جامعه از روشنفكران بی‌نیاز شده است / مدیا كاشیگر

1393/10/9 ۰۹:۴۶

جامعه از روشنفكران بی‌نیاز شده است / مدیا كاشیگر

جامعه از روشنفكران بی‌نیاز شده است این اتفاق افتاده است و چه خوشایند ما باشد چه نباشد باید خود را با آن وفق بدهیم. الان گروه‌های مرجع عوض شده است. یك مثال سیاسی برای آن می‌تواند ریاست‌جمهوری اوباما و دكتر روحانی باشد، هر دو درواقع پیروزی خود را مدیون رسانه‌های جدید هستند و نمی‌توان بر آنها یا هر كس دیگری خرده گرفت كه چرا از رسانه‌ها استفاده می‌كنند

 

 

جامعه از روشنفكران بی‌نیاز شده است این اتفاق افتاده است و چه خوشایند ما باشد چه نباشد باید خود را با آن وفق بدهیم. الان گروه‌های مرجع عوض شده است. یك مثال سیاسی برای آن می‌تواند ریاست‌جمهوری اوباما و دكتر روحانی باشد، هر دو درواقع پیروزی خود را مدیون رسانه‌های جدید هستند و نمی‌توان بر آنها یا هر كس دیگری خرده گرفت كه چرا از رسانه‌ها استفاده می‌كنند

در جهان امروز به دلیل گسترش رسانه‌های جمعی نیاز به دخالت‌های فردی برای هدایت جامعه كمتر شده است. درواقع جنبش‌های اجتماعی جانشین نقش سنتی شده‌اند كه در گذشته برعهده روشنفكران بود. شبكه‌های اجتماعی در جوامع باعث شكل گرفتن ارتباطات گسترده‌تری شدند كه نیاز به روشنفكری و روشنفكران را تقریبا از بین برد.  نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد جریان روشنفكری پدیده مدرنی است و پیشینه‌اش به یك یا یك و نیم قرن پیش برمی‌گردد. درواقع مفهوم روشنفكری از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شكل گرفت. در این دوره نیز برجسته‌ترین اقدام روشنفكری در غرب نامه امیل زولا است كه در سال ١٨٩٨ با عنوان «من متهم می‌كنم» در روزنامه فرانسوی «اورور» چاپ شد.  بدیهی است در گذشته به خاطر محدودیت ابزار كنترل اجتماعی جامعه به افرادی نیاز داشت كه بایدها و نبایدها را برای عموم تعیین كنند اما امروزه با گسترش شبكه‌های اجتماعی نیاز به این افراد از بین رفته است و این برای همه جوامع نشانه خوبی است. در واقع می‌توان گفت نقش روشنفكری در سطح جامعه توزیع شده است. در گذشته فقط یك نفر مسائل جامعه را مطرح می‌كرد و بهای آن را هم به تنهایی می‌پرداخت حتی گاه جان خویش را بر سر آن می‌گذاشت. در تاریخ افراد زیادی را می‌بینیم كه به همین دلیل كشته شده‌اند، اما در دنیای جدید همه افراد جامعه باهم در تعامل هستند و مشتركا به طرح مسائل جامعه و ریشه‌یابی و ارایه راه‌حل برای آنها می‌پردازند و دیگر روشنفكران نیازهای جامعه را تعیین نمی‌كنند. با انقلاب انفورماتیكی كه اتفاق افتاده است شرایط كاملا تغییر كرده است، جامعه خود نیازهایش را تعیین و پیگیری می‌كند.  امروز این روشنفكران نیستند كه تصمیم می‌گیرند جامعه به چه چیزی نیاز دارد و چه چیزی را نیاز ندارد، بلكه نیازهای اجتماعی است كه این اقتضائات را تعیین می‌كند. به طور مثال در قرون گذشته زمانی دوران سلطه شعر بود زیرا نیازهای اجتماعی باعث می‌شد برای بیان مسائل جامعه از شعر زیاد استفاده شود، اما مدتی بعد این مقام از شعر گرفته شد چراكه نیازهای اجتماعی كه لزوم استفاده از شعر را باعث می‌شد از بین رفته بود. امروز دیگر روشنفكری یك ضرورت نیست و جایگاه تاریخی خود را از دست داده است. همان طور كه اینترنت نقش سنتی رادیو و تلویزیون را از بین برد، شبكه‌های اجتماعی نیز نقش روشنفكران را كمرنگ كرد و می‌توان گفت جامعه را از وجود روشنفكران بی‌نیاز كرد. این تاثیرگذاری شبكه‌های اجتماعی را در همه جای جهان می‌توان دید.  این اتفاق افتاده است و چه خوشایند ما باشد چه نباشد باید خود را با آن وفق بدهیم. الان گروه‌های مرجع عوض شده است. یك مثال سیاسی برای آن می‌تواند ریاست‌جمهوری اوباما و دكتر روحانی باشد، هر دو درواقع پیروزی خود را مدیون رسانه‌های جدید هستند و نمی‌توان بر آنها یا هر كس دیگری خرده گرفت كه چرا از رسانه‌ها استفاده می‌كنند.  در برخورد با این شرایط و تغییرات ایجاد شده كاری از دست روشنفكران برنمی‌آید، چراكه دوران آنها به سر رسیده است و نمی‌توان این امر را منكر شد. امروزه جریان روشنفكری دیگر نفوذی را كه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم داشت، ندارد و اصرار بر وجود روشنفكری در مقابل شبكه‌های اجتماعی مثل این است كه با وجود نیروی برق همچنان برای روشنایی اصرار بر استفاده از شمع داشت. شاید ضرورت‌های تاریخی باعث شود این دوره برگردد اما در حال حاضر شاهد این هستیم كه گروه‌های دیگری نقش سنتی گروهی را كه به آنها روشنفكر گفته می‌شد به عهده گرفته‌اند.  روشنفكران نیز می‌توانند از ظرفیت‌های جدید ایجاد شده استفاده كنند و البته اغلب می‌كنند اما آن توقعی كه در گذشته و در قرن نوزدهم از تاثیرگذاری آنها وجود داشت اكنون وجود ندارد، جامعه راه خود را می‌رود و نیازهایش را نیز می‌داند. در حال حاضر گروه‌های اجتماعی مثل قبل نیستند. آتوریته‌ها تغییر كرده‌اند. به طور مثال فرزندان نه به حرف خانواده توجهی می‌كنند و نه به آموزش‌های معلم مدرسه، بلكه خود تعیین‌كننده نیازهای‌شان هستند.  حدود هزار سال پیش، از آوازخوان‌های دوره‌گرد استقبال زیادی می‌شد، چراكه مردم امكاناتی نداشتند و شنیدن صدای آنها برای‌شان تنوعی نشاط آور بود اما امروز چنین اتفاقی را شاهد نیستیم، مردم ترجیح می‌دهند موسیقی و صدای مورد علاقه خود را از طریق رسانه‌های متنوع دیگر ببینند و بشنوند و دیگر آوازخوان دوره‌گرد برای‌شان جذابیتی ندارد.  این یك واقعیت است كه هرچه جهان بیشتر به سمت دموكراسی پیش برود نقش روشنفكران در آن كمتر می‌شود و دلیل آن هم ساده است، چراكه نیاز به اقدام روشنفكری در آن كمتر احساس می‌شود. وقتی جامعه به اقدام روشنفكری نیاز پیدا می‌كند كه سیستم نتواند نیازهای خود را تشخیص داده و رفع كند. اما اكنون با دو واقعیت روبه‌رو هستیم؛ اول مساله دموكراسی است. اینكه در سیستم دموكراسی تعداد بازیگران به قدری زیاد است كه نیاز به وجود روشنفكر روز‌به‌روز كمتر می‌شود. دوم اینكه مرجعیت از بین رفته است یعنی مقام و جایگاهی را كه یك نویسنده ١٠٠ سال پیش در جامعه داشته است امروز ندارد. ١٠٠ سال پیش افرادی بودند كه به اعتبار تحصیلات‌شان به طور ویژه برای جامعه قابل احترام بودند اما امروز اگر كسی بیسواد باشد همه با تعجب به او نگاه می‌كنند. جامعه دایما تغییر می‌كند و این یك روند غیرقابل انكار است. در گذشته روشنفكری یك پدیده مدرن بود. اقدام روشنفكری اقدام یك فرد متخصص بود كه خارج از سیستم موجود حرف خود را می‌زد و حالا این شرایط دیگر وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد در بخش‌هایی از جهان كه پیشرفته‌تر هستند و دموكراسی را با معایب و مزایای آن، كم و بیش پذیرفته‌اند این نقش كاهش یافته است و اگر روزی برسد كه روشنفكران و شبكه‌هایی كه امروز جانشین روشنفكران شده‌اند هیچ نقشی نداشته باشند آن روز را باید جشن گرفت. این یعنی تمام مسائل جامعه حل شده است. نباید از اینكه نقش روشنفكران كاهش یافته است نگران بود، این نشان می‌دهد ابزارهای كنترل اجتماعی بیشتری به وجود آمده‌اند كه نیاز به روشنفكری را كم و كمتر كرده‌اند. روشنفكری یعنی پذیرفتن تنهایی تمام سنگینی‌ها، یعنی یك نفر در جامعه تمام هزینه‌ها را تحمل كند. اما اكنون و با وجود رسانه‌های جدید برای همه افراد جامعه فرصت حرف زدن فراهم است و این روند هزینه سنگینی را بر شخص خاصی تحمیل نمی‌كند و البته باید هم این‌گونه باشد.

روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: