ایران از شورا توصیه و اندرز نخواهد پذیرفت

1399/4/14 ۰۴:۳۰

ایران از شورا توصیه و اندرز نخواهد پذیرفت

در حاشیه اشارات وزیر امور خارجه ایران به حضور دكتر محمد مصدق در شورای امنیت محسن آزموده: محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، سه‌شنبه شب دهم تیر ماه 1399 در جلسه آنلاین شورای امنیت كه به منظور بررسی اجرای قطعنامه 2231 به صورت مجازی برگزار شد، سخنان خود را با اشاره به حضور دكتر محمد مصدق، سیاستمدار و نخست‌وزیر ایران در سال 1330 در شورای امنیت در مهر ماه سال 1330(1951) شروع و به پایان رساند.

 

در حاشیه اشارات وزیر امور خارجه ایران به حضور دكتر محمد مصدق در شورای امنیت

محسن آزموده: محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، سه‌شنبه شب دهم تیر ماه 1399 در جلسه آنلاین شورای امنیت كه به منظور بررسی اجرای قطعنامه 2231 به صورت مجازی برگزار شد، سخنان خود را با اشاره به حضور دكتر محمد مصدق، سیاستمدار و نخست‌وزیر ایران در سال 1330 در شورای امنیت در مهر ماه سال 1330(1951) شروع و به پایان رساند. او در ابتدا گفت:«مایلم سخنرانی خود را با همان عباراتی آغاز كنم كه نخست‌وزیر مصدق ۵۹ سال پیش در این شورا به كار برد. «شورای امنیت تاسیس شد تا ملل بزرگ و كوچك به‌طور یكسان بتوانند دور یك میز بنشینند و برای حفظ صلح مطابق با اهداف و اصول ملل متحد همكاری كنند. شورا نمی‌تواند وظیفه خطیر خود را انجام دهد مگر اینكه قدرت‌های بزرگ به اصولی كه شورا برای محقق كردن آنها ایجاد شده‌، احترام بگذارند. دو سال بعد او در كودتای سیا بركنار شد.» ظریف در پایان سخنانش هم گفت: «بگذارید دوباره از سخنان نخست‌وزیر مصدق در شورای امنیت در سال ۱۹۵۱ استفاده كنم كه گفت «این شورا نخواهد توانست در توجه به استدلال‌های مستحكم ما به قانون، قصور ورزد. با این حال، این شورا یك نهاد حقوقی نیست بلكه در درجه اول یك نهاد سیاسی است كه بالاترین مسوولیت‌های سیاسی را بر عهده دارد. بنابراین بی‌تردید درك خواهد كرد كه ما به فشار چه از جانب دولت‌های خارجی و چه از جانب نهادهای بین‌المللی تن درنمی‌دهیم.»

 

اما قضیه مصدق و شورای امنیت چه بود؟ چرا دكتر مصدق به شورای امنیت رفت و در آنجا سخنرانی كرد؟ او در آن جلسات چه گفت و واكنش سایر كشورها چگونه بود؟ حاصل چه شد؟ برای پاسخ این پرسش‌ها مروری بر یكی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخ معاصر ایران ضروری است یعنی مقطعی كه از آن به عنوان نهضت ملی شدن صنعت نفت یاد می‌شود، پویش و كوششی ملی و همه‌گیر كه از نیمه دوم سال‌های دهه جنجالی 1320 آغاز شد و در مقاطعی به پیروزی‌های جدی و چشمگیری در مقابله با دو غول استبداد و استعمار انجامید اما در نهایت در نتیجه علل و عوامل گوناگون داخلی و خارجی با كودتای انگلیسی- امریكایی و همكاری نیروهای استبدادطلب ناكام ماند و همچون زخمی در خاطره جمعی ایرانیان تا به امروز باقی ماند.

 

استبداد، استعمار، نفت

آن طور كه محمدعلی همایون كاتوزیان در ابتدای كتابش «مصدق و نبرد قدرت» می‌گوید، نهضت ملی ایران همان فرآیند بلندمدت اجتماعی- اقتصادی تاریخ معاصر ایران است كه از قرن نوزدهم میلادی آغاز شد و تا به امروز نیز دستخوش تحولاتی شده است. نهضتی كه در بنیاد خود دو هدف استقلال و آزادی ملت ایران ذیل حاكمیت قانون را دنبال می‌كند، استقلال از مداخلات بیگانگان و آزادی از بند مستبدانی خود رای. اما از همان زمان امضای فرمان مشروطه(1285خورشیدی) و بلكه چند سال پیش از آن، حضور یك عنصر دیگر نیز در تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران نیز پررنگ شد: نفت. بعد از جنگ جهانی اول و آشكار شدن اهمیت نفت به عنوان منبع بسیار مهم انرژی، مداخلات كشورهای بیگانه و در راس آنها بریتانیا در مسائل داخلی ایران نیز صدچندان شد. پس از كشف نفت در سال 1287 دولت بریتانیا 51 درصد سهام شركت نفت ایران و انگلیس را خرید و با همین بهانه بر میزان و شدت مداخلات خود در ایران افزود. پهلوی اول در دوران اوج قدرت خود كوشید قرارداد دارسی را كه 5 سال پیش از امضای مشروطه با یك شركت نفت ایران و انگلیس منعقد شده بود، باطل كند اما پس از كشمكش‌های فراوان آن معاهده با قرارداد موسوم به 1933(1312خورشیدی) جایگزین شد كه به عقیده بسیاری از صاحب‌نظران بارها بیشتر به ضرر ایران بود به گونه‌ای كه به عقیده بسیاری از ایرانیان، بخش عمده‌ای از كشور را به صورت مستعمره خودمختار شركت نفت ایران و انگلیس درآورد.

 

چگونه نفت ملی شد

پس از سقوط پهلوی اول در شهریور 1320 با باز شدن نسبی فضای سیاسی از سویی و گسترش مداخلات دولت‌های خارجی به خصوص بریتانیایی‌هایی از سوی دیگر بحث نفت به یكی از موضوعات اصلی در منازعات سیاسی بدل شد. محمد مصدق، سیاستمدار خوشنام و با سابقه ایرانی كه در سال‌های اقتدار پهلوی اول از عرصه سیاسی كشور حذف شده بود بار دیگر به میانه میدان آمد و در مجلس چهاردهم به قرارداد 1933 اعتراض كرد. این موضوع در مجلس پانزدهم به ‌طور جدی‌تر مطرح شد و بحث بازنگری در قرارداد 1933 در دستور كار قرار گرفت. تلاش دولت آن بود كه قراردادی الحاقی موسوم به قرارداد گس-گلشاییان را منعقد كند اما این قرارداد با تلاش اقلیت مجلس پانزدهم از جمله حسین مكی، مظفر بقایی، حائری‌زاده و عبدالقدیر آزاد به تصویب مجلس شورای ملی نرسید.

 

پس از پایان عمر مجلس پانزدهم، مصدق به عنوان رهبر جبهه مخالف در چارچوب قانون اساسی در صحنه ظاهر شد و همزمان چهره‌های جوان‌تری چون ‌اللهیار صالح، علی شایگان، محمد نریمان، كریم سنجابی، حسین فاطمی، احمد رضوی، كاظم حسینی، مهدی بازرگان، احمد زیرك‌زاده و... نیز گرد او جمع شدند و جبهه ملی را پایه‌گذاری كردند. دكتر مصدق و شماری از همفكرانش در انتخابات مجلس شانزدهم(پس از ابطال صندوق‌های تهران و رای‌گیری مجدد) به مجلس راه یافتند. هدف اصلی این جبهه الغای قرارداد 1312(1933) بود. «در آبان 1328 دكتر حسین فاطمی طرح جدیدی ارایه داد. او به مصدق پیشنهاد ملی كردن نفت را داد و گفت به همان نحو كه دولت كارگری فعلی انگلستان صنایع مهمی را در انگلستان ملی كرده و غرامت پرداخته است، ایران نیز غرامت شركت ملی نفت را بدهد.» این طرح خیلی زود در دستوركار جبهه ملی قرار گرفت. كوشش و تلاش مصدق و یارانش برای ملی كردن نفت ادامه یافت و در این میان چندین دولت و كابینه عوض شد و دو نخست‌وزیر یعنی عبدالحسین هژیر(13آبان 1328) و سپهبد رزم‌آرا(13 اسفند 1329) كشته شدند. پس از كشمكش‌ها و درگیری‌های فراوان در نهایت در مجلس شانزدهم و در دوران نخست‌وزیری حسین علا «لایحه پیشنهادی جبهه ملی در مورد ملی كردن نفت شمال و جنوب ایران در 29 اسفند 1329 یعنی در آستانه نوروز توسط اكثریت قریب به اتفاق نمایندگان دو مجلس سنا و شورا و در میان شادی و شور مردم به تصویب رسید».

 

نخست‌وزیری مصدق و پیگیری ملی كردن نفت

پس از امضای قانون ملی شدن نفت، شاه به ‌طور خصوصی از حسین علا خواست به نفع سیدضیا استعفا دهد. پس از استعفای علا، جمال امامی به مصدق پیشنهاد نخست‌وزیری كرد، مصدق نیز به خلاف انتظار همگان این دعوت را پذیرفت و نخست‌وزیری او نیز با اكثریت آرا از سوی مجلس برگزیده شد. مصدق به سرعت لایحه 9 ماده‌ای در مورد خلع ید از شركت نفت ایران و انگلیس را تدوین و پیشنهاد كرد. این لایحه هفتم اردیبهشت 1330 از سوی مجلس شورای به تصویب رسید كه با واكنش فرانسیس شپرد، سفیر انگلستان مواجه شد. مصدق هم «چند هفته پس از رسیدن به نخست‌وزیری، مجلس را ترغیب كرد تا 4 نماینده عضو جبهه ملی را به عضویت كمیته 5 نفره‌ای كه وظیفه همكاری با دولت را برای اجرای قانون ملی كردن به عهده داشت، انتخاب كنند. مصدق سپس در خردادماه 1330 این كمیته را به خوزستان فرستاد تا تاسیسات نفتی را تحویل بگیرد. در تیر ماه، هنگامی كه شركت نفت تهدید كرد كه كارمندانش را خارج خواهد كرد و به صاحبان نفتكش‌ها هشدار داد كه نفت خریداری شده از دولت ایران در بازار جهانی پذیرفته نخواهد شد، مصدق نیز گفت‌وگو با آن شركت را قطع و اعلام كرد كه دولت اصل ملی كردن را می‌پذیرد هر چند این اصل عملا تحقق نیافته باشد.»

 

شكایت بریتانیا در شورای امنیت

با گذشت 6 ماه از تاریخ ملی شدن صنعت نفت، تلاش‌های شركت سابق و دولت انگلستان برای حل اختلاف به جایی نرسید. تماس‌های دیپلماتیك، وساطت دولت امریكا، تهدیدهای قضایی و نظامی انگلستان همه بی‌حاصل بود. در شهریور ماه، شركت نفت تكنسین‌های خود را خارج و تاسیسات نفتی را تعطیل كرد، دولت انگلیس هم نیروی دریایی خود را در خلیج فارس تقویت كرد. در اوایل مهر ماه 1330 دولت انگلستان درصدد برآمد كه موضوع اختلاف را در مراجع قضایی بین‌المللی تعقیب كند.

 

5 مهر ماه 1330 دولت انگلستان اعلامیه‌ای صادر كرد و مدعی شد از آنجا كه دولت ایران درصدد اخراج كارمندان انگلستان برآمده و این اقدام تخلف از قرار اقدامات تامینی است كه دیوان دادگستری بین‌المللی در تاریخ 13 تیر ماه صادر كرده و در حكم توسل به قوه قهریه به جای رعایت اصول حقوق بین‌المللی است، دولت مزبور موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل متحد گزارش داده و از لحاظ اینكه دولت ایران برای خروج كارمندان از ایران مهلتی تا 11 مهر ماه مقرر داشته از شورا تقاضا كرده كه قبل از آن تاریخ به موضوع رسیدگی كند و دولت ایران را از اقدام مذكور منصرف و ملزم به رعایت مقررات قرار موقت دیوان كند؛ ضمنا دولت انگلستان دوباره اعلان كرد كه نفت ایران متعلق به شركت نفت انگلیس و ایران است و هر گونه معامله‌ای كه دولت ایران در مورد فروش نفت انجام دهد، عمل غاصبانه‌ای خواهد بود و دولت انگلستان از آن جلوگیری خواهد كرد.

 

چنا‌ن‌كه فواد روحانی در كتاب تاریخ ملی شدن صنت نفت ایران می‌گوید، شورای امنیت تصمیم گرفت در جلسه 8 مهر ماه به شكایت دولت انگلستان رسیدگی كند و روز 6 مهر به دولت ایران اخطار شد كه نماینده‌ای به جلسه شورا بفرستد. در آن زمان كشورهای عضور شورای امنیت علاوه بر 5 عضو دایمی(انگلستان، امریكا، روسیه، فرانسه، چین) عبارت بودند از برزیل، اكوادور، تركیه، هند، هلند، یوگسلاوی. در جلسه 8 مهر روسیه و یوگسلاوی شورا را صاحب صلاحیت ندانستند اما انگلستان مخالفت كرد و شورا با اكثریت اعضا صلاحیت خود را تایید كرد.

 

 اعزام هیات ایرانی به شورای امنیت

مجلس شورای ملی در ایران هم 7 مهر ماه از تصمیم دكتر مصدق برای حضور در جلسات شورای امنیت استقبال كرد. هیات نمایندگی ایران به ریاست دكتر مصدق و با حضور 4 نفر از اعضای كمیسون مختلط نفت یعنی دكتر علی شایگان، دكتر متین‌دفتری،‌ اللهیار صالح و بیات به همراه دكتر كریم سنجابی، مظفر بقایی، جواد بوشهری، حسین فاطمی، حسین نواب و غلامحسین مصدق پسر دكتر مصدق به عنوان پزشك او 14 مهر ماه از تهران حركت و روز 15 مهر ماه وارد نیویورك شد.

 

جلسه شورای امنیت كه قرار بود روز 17 مهر تشكیل شود به درخواست هیات نمایندگی ایران موكول به 22 مهر شد. دولت انگلستان در تاریخ 20 مهر ماه از شورا درخواست كرد كه قطعنامه‌ای به این مضمون صادر كند:«شورای امنیت با توجه به اینكه اختلاف نفت ایران متضمن مخاطراتی است و صلح و امنیت بین‌المللی را تهدید می‌كند... و با اعتقاد به اینكه رعایت احكام دیوان دادگستری بین‌المللی از نظر حفظ صلح و امنیت بین‌المللی دارای اهمیت است، مقرر می‌نماید كه (الف) طرفین باید هر چه زودتر مجددا وارد مذاكره شوند و كوشش بیشتری به عمل آورند به این منظور كه اختلافات فیمابین طبق اصول قرار موقت صادره از طرف دیوان دادگستری بین‌المللی حل شود مگر آنكه ترتیبات مرضی‌الطرفین دیگری طبق هدف‌ها و اصول منشور ملل متحد مورد توافق قرار گیرد. (ب) طرفین باید از هر گونه اقدامی كه موجب تشدید وضع موجود یا منافی حقوق و دعاوی و وضع هر یك از طرفین باشد، خودداری كنند».

 

مصدق در شورای امنیت

آن‌طوركه محمدعلی موحد در جلد نخست «خواب آشفته نفت» می‌نویسد، جلسه شورا روز سه‌شنبه 23 مهر ماه تشكیل شد و تا 4 روز ادامه یافت. مصدق بیانات خود را همان روز اول آغاز كرد و پس از نقل تاریخچه‌ای از تعدیات شركت نفت و ماجرایی كه به ملی كردن صنعت نفت انجامید از شكایت انگلیس به دیوان دادگستری بین‌المللی یاد كرد و بر عدم صلاحیت دیوان در رسیدگی به آن شكایت تاكید كرد ولی گفت ایران راجع به دو مساله فروش نفت و غرامت همچنان آماده مذاكره است. مصدق كوشش انگلستان را در كشاندن اختلاف به شورای امنیت نكوهید و گفت بهانه به مخاطره افتادن صلح و امنیت جهانی یاوه‌ای بیش نیست. ایران هیچ كاری كه صلح دنیا را به مخاطره اندازد، نكرده است و برعكس این بریتانیاست كه قصد مداخله مسلحانه در ایران را دارد. اختلاف ایران با یك شركت بازرگانی ربطی به دولت بریتانیا ندارد و رسیدگی به آن اختلاف منحصرا در صلاحیت محاكم داخلی ایران است. بریتانیا باید بداند كه شركت سابق نفت دیگر جایی در ایران ندارد و نمی‌تواند تحت هیچ عنوانی به این كشور بازگردد. ایران حاضر است از كارشناسان خارجی استفاده كند و نفت خود را در اختیار بازار جهانی بگذارد اما حاضر نیست اختیار خود را به دست كشورهای خارجی بدهد. مصدق گفت نماینده انگلستان چنان از سخاوت و خیرخواهی شركت سابق نفت سخن می‌گوید كه گویی این شركت یك موسسه خیریه بوده و ایران در باره آن نمك ناشناسی كرده و حال آنكه منافع شركت از نفت ایران تنها در سال 1950 بیش از تمامی درآمدی بود كه در طول مدت نیم قرن گذشته نصیب ایران شده است.

 

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

در جریان مذاكرات نمایندگان شوروی و چین مداخله شورا را منافی حق حاكمیت ایران می‌دانستند و رد قطعنامه را خواستار بودند. نماینده فرانسه كه وضع را چنین دید به یاری هم‌پیمان خود(بریتانیا) پیشنهاد مسكوت ماندن شكایت بریتانیا را مطرح كرد تا زمانی كه دیوان دادگستری بین‌المللی در خصوص صلاحیت خود تصمیم بگیرد. جلسه دوم شورا روز 23 مهر و جلسه سوم 24 مهر ماه برگزار شد. مصدق در انتهای این جلسه گفت كه در جلسه بعدی كه 26 مهر ماه برگزار می‌شود، شركت نخواهد كرد «چون ایران از شورا توصیه و اندرز نخواهد پذیرفت.» در این جلسه راجع به پیشنهاد فرانسه رای‌گیری شد و این پیشنهاد با 8 رای موافق، 1 رای مخالف(شوری) و 1 رای ممتنع(یوگسلاوی) تصویب شد.

 

مصدق در روز اول سخنان را از روی متن فرانسوی خواند و باقی آن را اللهیار صالح از روی متن انگلیس خواند. مصدق گفت:«انگلستان می‌خواهد شورای امنیت را وسیله قرار دهد و در امور داخلی ما مداخله كند. اگر انگلستان در این كار موفق شود، اعتماد ملت‌ها به سازمان ملل متحد متزلزل خواهد شد.» به گفته دكتر موحد «جلسه شورای امنیت صحنه‌ای بود كه مصدق نقش خود را با مهارت تمام به انجام رسانید. اچسن نیز در نوشته خود چیره‌دستی مصدق را در كار خود ستوده و گفته است كه او یك شبه به ستاره تلویزیون تبدیل شد».

 

سرانجام كار و پیروزی ایران

انگلستان در چهارم بهمن 1330 به دیوان دادگستری بین‌المللی لاهه شكایت كرد و مصدق و همراهانش 7 خرداد 1331 به لاهه رفتند. سرانجام دادگاه لاهه پس از 12 جلسه با 9 رای مخالف در برابر 56 رای موافق، حكم خود را مبنی بر عدم صلاحیت دیوان دادگستری بین‌المللی در رسیدگی به دادخواست انگلستان صادر كرد و در 31 تیر 1331 به نفع ایران رای داد. با پیروزی ایران و در واقع دولت مصدق، بریتانیا و متحدانش و در راس ایشان ایالات متحده به این نتیجه قطعی رسیدند كه با روش‌های به ظاهر قانونی نمی‌توانند جلوی خواست ملت ایران را بگیرند و به همین دلیل بر مداخله نظامی و كودتا راسخ‌تر شدند؛ تصمیمی كه در نهایت به كودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت ملی دكتر محمد مصدق انجامید؛ رویدادی ننگین و اسف‌انگیز كه قریب به 60 سال روابط ایران با كشورهای غربی را تحت تاثیر قرار داده و مانع از شكل‌گیری گفت‌وگویی مسالمت‌آمیز، برابر، صادقانه و مبتنی بر اعتماد میان طرفین شده است.

 

منابع:

1- خواب آشفته نفت، محمدعلی موحد

2- ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان

3- مصدق و نبرد قدرت، همایون كاتوزیان

4- تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، فواد روحانی

5- نقش انگلیس در كودتای 28 مرداد 1332 اسماعیل اقبال

منبع: روزنامه اعتماد

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: