1397/11/15 ۰۹:۳۴
«پرویز» از همان دوران کودکی با کمک دایی اش به نوازندگی در رادیو هم اشتغال یافت و به نوازنده خردسال معروف شد. گویند بار اولی که برای اجرای برنامه به رادیو رفته بود، قدش به میکروفن نمی رسید. او هر روز صبح ساعت ۵ از خواب برمیخاست و در اتاقک زیرزمین خانه که توسط مادر برای تمرینش آماده شده بود، شروع به تمرین ویولن می کرد تا ساعت ۳۰/۷. سپس به عجله صبحانه می خورد و به مدرسه که نزدیک خانه بود می رفت.
به مناسبت سالمرگِ «پرویز یاحقی»
مهران اکبری قاضی چاکی: «پرویز» از همان دوران کودکی با کمک دایی اش به نوازندگی در رادیو هم اشتغال یافت و به نوازنده خردسال معروف شد. گویند بار اولی که برای اجرای برنامه به رادیو رفته بود، قدش به میکروفن نمی رسید. او هر روز صبح ساعت ۵ از خواب برمیخاست و در اتاقک زیرزمین خانه که توسط مادر برای تمرینش آماده شده بود، شروع به تمرین ویولن می کرد تا ساعت ۳۰/۷. سپس به عجله صبحانه می خورد و به مدرسه که نزدیک خانه بود می رفت.
از تولد تا جوانی
«پرویز صدیقی پارسی» که بعدها برای خود نام هنری «یاحقی» را انتخاب کرد؛ در خانوادهای که از نسل مادری همگی هنرمند و اهل موسیقی بودند، به دنیا آمد. پدرش «غلامحسین صدیقی پارسی» کارمند وزارت خارجه بود و بهعلت رفتن به ماموریتهای خارج از تهران، «پرویز» بیشتر در خانه دایی هنرمندش استاد «حسین یاحقی»، نوازنده کمانچه و ویولنیست شهیر آن دوران به سر میبرد. بهعلت مخالفت پدر پرویز با موزیسین شدنش و همچنین شهرت داییاش در موسیقی، او در ابتدای کار خود را با اسم «یاحقی» شروع و به همین نام شهرت یافت.
علاقه و اشراف به موسیقی در خانواده یاحقیها موروثی بود، بهطوریکه «محمداسماعیل یاحقی» پدربزرگ مادری پرویز هم موسیقیشناس بوده و مادرش آشنا با ردیفهای موسیقی ایرانی.
میل وافر به موسیقی در «پرویز» با علاقهی او به نی لبک کوچکی در ۲ تا ۳ سالگی بروز یافت. در ۶،۵ سالگی بود که در خانه داییاش مجذوبِسازی شد که تمام آیندهاش را رقم زد. او مجذوب ویولن داییاش شده بود. مشکل اصلی در آن سن، کوچک بودن جثهی او نسبت به ویولن بود. بودن گاه و بیگاه در منزل دایی، علاوه بر بروز علاقه به ویولن مزیَتِ دیگری نیز داشت و آن معاشرت «پرویز» با بزرگترین نوازندگان و خوانندگان ایران و همچنین آشنایی با نحوه کار آنها بود. اینها موجب شد که «پرویز» از طفولیت به ویولن روی آورده و نزد داییاش بهعنوان اولین استاد، شروع به یادگیری علم موسیقی و نوازندگی کند.
او تا ۱۶سالگی مراحل سلونوازی و نُت را آموخت
«پرویز» از همان دوران کودکی با کمک داییاش به نوازندگی در رادیو هم اشتغال یافت و به نوازنده خردسال معروف شد. گویند بار اولی که برای اجرای برنامه به رادیو رفته بود، قدش به میکروفن نمیرسید. او هر روز صبح ساعت ۵ از خواب برمیخاست و در اتاقک زیرزمین خانه که توسط مادر برای تمرینش آماده شده بود، شروع به تمرین ویولن میکرد تا ساعت ۳۰/۷. سپس با عجله صبحانه میخورد و به مدرسه که نزدیک خانه بود میرفت. دوباره ساعت ۳۰/۱۱ به محض بازگشت از مدرسه مشغول تمرین ویولن میشد تا ساعت ۲. ساعت ۲ بعد از خوردن ناهار دوباره به مدرسه میرفت تا عصر. عصر بعد از تعطیل شدن مدرسه، دوباره با شور و شوق به تمرین ویولن در همان اتاقک تمرین منزل میپرداخت تا نیمه شب. این روال ۶ تا ۷ سال تداوم یافت تا اینکه سرانجام به علت تمرین در اتاقک زیرزمینی و ابتلا به نوعی بیماری ریوی و برونشیت و همچنین اعتراض همسایهها از صدای ساز او (که شب و روز نداشت) موجب شد که این نوع تمرین او متوقف شود. همچنین او در سال ۱۳۲۸ در ۱۳ سالگی در پی مخالفتهای پدرش با بازماندن از تحصیل و پرداختن به موسیقی برای ادامه تحصیل ابتدا به لبنان و سپس به آمریکا رفت ولی بعد از چندی بهدلیل علاقه مهارنشدنیاش به موسیقی به کشور بازگشت.
«پرویز» در ۱۶ سالگی علاوه بر دنبال کردن کار موسیقی به روزنامهنگاری و خبرنگاری و تفسیر سیاسی اخبار روز روی آورد. او از سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۴ به این کار مبادرت ورزید؛ همچنین به تهیه و اجرای برنامههای دیگری در رادیو نیز دست زد که از جملهی آن میتوان به برنامههای «با کاروان شعر و موسیقی» که هم گوینده و هم تهیهکنندهاش بود و برنامههای «شادی و امید»، «در گوشه و کنار شهر» و «اینجا زندان است» اشاره کرد.
او در ۱۵ یا ۱۶ سالگی به توصیه استاد «ابوالحسن صبا» که دوست صمیمی داییاش بود و متوجه استعداد شگرف پرویز در موسیقی شده بود، برای یادگیری کامل نت و نتشناسی ویولن، پیش او رفت و به مدت دو سال تحت تعلیم قرار گرفت. استاد صبا که نمونهی یک استاد بزرگ و یک معلم واقعی بود او را با سبک خود در ویولن آشنا و به علت استعداد بینظیر پرویز، خارج از ساعات تعلیم، باز با او تمرین میکرد. «پرویز» از تعالیم استاد صبا و یاحقی و همچنین از صحبتهایشان و سازنوازی آن دو با هم چیزهای زیادی فراگرفت. «پرویز» در کلاس همیشه جلوتر از سایرین و حتی گاهی جلوتر از استاد بود تا جاییکه در کلاس داییاش، با وجود سن و سال اندک بهعنوانِ استادیار به همشاگردیهایش تعلیم میداد.
ظهور یک نابغه
«پرویز» ابتدا برای هوشنگ شوکتی و منوچهر همایونپور، آهنگ ساخت و بعد از آن برای «داریوش رفیعی»؛ اما شروع درخششِ او با ترانههای استاد بیژن ترقی که همچون «پرویز» جوان بود و در ابتدای راه و سرشار از استعداد و ذوق،چون او به معروفیت و اشتهار بالایی دست یافت. همچنین صمیمی ترین دوست او شد.
اولین آهنگی که پرویز ساخت در ۱۳ سالگی با ترانهای از «بیژن ترقی» بود؛ اما بهعلت اینکه در آن زمان هیچکدام از این دو نفر بهصورت فنی کار نمیکردند این آهنگ منتشر نشد تا اینکه در ۱۸سالگی اولین اثر او منتشر شد. در ۱۸ سالگی بود که به توصیه ی استاد صبا و دعوت «داوود پیرنیا» به برنامه گلـها دعوت شد که این مصادف بود با دعوت بسیاری از سولویستهای جوان دیگر که همگی بعدها از مطرحترین نوازندگان شدند و همچنین این شروعی بود برای درخشش او.
نخستین برنامه گلهایی که پرویز یاحقی در آن بهعنوان تکنواز شرکت داشت، گلهای رنگارنگ ۱۶۸ بود در مایه دشتی. ولی اولین برنامه گلهایی که به عنوانِ آهنگساز در آن شرکت کرد در سال ۱۳۳۶ و گلهای رنگارنگ شماره ۱۷۲ با نام امید دل من کجایی؟بود. وقتی به اسامی خواننده و نوازندگان این برنامه نگاه کنیم،تازه متوجه جایگاه رفیع پرویز یاحقی در موسیقی آنهم در ۱۸ سالگی میشویم؛ چون برای اجرای این برنامه بیست نفر همکاری داشتند که اکثر قریب به اتفاق آنها همگی از نوابغ موسیقی بودهاند اگرچه در ابتدای برنامه خانم صدیقه رسولی با اسم هنری «روشنک» فقط به اسم ترانهسرا و شاعران برنامه و خواننده اشاره و این برنامه را کاری از هنرمند جوان، پرویز یاحقی معرفی میکرد.
برای رهبری ارکستر همین برنامه، پرویز یاحقی به رسم ادب و خضوع و به عرف معمول، استاد ابوالحسن صبا را پیشنهاد کرد. اما استاد صبا در کمال حیرت با بزرگواری خاص خویش، از این کار امتناع کرد و گفت: «کسی که آهنگساز یک ترانه است خود او بهترین فرد برای رهبری ارکستراسیون آن برنامه است.»
البته برنامهی «گلهای رنگارنگ» هرچند بهعنوان اولین کار پرویز برایش شیرینی خاصی داشت؛ اما این حلاوت با نوعی تلخی نیز همراه شد. چون استاد بزرگ و مدرس بیبدیل موسیقی ابوالحسن صبا دو، سه هفته بعد از اجرای این کار در شامگاه روز جمعه، ۲۹ آذر ۱۳۳۶ بر اثر عارضه قلبی به دیار باقی شتافت و عالمی را در سوگ فقدان خویش نشاند و با آن گلشن آشنایی رنگ خزان به خود گرفت. پرویز یاحقی با دیگر هنرمندان (مهدی خالدی و....) گلهای ۱۷۴ رنگارنگ را با نام به یاد استاد در بزرگداشت استادصبا اجرا کرد.
هرچند که استاد صبا رفته بود؛ ولی بودن در برنامه گلها سببی شد برای همکاری پرویز یاحقی با هنرمندان این اثر که بیشترشان را از کودکی در خانه داییاش یا در رادیو دیده و با آنها آشنا بود. او از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۶ به مدت سه سال با اُعجوبه بینظیر پیانو استاد «مرتضیخان محجوبی» همکاری کرد. استاد محجوبی (برادر رضایی حسین و دایی رضایی پرویز بود) که از لحاظ سیرت و صورت شباهت زیادی با علی اکبر شیدا داشت. به قول استاد فریدون ناصری، شیدای دوم بود و مثل شیدا درویش مسلک بود، علاوه بر تبحر در نواختن ویولن، در نواختن پیانو استادی تام داشت.
چند وقت بعد پرویز یاحقی با ساختن آهنگ برای اولین ترانه رسمی بیژن ترقی به نام «می زده شب چو به میکده باز آیم» فصلی نوین در زندگی خویش و بیژن ترقی گشود. تا جایی که دیگر این دو بیشتر کارهایشان با هم و برای هم بود. البته ماجرای آشنایی بیژن ترقی و پرویز یاحقی (که آن زمان بسیار معروف شده بود ) از زبان خودش بسیار شنیدنی و شیرین است. حالا دیگر هفتهای نبود که کاری جدید از پرویز یاحقی از طریق رادیو پخش نشود بهویژه که دیگر اکثر این کارها با ترانه ترقی بود و یاحقی و ترقی دو اسمی بودند که جفت هم شده و همیشه با هم بودند.
استاد پرویز یاحقی جهت حفظ و اشاعه موسیقی اصیل ایرانی از طریق تدریس با تکیه بر استادی در کنسـرواتـور علیرغم مشغله زیاد کاری و سختگیری و سخت پسندی در کار، دو تا سه سال با دایر کردن کلاسهای آموزشی در خیابان سمیه تهران به جذب و تربیت شاگرد پرداخت (اینکه بعضا گفته میشود ایشان شاگرد پرورش ندادهاند صحیح نیست).هرچند که تعداد افراد حضور یافته در کلاسهایش و همچنین افرادی که توانستند تا آخر دوره آموزش دوام بیاورند (به علت سطح فنی بالای کلاسهای استاد از لحاظ آموزشی و همچنین وسواس و سختگیریهای ایشان) چندان زیاد نبود. اما میتوان از شاگردان معروف ایشان از استاد «لقمان ادهی» نام برد؛ البته خود استاد یاحقی، علت پرورش ندادن تعداد بیشتر از این را همراهی نکردن دستگاههای ذیربط عنوان کردهاند؛ در ضمن یکی از دلایل دیگر تشکیل این کلاسها، درخواست مسئولین از ایشان برای کشف صداهای جدید در موسیقی آوازی علاوه بر معرفی استعدادهای تازه در نوازندگی بود که اتفاقا نتیجهبخش هم بود. گلهای ۴۲۰ از دو لحاظ حائز اهمیت است. اول اینکه استاد یاحقی، در آن یکی از برترین خوانندگان تاریخ موسیقی را کشف و معرفی کردند و دوم اینکه ویولن دستساز استاد قنبری (که برای ایشان ساخته و هدیه شده بود) را برای اولین بار در این برنامه نواختند. این ویولن یار جدانشدنی استاد تا آخر عمر شد.
استاد در مورد نحوه اجرای یک اثر توسط یک خواننده، نظر سختگیرانهای داشتند. ایشان معتقد بودند که نود درصد از آهنگها(لااقل آهنگهای خودشان) توسط خوانندگان بهدرستی تمام و آنطور که مورد پسندشان بوده، انجام نگرفته و اجرا نشده است.
اگرچه شاگردان استاد به دلایل فوق چندان تعدادشان زیاد نبوده اما افرادی که از سبک پرویز یاحقی پیروی میکردند، شاید اصلا قابل شمارش نباشند؛ زیرا به نظر ایشان سبک پرویز یاحقی را به جای آنکه از نحوه نواختن خود ایشان بشناسند از نحوه نواختن پیروانشان میشناسند و این بهعلت اینکه در کیفیت شناخت تاثیر زیادی میگذاشت، مورد قبول استاد نبوده. حتی بعضی معتقد بودند که سلوهای خاصی که ایشان در بیشتر برنامههایش میزد شاید راهی بوده که کار استاد را از پیروانش متمایز گرداند. اگرچه خود استاد این فرضیه را رد میکرد.) چون هرکس که ویولن در دست میگرفت، میخواست و آرزو میکرد که مثل پرویز یاحقی بزند. درواقع ویولن یعنی پرویز یاحقی و پرویز یاحقی یعنی ویولن. این پدیدهای است بسیار نادر که هنری را به خاطر هنرمند بشناسند و دوست بدارند. یعنی یک هنرمند آنقدر به استادی برسد که هنر را وامدار خود کند. آن هم در زمانی که در رشته ویولن؛ نوازندگان بسیار بزرگی در عرصه موسیقی مشغول کار بودند. درواقع او ویولن را به اوج کمال در موسیقی ایرانی رسانید. تا قبل از او تقریبا از ویولن تنها در ارکسترها و کارهای جمعی استفاده میشد ولی او ویولن را نه تنها بهعنوان سازی مستقل که سازی تاثیرگذار در موسیقی شناساند و معرفی کرد.
موفقترین افراد در اجرای سبک یاحقی(یا لااقل تاثیرپذیرترین افراد از نوع ویولن نوازی استاد یاحقی در نواختن ویولن) اساتید اسداله ملک، سیاوش زندگانی، لقمان ادهمی، دکتر جهانشاه برومند، بیژن مرتضوی و... هستند.
استاد در ۱۳۵۰ به دعوت استاد میرنقیبی در برنامه تکنوازان شرکت کرد و تا سال ۱۳۵۳ که همکاری داشت، ۱۲۴ برنامه اجرا کرد. ضمنا ایشان همچنین از سال ۱۳۵۱ تا سال ۱۳۵۵ در گلهای تازه که ورژن جدید و تاحدی مرخم گلهـا بود، در ۲۱ برنامه آنهم نه بهعنوان آهنگساز بلکه صرفا به عنوان سولیست (تکنواز) و جواب آواز همکاری داشت.
ادامه دارد....
منبع: سازندگی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید