1393/6/30 ۰۷:۳۹
در زمانهای که شعله جنگ و موجی از خشونتورزی جان انسانها را به خطر انداخته، فکرکردن به موضوعاتی نظیر «گفتگوی تمدنها» و «جهان عاری از خشونت» جدیتر شده است. این ایدهها و بهویژه «گفتگوی تمدنها» از جمله ایدههای هستند که اگر با تکیه بر آنها، دانش و هنر (دانشمندان و هنرمندان) دست به دست هم دهند، ایجاد پیوند و دوستی میان مردم جهان امکانپذیر خواهد بود.شهرداد روحانی
در زمانهای که شعله جنگ و موجی از خشونتورزی جان انسانها را به خطر انداخته، فکرکردن به موضوعاتی نظیر «گفتگوی تمدنها» و «جهان عاری از خشونت» جدیتر شده است. این ایدهها و بهویژه «گفتگوی تمدنها» از جمله ایدههای هستند که اگر با تکیه بر آنها، دانش و هنر (دانشمندان و هنرمندان) دست به دست هم دهند، ایجاد پیوند و دوستی میان مردم جهان امکانپذیر خواهد بود.
بسیاری از افراد بر این باور هستند که موضوع گفتگوی تمدنها در درجه اول یک موضوع فلسفی است و لذا باید از منظر فلسفه به آن نظر افکند. اما مگر فلسفه موسیقی جز این است که به قول یکی از بزرگان: «اگر کسی گوش شنوا داشته باشد، در همه چیز موسیقی را خواهد شنید.»
موسیقی، شنیدن، گفتگو
موسیقی در واقع از آنجایی آغاز میشود که کلام متوقف میشود. موسیقی دعوتی آشکار به شنیدن است و «شنیدن» در موضوع «گفتگو» آغاز یک مکالمه را رقم میزند و شنیدن در موسیقی، از آن منظر که با درونیات انسان سر و کار دارد، امیدواری به گفتگویی درونی را هم مضاعف میكند.
موسیقی احساسات و عواطف بشری را به لطافت نزدیک میكند و خشونت را از آن دور میسازد. مردم جهان، متعلق به هر سرزمینی که باشند، اگر از فهم زبان همدیگر برنیایند، با کمک موسیقی و زبان هنر، میتوانند گرد هم آیند و لحظات شادی را سپری کنند.
من در تجربههای شخصی خودم این نکته را بارها آزمودهام بهویژه زمانی که از سازهای ایرانی در زمان اجرای برنامههایم بهره بردهام، به طور مکرر مشاهده کردهام که مردم از سراسر جهان تا چه اندازه استقبال کرده و به شوق میآیند؛ چنان که قبل از این در گفتگویی اشاره کرده بودم و اکنون هم به طور کامل در کتاب «در قلمرو فرهنگ و سیاست» منتشر شده است:
«موسیقی در کل یک زبان است و میتواند زبان مشترکی باشد بین فرهنگها و ملیتهای مختلف و بر اساس تجربه خودم میتوانم بگویم، چون شغل من به گونهای است که برای اجرا به کشورهای مختلفی دعوت میشوم و با ارکستر سمفونیکهای کشورهای مختلف کار میکنم، در بعضی برنامهها از من میخواهند که موسیقی کلاسیک از آهنگسازان کلاسیک بزرگ دنیا را اجرا و رهبری کنم و در بعضی از برنامهها من این آزادی را دارم که قطعاتی را که خودم ساختهام (که سعی کردهام در آنها از ملودیهای ایرانی یا هارمونی ایرانی و اصولاً حال و هوای موسیقی ایرانی استفاده بکنم) اجرا کنم، آن قطعات اجرا میشود و به جرأت میتوانم بگویم نه تنها مردم که برای دیدن برنامهها میآیند، حتی خود نوازندگانی که این قطعات را اجرا میكنند، برایشان تازگی و جذابیت دارد.
تکنیک موسیقی غرب را باید یاد گرفت، من سعی میکنم از تکنیک موسیقی غرب استفاده کنم برای اینکه موسیقی خودم را بسط بدهم و جهانیتر کنم و واقعاً فرق نمیكند کجا این قطعات اجرا میشود، در کشورهای اروپایی، در کشورهای آمریکایی یا در خاور دور و...
بارها من این برنامهها را اجرا کردهام و هر بار به قدری این برخورد مثبت بوده که اندازه ندارد. برای همین غیر ایرانیها علاقهمند میشوند که بیشتر با کارهای آهنگسازان ایرانی، با موسیقی ایرانی و فرهنگ ایرانی آشنا شوند.
هر کار هنری که از یک کشوری بیاید، باعث میشود مردم دیگر نقاط دنیا، کنجکاو بشوند که در آن کشور چه اتفاقهای دیگری میافتد. این وظیفهای است که خودم بر عهده خودم گذاشتهام و کسی آن را بر عهدهام نگذاشته است.
احساس میکنم به عنوان یک موسیقیدان که عمری را در این کار گذاشته، یکی از وظایفم این است که به عنوان یک ایرانی بتوانم خودم را در جاهای دیگر دنیا بشناسانم و سعی میکنم کارم طوری ارائه بشود که کنجکاوی مثبتِ غیر ایرانیها را برانگیزد.»
تبلور گفتگوی تمدنها
به نظر من، موسیقی عملاً میتواند در شکل جمعی و بینالمللی، بهترین و موثرترین تبلور گفتگوی تمدنها باشد؛ زیرا با بهره از موسیقی میتوان مردم را از هر سرزمینی و با هر عقیدهای در کنار هم نشاند و آنهایی را که در فکر جداساختن انسانها و ایجاد خصومت میان مردم جهان هستند، مأیوس ساخت.
موسیقی به دلیل اینکه زبانی جهانی دارد، در هر زمان، میتواند نقش مؤثر خود را ایفا کند و ساز جنگ را به سکوت وادار سازد.
کلام آخر اینکه، فراموش نکنیم در فرهنگ و ادبیات قدیم ایران، نوعدوستی، مهربانی، خردگرایی و... کلماتی هستند که به طور مکرر از زبان شاعران ما شنیده میشوند و در کتابهای شعر فارسی مثالهای آن فراوان است و از همه بهتر، سخن بیبدیل سعدی شیرازی است که هنوز كه هنوز است، احترام مردم فرهنگدوستِ ایران و جهان را برمیانگیزد:
بنیآدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید