1397/12/25 ۰۹:۵۵
هادی خانیکی، می گوید: روشنفکر گفتوگویی نقش میانجیگری دارد، او در امور اجتماعی و سیاسی و همه جا در حال پادرمیانی است و همواره در حال آمد و شد است. چهارمین ویژگی او این است که متکی به جامعه مدنی است و جهان زیست او در جامعه مدنی است و به همین دلیل است که نمی خواهد جامعه مدنی را به یک بازار و اجتماع بسته تقلیل دهد.
مقصود فراستخواه و هادی خانیکی به نقد و بررسی آخرین کتاب قانعی راد پرداختند
پردیس سیاسی: یکشنبه نوزدهم اسفند، ۹ ماه پس از درگذشت محمدامین قانعیراد، سالن کنفرانس انجمنهای دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دانشگاهی که او خود سالها در آن تدریس کرده بود، میزبان نقد و بررسی «پیدایش روشنفکر گفتوگویی در ایران» آخرین اثر منتشر شده این استاد جامعهشناسی بود. کتابی که خود قانعیراد پیش از سفر ابدیاش به دست ناشر سپرد و حالا در روزهای پایانی سال ۹۷ با حضور خانواده و علاقهمندان او نقد و بررسی شد. دکتر هادی خانیکی دانشیار و مدیر گروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر مقصود فراستخواه پژوهشگر و عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی و دکتر گیتی خزاعی جامعهشناس سخنرانان این نشست بودند و به قول مقصود فراستخواه قانعیراد نیز با کتاب خود، شاگردانی که در این سالها تربیت کرد و عکسی که از میان قاب انجمن جامعهشناسی به حضار لبخند میزد، حاضر غایب این نشست بود. در ادامه گزارش اجمالی از این جلسه را میخوانید.
هادی خانیکی با اشاره به اینکه این کتاب آخرین اثر قانعیراد است که خود به ناشر سپرده است، با اشاره به تقسیمبندیهای کتاب از روشنفکری به تفکیک روشنفکری سیاسی و فکری اشاره کرد و گفت: «در این کتاب روشنفکر فکری در مقابل سیاسی قرار گرفته است و توضیح داده شده است که میدان عمل برای روشنفکر فکری حوزه عمومی است. در اینجا متفکر بودن، تولیدکنندگی و دارای اندیشه انتقادی بودن ویژگی روشنفکر است و روشنفکر تنها به مسئله فیزیکی بسنده نمیکند، بلکه به دنبال راهبرد و تفکر پویا است، با طرح این مبحث اختلاف قانعیراد در تعریف روشنفکر با سایرین مشخص میشود.»
خانیکی با اشاره به اینکه قانعیراد روشنفکر را در دوگانگی میان علم و فرهنگ در کنار یکدیگر قرار میدهد، افزود: «روشنفکر به دنبال مسئله مردمی با صبغه فرهنگی است و نسبت علم و حقیقت به فرهنگ و زندگی مردم نیز میاندیشد. قانعیراد مفهوم روشنفکری در هر زمانی را به چالش میکشد، درعینحالی که او روشنفکر را سیاستمدار، تکنوکرات و دانشگاهی نمیداند، اما از نظرش روشنفکر با هیچکدام از این مباحث بیگانه هم نیست. قانعیراد در فرهنگهای روشنفکری به سمت تنوع و تکثر روشنفکری میرود و فرهنگهای روشنفکری را به فرهنگ گفتوگویی تبدیل میکند.»
روشنفکری گفتوگویی چه میکند
خانیکی در ادامه مختصات روشنفکر گفتوگویی در اندیشه قانعیراد را این طور طبقهبندی کرد: «روشنفکر گفتوگویی بیشتر در حوزه عمومی به سر میبرد. به عبارتی اگرچه به توسعه دانش توجه دارد اما توسعه دانش را در حوزه عمومی دنبال میکند و به دنبال تقویت فرآیندهای تعاملی در فضاهاست. دومین ویژگی روشنفکر گفتوگویی کمک به ایجاد پلهای ارتباطی بین دو جهان تفکیکشده است. تفکیکی که بین سنت و مدرنیته، اقتصاد و فرهنگ و ... وجود دارد.»
او دیگر ویژگیهای روشنفکر گفتوگویی را اینطور توضیح میدهد: «روشنفکر گفتوگویی نقش میانجیگری دارد، او در امور اجتماعی و سیاسی و همه جا در حال پادرمیانی است و همواره در حال آمد و شد است. چهارمین ویژگی او این است که متکی به جامعه مدنی است و جهان زیست او در جامعه مدنی است و به همین دلیل است که نمیخواهد جامعه مدنی را به یک بازار و اجتماع بسته تقلیل دهد، چون در یک جامعه بسته شبکههای اجتماعی هم مکانی برای زیستنهای فردگرایانه میشوند.» خانیکی ویژگی بعدی را اینطور معرفی میکند: «روشنفکر گفتوگویی میخواهد ارتباطات میانفردی را بین آدمها و نهادها برقرار کند و بر نقشی که بین عاملیت و ساختار دارد، محاط نمیشود. چون قائل به این است که در غیاب وساطت روشنفکران گفتوگویی، ارتباطات میانفرهنگی جای خود را به انواع بنیادگرایی در بازار سیاست و فرهنگ میدهند. همان چیزی که تاریخ معاصر ما نیز شاهدش بوده است و حتی نهادهای سیاسی احزابی که شکل میگرفتند، به جای اینکه امکانی برای بالارفتن سطح مشارکت و رقابت شوند، پناهگاهی برای خود مؤسسانشان میشدند و با همین پیشینه است که آن لطیفه مشهور، در تاریخ سیاسی ایران گفته شده است که هر حزبی در ایران تشکیل شود، اگر به سه نفر برسد، حتما به انشعاب میرسد. این موضوع برای ما ارتباطیها بسیار مهم است که با گسترش ارتباطات و شکلگیری جامعه شبکهای در اینجا میشود شاهد شکلگیری بنیادگرایی هم در فضای شبکهای بود همان طور که الان میبینیم فضای شبکهای، فضای بسیار بیرحمی نیز است و شما به محض اینکه نظر مخالفی میدهید، میبینید اگر قدرتی وجود داشت، همانجا فرد حتی مانند جنگهای قدیم تکهتکه هم میشد. در نتیجه روشنفکر گفتوگویی باید این ارتباطات را طوری سامان دهد که این بنیادگراییها توان کمتری داشته باشند.»
روشنفکری و جامعهشناسی سکوت
خانیکی در بخش دیگر صحبتهای خود به تفکر جامعهشناسانه قانعیراد و غیبت آن در برخی از مباحث این کتاب اشاره کرد و گفت: «بهرغم اینکه بر تفکر قانعیراد نگاه جامعهشناسانه غالب است او در اینجا به شناخت معرفتی از روشنفکران سکوت اکتفا میکند و آنها را تا دنیای سکوت و عرفان میبرد و میگوید روشنفکرانی که به سکوت روی آوردهاند، کسانی هستند که خواستهاند از منیت دور شوند. درحالیکه این تفسیر کامل نیست و این جایی است که باید و میشود بحث مرحوم قانعیراد را با مبحث جامعهشناسی سکوت تکمیل کرد. این موضوع که گفتوگو آیین درویشی نبود که خود دکتر هم در کتاب به آن اشاره کرده است، به این دلیل نیست که چون این گفتوگو با بحث پسینی منیت و فردگرایی تناقض دارد، ناپسند است، خیر. چون در جامعه ما گفتوگو معمولا منجر به نزاع میشود، به این دلیل پرهیز از گفتوگو ایجاد شده است. ما باید در این تقسیمبندی وارد تفکر اجتماعی شویم و روشنفکر گفتوگویی را روشنفکری بدانیم که دارای قدرت ارتباطی از طریق حضور در نهادهای مدنی و جنبشهای اجتماعی است و از این طریق این به او توانایی میدهد که در قیاس با روشنفکر استعلایی که منتظر است دیگران حرفش را بشنوند و بلد نیست که با جامعه وارد گفتوگو شود و به قول هابرماس از توانش ارتباطی محروم است، از گفتوگو استفاده میکند و این وجه تمایز آنهاست.» خانیکی در پایان صحبتهای خود در مورد ویژگی مثبت کتاب گفت: «مانند زندگی مرحوم قانعیراد، او در این کتاب نیز امیدوار است. در واقع این کتاب سرودن مرگ روشنفکری و به پایان رسیدن روشنفکری نیست. بلکه او معتقد است که نسل جدیدی از روشنفکران به میدان آمدهاند که اگرچه وضعیتشان شکننده است اما سوژه فعال و مدافع امر اجتماعی هستند.»
روشنفکران و تاریخ
مقصود فراستخواه دیگر سخنران این نشست، در ابتدای مباحث خود بعد از اشاره به زنده بودن اندیشه و یاد مرحوم قانعیراد به وسیله شاگردان و آثارش، به تعریف کتاب از روشنفکر پرداخت و توضیح داد: «در تعریف این کتاب از روشنفکر، روشنفکر میخواهد این جهان را تبدیل به مساله معنا کند. قانعیراد در این کتاب تاکید میکند که پایان روشنفکری، پایان حوزه عمومی و پایان سیاست و حتی پایان ایران است و در این حد با روشنفکری درگیری وجود دارد. معنای مورد نظر او از روشنفکری در این کتاب معنای موسعی است که بسیاری از بزرگان و شخصیتهای تاریخی ایران مانند عرفا را هم در بر میگیرد و در این مسیر است که او معتقد است در دورههایی که این افراد امکان مشارکت داشتهاند، باعث آفرینشهای فکری، تمدنی و علمی شدهاند. اما در ادامه و نبود امکان مشارکت، روشنفکران غیراجتماعی و سکوت ایجاد شدهاند.»
روشنفکر گفتوگویی گادامری و هابرماسی
او در ادامه یکی دیگر از کوششهای قانعیراد را به دست دادن تیپشناسیهای مختلف از روشنفکری میداند و در توضیح روشنفکری گفتوگویی که عنوان کتاب نیز است، توضیح میدهد: «قانعیراد با به کار بردن اصطلاح روشنفکر گفتوگویی زبان را توسعه داده و همانطور که میبینیم این روشنفکر گفتوگویی را نیز تقسیمبندی کرده است. یک دسته گفتوگوهای هابرماسی- مانهایمی و دسته دیگر گادامری. روشنفکر گفتوگویی مانهایمی و هابرماسی برای پیوند و انسجام، گفتوگو میکنند، برای اینکه یک وضعیت میانذهنی اتفاق بیافتد و از دل آن، توافق و سنتز ایجاد شود، در مقابل قانعیراد نژاد دیگری از روشنفکر گفتوگویی را گادامری معرفی میکند که برای جامعه بسیار مهم است، روشنفکر گفتوگویی گادامری گفتوگو را همدلانه میکند، گشودگی به غیر دارد، شناخت ماقبل را گسترده میکند، اما لزوما اصرار به توافق ندارد و خود این چشماندازهای متنوع میتواند برای جامعه مفید باشد.»
فراستخواه در ادامه با اشاره به دستهبندی روشنفکری در کتاب و توضیح مواردی مانند روشنفکر فرانسوی، روشنفکر انگلیسی، روشنفکر آمریکایی و روشنفکر افلاطونی، روشنفکر اجتماعی را در برابر روشنفکر پوپولیست، تیپ مورد نظر قانعیراد معرفی کرد و توضیح داد: «روشنفکر اجتماعی به امر اجتماعی و سوشال توجه دارد اما روشنفکر پوپولیست به یک جمع و توده ارجاع میدهد نه یک امر اجتماعی حقیقی. مورد دیگر این کتاب تاکید قانعیراد بر تمایز تعاملی است. یعنی ما درعینحال که با هم تعامل میکنیم، تمایز داشته باشیم یعنی هر کس دیدگاه خود را داشته باشد اما حاضر به گفتوگو باشد و اصرار به اثبات نظر خود را به دیگران نداشته باشد و گوش بدهد، اینجاست که روشنفکر فردیت دارد اما هنجارهای اجتماعی را هم میپذیرد و اخلاق و مسئولیت اجتماعی را میپذیرد و برای فردیت هم جستوجو میکند.»
روشنفکر اجتماعی و توسعه
فراستخواه در بخش دیگری از صحبتهایش روشنفکر اجتماعی را در اندیشه قانعیراد با توسعه پیوند میزند و میگوید: «قانعیراد روشنفکری اجتماعی را بخشی از توسعه ایران میداند. چون معتقد است که آنچه باعث توسعه میشود، فردگرایی اجتماعی است. منظور او این است فردی که تعلق اجتماعی دارد و ضمن استقلال رای، تقکر و هویت فردی، به یک قانون اخلاقی اجتماعی و امر اجتماعی هم توجه دارد این خیلی مهم است. قانعیراد معتقد است که لازمه توسعه همین فردگرایی است که در تحلیلهای دیگر گفته میشود فردگرایی نهادینه، یعنی فردگرایی که فرد در عین فردیت، به امر اجتماعی ملتزم است. قانعیراد معتقد است در ایران این فردگرایی اجتماعی خیلی فرصت توسعه پیدا نکرده است.»
روشنفکران استعلایی از طباطبایی تا کچوییان
فراستخواه یکی از مزیتهای این مقالات را مثالهایی که قانعیراد برای تقسیمبندی روشنفکران داشته است، معرفی کرد و توضیح داد: «قانعیراد در این کتاب برای روشنفکر استعلایی در سه دسته خلوص دینی، خلوص فلسفی و خلوص علمی مثال میآورد. او برای روشنفکری که به دنبال خلوص دینی است، کچوییان را مطرح میکند. برای روشنفکری که دنبال خلوص فلسفی است، طباطبایی را مطرح میکند و برای روشنفکری که دنبال خلوص فنی و علمی است، نیلی را مطرح میکند.»
فراستخواه در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به دوستی و همکاری علمی که با مرحوم قانعیراد در طی بیست سال داشته است، در انتقاد از بخشی از کتاب گفت: «من میدانم که قانعیراد به هیچوجه دیدگاه متحجرانهای نداشت. در نتیجه همواره از سویههای مختلف به مسائل نگاه میکرد و بنابراین بسیاری از بیانهایی که قانعیراد در اینجا دارد، اگر فرصت کارکردن دوباره را به دست میآورد، از سویههای دیگری همین مسائل را دنبال میکرد. از این منظر یکی از نکاتی که در کتاب وجود دارد، این است که قانعیراد یکی از ویژگیهای روشنفکران را که گرفتار آن شدهاند دوتاییسازیهایی مانند سنت و تجدد، ایران و اسلام و ... میداند، اما میدانیم و حتی در خود کتاب هم اشاره شده است که ظرفیت و محدودیت توسعه امر رئال اجتماعی بسیار پیچیدهتر از این دوتاییها است و این دوتاییها در بسیاری از موارد نمیتوانند آنها را توضیح دهند.»
نارضایتی هستیشناختی ایرانی
یکی دیگر از مواردی که فراستخواه در صحبتهای خود به آن اشاره کرد، مفهوم نارضایتی هستیشناختی ایرانی بود. فراستخواه در توضیح این مفهوم گفت: «قانعیراد میگوید ایرانیها یک نارضایتی هستیشناختی دارند که از تجربه بیثباتی، تجربه استبداد و اشغال ناشی شده است. این موضوع به نظر قانعیراد، خود اثربخشی ایرانیان را پایین آورده است و ایرانیان به این نتیجه رسیدهاند که کاری نمیتوانند بکنند یعنی همان اصطلاح معروف که زمانی که ما ساخته میشویم، صدای خرابی ما هم بلند میشود، به نظر قانعیراد گریز از جهان فانی که او عرفان را هم نمونهای از آن میداند، نتیحه نارضایتی هستیشناختی ایرانی است که در تاریخ هم مثالهایی دارد و مثلا وقتی شکل رادیکال این نارضایتی حسن صباح شده است.»
فراستخواه در ادامه به توضیح اهمیت دولت در اندیشه قانعیراد پرداخت و صحبتهای خود را اینطور به پایان رساند: «یکی از نکات مهمی که در این کتاب میبینم اهمیت دولت است، قانعیراد توضیح میدهد چقدر نهاد دولت برای مسئله ایران مهم است و هر وقت نهاد دولت مشارکتپذیر نمیشود، چطور فرهنگ و تمدن و ادبیات ایرانی دچار سرگردانیها میشود و استعدادهای این سرزمین هرز میرود.»
پیدایش روشنفکر گفتوگویی در ایران
انتشار این کتاب که مجموعه مقالات و برخی گفتوگوهای مرحوم محمدامین قانعیراد استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و رئیس انجمن جامعهشناسی است، در مدت کوتاهی پس از درگذشت او در سال ۹۷ توسط نشر آگاه انجام شده است. مقالات کتاب بر مبنای دورهها از قرون اولیه اسلام، دوره میانه، عصر مشروطه، عصر پهلوی تا عصر انقلاب و پساانقلابی و عصر گسترش ارتباطات مجازی و برآمدن سلبریتیها به عنوان مدعیان روشنفکری تنظیم شده است. این مقالات که طی نزدیک به دو دهه نگارش یافته و اکنون در این مجموعه فراهم آمده است، میتواند به علاقهمندان مباحث تفکر و روشنفکری در درک جامعهشناسی تحولاندیش روشنفکری و احتمالات آینده تفکر در ایران کمک کند.
منبع: سازندگی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید