاعر، ادیب، نویسنده خوشقلم، مورخ و سخنران، عرفانپژوه و انسان برجستهای باشد اما مهربان، مردمدار و بدون ذرهای تکبر!؟
او افزود: فردی فارغالتحصیل دانشگاه تهران باشد تا درجه دکتری پیش برود. ریزهکاریهای حقوق بینالملل را در کمبریج و در دانشگاه لندن بیاموزد و در همان حال به دنبال نسخههای ایرانی در موزه بریتانیا باشد و «سلوک ملوک روزبهان» ثمره این تلاشهاست.
استاد دانشگاه تهران عنوان کرد: شخصی که در بازگشت به ایران در کنار کار وکالت، دیباچهای برای حقوق مدنی تنظیم کند. در مجامع بینالمللی بهترین وکیل مدافع منافع ایران باشد. «خواب آشفته نفت» را بنویسد و به نفت و مسائل حقوقی آن بپردازد. با کتاب «یاد گذشته و اندیشه آینده در تاریخ ایران و صنعت نفت» حقایقی را تشریح کند. با مقالاتی مستدل مالکیت ایران را بر جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به چالش بکشد.
ژاله آموزگار گفت: با کتاب «در خانه اگر کسی هست» با اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن همراه شود. به عدالت و انرژی هم بپردازد و چهار مقاله درباره آزادی ترجمه کند و از مالیات سرانه سخن بگوید، «حدیقه الحقیقه» را تصحیح کند. ترجمان «فصوص الحکم ابن عربی» باشد و بر آن تعلیقات بنگارد و با ابنبطوطه به سفر رود.
او ادامه داد: با ترجمه «بهگود گیتا» بخش اسرارآمیزی را از کتاب «مهابهارات» بیرون بکشد. به دنبال شمس تبریزی و مقالاتش به تماشای خورشید برود و در جستوجوی آئینه باشد و در باغ سبز شمس پرنده را ببیند و سری به خمی از شراب ربانی زند و در قصه قصهها کهنترین روایات را در ماجرای شمس و مولانا روایت کند و در «شاهد عهد شباب» شعرهایش را بسراید و با آخرین شاهکارش تصحیح «مثنوی معنوی» برگ زرین دیگری در کارنامه افتخارآمیز خود به ثبت برساند.
این پژوهشگر حوزه فرهنگ و زبانهای باستانی بیان کرد: اینجاست که با این همه تنوع آثار باید بیتی از شعر محمدرضا شفیعی کدکنی را خواند: آن موحد کو به توحید نظر جمع کرده جمله اضداد ما.
آموزگار گفت: بالاتر از همه این توصیفات آنچه او درباره زبان فارسی میگوید بسیار شنیدنی و به یاد سپردنی است. نظری همسو با آنچه از دل همه آذربایجانیهای دلبسته به ایران برمیخیزد. او صمیمانه میگوید: خاستگاه من آذربایجان است سرشار از فولکلورهای شیرین. او تصحیح میکند: اظهار علاقه به آذربایجان و فولکورهای آن هیچگونه تعارضی با علاقهاش با فرهنگ ملی و زبان فارسی ندارد.
ماندنی شدن حماسه کوراوغلو در اذهان ایران
در ادامه حسن انوری به بیان جملاتی درباره موحد پرداخت و گفت: سال 82 در یک روز هر دوی ما به عضویت فرهنگستان زبان و ادب درآمدیم. این عضویت برای من سعادتی بود که همکار و هم سخن با موحد میشدم. در جلسات فرهنگستان از بیاناتش بسیار فیض بردم.
او افزود: همچنین در دهه 80 فرهنگستان زبان و ادب فراسی بنیاد شهریار را در تبریز بنا نهاد که محمدعلی موحد به عنوان رئیس شورا و من به عنوان عضو انتخاب شدیم. ماهی یکبار با هم به تبریز میرفتیم که در این تلاش او سعی کرد برای پاسداشت مفاخر آذربایجان قدمهایی بردارد و از جمله به انتشار کتابهایی با همراهی مهری باقری، رئیس بنیاد شهریار دست زد که یکی از آنها کتاب «حماسه کوراوغلو» بود.
این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بیان کرد: این کتاب درباره یک حماسه ترکی است که هم در میان ترکزبانان ایران، ترکیه و ترکمنستان و دیگر کشورهایی که زبان ترکی رایج است بسیار اقبال دارد و خوانده میشود. موحد در یکی از جلسات بنیاد شهریار خواست که این کتاب به زبان فارسی ترجمه شود که چنین هم شد و شنیدم که کتاب به چاپ سوم رسیده است.
تجسم شعر مولانا در موحد
شهرام ناظری در قسمت دیگری از این شب گفت: اجراهای زیادی در سالنهای بزرگ داشتم اما حضور در اینجا و همراه شدن در این لحظات برایم تاریخی و مغتنم است. هر چند نمیدانم درباره استاد محمدعلی موحد چه باید بگویم! هر چند آنچه باید گفته شود، ژاله آموزگار و سایر استادان به بهترین شکل بیان کردند.
او ادامه داد: همیشه یک بیت از اشعار مولانا برایم عجیب بود و به آن فکر میکردم (کاشکی هستی زبانی داشتی/ تا ز هستان پردهها برداشتی) بعدها که با موحد آشنا شدم این بیت برایم خیلی آشناتر شد و احساس کردم او در حقیقت همه آنچه هست که گاهی در خیالات و افکار خودم در جستوجویش بودم.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید